پرش به محتوا

مراد از مکتب سیاسی ماکیاولیسم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبع‌شناسی جامع}} +{{منبع‌ جامع}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱۱: خط ۱۱:
}}
}}
'''مراد از مکتب سیاسی ماکیاولیسم چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
'''مراد از مکتب سیاسی ماکیاولیسم چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
==عبارت‌های دیگری از این پرسش==


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1100694.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ابوالفضل شکوری]]]]
[[پرونده:1100694.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[ابوالفضل شکوری]]]]
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[ابوالفضل شکوری]]''' در کتاب ''«[[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


خط ۲۵: خط ۲۳:


باتوجه به محتوای کتاب “شهریار” شاید بتوان اصول مکتب سیاسی منحرف ماکیاولی را در عناوینی که در زیر بیان می‌شوند خلاصه کرد:
باتوجه به محتوای کتاب “شهریار” شاید بتوان اصول مکتب سیاسی منحرف ماکیاولی را در عناوینی که در زیر بیان می‌شوند خلاصه کرد:
*'''[[قداست]] [[قدرت]] و سلطنت''': ماکیاولی طرفدار سلطنت و قدرت است و آن‌چنان شیفته قدرت است گو این که آن را [[تقدیس]] می‌کند و برای رسیدن به قدرت و سلطنت و یا [[حفظ]] و گسترش آن هر نوع جنایتی را مجاز می‌شمارد؛ او در کتاب خود فصلی تحت عنوان “بابی در کسانی که از [[راه]] [[جنایت]] به شهریاری می‌رسند” دارد.
* '''[[قداست]] [[قدرت]] و سلطنت''': ماکیاولی طرفدار سلطنت و قدرت است و آن‌چنان شیفته قدرت است گو این که آن را [[تقدیس]] می‌کند و برای رسیدن به قدرت و سلطنت و یا [[حفظ]] و گسترش آن هر نوع جنایتی را مجاز می‌شمارد؛ او در کتاب خود فصلی تحت عنوان “بابی در کسانی که از [[راه]] [[جنایت]] به شهریاری می‌رسند” دارد.


ماکیاولی در این فصل می‌گوید: “یکی از راه‌ها و طرق [[کسب قدرت]]، جنایت است و منظور از جنایت، [[کشتار]] مردم، [[خیانت]] به [[دوستان]]، لگدمال‌کردن [[مذهب]] و... می‌باشد”. او می‌افزاید: “این روش، هرچند [[افتخار]] آمیز نیست، اما بالأخره غیر مجاز نیز نمی‌باشد”<ref>شهریار، ترجمه محمود محمود، ص۵۲-۵۸.</ref>. 
ماکیاولی در این فصل می‌گوید: “یکی از راه‌ها و طرق [[کسب قدرت]]، جنایت است و منظور از جنایت، [[کشتار]] مردم، [[خیانت]] به [[دوستان]]، لگدمال‌کردن [[مذهب]] و... می‌باشد”. او می‌افزاید: “این روش، هرچند [[افتخار]] آمیز نیست، اما بالأخره غیر مجاز نیز نمی‌باشد”<ref>شهریار، ترجمه محمود محمود، ص۵۲-۵۸.</ref>. 
خط ۳۷: خط ۳۵:


این است ماهیت ماکیاولیسم، این پدیده ضدّ بشری [[جهان]] [[سیاست]]، و بر اصل اصالت و [[قداست]] قدرت، نتایج [[شومی]] بار است که نیازی به بیان ندارد.
این است ماهیت ماکیاولیسم، این پدیده ضدّ بشری [[جهان]] [[سیاست]]، و بر اصل اصالت و [[قداست]] قدرت، نتایج [[شومی]] بار است که نیازی به بیان ندارد.
*'''جواز [[خدعه]]''': اصل مهمی که بر اصل اصالت قدرت بار است و از آن نتیجه‌گیری می‌شود “جواز خدعه” و [[نیرنگ]] و [[خیانت]] در عالم سیاست است.
* '''جواز [[خدعه]]''': اصل مهمی که بر اصل اصالت قدرت بار است و از آن نتیجه‌گیری می‌شود “جواز خدعه” و [[نیرنگ]] و [[خیانت]] در عالم سیاست است.


طبق [[مکتب سیاسی]] ماکیاولی، برای حفظ و یا [[کسب قدرت]]، هم می‌توان مثل شیر درنده بود و [[سرکوب]] کرد و نیز می‌توان مثل روباه مکار بود و نیرنگ زد.
طبق [[مکتب سیاسی]] ماکیاولی، برای حفظ و یا [[کسب قدرت]]، هم می‌توان مثل شیر درنده بود و [[سرکوب]] کرد و نیز می‌توان مثل روباه مکار بود و نیرنگ زد.
خط ۵۰: خط ۴۸:


انسان و ارزش‌های او در ماکیاولیسم، همه ملعبه و بازیچه قدرت‌طلبی شهریاران [[فاسد]] می‌باشد و شهریاران و [[سلاطین]] آزادند که با او هرگونه خواستند [[رفتار]] کنند.
انسان و ارزش‌های او در ماکیاولیسم، همه ملعبه و بازیچه قدرت‌طلبی شهریاران [[فاسد]] می‌باشد و شهریاران و [[سلاطین]] آزادند که با او هرگونه خواستند [[رفتار]] کنند.
*'''[[استبداد]] [[زور]]''': باتوجه به مبانی ماکیاولیسم، نظامی که بر آن اساس شکل می‌گیرد، یک [[نظام]] صد در صد [[استوار]] بر زور و [[قهر]] و [[خشونت]] است؛ یعنی ماکیاولیسم نظامی را خواهان است که در آنجا “استبداد زور” [[حکومت]] کند. ماکیاولی، این مطلب را مخصوصاً در صفحه ۸۹ تا ۹۳ از کتابش به خوبی شرح داده است؛ وی [[معتقد]] است که انسان، موجودی [[سیاسی]] بوده و ذات فاسد و [[شرور]] [[آفریده]] شده است، لذا علاج دفع [[شرارت]] او و برقراری [[نظم اجتماعی]] تنها با تشکیل یک حکومت [[مقتدر]] و مطلقه ممکن است<ref>بهاء الدین پازارگاد، مکتب‌های سیاسی، ص۱۸۴.</ref>.
* '''[[استبداد]] [[زور]]''': باتوجه به مبانی ماکیاولیسم، نظامی که بر آن اساس شکل می‌گیرد، یک [[نظام]] صد در صد [[استوار]] بر زور و [[قهر]] و [[خشونت]] است؛ یعنی ماکیاولیسم نظامی را خواهان است که در آنجا “استبداد زور” [[حکومت]] کند. ماکیاولی، این مطلب را مخصوصاً در صفحه ۸۹ تا ۹۳ از کتابش به خوبی شرح داده است؛ وی [[معتقد]] است که انسان، موجودی [[سیاسی]] بوده و ذات فاسد و [[شرور]] [[آفریده]] شده است، لذا علاج دفع [[شرارت]] او و برقراری [[نظم اجتماعی]] تنها با تشکیل یک حکومت [[مقتدر]] و مطلقه ممکن است<ref>بهاء الدین پازارگاد، مکتب‌های سیاسی، ص۱۸۴.</ref>.
*'''نتیجه''': نتیجه‌ای که از کل این مباحث گرفته می‌شود این است که: ماکیاولیسم یک مکتب سیاسی منفی و ضد بشری و ضد ارزش‌های اصیل انسانی بوده و با توجه به اصل اصالت قدرت و توجیه وسیله با هدف هیچ [[ایدئولوژی]] مشخصی را به طور دائم نمی‌تواند حامی باشد. و نیز باید [[یادآوری]] شود که [[معاویة]] بن [[ابوسفیان]] در [[تاریخ اسلام]] به عنوان “ماکیاول عرب” می‌باشد و [[معاویه]] پیش از [[تولد]] نیکلاماکیاولی، اصول [[مکتب سیاسی]] ضد بشری و [[ضد ارزش]] او را به کار می‌گرفته است»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۸۷.</ref>
* '''نتیجه''': نتیجه‌ای که از کل این مباحث گرفته می‌شود این است که: ماکیاولیسم یک مکتب سیاسی منفی و ضد بشری و ضد ارزش‌های اصیل انسانی بوده و با توجه به اصل اصالت قدرت و توجیه وسیله با هدف هیچ [[ایدئولوژی]] مشخصی را به طور دائم نمی‌تواند حامی باشد. و نیز باید [[یادآوری]] شود که [[معاویة]] بن [[ابوسفیان]] در [[تاریخ اسلام]] به عنوان “ماکیاول عرب” می‌باشد و [[معاویه]] پیش از [[تولد]] نیکلاماکیاولی، اصول [[مکتب سیاسی]] ضد بشری و [[ضد ارزش]] او را به کار می‌گرفته است»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۸۷.</ref>
 
==پاسخ‌های دیگر==
 
== پرسش‌های وابسته ==


==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]]==
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]] ==
{{منبع‌ جامع}}
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
خط ۶۷: خط ۶۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش