پرش به محتوا

چگونه می توان با امام مهدی ارتباط برقرار کرد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ '
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ')
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ')
خط ۷۳: خط ۷۳:


در تشرّف [[علی بن ابراهیم بن مهزیار]] اهوازی، [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار [[نقل]] می‌کند که پس از توسّلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدّس به [[مکه]] مشرّف می‌شود، شبی در [[مسجد الحرام]] مقابل درب [[کعبه]] شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از [[سلام]] و معرفی خود به این‌که از سوی [[حضرت]] [[مأمور]] بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی [[حضرت]] [[امام مهدی|بقیة اللّه]] {{ع}} است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابا الحسن؟
در تشرّف [[علی بن ابراهیم بن مهزیار]] اهوازی، [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} همین نکته را باز تذکر نموده‌اند که پسر مهزیار [[نقل]] می‌کند که پس از توسّلات عدیده‌ای در یک سفر در جستجوی آن وجود مقدّس به [[مکه]] مشرّف می‌شود، شبی در [[مسجد الحرام]] مقابل درب [[کعبه]] شخص وارسته‌ای را می‌بیند که پس از [[سلام]] و معرفی خود به این‌که از سوی [[حضرت]] [[مأمور]] بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی [[حضرت]] [[امام مهدی|بقیة اللّه]] {{ع}} است، از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌کنی ای ابا الحسن؟
::::::او می‌گوید، گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است. گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.
 
او می‌گوید، گفتم: امامی که محجوب و مخفی از عالم است. گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لکن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است.


وقتی آن شخص با مقدماتی [[فرزند]] مهزیار را خدمت [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]] {{ع}} برد، [[حضرت]] در قسمتی از سخنان‌شان خطاب به او می‌فرماید: ای [[ابو الحسن]] شب و روز توقّع و [[انتظار]] آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟ پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا [[راهنمایی]] کند.
وقتی آن شخص با مقدماتی [[فرزند]] مهزیار را خدمت [[حضرت]] [[امام مهدی|صاحب الامر]] {{ع}} برد، [[حضرت]] در قسمتی از سخنان‌شان خطاب به او می‌فرماید: ای [[ابو الحسن]] شب و روز توقّع و [[انتظار]] آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟ پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان کسی را نیافته بودم که مرا [[راهنمایی]] کند.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش