←اهداف احتجاج
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==اهداف احتجاج== | ==اهداف احتجاج== | ||
*اصولا هر حجّتی هدف خاصّی را تعقیب میکند. اهداف اصلی و کلّی احتجاجات در قرآن چند مطلب اساسی و عمده است که به آنها اشاره میشود؛ گرچه ممکن است اهداف جنبی و فرعی نیز وجود داشته باشد. | *اصولا هر حجّتی هدف خاصّی را تعقیب میکند. اهداف اصلی و کلّی احتجاجات در قرآن چند مطلب اساسی و عمده است که به آنها اشاره میشود؛ گرچه ممکن است اهداف جنبی و فرعی نیز وجود داشته باشد. | ||
===نخست: اثبات ربوبیت خداوند=== | |||
یکی از اصلیترین مباحث مورد اختلاف پیامبران با مخالفان خود، بحث توحید در عبادت و پرستش خداوند بوده است. در این احتجاجات چه آنجا که خداوند بهطور مستقیم خود احتجاج کرده است و چه آنجا که احتجاجات پیامبران را نقل میکند، بر این مطلب تأکید شده است که دیگران شأنیت معبود بودن را ندارند و باید فقط خداوند را عبادت کرد. عبادت اصنام یا موجودات دیگر از سوی مشرکان، ناشی از این توهّم آنان بوده که تدبیر امر جهان و تنظیم روابط بندگان با خداوند خالق به اصنام و امثال آنها واگذار شده است؛ ازاینرو برای تقرّب به خداوند آنها را میپرستیدهاند. | |||
*یکی از موارد یادشده، احتجاجهای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با قوم خویش است که در بیشتر آنها بر ربوبیت خداوند و تدبیر امر جهان از سوی وی تکیه، و نقش مستقل دخالت موجودات دیگر در عالم هستی نفی شده است. محور احتجاج ابراهیم، اثبات ربوبیت برای خداوند بوده است، نه اثبات ذات وی؛ زیرا اعتقاد به ربوبیت موجودات دیگر از جمله عللی بوده که انسانها را بر پرستش غیر خدا وامیداشته است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۹؛ روحالمعانی، مج۵، ج۷، ص۲۸۶ المیزان، ج۳، ص۳۴۲</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در احتجاج خود، با ریشه پرستش کواکب و موجودات دیگری که مورد پرستش مشرکان بوده مبارزه کرده و از راه افول، به نفی ربوبیت آنها پرداخته و در نتیجه شایستگی غیر خدا را برای عبادت، باطل دانسته است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۴</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ }}﴾}} <ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در پاسخ به محاجّه قوم خود نیز بر ربوبیت خداوند تکیه کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ }}﴾}} <ref> و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.</ref>؛ زیرا قوم وی با اعتقاد به ربوبیت برخی موجودات، آنها را میپرستیدند؛ چنانکه از آیه بعد استفاده میشود که آنان او را از غضب کواکب و خورشید و دیگر موجوداتی که مورد پرستش آنها بوده است، میترساندند<ref>جامعالبیان، مج۵، ج۷، ص۳۲۸ـ۳۲۹</ref>. و انکار وی را سبب نزول بلا و غضب آنها بر بندگان میدانستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ }}﴾}}<ref>و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم؛ سوره انعام، آیه:۸۱.</ref>. و این مطلب با اعتقاد به ربوبیت موجودات مورد پرستش سازگاری دارد<ref>نمونه، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. | *یکی از موارد یادشده، احتجاجهای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با قوم خویش است که در بیشتر آنها بر ربوبیت خداوند و تدبیر امر جهان از سوی وی تکیه، و نقش مستقل دخالت موجودات دیگر در عالم هستی نفی شده است. محور احتجاج ابراهیم، اثبات ربوبیت برای خداوند بوده است، نه اثبات ذات وی؛ زیرا اعتقاد به ربوبیت موجودات دیگر از جمله عللی بوده که انسانها را بر پرستش غیر خدا وامیداشته است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۹؛ روحالمعانی، مج۵، ج۷، ص۲۸۶ المیزان، ج۳، ص۳۴۲</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در احتجاج خود، با ریشه پرستش کواکب و موجودات دیگری که مورد پرستش مشرکان بوده مبارزه کرده و از راه افول، به نفی ربوبیت آنها پرداخته و در نتیجه شایستگی غیر خدا را برای عبادت، باطل دانسته است<ref> المنار، ج۷، ص۵۶۴</ref>. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِينَ }}﴾}} <ref> و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم؛ سوره انعام، آیه: ۷۶.</ref>. [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در پاسخ به محاجّه قوم خود نیز بر ربوبیت خداوند تکیه کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلاَّ أَن يَشَاء رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلاَ تَتَذَكَّرُونَ }}﴾}} <ref> و قوم او با وی به چالش برخاستند؛ او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم مگر آنکه پروردگارم چیزی برای من بخواهد؛ پروردگارم به دانایی بر همه چیز چیرگی دارد، آیا پند نمیپذیرید؟؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.</ref>؛ زیرا قوم وی با اعتقاد به ربوبیت برخی موجودات، آنها را میپرستیدند؛ چنانکه از آیه بعد استفاده میشود که آنان او را از غضب کواکب و خورشید و دیگر موجوداتی که مورد پرستش آنها بوده است، میترساندند<ref>جامعالبیان، مج۵، ج۷، ص۳۲۸ـ۳۲۹</ref>. و انکار وی را سبب نزول بلا و غضب آنها بر بندگان میدانستند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ }}﴾}}<ref>و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم؛ سوره انعام، آیه:۸۱.</ref>. و این مطلب با اعتقاد به ربوبیت موجودات مورد پرستش سازگاری دارد<ref>نمونه، ج۵، ص۳۱۵.</ref>. | ||
*در احتجاج [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در برابر نمرود هم تکیه بر ربوبیت خداوند است و از احیا و اماته و آوردن خورشید از مشرق سخن رفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref>آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد ؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.</ref>. | *در احتجاج [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در برابر نمرود هم تکیه بر ربوبیت خداوند است و از احیا و اماته و آوردن خورشید از مشرق سخن رفته است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}﴾}}<ref>آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده میکند و میمیراند، او گفت: من (نیز) زنده میدارم و میمیرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا میآورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد ؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۰: | ||
*در گفتوگوی [[حضرت یوسف]]{{ع}} با همزندانیهای خود، بازسخن از توحید در ربوبیت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹ - ۴۰.</ref>. | *در گفتوگوی [[حضرت یوسف]]{{ع}} با همزندانیهای خود، بازسخن از توحید در ربوبیت است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ }}﴾}} <ref> ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟ شما به جای او جز نامهایی را نمیپرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیدهاید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۳۹ - ۴۰.</ref>. | ||
*اصولا برای امثال نمرود و فرعون، نیازی به انکار ذات خداوند به عنوان موجودی که هیچ دخل و تصرفی در امور عالم ندارد نبوده است؛ زیرا موجود هیچ کاره در امور عالم چه ضرری برای آنها که مدّعی در اختیار داشتن تدبیر امور افراد و جوامع بشری بودهاند، داشته است تا او را انکار کنند. آنچه مورد نظر و توجّه آنها بوده، سلطه بر دیگران و حکومت بر مردم بوده و این هدف با ربوبیت خداوند سازگاری نداشته است؛ بدین سبب منکر ربوبیت خداوند بودند و خود را صاحب اختیار مردم میشمردند و تدبیر و رزق و خیر و شرّ آنها را در اختیار خود میدانستند و آنان را به عبادت خود یا اصنام یا هر موجود دیگری که با سلطه آنها منافات نداشت، وامیداشتند و پیامبران هم بر این نکته پای میفشردند که این موجودات، هیچ قدرتی از خود درباره اداره عالم ندارند و مخلوقات خدا هستند و نباید آنها را عبادت کرد؛ بلکه خلق و نیز اداره عالم در اختیار خداوند است؛ بنابراین فقط باید او را عبادت کرد. | *اصولا برای امثال نمرود و فرعون، نیازی به انکار ذات خداوند به عنوان موجودی که هیچ دخل و تصرفی در امور عالم ندارد نبوده است؛ زیرا موجود هیچ کاره در امور عالم چه ضرری برای آنها که مدّعی در اختیار داشتن تدبیر امور افراد و جوامع بشری بودهاند، داشته است تا او را انکار کنند. آنچه مورد نظر و توجّه آنها بوده، سلطه بر دیگران و حکومت بر مردم بوده و این هدف با ربوبیت خداوند سازگاری نداشته است؛ بدین سبب منکر ربوبیت خداوند بودند و خود را صاحب اختیار مردم میشمردند و تدبیر و رزق و خیر و شرّ آنها را در اختیار خود میدانستند و آنان را به عبادت خود یا اصنام یا هر موجود دیگری که با سلطه آنها منافات نداشت، وامیداشتند و پیامبران هم بر این نکته پای میفشردند که این موجودات، هیچ قدرتی از خود درباره اداره عالم ندارند و مخلوقات خدا هستند و نباید آنها را عبادت کرد؛ بلکه خلق و نیز اداره عالم در اختیار خداوند است؛ بنابراین فقط باید او را عبادت کرد. | ||
===دوم: اثبات جهان آخرت و نفی استبعاد منکران معاد=== | |||
بیشترین درگیری پیامبران با مخالفان، در زمینه اعتقاد به معاد و روز جزا و رسیدگی به حساب انسانها بوده است و مخالفان پیامبران کسانی بودند که بر مقدّرات جامعه خود تسلّط داشتند و بر آنها به دلخواه، حکومت میکردند و با این اعتقاد که جهان دیگری باشد و همه انسانها در آن جهان زنده شوند و به نیک و بد اعمال آنان رسیدگی شود و هرکس جزای عمل خوب و بد خود را ببیند، به شدّت مخالفت میکردند و چون عقیده به جهان آخرت با اعمال و رفتار آنها با افراد جامعه خود منافات داشت، وجود جهان دیگر و زنده شدن دوباره را امری محال میپنداشتند و پیامبران که منادیان ایمان به عالم آخرت بودند، با استبعاد و مخالفت منکران معاد روبهرو میشدند<ref> مجمعالبیان، ج۶، ص۶۴۸؛ المیزان، ج۱۳، ص۱۱۵.</ref>: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا }}﴾}}<ref> آیا هنگامی که استخوانهایی شویم و خاکستری با آفرینشی تازه برانگیخته میشویم؟؛ سوره اسراء، آیه: ۴۹.</ref>. | |||
*در آیه ۷۹ سوره یس، پس از نقل کلام مشرکان درباره انکار معاد میفرماید: همان خدایی که ابتدا انسانها را آفریده، نادانی و ناتوانی بر او عارض نشده<ref> المیزان، ج۱۷، ص۱۱۳؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۸.</ref>. و میتواند دوباره آنها را زنده کند و به ایشان حیات مجدّد ببخشد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۹ - ۸۱.</ref>. و برای تثبیت این مطلب، در آیات بعدی، خلق آتش از درخت سبز و خلق آسمان و زمین را یادآور شده و نتیجه گرفته است: خدایی که قدرت داشته است آنها را بیافریند میتواند<ref> المیزان، ج۱۷، ص۱۱۳؛ التحریروالتنویر، ج۲۳، ص۷۸؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۹؛ تفسیر مراغی، مج۸، ج۲۳ ص۳۶.</ref>. مثل انسانها را دوباره زنده کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ }}﴾}} <ref>همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید.و آیا آن کس که آفریننده آسمانها و زمین است توانا نیست که مانند آنان را بیافریند؟چرا (هست) و اوست که آفریننده داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۹ - ۸۱.</ref>. | *در آیه ۷۹ سوره یس، پس از نقل کلام مشرکان درباره انکار معاد میفرماید: همان خدایی که ابتدا انسانها را آفریده، نادانی و ناتوانی بر او عارض نشده<ref> المیزان، ج۱۷، ص۱۱۳؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۸.</ref>. و میتواند دوباره آنها را زنده کند و به ایشان حیات مجدّد ببخشد {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> بگو: همان کس که آن را نخست آفرید زندهاش میگرداند و او به (حال) هر آفریدهای داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۹ - ۸۱.</ref>. و برای تثبیت این مطلب، در آیات بعدی، خلق آتش از درخت سبز و خلق آسمان و زمین را یادآور شده و نتیجه گرفته است: خدایی که قدرت داشته است آنها را بیافریند میتواند<ref> المیزان، ج۱۷، ص۱۱۳؛ التحریروالتنویر، ج۲۳، ص۷۸؛ مجمعالبیان، ج۸، ص۶۷۹؛ تفسیر مراغی، مج۸، ج۲۳ ص۳۶.</ref>. مثل انسانها را دوباره زنده کند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِيمُ }}﴾}} <ref>همان که از درخت سبز برای شما آتشی (سرخ) پدید آورده است که از آن (چیزی) میافروزید.و آیا آن کس که آفریننده آسمانها و زمین است توانا نیست که مانند آنان را بیافریند؟چرا (هست) و اوست که آفریننده داناست؛ سوره یس، آیه: ۷۹ - ۸۱.</ref>. | ||
===سوم: اثبات رسالت پیامبران=== | |||
برخی از احتجاجات پیامبران در جهت اثبات رسالت آنان بوده است. هر کدام از انبیا معجزاتی خاص داشته که هدف اصلی از آن معجزات، اثبات این مطلب بوده است که آنان ازطرف خدا رسالت دارند تا فرمانهای الهی را به انسانها برسانند و ایشان را هدایت کنند. معجزه اصلی و ابدی [[پیامبر اسلام]] یعنی قرآن کریم از سنخ کلام بوده و همیشه مورد اعتراض مشرکان قرار میگرفته است و آنان با انواع و اقسام ترفندها، معجزه بودن قرآن و رسالت پیامبر را انکار، و گاهی او را مجنون{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالُواْ يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ }}﴾}}<ref>و گفتند: ای آنکه بر تو این قرآن را فرو فرستادهاند، بیگمان تو دیوانهای!؛ سوره حجر، آیه: ۶.</ref>، گاهی ساحر {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ }}﴾}}<ref>آنگاه (فرعون) خود با سپاهش روی گرداند و گفت: او جادوگر یا دیوانه است ؛ سوره ذاریات، آیه: ۳۹.</ref>. و گاهی افترا زننده به خدا معرّفی میکردهاند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ }}﴾}}<ref>پس آیا بر خداوند دروغی بسته یا دیوانه است؟ (هیچ یک)؛ بلکه کسانی که به جهان واپسین ایمان ندارند؛ سوره سبأ، آیه: ۸.</ref>. | |||
*خداوند با فرمان تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴</ref> [[پیامبر اسلام]]، رسالت وی را ثابت کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref>یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.</ref>. همین مضمون در آیات دیگری از جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref>و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}﴾}}<ref> گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.</ref>. نیز آمده و در آنها از مشرکان خواسته شده است تا مانند قرآن یا مانند یک سوره از قرآن یا ۱۰ سوره از آن را بیاورند. با این تحدّی، بهانه مشرکان را برای ایمان آوردن به پیامبر و قرآن از بین برده است. | *خداوند با فرمان تحدّی<ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۱۶۷؛ المیزان، ج۱۰، ص۶۴</ref> [[پیامبر اسلام]]، رسالت وی را ثابت کرده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref>یا میگویند (پیامبر) آن را بربافته است، بگو: اگر راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و هر کس جز خداوند را میتوانید فرا خوانید؛ سوره یونس، آیه: ۳۸.</ref>. همین مضمون در آیات دیگری از جمله {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}}<ref>و اگر در آنچه بر بنده خود فرو فرستادهایم تردیدی دارید، چنانچه راست میگویید سورهای همگون آن بیاورید و (در این کار) گواهان خود را (نیز) در برابر خداوند، فرا خوانید؛ سوره بقره، آیه: ۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ}}﴾}}<ref> گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره بقره، آیه: ۳۸.</ref>. نیز آمده و در آنها از مشرکان خواسته شده است تا مانند قرآن یا مانند یک سوره از قرآن یا ۱۰ سوره از آن را بیاورند. با این تحدّی، بهانه مشرکان را برای ایمان آوردن به پیامبر و قرآن از بین برده است. | ||