کرامت انسان: تفاوت میان نسخهها
←حفظ کرامت انسان در سیاست
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[پیامبران]] برای [[زنده کردن]] و [[استواری]] بخشیدن پایههای [[اخلاق]] برانگیخته شدهاند. [[پیامبر اسلام]] بانگ بر میداشت که من برای کامل کردن [[ارزشهای اخلاقی]] [[مردمان]] برانگیخته شدهام: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدینگونه آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ}}؛ «برای تمام کردن [[نیکی]] اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، {{عربی|ما جاء في حسن الخلق}}.</ref>. [[قرآن کریم]] [[رسالت]] آن حضرت را معطوف به همین امر میداند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. چنین بعثتی جهتگیری [[سیره]] را مشخص میکند تا در سایه [[حکومت]] و اِعمال [[حاکمیت الهی]] [[انسانها]] [[فطرت]] الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و [[نیکو]] و [[پسندیده]] خداست، چه از نوع اندیشه و [[معرفت]] باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با [[انتخاب]] رو آورند و متصف به آنها شوند. [[علی]]{{ع}} میفرماید: «به [[درستی]] که خداوند [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] کرد تا بندگانش را از بندگیهای غیر [[خدا]] خارج کرده و به سوی [[عبودیت]] خداوند برساند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۳؛ [[مرتضی یوسفیراد|یوسفیراد، مرتضی]]، [[مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰ و ۵۵.</ref> | [[پیامبران]] برای [[زنده کردن]] و [[استواری]] بخشیدن پایههای [[اخلاق]] برانگیخته شدهاند. [[پیامبر اسلام]] بانگ بر میداشت که من برای کامل کردن [[ارزشهای اخلاقی]] [[مردمان]] برانگیخته شدهام: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۳۷۳. این حدیث، در الموطأ مالک بن انس بدینگونه آمده است: {{متن حدیث|بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ حُسْنَ الْأَخْلَاقِ}}؛ «برای تمام کردن [[نیکی]] اخلاق برانگیخته شدم». الموطأ، جز دوم، {{عربی|ما جاء في حسن الخلق}}.</ref>. [[قرآن کریم]] [[رسالت]] آن حضرت را معطوف به همین امر میداند: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. چنین بعثتی جهتگیری [[سیره]] را مشخص میکند تا در سایه [[حکومت]] و اِعمال [[حاکمیت الهی]] [[انسانها]] [[فطرت]] الهی خود را شکوفا ساخته و به آنچه خیر و [[نیکو]] و [[پسندیده]] خداست، چه از نوع اندیشه و [[معرفت]] باشد و چه از نوع عمل باشد، آزادانه و با [[انتخاب]] رو آورند و متصف به آنها شوند. [[علی]]{{ع}} میفرماید: «به [[درستی]] که خداوند [[محمد]]{{صل}} را [[مبعوث]] کرد تا بندگانش را از بندگیهای غیر [[خدا]] خارج کرده و به سوی [[عبودیت]] خداوند برساند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.</ref>.<ref>[[محمد حسین ساکت|ساکت، محمد حسین]]، [[کرامت انسان - ساکت (مقاله)| مقاله «کرامت انسان»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۵۳؛ [[مرتضی یوسفیراد|یوسفیراد، مرتضی]]، [[مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی (مقاله)|مقاله «مبانی انسانشناختی سیره سیاسی نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۵۰ و ۵۵.</ref> | ||
==[[حفظ]] | ==[[حفظ]] کرامت انسان در [[سیاست]]== | ||
{{همچنین ببینید|کرامت انسان در فقه سیاسی}} | {{همچنین ببینید|کرامت انسان در فقه سیاسی}} | ||
یکی از جاهایی که [[کرامت]] و [[ارزش انسان]] به خطر میافتد و با حیثیت و [[منزلت]] [[بشر]] [[بازی]] میشود، سیاست است. [[پیروزی]] در سیاست، از نگاه برخی از [[سیاستمداران]]، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و [[شأن]] و [[شرف]] [[انسانی]]، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. [[هدف]] پیروزی است. [[اسلام]] با این [[بینش]] همسو نیست. [[نیرنگ]] و [[نیرنگبازی]] و [[تحمیق]] [[مردم]]، [[پستی]] و [[فرومایگی]] است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگبازی در [[روز رستاخیز]]، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته میشود. اگر پستی [[سیاسیکاری]]، [[پیمانشکنی]] و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه [[دین]] و سیاست نبود، علی از [[معاویه]] و معاویهصفتان سیاستمدارتر و زیرکتر بود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ}}؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرکتر از من نیست لکن شیوه او پیمانشکنی و گنهکاری است. اگر پیمانشکنی ناخوشایند نمیبود، زیرکتر از من کسی نبود؛ اما هر پیمانشکنی به گناه برانگیزاند. و هر چه به گناه برانگیزاند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمانشکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).</ref>. | یکی از جاهایی که [[کرامت]] و [[ارزش انسان]] به خطر میافتد و با حیثیت و [[منزلت]] [[بشر]] [[بازی]] میشود، سیاست است. [[پیروزی]] در سیاست، از نگاه برخی از [[سیاستمداران]]، اصل است و زیر پا گذاشتن کرامت و [[شأن]] و [[شرف]] [[انسانی]]، از دیدگاه آنان چندان مهم نیست. [[هدف]] پیروزی است. [[اسلام]] با این [[بینش]] همسو نیست. [[نیرنگ]] و [[نیرنگبازی]] و [[تحمیق]] [[مردم]]، [[پستی]] و [[فرومایگی]] است و از کرامت و شأن انسانی به دور است. هر نیرنگبازی در [[روز رستاخیز]]، پرچمی همراه دارد که با آن شناخته میشود. اگر پستی [[سیاسیکاری]]، [[پیمانشکنی]] و نیرنگ و تحمیق مردم به بهانه [[دین]] و سیاست نبود، علی از [[معاویه]] و معاویهصفتان سیاستمدارتر و زیرکتر بود<ref>{{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَةِ}}؛ «به خدا سوگند! معاویه زیرکتر از من نیست لکن شیوه او پیمانشکنی و گنهکاری است. اگر پیمانشکنی ناخوشایند نمیبود، زیرکتر از من کسی نبود؛ اما هر پیمانشکنی به گناه برانگیزاند. و هر چه به گناه برانگیزاند دل را تاریک گرداند. روز رستاخیز پیمانشکن را درفشی است افروخته و او بدان درفش شناخته، به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سختگیری ناتوانم نتوانتن شمرد». (نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، خطبه ۲۰۰، ص۲۳۶).</ref>. |