پرش به محتوا

ابن جریج در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
#تغییر_مسیر [[ابن جریج مکی در علوم قرآنی]]
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[ابن جریج]]''' است. "'''[[ابن جریج]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابن جریج در قرآن]] - [[ابن جریج در علوم قرآنی]]</div>
 
==مقدمه==
[[عبدالملک بن عبد العزیز بن جریج اموی مکی]]- معروف به [[ابن جریج]]<ref>نووی در تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۲۹۷، رقم ۵۵۹ در ضبط‍ آن گفته است: {{عربی|بجیم مکرّرة الاولی مضمومة}}.</ref> متوفای ۱۵۰ ه‍‌. ق<ref>ذهبی (احمد بن [[عثمان]]) از واقدی نقل کرده که گفته است: ابن جریج در اول ذی [[الحجة]] [[سال]] ۱۵۰ درگذشته است و از [[ابن قتیبه]] نقل کرده که گفته است: [[تولد]] وی در [[مکه]] در سال ۸۰ بوده است (تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۳۸). برخی [[مرگ]] وی را در اول دهۀ ذی الحجۀ سال ۱۵۰ در ۷۶ سالگی ذکر کرده‌اند ([[ابن سعد]]، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۹۱).
[[نووی]] نیز او را از [[تابعین]] تابعین معرفی کرده و گفته است: از طاووس، [[عطاء]] بن ابی رباج و [[مجاهد]] و... [[حدیث]] شنیده است (ر.ک: نووی، [[تهذیب]] الاسماء و اللغات، ج۲، ص۲۹۷، رقم ۵۵۹).</ref> یکی از [[مفسّران]] [[عصر حضور]] است.
 
[[شیخ طوسی]] او را با عبارت «[[عبد الملک بن عبد العزیز بن جریح الاموی مولاهم مکی]]» در شمار [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} ذکر کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۲۳۳ (اصحاب الصادق{{ع}}، باب العین، رقم ۱۶۲). همان‌گونه که در متن آمده شیخ، جدّ او را «جریح» ذکر کرده، ولی معروف جریج است و نووی نیز به مکرر بودن جیم آن تصریح دارد (ر.ک: تهذیب الاسماء و اللغات، ج۲، ص۲۹۷، رقم ۵۵۹).</ref>.
 
داوودی او را در طبقات المفسرین آورده و گفته است: صاحب تألیفات از جمله «التفسیر» و غیر آن است، [[حجاج بن محمد مصّیصی]] [[تفسیر]] او را از وی [[روایت]] کرده و آن را در [[املا]] از وی شنیده است<ref>داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۳۵۲، رقم ۳۰۶.</ref>.
 
حاج [[خلیفه]] با عنوان تفسیر ابن جریج از کتاب تفسیر وی یاد کرده<ref>حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۳۷.</ref> و اسماعیل پاشا نیز گفته است: از تألیفات وی تفسیر القرآن است <ref>بغدادی، هدیة العارفین، ج۵، ص۶۲۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>
 
== [[مذهب]] و [[وثاقت]] ==
[[کشّی]]، [[ابن داوود]] و [[علامۀ حلّی]] او را از [[رجال]] [[اهل تسنن]] به شمار آورده‌اند <ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۶۸۷، رقم ۷۳۳ (شرح‌حال محمد بن اسحاق صاحب مغازی و غیر آن)؛ ابن داوود، کتاب الرجال، ص۲۵۷، رقم ۳۱۱؛ رجال العلامة الحلّی، ص۲۴۰ (الباب الرابع عبد الملک رقم ۳).</ref>، ولی کشّی از میل و [[محبت]] شدید وی نسبت به [[اهل بیت پیامبر]]{{عم}} خبر داده است<ref>ر.ک: طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۶۸۷، رقم ۷۳۳.</ref>.
 
گفته‌اند [[وحید بهبهانی]] از روایتی در کافی با این مضمون که [[امام صادق]]{{ع}} [[اسماعیل بن فضل هاشمی]] را در مسئلۀ [[متعه]] به وی ارجاع داده، [[شیعه]] بودن و [[وثاقت]] وی را استظهار و استفاده کرده است، ولی استفادۀ وی نادرست می‌باشد؛ زیرا ارجاع به وی بدین‌سبب است که او دانشمندی از [[اهل تسنن]] بوده که متعه ([[ازدواج موقت]]) را جایز می‌دانسته و به آن عمل می‌کرده<ref>برخی گفته‌اند با ۶۰ زن و برخی گفته‌اند با ۹۰ زن ازدواج متعه داشته است (ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۲۸).</ref> و با [[احکام]] آن آشنایی داشته است<ref>ر.ک: خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۱۸ و ۱۹، رقم ۷۲۸۹.</ref>.
 
[[ابن داوود]] و علامۀ حلّی او را در قسم دوم رجالشان (افراد [[ضعیف]] و غیر قابل [[اعتماد]])<ref>علامه کتاب رجال خود را در دو قسم ترتیب داده است؛ در قسم اول افرادی را که به روایات آنان اعتماد با پذیرفتن قول آنان رجحان داشته و در قسم دوم افرادی را که روایت از آنان را ترک و یا در روایات آنان توقف داشته است، گرد آورده است (ر.ک: رجال العلامة الحلی، ص۳). ابن داوود نیز با عبارت {{عربی|بدأت بالموثقین و اخّرت المجروحین}} به دو قسم کتاب خود اشاره کرده است (ر.ک: ابن داوود، کتاب الرجال، ص۲۵).</ref> آورده‌اند<ref>ر.ک: رجال العلامة الحلی، ص۲۴۰، رقم ۳؛ ابن داوود، کتاب الرجال، ص۲۵۷، رقم ۳۱۱.</ref>؛ بنابراین، نه شیعه بودن او در نزد شیعه ثابت است و نه وثاقت وی؛ اما رجال‌شناسان اهل تسنن او را توثیق کرده‌اند، ولی گفته‌اند تدلیس می‌کرده است.
 
[[ابن سعد]]، [[عجلی]]، [[یحیی بن معین]] و [[ذهبی]] به [[ثقه]] بودن وی [[گواهی]] داده‌اند <ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۹۱؛ عجلی، معرفة الثقات، ج۲، ص۱۰۴؛ رازی، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۳۵۷؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۱۷.</ref>. ابن حبّان و ذهبی از تدلیس کردن وی خبر داده‌اند<ref>ر.ک: ابو حاتم، کتاب الثقات، ج۷، ص۹۳؛ ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۱۷.</ref> و [[ابن حجر]] او را در طبقات المدلّسین آورده و از [[دار قطنی]] نقل کرده که گفته است: بدترین تدلیس، تدلیس [[ابن جریج]] است<ref>ر.ک: ابن حجر، تعریف اهل التقدیس بمراتب الموصوفین بالتدلیس (طبقات المدلّسین)، ص۴۱، رقم ۸۳.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۳۰-۲۳۱.</ref>
 
== رتبۀ [[علمی]] ==
[[ابن سعد]] او را کثیر الحدیث توصیف<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۴۹۱.</ref>، و ذهبی با عناوین [[امام]]، حافظ‍ و [[فقیه]] [[حرم]] از وی یاد کرده است<ref>ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۲۷ رقم ۱۶۴.</ref>. از وی نقل شده که گفته است: هجده سال ملازم [[عطاء بن ابی رباح]]] بودم<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۲۸؛ عبد الرحمان رازی از وی نقل کرده که گفته است: ۱۸ یا ۱۹ سال جز چند ماه ملازم وی بودم (رازی، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۳۵۶).</ref>.
 
گفته‌اند از عطا پرسیدند بعد از تو سؤالات علمی خود را از چه کسی بپرسیم‌؟ اشاره به ابن جریج کرد و گفت: این [[جوان]]، اگر زنده بود<ref>ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۲۸؛ مانند سخن فوق را عبد الرحمان رازی نیز نقل کرده است (الجرح و التعدیل، ج۵، ص۴۹۱).</ref>.
 
در میان [[اهل تسنن]] او و ابن عروبه نخستین کسانی بوده‌اند که کتاب تألیف کرده‌اند<ref>رازی، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۴۹۱؛ از عبد الرزاق نقل شده که گفته است: {{عربی|اول من صنّف الکتب ابن جریج}} (رازی، الجرح و التعدیل، ج۵، ص۴۹۱). از احمد بن حنبل نیز نقل شده که گفته است: «هو اول من صنف الکتب» (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۴۰۰). حاج خلیفة در اشاره به اول کسی که در اسلام کتاب تألیف کرده، گفته است: در آن اختلاف می‌باشد. به باور برخی، امام عبد الملک بن عبد العزیز بن جریج بصری متوفای ۱۵۵ نخستین فرد است. برخی گفته‌اند: ابو النضر سعید بن ابی عروبه متوفای ۱۵۶ می‌باشد و آن دو را خطیب بغدادی ذکر کرده است. برخی گفته‌اند: ربیع بن صبیح متوفای ۱۶۰ ه‍‌. ق است... (حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، المقدمة، ص۳۴). حاج خلیفة در عنوان «علم الحدیث» در بیان تاریخچه حدیث نیز به این مطلب اشاره دارد (ر.ک: حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۶۳۷).</ref>، وی افزون بر [[تفسیر قرآن]] تألیف‌های دیگری با عنوان السنن و [[مناسک حج]] داشته است<ref>ر.ک: ابن ندیم، الفهرست، ص۲۸۲؛ حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۰۸ و ۱۸۳۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۶، ص۱۸۳.</ref>. [[سفیان ثوری]]، [[سفیان بن عیینه]]، [[ابن علیّه]]، [[وکیع]] و عبدالرزاق از وی [[روایت]] شنیده و استفادۀ [[علمی]] برده‌اند <ref>ر.ک: ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۲۸.</ref>.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۳۱.</ref>
 
==جستارهای وابسته==
* [[اسرائیلیات]]
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:IM009972.jpg|22px]] [[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|'''تاریخ تفسیر قرآن''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:ابن جریج]]
[[رده:اعلام]]
۲۴٬۴۳۹

ویرایش