پرش به محتوا

فطرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶: خط ۶:
==جایگاه فطرت در مباحث اخلاقی==
==جایگاه فطرت در مباحث اخلاقی==
فطرت از مهم‌ترین منابع [[معرفت]] [[اخلاقی]] است؛ به گونه‌ای که در نزد برخی اندیشه‌وران به «ام المسائل» یا «ام المعارف» تعبیر شده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، ۴۳۹-۴۸۰.</ref>. بسیاری از مسائل اخلاقی به صورت [[فطری]] در نهاد [[انسان]] قرار دارد؛ چنانکه انسان در مقابل [[عدالت]]، [[فروتن]] و از [[ظلم]] و [[بیداد]] گریزان است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>. [[آیات الهی]] و [[دستورات]] انبیا هماهنگ با فطرت است و تمامی [[احکام الهی]] دارای دو مقصد کلی بوده که یکی اصلی و استقلالی و دیگری فرعی و تبعی است و بازگشت تمام [[فرمان‌های الهی]] نیز به همین دو مقصد می‌باشد. مقصد اول توجه دادن فطرت به [[کمال مطلق]] که [[ذات الهی]]، صفات و [[افعال]] او است و مباحثی مانند [[مبدأ و معاد]]، [[ایمان به خدا]]، [[کتاب‌های آسمانی]]، انبیا، [[ملائکه]] و [[روز قیامت]] و بسیاری از مباحث [[سلوک]] نفس و مانند آن مربوط به این مقصد می‌باشد. مقصد دوم [[تنفر]] دادن فطرت از [[نقص]] است که [[مظهر]] آن دنیاست و بسیاری از دعوت‌های قرآن و شمار زیادی از [[فروع]] [[احکام]] مانند [[روزه]]، [[صدقات]]، [[تقوا]] و ترک [[پلیدی‌ها]] و [[گناهان]] بدان بازگشت می‌کند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹-۸۰.</ref>. [[بشر]] تمام معلومات فطری را در دستگاه [[آفرینش]] فراگرفته است<ref>ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۸۱۶.</ref>؛ چنانکه [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که [[خوبی‌ها]] و [[بدی‌ها]] را به انسان [[الهام]] نموده است، {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۵۹.</ref>
فطرت از مهم‌ترین منابع [[معرفت]] [[اخلاقی]] است؛ به گونه‌ای که در نزد برخی اندیشه‌وران به «ام المسائل» یا «ام المعارف» تعبیر شده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، ۴۳۹-۴۸۰.</ref>. بسیاری از مسائل اخلاقی به صورت [[فطری]] در نهاد [[انسان]] قرار دارد؛ چنانکه انسان در مقابل [[عدالت]]، [[فروتن]] و از [[ظلم]] و [[بیداد]] گریزان است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>. [[آیات الهی]] و [[دستورات]] انبیا هماهنگ با فطرت است و تمامی [[احکام الهی]] دارای دو مقصد کلی بوده که یکی اصلی و استقلالی و دیگری فرعی و تبعی است و بازگشت تمام [[فرمان‌های الهی]] نیز به همین دو مقصد می‌باشد. مقصد اول توجه دادن فطرت به [[کمال مطلق]] که [[ذات الهی]]، صفات و [[افعال]] او است و مباحثی مانند [[مبدأ و معاد]]، [[ایمان به خدا]]، [[کتاب‌های آسمانی]]، انبیا، [[ملائکه]] و [[روز قیامت]] و بسیاری از مباحث [[سلوک]] نفس و مانند آن مربوط به این مقصد می‌باشد. مقصد دوم [[تنفر]] دادن فطرت از [[نقص]] است که [[مظهر]] آن دنیاست و بسیاری از دعوت‌های قرآن و شمار زیادی از [[فروع]] [[احکام]] مانند [[روزه]]، [[صدقات]]، [[تقوا]] و ترک [[پلیدی‌ها]] و [[گناهان]] بدان بازگشت می‌کند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹-۸۰.</ref>. [[بشر]] تمام معلومات فطری را در دستگاه [[آفرینش]] فراگرفته است<ref>ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۸۱۶.</ref>؛ چنانکه [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که [[خوبی‌ها]] و [[بدی‌ها]] را به انسان [[الهام]] نموده است، {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۵۹.</ref>
==[[فطرت]]==
به [[اعتقاد]] [[اهل]] [[تفسیر]] و لغت چنانکه در [[صحاح]] جوهری نیز آمده است، «فطرت» به معنای [[خلقت]] است. مراد از [[فطریات]] أموری است که همه افراد [[بشر]] در آنها مشترک و متفق هستند و هیچ [[عادت]]، [[مذهب]]، محیط و [[اخلاقی]]، تأثیری در اصل وجود آنها نداشته، سبب [[تغییر]] در آنها نشود. اگر در این زمینه اختلافاتی نیز [[مشاهده]] می‌شود، مربوط به [[اختلاف]] در تعیین مصداق است نه اصل [[امور فطری]]. مراد از [[فطرت الهی]] نیز حالت و هیئتی است که [[خداوند متعال]] [[خلق]] را بر آن قرار داده و این حالت و هیئت از لوازم وجود آنهاست، به گونه‌ای که خمیره آنها بر آن سرشته شده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.</ref>. خداوند متعال [[انسان]] را دارای فطرتی [[الهی]] و [[توحیدی]] [[آفریده]] است. به گونه‌ای که همه اصول و ارکان [[ایمان]] که عبارت است از [[معرفت]] و [[توحید]] و [[ولایت]] و [[ایمان به رسل]] و کتب الهی، [[معاد]] و [[ملائکه]] از فطریات انسان است. به همین دلیل انسان دارای [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[پاک]] است. اگر در برخی از [[انسان‌ها]] [[آلودگی]] یا فسادهایی دیده می‌شود، در نتیجه تأثیرات ناشی از [[تربیت]] غیرالهی است که مانع [[شکوفایی]] فطرت الهی در او می‌شود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۱۸۵ - ۱۸۷؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۳.</ref>.
خداوند متعال با [[عنایت]] و [[رحمت]] خود برای انسان دو نوع فطرت قرار داده است: الف. فطرت اصلی؛ ب. فطرت تبعی. فطرت اصلی، فطرتی است که در وجود همه انسان‌ها به [[ودیعت]] نهاده شده است چه عالم و سعید باشند و چه [[جاهل]] و [[شقی]]. [[عشق به کمال]] مطلق و [[عشق]] به خیر و [[سعادت]] مطلقه از امور مربوط به فطرت اصلی است. کسی را نمی‌توان یافت که بر اساس فطرتش متوجه به کمال و [[عاشق]] خیر و سعادت نباشد. همه انسان‌ها بلکه همه موجودات دارای [[فطرت توحیدی]] هستند. هر چیزی که به آن توجهی شود؛ چه در [[علوم]] و [[معارف]] و [[فضایل]] باشد و چه در [[شهوات]] و [[هواهای نفسانی]]، چه از قبیل بت‌های [[معابد]] و محبوب‌های [[دنیوی]] باشد و چه [[اخروی]]؛ مانند [[حب]] به [[زن]]، فرزند، شاهان، [[دانشمندان]]، [[اولیاء]] و [[انبیاء]] همه و همه عین توجه به واحد کامل مطلق است. هیچ حرکتی در این عالم واقع نمی‌شود جز برای رسیدن به کامل مطلق و هیچ قدمی برداشته نمی‌شود جز اینکه به سوی او باشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۳۸ - ۴۳۹.</ref>. اختلاف‌های موجود در بین افراد [[بشر]] که ناشی از تفاوت محیط‌ها، عادات، [[مذاهب]] و [[عقاید]] است، [[اختلاف]] در تشخیص متعلق [[فطرت]] و مراتب آن و در واقع اختلاف در تعیین مصداق [[محبوب]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۰-۸۲.</ref>.
نوع دیگر فطرت که فرع و تابع فطرت اول است، شامل اموری از قبیل [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است. اگر [[فطرت انسانی]] توجه خود را متمرکز در [[طبیعت]] و [[امور مادی]] و محکوم به [[احکام]] آن کند و از عالم اصلی خودش یعنی عالم [[معنوی]] و [[روحانی]] [[غفلت]] بورزد، در این صورت مبدأ همه [[شرور]] و [[منش]] همه شقاوت‌ها و [[بدبختی‌ها]] خواهد شد<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶-۷۷.</ref>. اما اگر این فطرت از تصرفات [[شیطان]] و [[هوا و هوس]] در [[امان]] بماند، در این صورت از هیچ حقی روی‌گردان نشده، تعلیمات [[کتاب خدا]] و انبیاء و [[اولیای الهی]] در آن جلوه‌گر خواهد شد. این فطرت چون ساخته دست [[قدرت]] [[جمال]] و جلال [[حق تعالی]] و نازل شده از عالم [[طهارت]] و [[قدس]] است، در اول خلقتش [[نورانی]] و صیقلی است و با [[حقایق]] [[ایمانی]] و امور [[حق]] مناسبت ذاتی دارد و با [[جهالت]] و امور [[باطل]] و [[دروغ]] هیچ تناسبی ندارد؛ لذا صورت‌های [[عالم غیب]] که همه آنها از سنخ معارف و علوم حق است، در آن نقش بسته و به خوبی آنها را می‌پذیرد. و از امور [[باطل]] و [[دروغ]] که متناسب با عالم ظلمت‌ها و کدورت‌ها و آلودگی‌هاست، روی گردان بوده، تأثیری از آنها نمی‌پذیرد. همین [[فطرت]] اگر به دلیل [[اشتغال]] به عالم [[طبیعت]] و ماده، تحت [[سلطه]] [[شهوت]]، [[جهل]]، [[غضب]] و [[شیطنت]] قرار بگیرد، از [[عالم ملکوت]] منصرف شده، تناسبش با آن قطع می‌گردد و تناسب با عالم [[جن]] و [[شیاطین]] پیدا می‌کند و در نتیجه [[حقایق]] و [[معارف الهی]] و هر آنچه که از عالم [[قدس]] و [[طهارت]] است، در ذائقه او تلخ و در گوش او سنگین و ناگوار می‌آید. از سوی دیگر هر آنچه که مربوط به عالم [[ظلمات]]، آلودگی‌ها و [[عقاید]] باطل است، در کام او شیرین و در ذائقه روحش گوارا می‌آید.
بر اساس [[برهان]] [[فلسفی]] باید بین [[غذا]] و متغذی، تناسب وجود داشته باشد. به همین دلیل فطرت‌هایی که هنوز از [[نورانیت]] خودشان خارج نشده‌اند، لازمه آنها [[تصدیق]] و [[خضوع]] برای [[حق]] و [[حقیقت]] است و در مقابل نیز فطرت‌هایی که تحت [[غلبه]] [[جهالت]] و شیطنت هستند، لازمه آنها [[انکار]] و [[جحود]] در مقابل حق است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳ - ۱۱۸.</ref>.
به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] اموری از قبیل [[حمد]] و ثنای [[معبود]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۳.</ref>، [[رحمت]]، [[رأفت]]، [[شفقت]]، [[حلم]]، [[نرم‌خویی]]<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴۰.</ref>، [[احترام]] به [[منعم]] خصوصاً اگر [[نعمت]] بزرگ و منعم نیز بدون [[منت]] باشد، احترام به بزرگان، احترام و [[حفظ حرمت]] نسبت به شخص حاضر گرچه در غیبتش، ملاحظه‌اش را نکند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۰-۱۲.</ref>، [[دوستی]] با [[عدل]] و [[دشمنی]] با [[ظلم]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، قبول یا انکار امری بر اساس دلیل<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۶.</ref>، [[عشق]] به خدمت‌گذاران<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۹۶ - ۴۹۷.</ref> و [[حب]] خیر و [[گریز]] از [[شر]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۶.</ref>، از جمله [[امور فطری]] به شمار می‌آید. از آنجا که تمام [[کمالات]] و زیبایی‌ها و همچنین [[نعمت]] مطلق و [[خالص]] از هر نوع نقصی، مختص به [[خداوند متعال]] است، [[فطرت]] همه [[مردم]] ستایش‌گوی [[ذات مقدس]] اوست و از دیگر موجودات متنفرند، مگر موجودهایی که در [[ذات حق تعالی]] فانی شده‌اند، که در این صورت [[عشق]] و [[محبت]] به آنها عین عشق و محبت به [[حق تعالی]] و [[ستایش]] خواهد بود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۳۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش