پرش به محتوا

چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکان‌پذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ '
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ')
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ')
خط ۳۳: خط ۳۳:


اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و ده‌ها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه می‏گیرد، قانونی که بر بافت و سلول‌های [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل به‌تدریج سلول‌ها سخت شده و [[توانایی]] کاری‏اش کم می‌گردد و در نهایت از فعالیت باز می‌‏ماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافت‌ها و سلول‌ها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروب‌ها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود می‌آید؟
اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و ده‌ها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه می‏گیرد، قانونی که بر بافت و سلول‌های [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل به‌تدریج سلول‌ها سخت شده و [[توانایی]] کاری‏اش کم می‌گردد و در نهایت از فعالیت باز می‌‏ماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافت‌ها و سلول‌ها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروب‌ها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود می‌آید؟
::::::این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود می‌کند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جواب‌های [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که می‌گوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این می‌شود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافت‌های تشکیل‌‏دهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که می‌‏گوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلول‌ها و بافت‌های زنده است؛ به این نتیجه می‌رسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل می‌‏کنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت می‌‏میرند. ولی ما می‌گوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطاف‏پذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطاف‏‌پذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود می‌بینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاه‌های [[علمی]] خود مشاهده می‌کنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] می‌‏شود.
 
این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود می‌کند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جواب‌های [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که می‌گوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این می‌شود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافت‌های تشکیل‌‏دهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که می‌‏گوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلول‌ها و بافت‌های زنده است؛ به این نتیجه می‌رسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل می‌‏کنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت می‌‏میرند. ولی ما می‌گوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطاف‏پذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطاف‏‌پذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود می‌بینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاه‌های [[علمی]] خود مشاهده می‌کنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا می‌رسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] می‌‏شود.


گاهی فردی بسیار مسن، نشانه‌‏ای از [[پیری]] بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.<ref>پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوع‏اند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاش‌های جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایش‌ها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایش‌ها بر روی حیوانات هم به‌راحتی امکان‏پذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسان‌های می‏گردد، وجود ندارد.</ref> بلکه [[دانشمندان]] توانسته‌‏اند عملا از انعطاف‏پذیری این [[قانون]] که تصور می‌‏رود طبیعی باشد، بهره برده و [[عمر]] برخی حیوانات را صدها بار نسبت به [[عمر]] طبیعی‌‏شان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینه‌‏ها و عواملی بوده است که کاربری [[قانون]] [[پیری]] را به تأخیر می‌اندازد.
گاهی فردی بسیار مسن، نشانه‌‏ای از [[پیری]] بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.<ref>پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوع‏اند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاش‌های جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایش‌ها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایش‌ها بر روی حیوانات هم به‌راحتی امکان‏پذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسان‌های می‏گردد، وجود ندارد.</ref> بلکه [[دانشمندان]] توانسته‌‏اند عملا از انعطاف‏پذیری این [[قانون]] که تصور می‌‏رود طبیعی باشد، بهره برده و [[عمر]] برخی حیوانات را صدها بار نسبت به [[عمر]] طبیعی‌‏شان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینه‌‏ها و عواملی بوده است که کاربری [[قانون]] [[پیری]] را به تأخیر می‌اندازد.
خط ۴۲: خط ۴۳:


آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سال‌های سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسش‌ها این است که می‌خواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، را می‌دهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن می‌خواهد خبر از پیشی‏ گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ می‌خواهد بگوید انسان می‌تواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از این‌گونه پیش‏‌آگاهی‌ها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسان‌ها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمی‏توانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟
آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سال‌های سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسش‌ها این است که می‌خواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، را می‌دهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن می‌خواهد خبر از پیشی‏ گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ می‌خواهد بگوید انسان می‌تواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از این‌گونه پیش‏‌آگاهی‌ها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسان‌ها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمی‏توانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟
::::::بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای [[صاحب]] این [[رسالت]] یعنی [[خداوند سبحان]]، زیاده می‌انگاریم که در طراحی [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، بر [[علم]]، پیشی بگیرد؟<ref>اشاره‏ای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسأله‌‏ای است که مسلمان نمی‏تواند آن را انکار کند؛ زیرا کتاب‌های آسمانی به‌ویژه [[قرآن]] خبر آن را داده‏اند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح{{ع}}، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که [[قرآن]] خبر داده است. علاوه‏ بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.</ref> البته ما در اینجا فقط از پدیده‏هایی سخن گفتیم که می‌‏توانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی می‌توانیم موارد دیگری را که [[رسالت]] آسمانی و [[وحی الهی]] برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا [[قرآن]] خبر می‌‏دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شبانه از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد الاقصی]] برده شد.<ref>اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که می‌فرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...}}</ref> این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب [[قوانین طبیعی]] [[درک]] کنیم؛ چنین می‌‏نماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که [[علم]] پس از [[گذشت]] صدها سال توانست آن را [[کشف]] کند و عملی سازد.<ref>اشاره است به طرح سفینه‏‌های فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافت‌های بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.</ref> همان [[علم الهی]] که به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[توانایی]] حرکت‏ سریع بخشید قبل از اینکه [[علم]] بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان [[دانش]] برای آخرین [[جانشین]] تعیین شده [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[عمر طولانی]] را تقدیر کرد، قبل از اینکه [[علم]] بتواند [[طول عمر]] را برای [[انسان‌ها]] تحقق بخشد.
 
بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای [[صاحب]] این [[رسالت]] یعنی [[خداوند سبحان]]، زیاده می‌انگاریم که در طراحی [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، بر [[علم]]، پیشی بگیرد؟<ref>اشاره‏ای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسأله‌‏ای است که مسلمان نمی‏تواند آن را انکار کند؛ زیرا کتاب‌های آسمانی به‌ویژه [[قرآن]] خبر آن را داده‏اند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح{{ع}}، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که [[قرآن]] خبر داده است. علاوه‏ بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.</ref> البته ما در اینجا فقط از پدیده‏هایی سخن گفتیم که می‌‏توانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی می‌توانیم موارد دیگری را که [[رسالت]] آسمانی و [[وحی الهی]] برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا [[قرآن]] خبر می‌‏دهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شبانه از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد الاقصی]] برده شد.<ref>اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که می‌فرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...}}</ref> این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب [[قوانین طبیعی]] [[درک]] کنیم؛ چنین می‌‏نماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که [[علم]] پس از [[گذشت]] صدها سال توانست آن را [[کشف]] کند و عملی سازد.<ref>اشاره است به طرح سفینه‏‌های فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافت‌های بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.</ref> همان [[علم الهی]] که به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[توانایی]] حرکت‏ سریع بخشید قبل از اینکه [[علم]] بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان [[دانش]] برای آخرین [[جانشین]] تعیین شده [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[عمر طولانی]] را تقدیر کرد، قبل از اینکه [[علم]] بتواند [[طول عمر]] را برای [[انسان‌ها]] تحقق بخشد.


آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسان‌های گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، می‌نماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشه‏‌ای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسان‌ها]] و گذشته تاریخی‌شان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پی‌ریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیده‏‌های شگفت‌‏انگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی می‌‏شویم؟ درحالی‌‏که شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمی‌‏رسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]]{{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث می‌گوید: «زمین را پر از عدل و داد می‏‌کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسأله‏‌ای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز می‌کنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی‏ سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمی‌دانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایه‏‌های [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟
آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسان‌های گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، می‌نماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشه‏‌ای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسان‌ها]] و گذشته تاریخی‌شان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پی‌ریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیده‏‌های شگفت‌‏انگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی می‌‏شویم؟ درحالی‌‏که شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمی‌‏رسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]]{{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث می‌گوید: «زمین را پر از عدل و داد می‏‌کند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسأله‏‌ای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز می‌کنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی‏ سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمی‌دانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایه‏‌های [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟
::::::یکی از این دو تن، [[نوح]] [[پیامبر]] است که نقش خود را در گذشته [[بشریت]] [[اجرا]] کرد و [[قرآن]] تصریح می‌‏کند که وی نهصد و پنجاه سال در میان [[قوم]] خود [[زندگی]] کرد<ref>در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا }}؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.</ref> و پس از [[طوفان]]، [[ جهانی]] نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در [[آینده]] [[بشریت]]، ایفا خواهد کرد. او [[مهدی]] است که تا به حال بیش از هزار سال [[زندگی]] کرده است و قرار است در روز [[موعود]]، [[جهان]] را از نو بسازد. چرا ما [[نوح]] را که حداقل نزدیک به هزار سال [[زندگی]] کرد می‌پذیریم ولی [[مهدی]] را نمی‌پذیریم؟<ref>این سؤال متوجه مسلمانانی است که به [[قرآن]] و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای [[اهل سنت]] برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کرده‏‌اند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref>
 
یکی از این دو تن، [[نوح]] [[پیامبر]] است که نقش خود را در گذشته [[بشریت]] [[اجرا]] کرد و [[قرآن]] تصریح می‌‏کند که وی نهصد و پنجاه سال در میان [[قوم]] خود [[زندگی]] کرد<ref>در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا }}؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.</ref> و پس از [[طوفان]]، [[ جهانی]] نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در [[آینده]] [[بشریت]]، ایفا خواهد کرد. او [[مهدی]] است که تا به حال بیش از هزار سال [[زندگی]] کرده است و قرار است در روز [[موعود]]، [[جهان]] را از نو بسازد. چرا ما [[نوح]] را که حداقل نزدیک به هزار سال [[زندگی]] کرد می‌پذیریم ولی [[مهدی]] را نمی‌پذیریم؟<ref>این سؤال متوجه مسلمانانی است که به [[قرآن]] و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای [[اهل سنت]] برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کرده‏‌اند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref>


و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر می‌دهد برای ما یقین‌‏آور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]]{{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح می‌گویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از [[اهل بیت]]{{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به حد [[تواتر]] می‌رسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>.
و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر می‌دهد برای ما یقین‌‏آور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]]{{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح می‌گویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا مردی از [[اهل بیت]]{{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به حد [[تواتر]] می‌رسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>.
خط ۷۳: خط ۷۶:


و اگر درخصوص طول حیات و تعلق قدرت خدا به وی حرف دارید، آن هم که نوح دو هزار سال عمر کرد و عوج بن عناق را شما می‌گوئید فرزند دختر آدم بود و در ایام طوفان زنده بود، پس سه هزار سال عمر کرده و حیات عیسی و خضر را هم قائلید با این که پیش از اسلام بوده‌اند و عمر خضر تاکنون بیش از سه هزار سال است. به حیات دجال نیز قائلید و چقدر احادیث درباره او نقل کرده‌اید با این‌که کافر خبیثی است. خداوند این همه طول مدت از او نگهداری کند و از کسی که او را قائم خود قرار داده و عیسی بن مریم به او اقتداء کند نگهداری نکند؛ بسیار عجیب است؟!! و اگر در تعلق اراده خدا به‌خصوص این غیبت حرف دارید، آن هم چه مانعی دارد؟
و اگر درخصوص طول حیات و تعلق قدرت خدا به وی حرف دارید، آن هم که نوح دو هزار سال عمر کرد و عوج بن عناق را شما می‌گوئید فرزند دختر آدم بود و در ایام طوفان زنده بود، پس سه هزار سال عمر کرده و حیات عیسی و خضر را هم قائلید با این که پیش از اسلام بوده‌اند و عمر خضر تاکنون بیش از سه هزار سال است. به حیات دجال نیز قائلید و چقدر احادیث درباره او نقل کرده‌اید با این‌که کافر خبیثی است. خداوند این همه طول مدت از او نگهداری کند و از کسی که او را قائم خود قرار داده و عیسی بن مریم به او اقتداء کند نگهداری نکند؛ بسیار عجیب است؟!! و اگر در تعلق اراده خدا به‌خصوص این غیبت حرف دارید، آن هم چه مانعی دارد؟
::::::بعد از آن‌که به أدله گذشته از حکمت حق و علت‌های غیبت و وجود نص از پیغمبر {{صل}} و ائمه طاهرین {{عم}} و ثابت شدن تولد او، وجود او ثابت شد، چه محذوری است که اراده خداوند به چنین غیبت طولانی با آن حکمت‌ها و فوائد تعلق بگیرد؟ پس او را نگهداری کند و از وی پذیرائی کند. به‌علاوه اموری که راجع به آن حضرت است همه‌اش بر سبیل اعجاز است، تولدش بر سبیل اعجاز بود، زیراکه حملش مخفی بود و هیچ کس نفهمید چنان‌که گذشت، ظهور و قیامش نیز بر سبیل اعجاز و خارق العاده‌ است چنان‌که بیاید و همین‌جا نیز در جواب اشکال آخر اشاره می‌شود. پس چه مانعی دارد که غیبت و طول حیاتش نیز بر سبیل اعجاز و خارق عادت باشد؟»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۸۱.</ref>.
 
بعد از آن‌که به أدله گذشته از حکمت حق و علت‌های غیبت و وجود نص از پیغمبر {{صل}} و ائمه طاهرین {{عم}} و ثابت شدن تولد او، وجود او ثابت شد، چه محذوری است که اراده خداوند به چنین غیبت طولانی با آن حکمت‌ها و فوائد تعلق بگیرد؟ پس او را نگهداری کند و از وی پذیرائی کند. به‌علاوه اموری که راجع به آن حضرت است همه‌اش بر سبیل اعجاز است، تولدش بر سبیل اعجاز بود، زیراکه حملش مخفی بود و هیچ کس نفهمید چنان‌که گذشت، ظهور و قیامش نیز بر سبیل اعجاز و خارق العاده‌ است چنان‌که بیاید و همین‌جا نیز در جواب اشکال آخر اشاره می‌شود. پس چه مانعی دارد که غیبت و طول حیاتش نیز بر سبیل اعجاز و خارق عادت باشد؟»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۸۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش