تفسیر عصر رسالت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در معتبرترین مصادر [[روایی]] [[شیعه]] - اصول [[الکافی]] - با سندی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که در پاسخ [[ابوبصیر]] که گفت: [[مردم]] میگویند چرا [[نام علی]] و [[اهل]] بیتش در [[کتاب خدا]] ذکر نشده است، فرمود: {{متن حدیث|قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ{{عم}}، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي عَلِيٍّ{{ع}}: | در معتبرترین مصادر [[روایی]] [[شیعه]] - اصول [[الکافی]] - با سندی صحیح از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که در پاسخ [[ابوبصیر]] که گفت: [[مردم]] میگویند چرا [[نام علی]] و [[اهل]] بیتش در [[کتاب خدا]] ذکر نشده است، فرمود: {{متن حدیث|قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ{{عم}}، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي عَلِيٍّ{{ع}}: | ||
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ{{ع}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي...}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۶ (باب ما نص الله عز و جل علی الائمه{{عم}} و احدا فواحدا، ح۱)؛ این روایت با اندکی تفاوت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳ نیز آمده است.</ref>؛ به آنان بگو | مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ{{ع}}: أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي...}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۶ (باب ما نص الله عز و جل علی الائمه{{عم}} و احدا فواحدا، ح۱)؛ این روایت با اندکی تفاوت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳ نیز آمده است.</ref>؛ به آنان بگو [[وجوب]] [[نماز]] بر [[رسول خدا]]{{صل}} نازل شد، ولی [[خدا]] سه رکعت و چهار رکعت بودن آن را برای آنان بیان نکرد تا اینکه [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند و [[وجوب]] [[زکات]] بر آن [[حضرت]] نازل شد، ولی برای آنان بیان نکرد که از هر چهل درهم یک درهم [[زکات]] است تا [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند و [[وجوب]] [[حج]] نازل شد، ولی به آنان نفرمود که هفت دور [[طواف]] کنید تا [[رسول خدا]] آن را برای آنان [[تفسیر]] کند، همچنین نازل شد که «[[خدا]] را [[اطاعت]] کنید و [[پیامبر]] و [[صاحبان امر]] از خودتان را [[اطاعت]] کنید» و این دربارۀ [[علی]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} نازل شد، ولی [[خدا]] آن را بیان نفرمود پس [[رسول خدا]]{{صل}} دربارۀ علی{{ع}} فرمود: هرکس که من مولای او هستم، علی نیز مولای او است و فرمود: شما را به [[کتاب خدا]] و [[اهل]] بیتم سفارش میکنم...». | ||
در [[نهج البلاغه]] از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} لِقَاءَهُ... فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ كِتَابَ رَبِّكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً جُمْلَتَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ...}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۵ و ۳۶، خطبه اول.</ref>؛ سپس [[خدای سبحان]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} دیدارش را [[اختیار]] کرد...؛ پس او را با حالتی کریمانه [[قبض روح]] نمود و او در میان شما به جای گذاشت آنچه را که [[پیامبران]] در امتهایشان به جای گذاشتند، چون آنها را سرخود، بدون راه روشن و نشانهای برپا وانگذاشتند. کتاب پروردگارتان را به جای گذاشت، درحالی که [[حلال]] و حرامش، [[واجبات]] و مستحباتش، [[ناسخ]] و منسوخش رخصتها و عزیمتهایش، خاصّ و عامّش، عبرتها و مثلهایش، مرسل و محدودش، محکم و متشابهش را بیان، مجملهایش را [[تفسیر]]، و مشکلاتش را تبیین کرده بود....» | در [[نهج البلاغه]] از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چنین [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ{{صل}} لِقَاءَهُ... فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ كِتَابَ رَبِّكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً جُمْلَتَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ...}}<ref>نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۵ و ۳۶، خطبه اول.</ref>؛ سپس [[خدای سبحان]] برای [[حضرت محمد]]{{صل}} دیدارش را [[اختیار]] کرد...؛ پس او را با حالتی کریمانه [[قبض روح]] نمود و او در میان شما به جای گذاشت آنچه را که [[پیامبران]] در امتهایشان به جای گذاشتند، چون آنها را سرخود، بدون راه روشن و نشانهای برپا وانگذاشتند. کتاب پروردگارتان را به جای گذاشت، درحالی که [[حلال]] و حرامش، [[واجبات]] و مستحباتش، [[ناسخ]] و منسوخش رخصتها و عزیمتهایش، خاصّ و عامّش، عبرتها و مثلهایش، مرسل و محدودش، محکم و متشابهش را بیان، مجملهایش را [[تفسیر]]، و مشکلاتش را تبیین کرده بود....» | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کردهاند که فرمود: «همانا مغضوب علیهم [[یهود]] و [[ضالین]] [[مسیحیان]] هستند»<ref>این روایت را سیوطی از احمد، ترمذی و ابن حبّان نقل کرده است (الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۳۷-۱۲۳۸).</ref> | در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.</ref> از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] کردهاند که فرمود: «همانا مغضوب علیهم [[یهود]] و [[ضالین]] [[مسیحیان]] هستند»<ref>این روایت را سیوطی از احمد، ترمذی و ابن حبّان نقل کرده است (الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۳۷-۱۲۳۸).</ref> | ||
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ}}<ref>«و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.</ref> از آن [[حضرت]] نقل کردهاند که فرمود: «از حیض و مدفوع، آب بینی و آب دهان | در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ}}<ref>«و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.</ref> از آن [[حضرت]] نقل کردهاند که فرمود: «از حیض و مدفوع، آب بینی و آب دهان پاکیزهاند»<ref>این روایت را سیوطی از ابن مردویه و مستدرک حاکم نقل کرده است (الاتقان، ج۲، ص۱۲۳۸).</ref>. | ||
از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده که وقتی {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]]، این خویشاوندانی که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] است، کیستند؟ فرمود: «[[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان»<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُكَ- الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا}} (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸۶، ح۲۲. ح۲۵) نیز نظیر این حدیث است.</ref>. | از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده که وقتی {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]]، این خویشاوندانی که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] است، کیستند؟ فرمود: «[[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان»<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُكَ- الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا}} (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸۶، ح۲۲. ح۲۵) نیز نظیر این حدیث است.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
برحسب این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} «[[ظلم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref> را به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>، بهخصوص [[شرک]] [[تفسیر]] کرده است. | برحسب این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} «[[ظلم]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.</ref> را به استناد [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>، بهخصوص [[شرک]] [[تفسیر]] کرده است. | ||
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و در نزد او است کلیدهای [[غیب]] که هیچ کس جز او آنها را نمیداند» از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که فرمود: «کلیدهای [[غیب]] پنج تا است که کسی جز [[خدا]] آنها را نمیداند؛{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> همانا [[علم]] [[ساعت]] | در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref> و در نزد او است کلیدهای [[غیب]] که هیچ کس جز او آنها را نمیداند» از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که فرمود: «کلیدهای [[غیب]] پنج تا است که کسی جز [[خدا]] آنها را نمیداند؛{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بیگمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو میفرستد و از آنچه در زهدانهاست آگاه است و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بیگمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> همانا [[علم]] [[ساعت]] [[قیامت]] تنها در نزد خداست و تنها او است که [[باران]] را فرود میآورد و آنچه در رحمها است، میداند و هیچکس نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچکس نمیداند که در چه سرزمینی میمیرد؛ به [[راستی]] [[خدا]] [[دانا]] و باخبر است»<ref>ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۴۲ (تفسیر آیه ۵۹، سوره انعام).</ref>. | ||
یعنی با ذکر این [[آیه]] بیان کرده است که منظور از کلیدهای [[غیب]] در آن [[آیه]]، همین پنج مطلبی است که در این [[آیه]] بیان شده و بدینصورت، «مفاتح الغیب» در آن [[آیه]] را [[تفسیر]] کرده است. | یعنی با ذکر این [[آیه]] بیان کرده است که منظور از کلیدهای [[غیب]] در آن [[آیه]]، همین پنج مطلبی است که در این [[آیه]] بیان شده و بدینصورت، «مفاتح الغیب» در آن [[آیه]] را [[تفسیر]] کرده است. |