چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
چگونه برای امام مهدی این عمر طولانی امکانپذیر شده است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۲
، ۸ فوریهٔ ۲۰۲۲جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ '
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
جز (جایگزینی متن - '؟ ::::::' به '؟ ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و دهها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل بهتدریج سلولها سخت شده و [[توانایی]] کاریاش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافتها و سلولها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروبها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟ | اما '''امکان [[علمی]]:''' از نظر [[دانش]] امروز مشکلی از جهت نظری در این زمینه وجود ندارد. <ref>آری، هیچ دلیل علمی که این نظریه را رد کند، وجود ندارد؛ بلکه پزشکان فعلا مشغول تلاش جدی برای طولانی ساختن عمر انسان هستند و دهها تجربه علمی در این زمینه وجود دارد و همین به تنهایی دلیلی استوار بر امکان نظری و علمی است.</ref> این موضوع در [[حقیقت]] بستگی دارد به نوع تفسیری که [[علم]] فیزیولوژی از پدیده [[پیری]] دارد. آیا پدیده [[پیری]] از یک [[قانون]] طبیعی سرچشمه میگیرد، قانونی که بر بافت و سلولهای [[انسان]]، [[حاکم]] است و پس از رسیدن به [[رشد]] کامل بهتدریج سلولها سخت شده و [[توانایی]] کاریاش کم میگردد و در نهایت از فعالیت باز میماند؟ آیا بدنی هم که از هرگونه تأثیر خارجی مصون بوده محکوم به فنا است؟ یا اینکه این فرسودگی و [[ناتوانی]] بافتها و سلولها در کارایی فیزیولوژی، نتیجه [[نبرد]] با عوامل خارجی؛ مانند میکروبها و یا مسمومیت است که از راه [[پرخوری]] یا کار سنگین یا دیگر عوامل، به وجود میآید؟ | ||
این پرسشی است که امروزه [[علم]] از خود میکند و تلاش دارد برای آن پاسخی بیابد. البته جوابهای [[علمی]] زیادی هم تاکنون به آن داده شده است. اگر ما آن نظر [[علمی]] را بپذیریم که میگوید [[ناتوانی]] و [[پیری]]، نتیجه [[نبرد]] و کشمکش با عوامل مشخص خارجی است معنایش این میشود که از جنبه نظری امکان دارد وقتی بافتهای تشکیلدهنده [[جسم]] [[انسان]] را، از عوامل تأثیرگذار، دور نگه داریم، [[حیات]] طولانی شود و در نهایت بر پدیده [[پیری]] فایق آید. و اگر نظریه دیگر را بپذیریم که میگوید [[پیری]] یک [[قانون]] طبیعی برای سلولها و بافتهای زنده است؛ به این نتیجه میرسیم که آنها تخم نیستی را با خود حمل میکنند و زمانی به مرحله [[ناتوانی]] و [[پیری]] رسیده و در نهایت میمیرند. ولی ما میگوییم: حتی اگر این نظریه را هم بپذیریم معنایش این نیست که هرگز این [[قانون]] طبیعی انعطافپذیر نباشد بلکه این [[قانون]] برفرض ثبوت، [[قانون]] انعطافپذیری است؛ زیرا ما در [[زندگی]] خود میبینیم و [[دانشمندان]] در آزمایشگاههای [[علمی]] خود مشاهده میکنند که [[پیری]] یک پدیده فیزیولوژی است و وابسته به زمان نیست. گاهی زود فرا میرسد و گاهی با فاصله زمانی بیشتری [[آشکار]] میشود. | |||
گاهی فردی بسیار مسن، نشانهای از [[پیری]] بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.<ref>پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوعاند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاشهای جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایشها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایشها بر روی حیوانات هم بهراحتی امکانپذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسانهای میگردد، وجود ندارد.</ref> بلکه [[دانشمندان]] توانستهاند عملا از انعطافپذیری این [[قانون]] که تصور میرود طبیعی باشد، بهره برده و [[عمر]] برخی حیوانات را صدها بار نسبت به [[عمر]] طبیعیشان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینهها و عواملی بوده است که کاربری [[قانون]] [[پیری]] را به تأخیر میاندازد. | گاهی فردی بسیار مسن، نشانهای از [[پیری]] بر تن ندارد. به این موضوع پزشکان هم اعتراف دارند.<ref>پزشکان و تحقیقات پزشکی شاهد این موضوعاند و شواهد زیادی در این زمینه در دست دارند و احتمالا همین مسأله بوده است که آنان را واداشته تا دست به تلاشهای جدّی در زمینه طولانی کردن عمر طبیعی برای انسان بزنند و چنانچه مرسوم است در ابتدا آزمایشها روی حیوانات صورت گرفته است؛ زیرا انجام این آزمایشها بر روی حیوانات هم بهراحتی امکانپذیر است و هم موانعی که باعث عدم اجرای آنها بر روی انسانهای میگردد، وجود ندارد.</ref> بلکه [[دانشمندان]] توانستهاند عملا از انعطافپذیری این [[قانون]] که تصور میرود طبیعی باشد، بهره برده و [[عمر]] برخی حیوانات را صدها بار نسبت به [[عمر]] طبیعیشان بیشتر کنند و این کار با ایجاد زمینهها و عواملی بوده است که کاربری [[قانون]] [[پیری]] را به تأخیر میاندازد. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سالهای سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسشها این است که میخواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، را میدهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن میخواهد خبر از پیشی گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ میخواهد بگوید انسان میتواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از اینگونه پیشآگاهیها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسانها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمیتوانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟ | آیا [[شریعت]] [[اسلام]] در مجموع، سالهای سال بر حرکت [[علم]] و تحولات طبیعی [[فکر]] [[انسان]]، پیشی نگرفت!؟<ref>هدف شهید صدر از این پرسشها این است که میخواهد حقیقت مهمی را القا کند و آن اینکه [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}}، وقتی بشارت [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}، را میدهد که چیزی غیرعادی در زندگی بشری است؛ در ضمن میخواهد خبر از پیشی گرفتن ثبت یک امکان عملی پس از تأکید بر امکان علمی آن بدهد؛ میخواهد بگوید انسان میتواند خیلی بیش از معمول عمر کند. و در [[قرآن]] و احادیث از اینگونه پیشآگاهیها برای توجه دادن به حقایق هستی، ثبت گردیده است. ر. ک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث.</ref> آیا [[شریعت]] [[اسلام]] به طرح شعارهای زیربنایی در امور اجرایی نپرداخت که [[انسانها]] پس از [[گذشت]] صدها سال، [[شایستگی]] رسیدن به آن را یافتند!؟ آیا [[شریعت]] [[اسلام]]، قوانینی حکیمانه نیاورده است که [[انسان]] تا زمان گذشته نزدیک، [[اسرار]] [[علل]] آن را نمیتوانست [[درک]] کند!؟ آیا [[دین]] آسمانی [[اسلام]]، اسراری از وجود را بازگو نکرد که بر خاطر هیچ [[انسانی]] خطور نکرده بود و پس از سیر تکاملی [[دانش]] به اثبات رسید!؟ | ||
بنابراین! اگر ما به همه اینها معتقدیم چرا برای [[صاحب]] این [[رسالت]] یعنی [[خداوند سبحان]]، زیاده میانگاریم که در طراحی [[عمر]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، بر [[علم]]، پیشی بگیرد؟<ref>اشارهای است به اینکه این نیز از معجزات است و از افاضات خاص ربانی است و این مسألهای است که مسلمان نمیتواند آن را انکار کند؛ زیرا کتابهای آسمانی بهویژه [[قرآن]] خبر آن را دادهاند؛ همانند آنچه درباره عمر نوح{{ع}}، وارد شده است و همانند دیگر اخبار غیبی که [[قرآن]] خبر داده است. علاوه بر اینکه بسیاری از اهل سنت و اهل تصوف و عرفان به کرامات و شبه معجزه برای اولیا و صالحان و مقربان درگاه احدیت باور دارند. ر. ک: مغنیة، محمد جواد، التصوف و الکرامات؛ ناصف منصور علی، همان، ج ۵، کتاب الزهد و الرقائق، ص ۲۸۸.</ref> البته ما در اینجا فقط از پدیدههایی سخن گفتیم که میتوانیم خود، آن را لمس کنیم؛ ولی میتوانیم موارد دیگری را که [[رسالت]] آسمانی و [[وحی الهی]] برای ما بازگو کرده است بدان اضافه کنیم مثلا [[قرآن]] خبر میدهد که [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، شبانه از [[مسجد الحرام]] به [[مسجد الاقصی]] برده شد.<ref>اشاره است به آیه یکم از سوره مبارکه اسراء که میفرماید: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی...}}</ref> این بردن را اگر بخواهیم در چارچوب [[قوانین طبیعی]] [[درک]] کنیم؛ چنین مینماید که در آنجا قانونی به کار برده شد که [[علم]] پس از [[گذشت]] صدها سال توانست آن را [[کشف]] کند و عملی سازد.<ref>اشاره است به طرح سفینههای فضایی و رفتن به فضا و رسیدن به مسافتهای بسیار دور از زمین در ظرف چند روز که در زمان معاصر و در اواخر قرن بیستم به صورت واقعیات درآمده است.</ref> همان [[علم الهی]] که به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[توانایی]] حرکت سریع بخشید قبل از اینکه [[علم]] بتواند چنین آرزویی را محقق سازد، همان [[دانش]] برای آخرین [[جانشین]] تعیین شده [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، [[عمر طولانی]] را تقدیر کرد، قبل از اینکه [[علم]] بتواند [[طول عمر]] را برای [[انسانها]] تحقق بخشد. | |||
آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسانهای گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، مینماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشهای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسانها]] و گذشته تاریخیشان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پیریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیدههای شگفتانگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی میشویم؟ درحالیکه شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمیرسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]]{{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث میگوید: «زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسألهای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز میکنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمیدانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایههای [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟ | آری، این [[عمر طولانی]] که [[خداوند]] به آن [[منجی]] [[منتظر]]، بخشیده است برای انسانهای گذشته تا به امروز بسیار بعید و دور از [[ذهن]]، مینماید و تجربه [[دانشمندان]] نیز تاکنون کارساز نبوده است؛ ولی آیا نقش تغییر بنیادین و ریشهای که برعهده این [[منجی]] گذاشته شده، نسبت به [[زندگی]] [[انسانها]] و گذشته تاریخیشان، غیر متعارف نیست؟ آیا قرار بر این نیست که با دست او [[جهان]] دگرگون شود و شالوده تمدنی نو براساس [[حق]] و [[عدالت]] پیریزی گردد؟ پس چرا وقتی [[سرنوشت]] این نقش بزرگ به برخی از پدیدههای شگفتانگیز و دور از عادت مانند [[طول عمر]]، بستگی داشت دچار شگفتی میشویم؟ درحالیکه شگفتی این پدیده و غیر مرسوم بودن آن، هرچقدر باشد به اهمیت برنامه [[عظیم]] آن روز نمیرسد که بایستی [[اجرا]] گردد. وقتی ما حرکت بزرگ [[تاریخ]] را<ref>اشاره است به نقش مهمی که برای [[امام مهدی]]{{ع}}، در نظر گرفته شده است؛ نقشی که تغییر بنیادین را در سطح کامل وجود انسان، ایجاد خواهد کرد.چنانکه در حدیث میگوید: «زمین را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده باشد». و این مسألهای است که علمای [[اسلام]] بر اصل آن اجماع دارند و اختلافات در امور فرعی است. از این جهت سؤالاتی که شهید صدر مطرح کرده است، وجه منطقی صحیحی دارد.</ref> که در گذشته، مشابهی برای آن سراغ نداریم، تجویز میکنیم چرا [[عمر طولانی]] را که همانندی برایش در زندگی سراغ نداریم، تجویز نکنیم؟! و من نمیدانم آیا این تصادفی است که در [[تاریخ]] فقط دو تن [[مأمور]] پاکسازی [[تمدن]] [[انسان]] از مایههای [[تباهی]] و [[فساد]] گردند و آن را از نو بنا بسازند و هردو عمری طولانی چند برابر عمرهای معمولی ما داشته باشند؟ | ||
یکی از این دو تن، [[نوح]] [[پیامبر]] است که نقش خود را در گذشته [[بشریت]] [[اجرا]] کرد و [[قرآن]] تصریح میکند که وی نهصد و پنجاه سال در میان [[قوم]] خود [[زندگی]] کرد<ref>در سوره عنکبوت(۲۹) آیه ۱۴ میفرماید: {{متن قرآن|فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عَامًا }}؛ هزار سال به جز پنجاه سال در میان ایشان درنگ داشت.</ref> و پس از [[طوفان]]، [[ جهانی]] نو برپا ساخت. و آن دیگری نقش خود را در [[آینده]] [[بشریت]]، ایفا خواهد کرد. او [[مهدی]] است که تا به حال بیش از هزار سال [[زندگی]] کرده است و قرار است در روز [[موعود]]، [[جهان]] را از نو بسازد. چرا ما [[نوح]] را که حداقل نزدیک به هزار سال [[زندگی]] کرد میپذیریم ولی [[مهدی]] را نمیپذیریم؟<ref>این سؤال متوجه مسلمانانی است که به [[قرآن]] و احادیث نبوی عقیده دارند. علمای [[اهل سنت]] برای دیگران غیر از حضرت نوح، عمرهای بیشتری روایت کردهاند. ر. ک:النووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، ج ۱، ص ۱۷۶.</ref> | |||
و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر میدهد برای ما یقینآور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]]{{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح میگویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی میکند تا مردی از [[اهل بیت]]{{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به حد [[تواتر]] میرسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>. | و این درست نیست که کسی بگوید: در آنجا [[قرآن]] خبر داده است و در هرمورد که [[قرآن]] خبر میدهد برای ما یقینآور است. و یا بگوید مسأله مربوط به [[نوح]]{{ع}}، یکی از [[پیامبران]] مرسل است اما درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} چنان [[نص]] قطعی نداریم و ایشان هم [[پیامبر]] نیست! زیرا اولا در هردو مورد، موضوع بسیار پراهمیت است و آن دگرگونی و کندن بنیاد [[ظلم]] و [[فساد]] است. در آنجا [[وظیفه]] برعهده [[پیامبری]] گذاشته شده بود و در اینجا برعهده کسی که [[خداوند]] او را [[انتخاب]] کرده است چنانکه [[روایات]] صحیح میگویند [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، فرمود: "اگر از [[عمر]] [[دنیا]] یک روز بیش نمانده باشد [[خداوند]] آن روز را آنقدر طولانی میکند تا مردی از [[اهل بیت]]{{عم}} مرا بفرستد که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند"<ref> الناصف، منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۳.</ref>. اما از جهت [[نص]] قطعی، [[احادیث]] درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به حد [[تواتر]] میرسد که موجب [[علم]] و [[یقین]] است پس فرقی در این میان نیست. <ref>ر. ک: الناصف منصور علی، همان، ج ۵، ص ۳۴۱ و ۳۶۰، که تواتر را از شوکانی نقل کرده است.</ref>. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۶: | ||
و اگر درخصوص طول حیات و تعلق قدرت خدا به وی حرف دارید، آن هم که نوح دو هزار سال عمر کرد و عوج بن عناق را شما میگوئید فرزند دختر آدم بود و در ایام طوفان زنده بود، پس سه هزار سال عمر کرده و حیات عیسی و خضر را هم قائلید با این که پیش از اسلام بودهاند و عمر خضر تاکنون بیش از سه هزار سال است. به حیات دجال نیز قائلید و چقدر احادیث درباره او نقل کردهاید با اینکه کافر خبیثی است. خداوند این همه طول مدت از او نگهداری کند و از کسی که او را قائم خود قرار داده و عیسی بن مریم به او اقتداء کند نگهداری نکند؛ بسیار عجیب است؟!! و اگر در تعلق اراده خدا بهخصوص این غیبت حرف دارید، آن هم چه مانعی دارد؟ | و اگر درخصوص طول حیات و تعلق قدرت خدا به وی حرف دارید، آن هم که نوح دو هزار سال عمر کرد و عوج بن عناق را شما میگوئید فرزند دختر آدم بود و در ایام طوفان زنده بود، پس سه هزار سال عمر کرده و حیات عیسی و خضر را هم قائلید با این که پیش از اسلام بودهاند و عمر خضر تاکنون بیش از سه هزار سال است. به حیات دجال نیز قائلید و چقدر احادیث درباره او نقل کردهاید با اینکه کافر خبیثی است. خداوند این همه طول مدت از او نگهداری کند و از کسی که او را قائم خود قرار داده و عیسی بن مریم به او اقتداء کند نگهداری نکند؛ بسیار عجیب است؟!! و اگر در تعلق اراده خدا بهخصوص این غیبت حرف دارید، آن هم چه مانعی دارد؟ | ||
بعد از آنکه به أدله گذشته از حکمت حق و علتهای غیبت و وجود نص از پیغمبر {{صل}} و ائمه طاهرین {{عم}} و ثابت شدن تولد او، وجود او ثابت شد، چه محذوری است که اراده خداوند به چنین غیبت طولانی با آن حکمتها و فوائد تعلق بگیرد؟ پس او را نگهداری کند و از وی پذیرائی کند. بهعلاوه اموری که راجع به آن حضرت است همهاش بر سبیل اعجاز است، تولدش بر سبیل اعجاز بود، زیراکه حملش مخفی بود و هیچ کس نفهمید چنانکه گذشت، ظهور و قیامش نیز بر سبیل اعجاز و خارق العاده است چنانکه بیاید و همینجا نیز در جواب اشکال آخر اشاره میشود. پس چه مانعی دارد که غیبت و طول حیاتش نیز بر سبیل اعجاز و خارق عادت باشد؟»<ref>[[محمد جواد خراسانی|خراسانی، محمد جواد]]، [[مهدی منتظر ۱ (کتاب)|مهدی منتظر]]، ص ۸۱.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |