فطرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴: خط ۴:
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[فطرت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[فطرت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==[[فطرت]]==
==مقدمه==
به [[اعتقاد]] [[اهل]] [[تفسیر]] و لغت چنانکه در [[صحاح]] جوهری نیز آمده است، «فطرت» به معنای [[خلقت]] است. مراد از [[فطریات]] أموری است که همه افراد [[بشر]] در آنها مشترک و متفق هستند و هیچ [[عادت]]، [[مذهب]]، محیط و [[اخلاقی]]، تأثیری در اصل وجود آنها نداشته، سبب [[تغییر]] در آنها نشود. اگر در این زمینه اختلافاتی نیز [[مشاهده]] می‌شود، مربوط به [[اختلاف]] در تعیین مصداق است نه اصل [[امور فطری]]. مراد از [[فطرت الهی]] نیز حالت و هیئتی است که [[خداوند متعال]] [[خلق]] را بر آن قرار داده و این حالت و هیئت از لوازم وجود آنهاست، به گونه‌ای که خمیره آنها بر آن سرشته شده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.</ref>. خداوند متعال [[انسان]] را دارای فطرتی [[الهی]] و [[توحیدی]] [[آفریده]] است. به گونه‌ای که همه اصول و ارکان [[ایمان]] که عبارت است از [[معرفت]] و [[توحید]] و [[ولایت]] و [[ایمان به رسل]] و کتب الهی، [[معاد]] و [[ملائکه]] از فطریات انسان است. به همین دلیل انسان دارای [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[پاک]] است. اگر در برخی از [[انسان‌ها]] [[آلودگی]] یا فسادهایی دیده می‌شود، در نتیجه تأثیرات ناشی از [[تربیت]] غیرالهی است که مانع [[شکوفایی]] فطرت الهی در او می‌شود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۱۸۵ - ۱۸۷؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۳.</ref>.
به [[اعتقاد]] [[اهل]] [[تفسیر]] و لغت چنانکه در [[صحاح]] جوهری نیز آمده است، «فطرت» به معنای [[خلقت]] است. مراد از [[فطریات]] أموری است که همه افراد [[بشر]] در آنها مشترک و متفق هستند و هیچ [[عادت]]، [[مذهب]]، محیط و [[اخلاقی]]، تأثیری در اصل وجود آنها نداشته، سبب [[تغییر]] در آنها نشود. اگر در این زمینه اختلافاتی نیز [[مشاهده]] می‌شود، مربوط به [[اختلاف]] در تعیین مصداق است نه اصل [[امور فطری]]. مراد از [[فطرت الهی]] نیز حالت و هیئتی است که [[خداوند متعال]] [[خلق]] را بر آن قرار داده و این حالت و هیئت از لوازم وجود آنهاست، به گونه‌ای که خمیره آنها بر آن سرشته شده است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ شرح چهل حدیث، ص۱۸۰.</ref>. خداوند متعال [[انسان]] را دارای فطرتی [[الهی]] و [[توحیدی]] [[آفریده]] است. به گونه‌ای که همه اصول و ارکان [[ایمان]] که عبارت است از [[معرفت]] و [[توحید]] و [[ولایت]] و [[ایمان به رسل]] و کتب الهی، [[معاد]] و [[ملائکه]] از فطریات انسان است. به همین دلیل انسان دارای [[سرشت]] و [[طبیعت]] [[پاک]] است. اگر در برخی از [[انسان‌ها]] [[آلودگی]] یا فسادهایی دیده می‌شود، در نتیجه تأثیرات ناشی از [[تربیت]] غیرالهی است که مانع [[شکوفایی]] فطرت الهی در او می‌شود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۱۸۵ - ۱۸۷؛ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۸؛ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۳.</ref>.


خط ۱۴: خط ۱۴:


به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] اموری از قبیل [[حمد]] و ثنای [[معبود]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۳.</ref>، [[رحمت]]، [[رأفت]]، [[شفقت]]، [[حلم]]، [[نرم‌خویی]]<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴۰.</ref>، [[احترام]] به [[منعم]] خصوصاً اگر [[نعمت]] بزرگ و منعم نیز بدون [[منت]] باشد، احترام به بزرگان، احترام و [[حفظ حرمت]] نسبت به شخص حاضر گرچه در غیبتش، ملاحظه‌اش را نکند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۰-۱۲.</ref>، [[دوستی]] با [[عدل]] و [[دشمنی]] با [[ظلم]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، قبول یا انکار امری بر اساس دلیل<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۶.</ref>، [[عشق]] به خدمت‌گذاران<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۹۶ - ۴۹۷.</ref> و [[حب]] خیر و [[گریز]] از [[شر]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۶.</ref>، از جمله [[امور فطری]] به شمار می‌آید. از آنجا که تمام [[کمالات]] و زیبایی‌ها و همچنین [[نعمت]] مطلق و [[خالص]] از هر نوع نقصی، مختص به [[خداوند متعال]] است، [[فطرت]] همه [[مردم]] ستایش‌گوی [[ذات مقدس]] اوست و از دیگر موجودات متنفرند، مگر موجودهایی که در [[ذات حق تعالی]] فانی شده‌اند، که در این صورت [[عشق]] و [[محبت]] به آنها عین عشق و محبت به [[حق تعالی]] و [[ستایش]] خواهد بود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۳۷.</ref>
به [[اعتقاد]] [[امام خمینی]] اموری از قبیل [[حمد]] و ثنای [[معبود]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۳.</ref>، [[رحمت]]، [[رأفت]]، [[شفقت]]، [[حلم]]، [[نرم‌خویی]]<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴۰.</ref>، [[احترام]] به [[منعم]] خصوصاً اگر [[نعمت]] بزرگ و منعم نیز بدون [[منت]] باشد، احترام به بزرگان، احترام و [[حفظ حرمت]] نسبت به شخص حاضر گرچه در غیبتش، ملاحظه‌اش را نکند<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۰-۱۲.</ref>، [[دوستی]] با [[عدل]] و [[دشمنی]] با [[ظلم]]<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>، قبول یا انکار امری بر اساس دلیل<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۴، ص۳۱۶.</ref>، [[عشق]] به خدمت‌گذاران<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۹۶ - ۴۹۷.</ref> و [[حب]] خیر و [[گریز]] از [[شر]]<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۹، ص۱۳۶.</ref>، از جمله [[امور فطری]] به شمار می‌آید. از آنجا که تمام [[کمالات]] و زیبایی‌ها و همچنین [[نعمت]] مطلق و [[خالص]] از هر نوع نقصی، مختص به [[خداوند متعال]] است، [[فطرت]] همه [[مردم]] ستایش‌گوی [[ذات مقدس]] اوست و از دیگر موجودات متنفرند، مگر موجودهایی که در [[ذات حق تعالی]] فانی شده‌اند، که در این صورت [[عشق]] و [[محبت]] به آنها عین عشق و محبت به [[حق تعالی]] و [[ستایش]] خواهد بود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسان‌شناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسان‌شناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۳۷.</ref>
==جایگاه فطرت در مباحث اخلاقی==
فطرت از مهم‌ترین منابع [[معرفت اخلاقی]] است؛ به گونه‌ای که در نزد برخی اندیشه‌وران به «ام المسائل» یا «ام المعارف» تعبیر شده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۶۳، ۴۳۹-۴۸۰.</ref>. بسیاری از مسائل اخلاقی به صورت [[فطری]] در نهاد [[انسان]] قرار دارد؛ چنانکه انسان در مقابل [[عدالت]]، [[فروتن]] و از [[ظلم]] و [[بیداد]] گریزان است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۳.</ref>. [[آیات الهی]] و [[دستورات]] انبیا هماهنگ با فطرت است و تمامی [[احکام الهی]] دارای دو مقصد کلی بوده که یکی اصلی و استقلالی و دیگری فرعی و تبعی است و بازگشت تمام [[فرمان‌های الهی]] نیز به همین دو مقصد می‌باشد. مقصد اول توجه دادن فطرت به [[کمال مطلق]] که [[ذات الهی]]، صفات و [[افعال]] او است و مباحثی مانند [[مبدأ و معاد]]، [[ایمان به خدا]]، [[کتاب‌های آسمانی]]، انبیا، [[ملائکه]] و [[روز قیامت]] و بسیاری از مباحث [[سلوک]] نفس و مانند آن مربوط به این مقصد می‌باشد. مقصد دوم [[تنفر]] دادن فطرت از [[نقص]] است که [[مظهر]] آن دنیاست و بسیاری از دعوت‌های قرآن و شمار زیادی از [[فروع]] [[احکام]] مانند [[روزه]]، [[صدقات]]، [[تقوا]] و ترک [[پلیدی‌ها]] و [[گناهان]] بدان بازگشت می‌کند<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۹-۸۰.</ref>. [[بشر]] تمام معلومات فطری را در دستگاه [[آفرینش]] فراگرفته است<ref>ر.ک: مطهری، مجموعه آثار، ج۱۵، ص۸۱۶.</ref>؛ چنانکه [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که [[خوبی‌ها]] و [[بدی‌ها]] را به انسان [[الهام]] نموده است، {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، * پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>.<ref>[[علی گرامی|گرامی، علی]]، [[اخلاق - گرامی (مقاله)| مقاله «اخلاق»]]، [[مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی (کتاب)|مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی]]، ص ۵۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش