زهد در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
===از بین رفتن [[دین]]=== | ===از بین رفتن [[دین]]=== | ||
دین، با ارزشترین [[نعمت الهی]] برای [[هدایت]] انسان است و کسی که [[دین اسلام]] را میپذیرد، از نگاه [[آیات قرآن]] و [[روایات]]، به [[سعادت حقیقی]] و [[ابدی]] دست مییابد. مهمترین [[دشمن]] و آفت دین انسان، [[دنیاخواهی]] و علاقه به [[مال]]، [[شهرت]] و [[قدرت]] است. پیامبر اکرم{{صل}} در این باره میفرماید: «ای [[اباذر]]! دوستی مال و [[شرف]]، دین انسان را از بین میبرد؛ بدتر از گرگهایی که در آغل گوسفندان داخل شدهاند و تا صبح آنجا هستند. به [[راستی]] چه چیزی از آنها باقی میماند».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ حُبُّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ أَذْهَبُ لِدِينِ الرَّجُلِ مِنْ ذِئْبَيْنِ ضَارِيَيْنِ فِي زِرْبِ الْغَنَمِ فَأَغَارَا فِيهَا حَتَّى أَصْبَحَا فَمَا ذَا أَبْقَيَا مِنْهَا}}؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۶۳.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۵.</ref>. | دین، با ارزشترین [[نعمت الهی]] برای [[هدایت]] انسان است و کسی که [[دین اسلام]] را میپذیرد، از نگاه [[آیات قرآن]] و [[روایات]]، به [[سعادت حقیقی]] و [[ابدی]] دست مییابد. مهمترین [[دشمن]] و آفت دین انسان، [[دنیاخواهی]] و علاقه به [[مال]]، [[شهرت]] و [[قدرت]] است. پیامبر اکرم{{صل}} در این باره میفرماید: «ای [[اباذر]]! دوستی مال و [[شرف]]، دین انسان را از بین میبرد؛ بدتر از گرگهایی که در آغل گوسفندان داخل شدهاند و تا صبح آنجا هستند. به [[راستی]] چه چیزی از آنها باقی میماند».<ref>{{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ حُبُّ الْمَالِ وَ الشَّرَفِ أَذْهَبُ لِدِينِ الرَّجُلِ مِنْ ذِئْبَيْنِ ضَارِيَيْنِ فِي زِرْبِ الْغَنَمِ فَأَغَارَا فِيهَا حَتَّى أَصْبَحَا فَمَا ذَا أَبْقَيَا مِنْهَا}}؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۶۳.</ref>.<ref>[[امین عظیمی|عظیمی، امین]]، [[زهد از دیدگاه پیامبر اعظم (کتاب)|زهد از دیدگاه پیامبر اعظم]] ص ۳۵.</ref>. | ||
==[[زهد]] در [[علم اخلاق]]== | |||
زهد و [[زاهد]] در کتابهای [[اخلاق]] تعریف شده است. [[ابوعلی سینا]] میگوید: «آن کس که به کالای [[دنیا]] و خوشیها و [[لذایذ]] آن [[بیرغبتی]] نشان میدهد، زاهدنامیده میشود»<ref>طوسی، نصیرالدین محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۶۹؛ مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۴۶.</ref>. وی تفاوت زهد زاهد و [[عارف]] را چنین بیان میکند: | |||
زهدی که زاهد دارد، نوعی [[معامله]] است، از قبیل فروختن کالای دنیا به کالای [[آخرت]]؛ اما زهد عارف، عبارت است از [[پاک]] و عاری نگه داشتن خود از هر چیزی که [[ضمیر]] را از توجه به [[حق تعالی]] باز میدارد و نوعی [[تکبر]] و [[بیاعتنایی]] به ما سوی [[الله]] محسوب میشود<ref>طوسی، نصیرالدین محمد، شرح الاشارات، ج۳، ص۳۷۰؛ مطهری، مرتضی، مقالات فلسفی، ج۲، ص۱۴۹ و ر.ک: بحرانی، ابن میثم، شرح علی المائة کلمه، ص۳۳-۳۷.</ref>. | |||
[[خواجه نصیرالدین طوسی]] زهد را چنین تعریف میکند: | |||
زهد عدم رغبت است و زاهد کسی باشد که او را بدان چه [[تعلق به دنیا]] دارد.... و حصول هر مطلب که به [[مرگ]] از او جدا تواند بود، رغبت نبود، نه از سر عجز یا از راه [[جهل]] به آن، و نه از جهت غرضی یا عوضی که به او راجع باشد، و هر کس که موصوف به این صفت باشد، زاهد باشد بر وجه مذکور؛ اما زاهد [[حقیقی]] کسی باشد که به زهد مذکور، [[طمع]] [[نجات]] از [[عقوبت]] [[دوزخ]] و [[ثواب]] [[بهشت]] هم ندارد؛ بلکه صرف نفس از آن جمله که برشمردیم... او را [[ملکه]] باشد<ref>طوسی، نصیرالدین محمد، اوصاف الاشراف، ترجمه رکن الدین جرجانی، ص۶۹-۷۲.</ref>. | |||
غزالی میگوید: زهد، [[بیرغبتی به دنیا]] و رغبت به آخرت است و یا بیرغبتی به غیر [[خدا]] و رغبت به خدا است. زاهد باید [[علم]] یابد که دنیا حقیر است و بدون این علم، بیرغبتی به آن شکل نمیگیرد.... زاهد کسی است که دنیا به او روی آورد و او [[توانایی]] بهرهگیری از آن را بدون ضرر و کمبود [[مقام]] و موقعیت دارد، ولی به علت [[انس با خدا]] یا [[ثواب]] [[آخرت]]، آن را رها میسازد<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج۷، ص۳۴۹ - ۳۴۵، با تصرف.</ref>. | |||
در سخنان برخی دیگر از [[عالمان]] [[اخلاق]]، از جمله ملامحمدمهدی نراقی، [[زهد]] به معنای پیشین آمده است<ref>نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۵۵.</ref>. او میگوید: | |||
زهد آنگاه تحقق مییابد که شخصی [[توانایی]] برخورداری از [[دنیا]] را داشته باشد و آن را رها سازد و [[انگیزه]] [[ترک دنیا]] هم [[پستی]] و بیارزشی آن در مقایسه با [[خدا]] و آخرت باشد، وگرنه صفت زهد تحقق نمییابد<ref>نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج۲، ص۵۶.</ref>. | |||
با توجه به آنچه گفته آمد، اولاً زهد، همان [[بیرغبتی به دنیا]] و لوازم آن به شمار میرود، و این، در [[حق]] کسی است که توانایی بهرهبرداری از آن، برایش فراهم باشد. ثانیاً انگیزه شخصی در ترک [[لذایذ دنیا]]، میل به آخرت و [[محبت به خدا]] است. ثالثاً فقط عدم [[تمایل]] [[قلبی]] نمیتواند زهد را محقق سازد، بلکه این عدم تمایل قلبی در عمل نیز باید به ترک ظاهری منجر شود.<ref>[[مجید رضایی|رضایی، مجید]]، [[زهد و قناعت (مقاله)| مقاله «زهد و قناعت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۷، ص ۱۵۹.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |