حضرت خدیجه: تفاوت میان نسخهها
←وفات خدیجه
(←منابع) |
|||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
==وفات خدیجه== | ==وفات خدیجه== | ||
[[خدیجه]]{{س}} زمان کوتاهی پس از محاصرۀ [[اقتصادی]] در [[سال دهم بعثت]] در سن ۶۵ سالگی درگذشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را با دستان خویش [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد. [[مصیبت]] [[مرگ]] [[خدیجه]]{{س}}، اندک زمانی پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]]، [[عموی گرامی پیامبر]]، سنگینی از [[حزن]] و [[اندوه]] را بر سینۀ [[پیامبر]] فرو آورد از اینرو آن سال را [[عام الحزن]] نام نهادند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.</ref>. | [[خدیجه]]{{س}} زمان کوتاهی پس از محاصرۀ [[اقتصادی]] در [[سال دهم بعثت]] در سن ۶۵ سالگی درگذشت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را با دستان خویش [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد. [[مصیبت]] [[مرگ]] [[خدیجه]]{{س}}، اندک زمانی پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]]، [[عموی گرامی پیامبر]]، سنگینی از [[حزن]] و [[اندوه]] را بر سینۀ [[پیامبر]] فرو آورد از اینرو آن سال را [[عام الحزن]] نام نهادند<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۲۷ـ ۳۲۹.</ref>. | ||
سختیهای فراوانی بر [[بنیهاشم]] در [[شعب ابیطالب]] وارد آمد. [[گرسنگی]] از یکسو و خطر به [[قتل]] رسیدن [[پیامبر]]{{صل}} از سوی دیگر، اوضاع را بسیار دشوار ساخته بود<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۵۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۴؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۵، ص۹۲-۹۳.</ref>. | |||
این [[دشواریها]] سبب شد تا [[خدیجه]]{{س}} و [[ابوطالب]]، که [[سنی]] از ایشان گذشته بود، پس از بیرون آمدن از شعب، در بستر [[بیماری]] بیفتند. نقل شده است هنگامی که خدیجه{{س}} در بستر بیماری افتاد، [[اندوه]] و [[ناراحتی]] در چهرهاش نمایان شد و گفت که علت آن، [[نگرانی]] از [[آینده]] خانوادهاش و [[مشکلات]] آنان و خردسالی [[فاطمه]]{{س}} و [[تنهایی]] او در شب [[عروسی]] است<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۱، ص۳۷۵ – ۳۷۶؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف الیقین، ص۱۹۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۸.</ref>. | |||
[[رسول خدا]]{{صل}} [[مظهر]] [[صبر]] و [[استقامت]] بود، اما [[غم]] از دست دادن خدیجه{{س}} بر ایشان گران آمد. نقل شده است که پیامبر{{صل}} در آخرین ساعات [[زندگی]] خدیجه{{س}}، با اندوه نزد او رفت و در حالی که با چشمان اشکبار به او مینگریست، فرمود: «آنچه میبینم برایم ناگوار است»<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>. [[روایت]] شده است که چون بیماری خدیجه{{س}} شدت یافت، به پیامبر{{صل}}، سه [[وصیت]] کرد: «اگر تقصیری در [[حق]] تو کردهام مرا ببخش؛ مراقب دخترم فاطمه باش که کسی او را مورد [[اذیت]] و [[بیمهری]] قرار ندهد». وی [[خجالت]] کشید سومین وصیت خود را مستقیماً به پیامبر{{صل}} بگوید، از این رو از فاطمه{{س}} خواست تا به پیامبر{{صل}} بگوید که از [[قبر]] در [[هراس]] است و او را در همان لباسی [[کفن]] کند که در آن اولین بار به پیامبر{{صل}} [[وحی]] شده بود<ref>حائری، محمد مهدی، شجرة طوبی، ج۲، ص۲۳۴ - ۲۳۵.</ref>. | |||
به گزارش برخی از [[مورخان]]، [[حضرت خدیجه]]{{س}} در [[ماه رمضان]]، در ۶۵سالگی درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>. درباره سال و [[روز]] [[وفات]] وی، اقوال مختلفی وجود دارد. برخی سال وفات را پنج سال و عدهای چهار سال [[قبل از هجرت]] میدانند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱.</ref>، اما قول سه سال پیش از [[هجرت]] مشهورتر است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref> که پس از خروج [[بنیهاشم]] از شعب میشود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸.</ref>. [[شیخ مفید]] نیز، ضمن پذیرش این نظر، [[وفات حضرت خدیجه]]{{س}} را در روز دهم [[ماه رمضان]] [[سال دهم بعثت]] دانسته است<ref>مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۲۲ – ۲۳.</ref>. برخی روز وفات او را سه روز قبل از [[درگذشت ابوطالب]]<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref> و برخی ۳۵ روز یا ۵۵ روز قبل از وفات وی ضبط کردهاند<ref>ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref>. با رسیدن خبر درگذشت ابوطالب به [[پیامبر]]{{صل}}، داغ از دست دادن [[خدیجه]]{{س}} برای او تازه شد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> و از شدت [[اندوه]]، فرمود: «در این روزها بر این [[امت]] دو [[مصیبت]] وارد شد که نمیدانم به سبب کدام یک بیتابترم»<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>؛ از این رو، پیامبر{{صل}} آن سال را «[[عام الحزن]]» نامید<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۳؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. پیکر [[حضرت خدیجه]]{{س}} را به [[قبرستان]] حجون بردند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱- ۱۱۲.</ref>. پیامبر{{صل}} خود وارد [[قبر]] شد و او را به [[خاک]] سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. | |||
[[قریشیان]] پس از درگذشت ابوطالب و خدیجه{{س}} گستاختر شدند و بر [[آزار پیامبر]]{{صل}} افزودند؛ برخی از ایشان بر چهره وی [[خاک]] میپاشیدند و کارهایی میکردند که پیش از آن جرئتش را نداشتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲ - ۳۸۳؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۸۰.</ref> و حتی [[تصمیم]] به [[قتل پیامبر]]{{صل}} گرفتند<ref>ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[اعظم رحمت آبادی|رحمت آبادی، اعظم]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)| مقاله «حضرت خدیجه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص۹۳.</ref> | |||
==رسول خدا{{صل}} بعد از وفات خدیجه{{س}}== | ==رسول خدا{{صل}} بعد از وفات خدیجه{{س}}== |