۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
[[اسلام در لغت]] به معنای [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است. [[تسلیم]] نیز به معنای [[گردن نهادن]]، [[پذیرفتن]] و [[سرسپردن]] در برابر دیگری و همچنین به معنای [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] است.<ref>اخلاق ناصری، ص۱۱۶؛ التعریفات، ص۸۰. </ref> در کاربریهای دینی، هم به معنای لغوی و هم به معنای [[دین الهی]] به طور عام، یا [[دین پیامبر خاتم]]{{صل}} به طور خاص اطلاق میشود<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج۱، ج۳، ص۱۱۷. </ref>. رابطه میان معنای اصطلاحی و لغوی اسلام این است که [[دین]] فروفرستاده شده از [[خدای متعال]] یا خصوص [[دین اسلام]] که بر [[پیامبر خاتم]] نازل شد، بدون هیچگونه اعتراضی، سراسر [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] است. در واقع، [[انسان]] [[مسلمان]] با اظهار [[فروتنی]] و ابراز [[پذیرش]] [[شریعت الهی]] ملتزم به آن میشود<ref>ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. به عبارت دیگر، [[تسلیم]] نقطه اشتراک میان این سه کاربست معنایی واژه اسلام است. | [[اسلام در لغت]] به معنای [[آشتی]]، [[تسلیم شدن]] یا [[تسلیم]] نمودن چیزی به کسی است. [[تسلیم]] نیز به معنای [[گردن نهادن]]، [[پذیرفتن]] و [[سرسپردن]] در برابر دیگری و همچنین به معنای [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی]] است.<ref>اخلاق ناصری، ص۱۱۶؛ التعریفات، ص۸۰. </ref> در کاربریهای دینی، هم به معنای لغوی و هم به معنای [[دین الهی]] به طور عام، یا [[دین پیامبر خاتم]]{{صل}} به طور خاص اطلاق میشود<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۷۱۵؛ تفسیر مراغی، ج۱، ج۳، ص۱۱۷. </ref>. رابطه میان معنای اصطلاحی و لغوی اسلام این است که [[دین]] فروفرستاده شده از [[خدای متعال]] یا خصوص [[دین اسلام]] که بر [[پیامبر خاتم]] نازل شد، بدون هیچگونه اعتراضی، سراسر [[اطاعت]] و [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] است. در واقع، [[انسان]] [[مسلمان]] با اظهار [[فروتنی]] و ابراز [[پذیرش]] [[شریعت الهی]] ملتزم به آن میشود<ref>ر.ک: دیبا، حسین، اسلام، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص۲۳۷ ـ ۲۶۰. </ref>. به عبارت دیگر، [[تسلیم]] نقطه اشتراک میان این سه کاربست معنایی واژه اسلام است. | ||
==اسلام به معنای | ==اسلام به معنای تسلیم== | ||
{{اصلی|تسلیم}} | {{اصلی|تسلیم}} | ||
از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، [[تسلیم شدن]] در برابر [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است، چنانکه [[خداوند]] برگزیدگان خود را با چنین صفتی [[ستایش]] میکند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به داشتن این [[وصف]] امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref> و به همین سبب است که [[پیامبران الهی]] ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. بنابراین [[مقام تسلیم]] مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی [[اخلاق]] شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق [[هدایت]] به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «سزاوارترین مخلوقات، [[تسلیم شدگان]] در برابر [[فرمان]] الهیاند و چنین مقامی فقط برای [[خدا]] شناسان حاصل میشود»<ref>{{متن حدیث|أَحَقُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳. </ref>. لذا به هر [[میزان]] که [[معرفت]] [[انسان]] اوج پیدا کند، در [[مقام تسلیم]] به [[قرب الهی]] نزدیکتر میشود<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.</ref>. | از نگاه اسلام یکی از ارکان اصلی [[اخلاق اسلامی]]، [[تسلیم شدن]] در برابر [[اوامر و نواهی]] [[خداوند]] است، چنانکه [[خداوند]] برگزیدگان خود را با چنین صفتی [[ستایش]] میکند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>؛ همچنین [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را به داشتن این [[وصف]] امر میکند: {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو فرمان یافتهام که نخستین کس باشم که تسلیم (خداوند) میشود و (به من گفتهاند) هرگز از مشرکان مباش!» سوره انعام، آیه ۱۴.</ref> و به همین سبب است که [[پیامبران الهی]] ذریۀ خود را برای به دست آوردن آن سفارش کرده اند: {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. بنابراین [[مقام تسلیم]] مقامی است که نبود آن سبب فرو پاشی [[اخلاق]] شده و هیچگونه رشدی را برای سالکین طریق [[هدایت]] به همراه ندارد. و حاصل شدن چنین مقامی تنها برای خداشناسان است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «سزاوارترین مخلوقات، [[تسلیم شدگان]] در برابر [[فرمان]] الهیاند و چنین مقامی فقط برای [[خدا]] شناسان حاصل میشود»<ref>{{متن حدیث|أَحَقُ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِیمِ لِمَا قَضَی اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۱، ص۱۵۳. </ref>. لذا به هر [[میزان]] که [[معرفت]] [[انسان]] اوج پیدا کند، در [[مقام تسلیم]] به [[قرب الهی]] نزدیکتر میشود<ref>ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۴۱۷.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
در مجموع اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۲.</ref> | در مجموع اسلام یعنی [[تسلیم]] [[حقیقت]] بودن، {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۵. </ref>. در جایی که [[منافع]] شخص، [[تعصّب]] شخص، [[عادت]] شخص در مقابل حقیقت قرار میگیرد، [[آدمی]] خود را تسلیم حقیقت کند و از هرچه جز حقیقت است صرفنظر کند<ref>[[مرتضی مطهری]]، مجموعه آثار، ج۱، ص۳۱۴.</ref>.<ref>[[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۹۲.</ref> | ||
==اسلام بهمعنای | ==اسلام بهمعنای دین الهی== | ||
{{اصلی|دین الهی}} | {{اصلی|دین الهی}} | ||
یکی دیگر از کاربریهای این واژه، اسلام به عنوان نامی یگانه، برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم|خاتم]] است. | یکی دیگر از کاربریهای این واژه، اسلام به عنوان نامی یگانه، برای [[دین الهی]] از [[حضرت آدم|آدم]] تا [[پیامبر خاتم|خاتم]] است. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
# '''[[اعتدال]]:''' [[قرآن کریم]]، [[دین الهی]] را متصف به [[اعتدال]] و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] معرفی کرده است؛ چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref> [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است. بر همین اساس [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[امر]] کرده که در مسیر [[حضرت ابراهیم]] که همان مسیر [[اعتدال]] است حرکت کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟</ref> | # '''[[اعتدال]]:''' [[قرآن کریم]]، [[دین الهی]] را متصف به [[اعتدال]] و به دور از [[افراط]] و [[تفریط]] معرفی کرده است؛ چنانکه آیۀ {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درستآیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref> [[دین ابراهیم]] را [[حنیف]] و [[دین حق]] میداند. "[[حنیف]]" به معنای دور شدن از [[گمراهی]] و سوق به [[هدایت]] است و لازمۀ چنین امری ایجاد و [[حفظ]] [[اعتدال]] است. بر همین اساس [[خداوند]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[امر]] کرده که در مسیر [[حضرت ابراهیم]] که همان مسیر [[اعتدال]] است حرکت کند: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: خراسانی، علی، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳، ص؟؟</ref> | ||
==اسلام به معنای | ==اسلام به معنای دین پیامبر خاتم== | ||
{{اصلی|دین پیامبر خاتم}} | {{اصلی|دین پیامبر خاتم}} | ||
سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. | سومین کاربست از کاربریهای این واژه، اسلام به معنای خصوص [[دین پیامبر خاتم]] است که آخرین و [[کاملترین دین آسمانی]] است و در سال ۶۱۰ میلادی با [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] آغاز شد و پس از [[هجرت پیامبر]] و [[مسلمانان]] به [[مدینه]]، به سرعت گسترش یافت<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. پایههای اساسی تشکیل این [[دین]] براساس [[توحید]]، [[نبوّت]] و [[معاد]] [[استوار]] است و کسی که با [[صدق]] و [[راستی]] به یکتایی [[خداوند]] و [[نبوت]] [[پیامبر]] معترف باشد [[مسلمان]] محسوب میشود<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵. </ref>. |