آیا پیامبر خاتم علم غیب داشت؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان منبعشناسی جامع}} +{{پایان منبع جامع}})) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''آیا [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | '''آیا [[پیامبر خاتم]]{{صل}} [[علم غیب]] داشت؟''' یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟ (پرسش)|آیا همه پیامبران علم غیب داشتهاند؟»]]'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود. | ||
==عبارتهای دیگری از این پرسش== | == عبارتهای دیگری از این پرسش == | ||
* آیاتی که [[علم غیب]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} را اثبات میکنند، کدامند؟ | * آیاتی که [[علم غیب]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} را اثبات میکنند، کدامند؟ | ||
* کدام آیات بر [[علم غیب]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} دلالت دارند؟ | * کدام آیات بر [[علم غیب]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} دلالت دارند؟ | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:11804.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:11804.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[سید محمد هادی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]]] | ||
آیتالله '''[[سید محمد هادی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[http://www.islamic-rf.ir/nashr1.aspx?id=1469 دیدگاههای علمی]»'' در اینباره گفتهاست: | آیتالله '''[[سید محمد هادی حسینی میلانی]]''' در کتاب ''«[http://www.islamic-rf.ir/nashr1.aspx?id=1469 دیدگاههای علمی]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
«خبر دادن [[پیامبر]] {{صل}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى يَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»}}<ref>به نقل از ابو بصیر، از امام صادق {{ع}}، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. [[غیبت]] او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.</ref>، {{عربی|«عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ يَأْتِي بِذَخِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref> به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، از پدرش [[زین العابدین]]{{ع}}، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}}، از پدرش [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. [[غیبت]] و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.</ref>، {{عربی|«عَنِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»}}<ref> به نقل از [[عبدالسلام بن صالح هروی]]، از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}}، از پدش، از پدرانش از [[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.</ref>، {{عربی|« بِإِسْنَادِ التَّمِيمِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي»}}<ref> با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.</ref><ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳</ref>. | «خبر دادن [[پیامبر]] {{صل}} از [[غیبت امام مهدی]] {{ع}}: {{عربی|«عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنِ الصَّادِقِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي اسْمُهُ اسْمِي وَ كُنْيَتُهُ كُنْيَتِي أَشْبَهُ النَّاسِ بِي خَلْقاً وَ خُلْقاً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ حَتَّى يَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ أَدْيَانِهِمْ فَعِنْدَ ذَلِكَ يُقْبِلُ كَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»}}<ref>به نقل از ابو بصیر، از امام صادق {{ع}}، از پدرانش نقل کردند: که پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. نام او، نام من وکنیه او، کنیه من است. شبیهترین مردم به من در خلقت و اخلاق است. [[غیبت]] او و حیرت مردم چنان خواهد بود که مردم از دینشان گمراه میشوند و در این هنگام، او به سان شهابی نورافشان میآید و زمین را از عدل و داد میآکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح ۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۶.</ref>، {{عربی|«عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْبَاقِرِ {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ تَضِلُّ فِيهَا الْأُمَمُ يَأْتِي بِذَخِيرَةِ الْأَنْبِيَاءِ فَيَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما»}}<ref> به نقل از صالح بن عقبه، از پدرش، از [[امام محمد باقر]]{{ع}}، از پدرش [[زین العابدین]]{{ع}}، از پدرش [[امام حسین]]{{ع}}، از پدرش [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} پیامبر خدا {{صل}} فرمود: مهدی، از فرزندان من است. [[غیبت]] و حیرتی دارد که مردمان در آن، گمراه میشوند. او اندوخته پیامبران را میآورد و زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است؛ کمال الدین: ص ۲۸۷، ح۵، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۶، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۲ ح ۱۷.</ref>، {{عربی|«عَنِ الْهَرَوِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ {{صل}}: وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً لَيَغِيبَنَّ الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِي بِعَهْدٍ مَعْهُودٍ إِلَيْهِ مِنِّي حَتَّى يَقُولَ أَكْثَرُ النَّاسِ مَا لِلَّهِ فِي آلِ مُحَمَّدٍ حَاجَةٌ وَ يَشُكُّ آخَرُونَ فِي وِلَادَتِهِ فَمَنْ أَدْرَكَ زَمَانَهُ فَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ وَ لَا يَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ إِلَيْهِ سَبِيلًا بِشَكِّهِ فَيُزِيلَهُ عَنْ مِلَّتِي وَ يُخْرِجَهُ مِنْ دِينِي فَقَدْ أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ مِنْ قَبْلُ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الشَّياطِينَ أَوْلِياءَ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»}}<ref> به نقل از [[عبدالسلام بن صالح هروی]]، از [[امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}}، از پدش، از پدرانش از [[امام علی]]{{ع}}: [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب میشود، تا آن جا که بیشتر مردم می گویند: خدا را با خاندان محمد، کاری نیست! و حتی برخی در تولد او نیز شک می کنند. پس هر کس به روزگار او می رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیین من، بیرونش ببرد، که پیش تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد، و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمیآورند؛ کمال الدین: ص ۵۱، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۸ ح ۱۰.</ref>، {{عربی|« بِإِسْنَادِ التَّمِيمِيِّ عَنِ الرِّضَا {{ع}} عَنْ آبَائِهِ {{عم}} قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}: لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُّ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي»}}<ref> با سندش: پیامبر فرمود: قیامت برپا نمیشود، مگر قائم بر حق ما قیام کن، و این زمانی است که خداوند به او اجازه بدهد. هر کس از او پیروی کند، نجات می یابد و هر کس نافرمانی نماید، هلاک میشود. خدا را، خدا را، ای بندگان خدا! به سراغ او بروید، اگر چه از لابه لای یخ و برف باشد؛ چرا که او خلیفه خدای و خلیفه من است؛ عیون أخبار الرضا: ج ۲، ص ۵۹، ح ۲۳۰، کفایة الأثر: ص ۱۰۶، دلائل الإمامة: ص ۴۵۲ ح ۴۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۶۵ ح ۲.</ref><ref>دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص ۹۹ - ۱۰۳</ref>. | ||
«آگاهی از غیب، برای [[پیامبر]]{{صل}} متصور است و بر خلاف توهم پارهای از اهل سنت که حتی دانش غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را هم برنمیتابند، برگزیدگان عالم با اراده الهی، از غیب با خبر خواهند شد. آنچه قطعی است، این که آنان، این دانش را برای هدایت مردم به کار میبرند و [[اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)|زندگی شخصی خود را بر اساس معلومات غیبی خویش، بنا نمیکنند]]<ref>[ | «آگاهی از غیب، برای [[پیامبر]]{{صل}} متصور است و بر خلاف توهم پارهای از اهل سنت که حتی دانش غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را هم برنمیتابند، برگزیدگان عالم با اراده الهی، از غیب با خبر خواهند شد. آنچه قطعی است، این که آنان، این دانش را برای هدایت مردم به کار میبرند و [[اگر معصوم از علم غیب خود بهره نمیبرد پس فایدهاش چیست؟ (پرسش)|زندگی شخصی خود را بر اساس معلومات غیبی خویش، بنا نمیکنند]]<ref>[[شرح زیارت جامعه کبیره ۴ (کتاب)|شرح زیارت جامعه کبیره]]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[احمد مطهری]]''' و '''[[غلام رضا کاردان]]''' در کتاب ''«[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[احمد مطهری]]''' و '''[[غلام رضا کاردان]]''' در کتاب ''«[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«آیات {{متن قرآن|[[ آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}} ضمن تکذیب نسبت ناروای جنون درباره پیامبر اسلام و تنزیه پیامبر از بخل ورزیدن نسبت به آگاهیهای غیبی، اطلاع پیامبر را نسبت به غیب به طور اجمال و مشاهده فرشته به طور صریح بیان میکند و بدین ترتیب بر اصل آگاهی پیامبر از غیب دلالت دارد» <ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۸۶.</ref>. | «آیات {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۲ تا ۲۴ سوره تکویر علم غیب پیامبر خاتم را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَمَا صَاحِبُكُم بِمَجْنُونٍ * وَلَقَدْ رَآهُ بِالأُفُقِ الْمُبِينِ * وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ]]}} ضمن تکذیب نسبت ناروای جنون درباره پیامبر اسلام و تنزیه پیامبر از بخل ورزیدن نسبت به آگاهیهای غیبی، اطلاع پیامبر را نسبت به غیب به طور اجمال و مشاهده فرشته به طور صریح بیان میکند و بدین ترتیب بر اصل آگاهی پیامبر از غیب دلالت دارد» <ref>[[علم پیامبر و امام در قرآن (کتاب)|علم پیامبر و امام در قرآن]]، ص ۸۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
| تصویر = 11538.jpg | | تصویر = 11538.jpg | ||
| پاسخدهنده = محمد علی رضایی اصفهانی | | پاسخدهنده = محمد علی رضایی اصفهانی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[ تفسیر قرآن مهر (کتاب)|تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد علی رضایی اصفهانی|رضایی اصفهانی]]''' در کتاب ''«[[تفسیر قرآن مهر (کتاب)|تفسیر قرآن مهر]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref> | «قرآن کریم در آیات چهل و چهارم تا چهل و ششم سوره قصص به عدم حضور پیامبر {{صل}} در وقایع تاریخی و اخبار دقیق او از آنها برای بیدار باش و هوشیاری مردم اشاره میکند و میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ وَلَكِنَّا أَنشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ }}<ref>«و [تو] در جانب غربی نبودی هنگامی که کار (نبوّت) را با موسی تمام کردیم؛ و از گواهان حاضر نیز نبودی. و لکن ما گروههایی را پدید آوردیم، و دوران عمر آنان طولانی شد؛ و در میان ساکنان مَدْین اقامت نداشتی، تا از حال آنان آگاه شوی و آیات ما را بر آنان: مشرکان مکه بخوانی و پیروی کنی؛ و لکن ما فرستنده تو بودیم. و تو در جانب کوه طور نبودی، هنگامی که موسی را ندا دادیم؛ و لکن تو را آگاه کردیم به خاطر این که رحمتی از سوی پروردگارت باشد تا قومی را هشدار دهی که پیش از تو هیچ هشدارگری برای آنان نیامده است؛ باشد که آنان متذکّر شوند».</ref> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
| تصویر = 11270.jpg | | تصویر = 11270.jpg | ||
| پاسخدهنده = داوود خوشباور | | پاسخدهنده = داوود خوشباور | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوشباور]]'''، در پایاننامه در پایاننامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در اینباره گفته است: | ||
« [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد.[[پیامبر| پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | « [[پیامبر]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دستهای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد. [[پیامبر|پیغمبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} از دو علم برخوردارند: علومی که از راههای عادی به دست میآید و علومی که از راههای غیر عادی و غیر متعارف به دست میآید. با توجه به اینکه دنیا نشئه تکلیف است و آن پیشوایان نور نیز همانند سایر مردم، مکلّف به تکالیف الهی بودند، مکلّف به استفاده از علوم غیر عادی نبودند و تنها باید طبق علم عادی رفتار میکردند. البته در مواردی که خداوند به آنها اجازه میداد، از علوم غیر عادی برای اعجاز و اثبات حق بودن دعوت یا دعوا استفاده میکردند. پس استفاده از علوم غیر عادی به اذن خاص الهی بستگی داشت، نه به اراده خودشان. چون آن ذوات نورانی در تمام ابعاد علمی و عملی، معصوم و مصون بودند و اراده آنان تابع اراده الهی بوده است. | ||
#خبر کشته شدن [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در حال نماز [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و گفت : ای [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. [[امام علی|علی]]{{ع}} عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن، از کشته شدن [[امام علی|علی]]{{ع}} و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید. | #خبر کشته شدن [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} در حال نماز [[پیامبر|رسول گرامی]]{{صل}} پیش از ماه رمضان خطبهای پیرامون این ماه و برتریهای آن ایراد کردند. در پایان [[امام علی|علی]]{{ع}} برخاست و گفت : ای [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با ارزش ترین کار در این ماه چیست؟ [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: ورع و پرهیز از محرمات و گناهان، این جمله را فرمود و به گریه افتاد؛ [[امام علی|علی]]{{ع}} گفت: چرا گریه میکنید؟ فرمود: برای آنچه در چنین ماهی برای تو پیش میآید. گویا میبینم که در حال نماز هستی و شقیترین مردم همتای کشنده شتر صالح، محاسن تو را به خون سرت رنگین میکند. [[امام علی|علی]]{{ع}} عرض کرد: آیا هنگامی که کشته میشوم از سلامت دین برخوردارم؟ فرمود: آری! [[پیامبر]]{{صل}} در این سخن، از کشته شدن [[امام علی|علی]]{{ع}} و این که این حادثه در ماه رمضان پیش میآید و نیز در حال نماز واقع خواهد شد خبر داد و هر کدام از اینها یک خبر غیبی مستقل به شمار میآید. | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
#کشته شدن عمار یاسر به دست گروهی ستمگر. عمار یاسر، جوان نیرومند مسلمان برای ساختن مسجد با آوردن سنگ، به مسلمین کمک میکرد، دیگران از سادگی او سوء استفاده کرده و بیش از مقدار تحمل وی بر او بار میکردند. عمار نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: ای [[پیامبر|رسول خدا]] اینان مرا کشتند و بیش از تواناییم به من تحمیل میکنند. [[پیامبر]]{{صل}} با دست خود خاکهایی که بر پشت او بود پاک کرد و از این راه، به او اظهار لطف نمود و سپس فرمود: اینان تو را نمیکشند. گروه ستمگری تو را خواهند کشت: این خبر غیبی [[پیامبر|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در جنگ صفین جامه تحقق پوشید و همان طور که حضرت خبرداده بود عمار در رکاب [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} به دست هواداران معاویه که گروه ستمگر و "فئه باغیه" بودند به شهادت رسید. و پس از کشته شدن عمار ولوله عجیبی در لشکر معاویه افتاد، زیرا این خبر غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را همه شنیده بودند و با کشته شدن عمار به دست ارتش معاویه، واضح شد که ارتش او همان گروهی هستند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را به عنوان " گروه ستمگر " یاد کرده است و نیز روشن شد که [[امام علی]]{{ع}} و یاران او بر حق هستند و همین پیشآمد موجب شد که برخی از آنان که حاضر نبودند به [[امام علی|علی]]{{ع}} در این جنگ کمک کنند از تردید و دو دلی به در آمده و به ارتش آن حضرت پیوستند. | #کشته شدن عمار یاسر به دست گروهی ستمگر. عمار یاسر، جوان نیرومند مسلمان برای ساختن مسجد با آوردن سنگ، به مسلمین کمک میکرد، دیگران از سادگی او سوء استفاده کرده و بیش از مقدار تحمل وی بر او بار میکردند. عمار نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمد و گفت: ای [[پیامبر|رسول خدا]] اینان مرا کشتند و بیش از تواناییم به من تحمیل میکنند. [[پیامبر]]{{صل}} با دست خود خاکهایی که بر پشت او بود پاک کرد و از این راه، به او اظهار لطف نمود و سپس فرمود: اینان تو را نمیکشند. گروه ستمگری تو را خواهند کشت: این خبر غیبی [[پیامبر|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} در جنگ صفین جامه تحقق پوشید و همان طور که حضرت خبرداده بود عمار در رکاب [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} به دست هواداران معاویه که گروه ستمگر و "فئه باغیه" بودند به شهادت رسید. و پس از کشته شدن عمار ولوله عجیبی در لشکر معاویه افتاد، زیرا این خبر غیبی [[پیامبر]]{{صل}} را همه شنیده بودند و با کشته شدن عمار به دست ارتش معاویه، واضح شد که ارتش او همان گروهی هستند که [[پیامبر]]{{صل}} آنان را به عنوان " گروه ستمگر " یاد کرده است و نیز روشن شد که [[امام علی]]{{ع}} و یاران او بر حق هستند و همین پیشآمد موجب شد که برخی از آنان که حاضر نبودند به [[امام علی|علی]]{{ع}} در این جنگ کمک کنند از تردید و دو دلی به در آمده و به ارتش آن حضرت پیوستند. | ||
#نبرد زبیر با [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} از روی ستمگری در جنگ جمل [[امام علی|علی]] به زبیر گفت: آیا به خاطر داری که یک روز من و تو در سقیفه با گروهی از انصار بودیم و [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به تو گفت: آیا [[امام علی|علی]]{{ع}} را دوست داری؟ پاسخ دادی چه چیز مانع دوستی من نسبت به علی است؟ حضرت فرمود: به زودی بر او شورش میکنی و با او میجنگی در حالی که تو ستمگری ... زبیر کلام [[امام علی|علی]]{{ع}} را تصدیق کرد. | #نبرد زبیر با [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} از روی ستمگری در جنگ جمل [[امام علی|علی]] به زبیر گفت: آیا به خاطر داری که یک روز من و تو در سقیفه با گروهی از انصار بودیم و [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به تو گفت: آیا [[امام علی|علی]]{{ع}} را دوست داری؟ پاسخ دادی چه چیز مانع دوستی من نسبت به علی است؟ حضرت فرمود: به زودی بر او شورش میکنی و با او میجنگی در حالی که تو ستمگری ... زبیر کلام [[امام علی|علی]]{{ع}} را تصدیق کرد. | ||
#مسلط شدن بنی امیه بر جان و مال و مردم: [[پیامبر]]{{صل}} از آینده تاریک جامعه اسلامی و تسلط فرزندان امیه بر مردم، خبر میدهد و میفرماید: "هنگامی که بنی امیه به سی تن برسند سرزمینهای اسلامی را از آن خود میسازند و ولایت و حکومت بین آنان دست به دست میگردد و بندگان خدا را برده خود قرار میدهند و آیین الهی راتخریب میکنند " وقتی ابوذر غفاری این خبر را برای عثمان نقل کرد وی به خود لرزید و کسی را دنبال [[امام عل|علی]]{{ع}} فرستاد تا از صحت و استواری این خبر آگاه گردد. [[امام علی|علی]]{{ع}} در مجلس عثمان، ابوذر را تصدیق کرد و فرمود: این خبر را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهام. این گفتار [[پیامبر]]{{صل}} در زمان زمامداری عثمان و پس از وی در زمان معاویه و یزید و دیگران به روشنی تحقق یافت و حکومت اموی در دورانهای مختلف چه در زمان عثمان و چه در زمان معاویه و چه در زمان آل مروان چهره تاریخ اسلام و انسانیت را سیاه کرد. حاکمان اموی اموال عمومی و بیت المال را غارت کرده و دارای کاخهای وسیع و مزرعههای فراوان و نقدینههای حیرتزا بودند و با مسلمانان به همچون برده معامله میکردند»<ref>[ | #مسلط شدن بنی امیه بر جان و مال و مردم: [[پیامبر]]{{صل}} از آینده تاریک جامعه اسلامی و تسلط فرزندان امیه بر مردم، خبر میدهد و میفرماید: "هنگامی که بنی امیه به سی تن برسند سرزمینهای اسلامی را از آن خود میسازند و ولایت و حکومت بین آنان دست به دست میگردد و بندگان خدا را برده خود قرار میدهند و آیین الهی راتخریب میکنند " وقتی ابوذر غفاری این خبر را برای عثمان نقل کرد وی به خود لرزید و کسی را دنبال [[امام عل|علی]]{{ع}} فرستاد تا از صحت و استواری این خبر آگاه گردد. [[امام علی|علی]]{{ع}} در مجلس عثمان، ابوذر را تصدیق کرد و فرمود: این خبر را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیدهام. این گفتار [[پیامبر]]{{صل}} در زمان زمامداری عثمان و پس از وی در زمان معاویه و یزید و دیگران به روشنی تحقق یافت و حکومت اموی در دورانهای مختلف چه در زمان عثمان و چه در زمان معاویه و چه در زمان آل مروان چهره تاریخ اسلام و انسانیت را سیاه کرد. حاکمان اموی اموال عمومی و بیت المال را غارت کرده و دارای کاخهای وسیع و مزرعههای فراوان و نقدینههای حیرتزا بودند و با مسلمانان به همچون برده معامله میکردند»<ref>[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایاننامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۱۰۶ - ۱۰۹]]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
| تصویر = 9030760879.jpg | | تصویر = 9030760879.jpg | ||
| پاسخدهنده = مولوی کاشانی | | پاسخدهنده = مولوی کاشانی | ||
| پاسخ = آقای '''[[مولوی کاشانی]]''' در کتاب ''«[[ تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)|تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]»'' در این باره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[مولوی کاشانی]]''' در کتاب ''«[[تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)|تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]»'' در این باره گفته است: | ||
«[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | «[[ابن عمر]] میگوید: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: خداوند دنیا را برای من بالا برد و من به دنیا و بدانچه تا قیامت در آن صورت خواهد گرفت هم چنان که به کف دست خود مینگرم، نظر میکنم<ref> الفتن، ابن حماد، ج۱، ص ۲۷، ح۲؛ جمع الجوامع، ج۱، ص ۱۶۹ و کنز العمال، ج۱۱، ص ۳۷۸ح ۳۱۸۱۰.</ref>. مفهوم از این حدیث معرفتی است که نسبت به علم الهی جزیی است چون در تمام لحظات و زمانها استمرار ندارد و نیز به همه حالات پدیدهها از قبض و بسط، زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، شب و روز، خورشید و ماه و ستارگان، آسمان و زمین و آن چه در آن است از همه چیز احاطه ندارد. همچنان که نسبت به هر ذره از ذرات جهان از بالای عرش تا زیر زمین که نهایتی برای علم بدان نیست، محیط نمیباشد (...) | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
[[احمد بن حنبل]] و دیگران از قیس روایت کرده اند که: وقتی عایشه به منطقه بنی عامر رسید، سگهای آنجا پارس کردند. از نام آن مکان پرسید، گفتند: اسم آن حوئب است. او گفت: من باید برگردم. زبیر گفت: نه! به پیش حرکت کن تا مردم تو را ببینند و خداوند بدین وسیله بینشان صلح بر قرار کند. پاسخ داد: راهی جز بازگشت، به مصلحت خود نمیبینم. از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: چه گونه خواهد بود عمل و سرنوشت آن شخص از شما وقتی سگهای حوئب بر او نهیب و فریاد زنند؟<ref>مسند، احمد، ج۶، ص ۵۲و مسند، بن روایة، ج۳، ص ۸۹۱.</ref>. | [[احمد بن حنبل]] و دیگران از قیس روایت کرده اند که: وقتی عایشه به منطقه بنی عامر رسید، سگهای آنجا پارس کردند. از نام آن مکان پرسید، گفتند: اسم آن حوئب است. او گفت: من باید برگردم. زبیر گفت: نه! به پیش حرکت کن تا مردم تو را ببینند و خداوند بدین وسیله بینشان صلح بر قرار کند. پاسخ داد: راهی جز بازگشت، به مصلحت خود نمیبینم. از [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: چه گونه خواهد بود عمل و سرنوشت آن شخص از شما وقتی سگهای حوئب بر او نهیب و فریاد زنند؟<ref>مسند، احمد، ج۶، ص ۵۲و مسند، بن روایة، ج۳، ص ۸۹۱.</ref>. | ||
شعبی به روایت بیهقی میگوید: زنهای [[پیامبر]]{{صل}} به آن حضرت گفتند: کدام یک از ما زودتر به شما خواهیم پیوست؟ فرمود: دست بلندترین شما. آنان شروع به مقابله و اندازهگیری ذراعهای خود کردند تا بلند دستترین آنها معلوم شود. وقتی زینت وفات یافت دانستند که او این گونه بوده است<ref>دلایل النبوه، بیهقی، ج۶،ص ۳۷۱ و احادیث الغیبه، ص ۱، ح۱۲۹.</ref><ref>[ | شعبی به روایت بیهقی میگوید: زنهای [[پیامبر]]{{صل}} به آن حضرت گفتند: کدام یک از ما زودتر به شما خواهیم پیوست؟ فرمود: دست بلندترین شما. آنان شروع به مقابله و اندازهگیری ذراعهای خود کردند تا بلند دستترین آنها معلوم شود. وقتی زینت وفات یافت دانستند که او این گونه بوده است<ref>دلایل النبوه، بیهقی، ج۶،ص ۳۷۱ و احادیث الغیبه، ص ۱، ح۱۲۹.</ref><ref>[[تضاد عقاید حنفیت با وهابیت (کتاب)|تضاد عقاید حنفیت با وهابیت]]</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
# [[با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)]] | # [[با توجه به عقیده بداء آیا بهرهمندی انسان از علم غیب به معنای برتری مخلوق بر خالق نیست؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)]] | # [[آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ (پرسش)]] | ||
# [[آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ | # [[آیا اطلاع از سرنوشت به نفع انسان ها است یا به ضرر آنها؟ (پرسش)]] | ||
{{پایان پرسش وابسته}} | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]]== | == [[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبعشناسی جامع علم غیب معصوم]] == | ||
{{منبع جامع}} | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای علم غیب معصوم|کتابشناسی علم غیب معصوم]]؛ | ||
خط ۲۷۱: | خط ۲۷۱: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]] | [[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]] | ||
[[رده:پرسشهای علم غیب پیامبر]] | [[رده:پرسشهای علم غیب پیامبر]] |