پرش به محتوا

چرا امامان علم غیب خود را انکار می‌کردند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسش‌ وابسته}} +{{پرسش وابسته}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۸: خط ۸:
| موضوعات وابسته    =  
| موضوعات وابسته    =  
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهنده        =  
| پاسخ‌دهندگان      = [[محمد حسین مظفر|مظفر]]؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]؛  [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[محمد جواد فاضل لنکرانی]]؛ [[حبیب‌الله طاهری|طاهری]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی]]؛ [[رضا برنجکار|برنجکار]] و [[محمد تقی شاکر |شاکر ]]؛ [[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]؛ [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی]] و [[منصف علی مطهری]]؛ [[داوود داداش‌زاده|داداش‌زاده]]
| پاسخ‌دهندگان      = [[محمد حسین مظفر|مظفر]]؛ [[سید محمد حسین حسینی طهرانی|حسینی طهرانی]]؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]؛  [[ابراهیم امینی|امینی]]؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[محمد جواد فاضل لنکرانی]]؛ [[حبیب‌الله طاهری|طاهری]]؛ [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]؛ [[ناصر رفیعی|رفیعی]]؛ [[رضا برنجکار|برنجکار]] و [[محمد تقی شاکر|شاکر]] ؛ [[سید عبدالحمید ابطحی|ابطحی]]؛ [[ناصرالدین اوجاقی|اوجاقی]] و [[منصف علی مطهری]]؛ [[داوود داداش‌زاده|داداش‌زاده]]
}}
}}
'''چرا [[امامان]]{{عم}} [[علم غیب]] خود را انکار می‌کردند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''چرا [[امامان]]{{عم}} [[علم غیب]] خود را انکار می‌کردند؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این [[پرسش]]==
== عبارت‌های دیگری از این [[پرسش]] ==
* اگر [[امامان]]{{عم}} [[علم غیب]] داشتند چرا در بعض [[روایات]] نفی شده است؟
* اگر [[امامان]]{{عم}} [[علم غیب]] داشتند چرا در بعض [[روایات]] نفی شده است؟
* اگر [[ائمه اهل بیت]] دارای علم غیب بودند چرا بعض امامان{{عم}} در پاسخ [[اصحاب ائمه|اصحاب]]، آن را [[انکار]] می‌کردند؟
* اگر [[ائمه اهل بیت]] دارای علم غیب بودند چرا بعض امامان{{عم}} در پاسخ [[اصحاب ائمه|اصحاب]]، آن را [[انکار]] می‌کردند؟
خط ۲۰: خط ۲۰:


== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:11738.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسین مظفر]]]]
[[پرونده:11738.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[محمد حسین مظفر]]]]
آیت‌الله '''[[محمد حسین مظفر]]''' در دو کتاب ''«[[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]»'' و ''«[[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[محمد حسین مظفر]]''' در دو کتاب ''«[[علم الإمام ۲ (کتاب)|علم الإمام]]»'' و ''«[[پژوهشی در باب علم امام (کتاب)|پژوهشی در باب علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


خط ۷۸: خط ۷۸:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' و ''«[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ ائمه علم موقوف را ندارند اما علم وسیع و گسترده‌ای دارند]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد جواد فاضل لنکرانی]]''' در بیاناتی با موضوع ''«[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ همگرایی قیام امام حسین  با علم حضرت به شهادت خود و یارانش]»'' و ''«[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ ائمه علم موقوف را ندارند اما علم وسیع و گسترده‌ای دارند]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«در روایات آمده خدای تبارک و تعالی از ۲۸ حرف علم خود دو حرفش را در اختیار حضرت عیسی و چهار حرفش را در اختیار حضرت موسی قرار داد تا می‌رسد به ائمه ما که تعدادش خیلی بیشتر می‌شود. آن‌گاه حضرت عیسی با همان دو حرف از اسم اعظم خدا که در اختیارش بود مرده را زنده می‌کرد و کور را شفا می‌داد، همین سبب شد که جمعی از مردم قائل به خدایی حضرت عیسی شوند! چون چنین چیزی در تاریخ شرایع و پیروان ادیان آسمانی سابقه داشت، [[رسول اکرم]]{{صل}} نفی علم غیب از خود می‌کند مبادا مردم دو مرتبه همان مسیر گذشته را بروند! همین نکته را هم مرحوم آیت‌الله [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]] در کتاب [[ پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]] می‌فرمایند اینکه در روایات می‌بینیم [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} دیگر نفی [[علم غیب]] از خود می‌کنند به‌ جهت این بوده که جامعه ظرفیت تحمل آن مقداری از [[علم غیب]] هم که در نزدشان بوده را نداشت. مبادا بگویند این فرد همه چیز را می‌داند، و خبر دارد چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی می‌افتد، همه چیز در دست این است و نعوذ بالله قائل به ربوبیت و الوهیت آنها شوند! لذا نفی علم غیب از خودشان می‌کردند»<ref>[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ وبگاه محمد جواد فاضل لنکرانی.]</ref>.
«در روایات آمده خدای تبارک و تعالی از ۲۸ حرف علم خود دو حرفش را در اختیار حضرت عیسی و چهار حرفش را در اختیار حضرت موسی قرار داد تا می‌رسد به ائمه ما که تعدادش خیلی بیشتر می‌شود. آن‌گاه حضرت عیسی با همان دو حرف از اسم اعظم خدا که در اختیارش بود مرده را زنده می‌کرد و کور را شفا می‌داد، همین سبب شد که جمعی از مردم قائل به خدایی حضرت عیسی شوند! چون چنین چیزی در تاریخ شرایع و پیروان ادیان آسمانی سابقه داشت، [[رسول اکرم]]{{صل}} نفی علم غیب از خود می‌کند مبادا مردم دو مرتبه همان مسیر گذشته را بروند! همین نکته را هم مرحوم آیت‌الله [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]] در کتاب [[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]] می‌فرمایند اینکه در روایات می‌بینیم [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[ائمه]]{{عم}} دیگر نفی [[علم غیب]] از خود می‌کنند به‌ جهت این بوده که جامعه ظرفیت تحمل آن مقداری از [[علم غیب]] هم که در نزدشان بوده را نداشت. مبادا بگویند این فرد همه چیز را می‌داند، و خبر دارد چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقی می‌افتد، همه چیز در دست این است و نعوذ بالله قائل به ربوبیت و الوهیت آنها شوند! لذا نفی علم غیب از خودشان می‌کردند»<ref>[http://www.fazellankarani.com/persian/lecture/9481/ وبگاه محمد جواد فاضل لنکرانی.]</ref>.


«سؤال این است این‌گونه روایات را که خود امام به صراحت [[علم غیب]] را از خود نفی می‌فرمایند چه باید کرد؟ مرحوم مقرم می‌گوید در روایت سدیر، مجلس، مجلس تقیه بوده است، افرادی در جلسه حضور داشته‌اند که ظرفیت و قابلیت تحمل این مطلب سنگین را نداشتند، علاوه بر این مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآة العقول روات این حدیث را تضعیف کرده و می‌گوید افرادی مجهول و یا ضعیف هستند. یک احتمال سوم هم می‌دهد که مراد [[امام]]{{ع}} از نفی علم در این حدیث یعنی با چشم خود ندیده به کدام اتاق رفته و این منافات با علم لدنی حضرت ندارد. این سه احتمال را مرحوم مقرم مطرح می‌کند. اما با بیانی که ما کردیم نیاز به این حرفها نیست، چون طبق آن بیان [[امام]]{{ع}} می‌فرماید ما [[علم غیب]] به معنای علم بلا واسطه نداریم ولی اگر بخواهیم بدانیم این جاریه کجاست خدا ما را آگاه می‌کند»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482// وبگاه محمد جواد فاضل لنکرانی.]</ref>.
«سؤال این است این‌گونه روایات را که خود امام به صراحت [[علم غیب]] را از خود نفی می‌فرمایند چه باید کرد؟ مرحوم مقرم می‌گوید در روایت سدیر، مجلس، مجلس تقیه بوده است، افرادی در جلسه حضور داشته‌اند که ظرفیت و قابلیت تحمل این مطلب سنگین را نداشتند، علاوه بر این مرحوم [[علامه مجلسی]] در مرآة العقول روات این حدیث را تضعیف کرده و می‌گوید افرادی مجهول و یا ضعیف هستند. یک احتمال سوم هم می‌دهد که مراد [[امام]]{{ع}} از نفی علم در این حدیث یعنی با چشم خود ندیده به کدام اتاق رفته و این منافات با علم لدنی حضرت ندارد. این سه احتمال را مرحوم مقرم مطرح می‌کند. اما با بیانی که ما کردیم نیاز به این حرفها نیست، چون طبق آن بیان [[امام]]{{ع}} می‌فرماید ما [[علم غیب]] به معنای علم بلا واسطه نداریم ولی اگر بخواهیم بدانیم این جاریه کجاست خدا ما را آگاه می‌کند»<ref>[http://www.j-fazel.com/persian/lecture/9482// وبگاه محمد جواد فاضل لنکرانی.]</ref>.
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«'''توجه به مخاطب "[[مقصره]]"<ref>مقصره به معنای کوتاهی است و در اصطلاح علم کلامی به [[شیعه|شیعه‌ای]] اطلاق می‌شود که از درک [[صفات معنوی امام|صفات معنوی]] و [[صفات کمالی امام|کمالی]] [[امامان]] درمانده و نتواند امامان را به صفات خاص؛ مانند: [[عصمت]]، و [[علم لدنی]] و [[الهام]] توصیف کند.</ref>:''' (...) بعضی مردم حتی [[شیعیان]] عوام نمی‌توانستند بپذیرند که [[علم غیب]] اختصاصی خداوند، [[علم غیب ذاتی]] و [[علم غیب استقلالی]]، اما [[علم غیب امامان]] علمی از [[علم الهی]] است، آنان هر دو صورت نسبت [[علم غیب]] به [[امام]]{{ع}}{{ع}} را برنمی‌تابیدند. لذا امامان برای ملاحظه [[شیعیان]] که قادر به تحلیل عقلانی مسئله [[غیب]] نبودند، نسبت [[علم غیب]] به خود را نفی و انکار می‌کردند. نمونه آن اعتراض یکی از لشکریان [[حضرت علی]] {{ع}} است، وقتی حضرت از فتح بصره خبر می‌دهد، بر حضرت اعتراض نمود که آیا تو [[علم غیب]] می‌دانی؟! حضرت در پاسخ فرمود: این [[علم غیب]] نیست، بلکه علم فرا گرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} است.
«'''توجه به مخاطب "[[مقصره]]"<ref>مقصره به معنای کوتاهی است و در اصطلاح علم کلامی به [[شیعه]]‌ای اطلاق می‌شود که از درک [[صفات معنوی امام|صفات معنوی]] و [[صفات کمالی امام|کمالی]] [[امامان]] درمانده و نتواند امامان را به صفات خاص؛ مانند: [[عصمت]]، و [[علم لدنی]] و [[الهام]] توصیف کند.</ref>:''' (...) بعضی مردم حتی [[شیعیان]] عوام نمی‌توانستند بپذیرند که [[علم غیب]] اختصاصی خداوند، [[علم غیب ذاتی]] و [[علم غیب استقلالی]]، اما [[علم غیب امامان]] علمی از [[علم الهی]] است، آنان هر دو صورت نسبت [[علم غیب]] به [[امام]]{{ع}}{{ع}} را برنمی‌تابیدند. لذا امامان برای ملاحظه [[شیعیان]] که قادر به تحلیل عقلانی مسئله [[غیب]] نبودند، نسبت [[علم غیب]] به خود را نفی و انکار می‌کردند. نمونه آن اعتراض یکی از لشکریان [[حضرت علی]] {{ع}} است، وقتی حضرت از فتح بصره خبر می‌دهد، بر حضرت اعتراض نمود که آیا تو [[علم غیب]] می‌دانی؟! حضرت در پاسخ فرمود: این [[علم غیب]] نیست، بلکه علم فرا گرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} است.


'''توجه به مخاطب "[[غالی]]":''' بعض [[شیعیان]] و مخاطبان [[ائمه]] نیز از طرف دیگر ساده و به نوعی به درک حقیقت [[علم غیب]] و تابع بودن علم غیب امامان بر [[علم غیب خداوند]] قادر نبودند و لذا با مشاهده کوچک‌ترین [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} آنان را در مرتبه [[نبوت]] و چه بسا، خدایی نشانده و از [[غلو]] سر در می‌آوردند، بر این اساس وقتی امامان احساس می‌کردند که در سائل یا مخاطب خودش زمینه غلو وجود دارد، بالفور به مقابله با آن برمی‌خواستند و برای این کار زمینه پیدایش غلو را از بین می‌بردند که نفی علم غیب از خودشان یکی از راه‌کارهای آن است (...).
'''توجه به مخاطب "[[غالی]]":''' بعض [[شیعیان]] و مخاطبان [[ائمه]] نیز از طرف دیگر ساده و به نوعی به درک حقیقت [[علم غیب]] و تابع بودن علم غیب امامان بر [[علم غیب خداوند]] قادر نبودند و لذا با مشاهده کوچک‌ترین [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} آنان را در مرتبه [[نبوت]] و چه بسا، خدایی نشانده و از [[غلو]] سر در می‌آوردند، بر این اساس وقتی امامان احساس می‌کردند که در سائل یا مخاطب خودش زمینه غلو وجود دارد، بالفور به مقابله با آن برمی‌خواستند و برای این کار زمینه پیدایش غلو را از بین می‌بردند که نفی علم غیب از خودشان یکی از راه‌کارهای آن است (...).
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
| تصویر = 11270.jpg
| تصویر = 11270.jpg
| پاسخ‌دهنده = داوود خوش‌باور
| پاسخ‌دهنده = داوود خوش‌باور
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود خوش‌باور]]'''، در پایان‌نامه در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم غیب از دیدگاه فریقین (پایان‌نامه)|علم غیب از دیدگاه فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  


«منظور این بوده که بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غیب نداریم، نه اینکه با [[وحی]] خدا هم دانای به غیب نمی‌شویم، مانند آنجا که فرموده: {{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref> بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.</ref> و آنجا که فرموده: {{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}} <ref> و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> بدین مفهوم است که مستقلاً از پیش خود خبری از غیب نداریم؛ مگر آن که پرده‌ها بالا رود، افاضه فیض گردد و حقایق مستور و پنهان بر او مکشوف گردد.
«منظور این بوده که بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غیب نداریم، نه اینکه با [[وحی]] خدا هم دانای به غیب نمی‌شویم، مانند آنجا که فرموده: {{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۵۰ سوره انعام آیا پیامبر خاتم علم غیب دارد؟ (پرسش)|قُل لاَّ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ]]}} <ref> بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم؛ سوره انعام، آیه: ۵۰.</ref> و آنجا که فرموده: {{متن قرآن| [[با توجه به آیه ۱۸۸ سوره اعراف چگونه علم غیب پیامبر خاتم ثابت می‌شود؟ (پرسش)|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ]]}} <ref> و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۸۸.</ref> بدین مفهوم است که مستقلاً از پیش خود خبری از غیب نداریم؛ مگر آن که پرده‌ها بالا رود، افاضه فیض گردد و حقایق مستور و پنهان بر او مکشوف گردد.
خط ۱۷۴: خط ۱۷۴:
#این روایات از باب تقیه بوده است. گویا وقتی [[ائمه]]{{عم}} کسانی را می‌دیدند که تحمل شنیدن چنین مطالبی را نداشتند یا از مخالفان بودند، از باب تقیه [[علم غیب]] را از خود سلب می‌کردند. [[ائمه]]{{ع}} می‌دانستند که گروهی از مردم قدرت فهم و هضم این مطالب را ندارند و ممکن است برای ایشان خطری به وجود آورند یا درباره ایشان غلو کنند؛ لذا علم غیب خود را نزد همگان ابراز نمی‌کردند و حتی انکار می‌کردند.
#این روایات از باب تقیه بوده است. گویا وقتی [[ائمه]]{{عم}} کسانی را می‌دیدند که تحمل شنیدن چنین مطالبی را نداشتند یا از مخالفان بودند، از باب تقیه [[علم غیب]] را از خود سلب می‌کردند. [[ائمه]]{{ع}} می‌دانستند که گروهی از مردم قدرت فهم و هضم این مطالب را ندارند و ممکن است برای ایشان خطری به وجود آورند یا درباره ایشان غلو کنند؛ لذا علم غیب خود را نزد همگان ابراز نمی‌کردند و حتی انکار می‌کردند.
#برخی از طرفداران ممکن است راه افراط بپیمایند و درباره [[ائمه]]{{ع}} غلو کنند و ایشان را خدا بدانند. لذا همان طور که لازم می‌دانند در برابر تفریط کنندگان منکران احتیاط کنند، در برابر افراط کنندگان هم [[ائمه]]{{ع}} لازم می‌بینند از ابزار این فضایل خودداری کنند.
#برخی از طرفداران ممکن است راه افراط بپیمایند و درباره [[ائمه]]{{ع}} غلو کنند و ایشان را خدا بدانند. لذا همان طور که لازم می‌دانند در برابر تفریط کنندگان منکران احتیاط کنند، در برابر افراط کنندگان هم [[ائمه]]{{ع}} لازم می‌بینند از ابزار این فضایل خودداری کنند.
#مردم معمولاً فهمشان قاصر از درک این معانی بوده و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} جوابی در خور فهم آنها داده‌اند؛ یعنی [[پیامبر]]{{صل}} در این آیه {{متن قرآن|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ }} می‌خواهد بگوید من آن علم غیبی که شما تصور می‌کنید ندارم. هر چند [[علم غیب]] به معنای واقعی‌اش را انکار نمی‌کند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج۸ ، ص ۳۷۲.</ref>»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8_%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%88_%D8%B4%D8%A7%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%88%DB%8C_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]</ref>
#مردم معمولاً فهمشان قاصر از درک این معانی بوده و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} جوابی در خور فهم آنها داده‌اند؛ یعنی [[پیامبر]]{{صل}} در این آیه {{متن قرآن|وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ }} می‌خواهد بگوید من آن علم غیبی که شما تصور می‌کنید ندارم. هر چند [[علم غیب]] به معنای واقعی‌اش را انکار نمی‌کند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن؛ ج۸ ، ص ۳۷۲.</ref>»<ref>[[بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی (مقاله)|بررسی علم غیب ائمه در مکتب کلامی علامه طباطبایی و شاگردان وی]]</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
| تصویر = 11792.jpg
| تصویر = 11792.jpg
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[ علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«صاحب کتاب [[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]] انگیزه نفی علم غیب پیغمبر را اینگونه بیان می‌کند: پیغمبر اکرم در محیط جهل و خرافه بی‌دانشی تجلی فرموده است و انوار قدسیه مبارکش پرتو بر وجود مردم می‌افکند و ممکن است بسا کسانی شوند که در خورشید می‌نگرند و بینائی خود را از دست می‌دهند و آن همه قدرت علمی و توجه به معانی آسمانی و راههای نورانی و درخششی که نبی اکرم دارد ممکن است مردمان مؤمن کم‌کم غالی در حق رسول خدا بشوند و از حدود یک انسان عالی و راهنمای بزرگ وجود اقدس او را بیشتر ببینند و کم‌کم گرفتاری‌ای که دامن مسیحیت را گرفت دامن پاک اسلام را آلوده کند و پیامبر را خدای زمینی بدانند. (...) از این جهت باید گفت آیاتی که علم غیب را از او سلب می‌کند دلالت بر نفی علم غیب ذاتی دارد و می‌گویند پیامبر اکرم با آنهمه نورانیت کسی این گمان را نکند که او بالذات عالم السر است و او خدای زمینی است (...)  
«صاحب کتاب [[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]] انگیزه نفی علم غیب پیغمبر را اینگونه بیان می‌کند: پیغمبر اکرم در محیط جهل و خرافه بی‌دانشی تجلی فرموده است و انوار قدسیه مبارکش پرتو بر وجود مردم می‌افکند و ممکن است بسا کسانی شوند که در خورشید می‌نگرند و بینائی خود را از دست می‌دهند و آن همه قدرت علمی و توجه به معانی آسمانی و راههای نورانی و درخششی که نبی اکرم دارد ممکن است مردمان مؤمن کم‌کم غالی در حق رسول خدا بشوند و از حدود یک انسان عالی و راهنمای بزرگ وجود اقدس او را بیشتر ببینند و کم‌کم گرفتاری‌ای که دامن مسیحیت را گرفت دامن پاک اسلام را آلوده کند و پیامبر را خدای زمینی بدانند. (...) از این جهت باید گفت آیاتی که علم غیب را از او سلب می‌کند دلالت بر نفی علم غیب ذاتی دارد و می‌گویند پیامبر اکرم با آنهمه نورانیت کسی این گمان را نکند که او بالذات عالم السر است و او خدای زمینی است (...)  
خط ۲۶۰: خط ۲۶۰:
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}


==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
== [[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]] ==
{{منبع‌ جامع}}
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
خط ۲۷۰: خط ۲۷۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:(اق): پرسش‌هایی با ۲۱ پاسخ]]
[[رده:(اق): پرسش‌هایی با ۲۱ پاسخ]]
[[رده:(اق): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲۱ پاسخ]]
[[رده:(اق): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۲۱ پاسخ]]
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش