←وحی یا تعلیم خداوند
برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
=== [[وحی]] یا [[تعلیم]] [[خداوند]] === | === [[وحی]] یا [[تعلیم]] [[خداوند]] === | ||
در روایتی آمده است که [[ابو الحسن]] [[موسی بن جعفر]]{{عم}} در سخنی با [[مهدی عباسی]] درباره [[فدک]] فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَكَ و تَعَالى- لَمَّا فَتَحَ عَلى نَبِيِّهِ{{صل}} فَدَكَ و مَا والَاهَا، لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ و لَارِكَابٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلى نَبِيِّهِ{{صل}}: {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref> فَلَمْ يَدْرِ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ هُمْ، فَرَاجَعَ فِي ذلِكَ جَبْرَئِيلَ{{ع}}، و رَاجَعَ جَبْرَئِيلُ رَبَّهُ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ: أَنِ ادْفَعْ فَدَكَ إِلى فَاطِمَةَ{{س}}. | در روایتی آمده است که [[ابو الحسن]] [[موسی بن جعفر]]{{عم}} در سخنی با [[مهدی عباسی]] درباره [[فدک]] فرمودند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ- تَبَارَكَ و تَعَالى- لَمَّا فَتَحَ عَلى نَبِيِّهِ{{صل}} فَدَكَ و مَا والَاهَا، لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ و لَارِكَابٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلى نَبِيِّهِ{{صل}}: {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچگونه فراخرفتاری مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref> فَلَمْ يَدْرِ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} مَنْ هُمْ، فَرَاجَعَ فِي ذلِكَ جَبْرَئِيلَ{{ع}}، و رَاجَعَ جَبْرَئِيلُ رَبَّهُ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ: أَنِ ادْفَعْ فَدَكَ إِلى فَاطِمَةَ{{س}}. | ||
فَدَعَاهَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}، فَقَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكِ فَدَكَ، فَقَالَتْ: قَدْ قَبِلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ و مِنْكَ}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۶۰۸ و ۶۰۹ (کتاب الحجّة، باب الفیء و الانفال و... حدیث ۵)؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۵۱.</ref>؛ به [[راستی]] وقتی [[خدای تبارک و تعالی]] [[فدک]] و اطراف آن را بدون [[جنگ]] و [[لشکرکشی]] برای پیامبرش [[فتح]] کرد | فَدَعَاهَا رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}، فَقَالَ لَهَا: يَا فَاطِمَةُ، إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أَدْفَعَ إِلَيْكِ فَدَكَ، فَقَالَتْ: قَدْ قَبِلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مِنَ اللَّهِ و مِنْكَ}}<ref>کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۶۰۸ و ۶۰۹ (کتاب الحجّة، باب الفیء و الانفال و... حدیث ۵)؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۵۱.</ref>؛ به [[راستی]] وقتی [[خدای تبارک و تعالی]] [[فدک]] و اطراف آن را بدون [[جنگ]] و [[لشکرکشی]] برای پیامبرش [[فتح]] کرد [[آیه]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}} را بر پیامبرش نازل نمود، [[رسول خدا]]{{صل}} ندانست که آنها (یعنی ذا القربی) چه کسانی هستند! در مورد آن به [[جبرئیل]] مراجعه کرد و جبرئیل [نیز] به پروردگارش مراجعه کرد [[خدا]] به آن [[حضرت]] [[وحی]] کرد که فدک را به [[فاطمه]] بده. رسول خدا{{صل}} فاطمه{{س}} را فراخواند و به او گفت: ای فاطمه، خدا به من [[فرمان]] داده است که فدک را به تو بدهم، [فاطمه] گفت: ای رسول خدا! [آن را] از خدا و از تو پذیرفتم...». | ||
این [[روایت]] [[صراحت]] دارد در اینکه رسول خدا{{صل}} مقصود از {{متن قرآن|ذَا الْقُرْبَى}} را نمیدانسته و با مراجعه به جبرئیل و [[رجوع]] جبرئیل به خدا، خدا مقصود از آن را به [[پیامبر]] وحی کرده و به او [[تعلیم]] داده است. | این [[روایت]] [[صراحت]] دارد در اینکه رسول خدا{{صل}} مقصود از {{متن قرآن|ذَا الْقُرْبَى}} را نمیدانسته و با مراجعه به جبرئیل و [[رجوع]] جبرئیل به خدا، خدا مقصود از آن را به [[پیامبر]] وحی کرده و به او [[تعلیم]] داده است. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
طبق بیانی که گذشت، از این دو روایت استفاده میشود که پیامبر{{صل}} معنای [[ظاهر و باطن قرآن]] و [[تفسیر]] و تأویل آن را از خدا آموخته است؛ بیتردید اگر نگوییم تنها مأخذ، دستکم یکی از مآخذ تفسیر در [[عصر رسالت]]، [[تعلیم]] [[خدای متعال]] بوده است و به استناد این دو [[روایت]]، میتوان گفت: هر معنایی را که [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[آیات]] بیان کرده، به [[تعلیم]] و [[وحی الهی]] بوده است. | طبق بیانی که گذشت، از این دو روایت استفاده میشود که پیامبر{{صل}} معنای [[ظاهر و باطن قرآن]] و [[تفسیر]] و تأویل آن را از خدا آموخته است؛ بیتردید اگر نگوییم تنها مأخذ، دستکم یکی از مآخذ تفسیر در [[عصر رسالت]]، [[تعلیم]] [[خدای متعال]] بوده است و به استناد این دو [[روایت]]، میتوان گفت: هر معنایی را که [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[آیات]] بیان کرده، به [[تعلیم]] و [[وحی الهی]] بوده است. | ||
از روایت {{متن حدیث|الَّا اِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَ مِثْلَهُ مَعَهُ}}؛ توجّه، همانا کتاب | از روایت {{متن حدیث|الَّا اِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَ مِثْلَهُ مَعَهُ}}؛ توجّه، همانا کتاب [[قرآن]] و مانند آن، با آن به من عطا شده است» که در کتابهای [[اهل تسنّن]] از رسول خدا{{صل}} نقل شده<ref>ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۱؛ ابو داوود، سنن ابی داوود، ج۲، ص۶۱۰، ح۴۶۰۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۲۸۳، ح۶۷۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، دار الکتب العلمیّة، ج۱، ص۲۹.</ref>، چهبسا استفاده شود که [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] نیز بر آن [[حضرت]] نازل میشده است؛ زیرا در این روایت آمده که افزون بر قرآن، مطالب دیگری به مقدار قرآن نیز به [[پیامبر]]{{صل}} عطا شده است و با توجه به اینکه عطا شدن قرآن به آن حضرت از راه [[وحی]] و نازل شدن بر وی بوده، روشن میشود که عطا شدن مطالب دیگر نیز از همین راه بوده است<ref>ابن قتیبه نیز گفته است: {{عربی|و یأتیه جبرئیل{{ع}} بالسنن کما کان یأتیه بالقرآن و لذلک قال: اوتیت الکتاب و مثله معه یعنی من السنن}} (ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص۱۵۵).</ref>؛ بنابراین، اگر از آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> استفاده شود [[قرآن کریم]] دربردارنده همۀ [[معارف]]، [[احکام]] و [[دانشهای لازم]] برای [[هدایت]] و [[سعادت بشر]] است، بیتردید همۀ آن مطالب دیگر، تفسیر و [[تأویل قرآن]] میباشد و اگر آن استفاده پذیرفته نشود، احتمال داده میشود که همه یا بخش عمده آن مطالب، تفسیر و تأویل آیات باشد. | ||
از اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.</ref>؛ نیز ممکن است مطلب یاد شده استفاده شود؛ زیرا [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} و معنایی را که برای [[آیات]] بیان میکند، بخشی از سخنان آن [[حضرت]] است و اطلاق این آیات دلالت میکند هر سخنی را که آن حضرت میگوید، به او [[وحی]] شده و خدای [[قادر]] [[متعال]] بدون واسطه یا به واسطۀ فرشتهای بسیار توانا ([[جبرئیل امین]]) به او آموخته است. آنچه از این اطلاق به قرینۀ مناسبت [[حکم]] و موضوع خارج میباشد و بیتردید مراد نیست، سخنان روزمرّه و غیردینی آن حضرت است و بر خروج بیش از این مقدار دلیل و قرینهای وجود ندارد؛ پس هرچه را در ارتباط با [[دین]] بیان کرده باشند، چه [[آیات قرآن]] و چه تفسیر آن و چه غیر آن، مشمول این اطلاق است و دلیلی بر خروج آن نیست. برخی فرمودهاند: چون سخن [[خدا]] در این آیات خطاب به [[مشرکان]] است و آنان پیامبر را در دعوتش [به خدا] و در آنچه از [[قرآن]] که بر آنان [[تلاوت]] میکرده، به [[دروغگویی]] و [[دروغ بستن به خدا]] نسبت میدادهاند، به قرینه [[مقام]] مراد این است که آن حضرت در دعوتش به خدا یا در آنچه از قرآن که بر شما تلاوت میکند، از روی [[هوای نفس]] و [[رأی]] خود سخن نمیگوید، بلکه آن وحیی است که از جانب [[خدای سبحان]] به او [[القا]] میشود<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷.</ref>. | از اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.</ref>؛ نیز ممکن است مطلب یاد شده استفاده شود؛ زیرا [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} و معنایی را که برای [[آیات]] بیان میکند، بخشی از سخنان آن [[حضرت]] است و اطلاق این آیات دلالت میکند هر سخنی را که آن حضرت میگوید، به او [[وحی]] شده و خدای [[قادر]] [[متعال]] بدون واسطه یا به واسطۀ فرشتهای بسیار توانا ([[جبرئیل امین]]) به او آموخته است. آنچه از این اطلاق به قرینۀ مناسبت [[حکم]] و موضوع خارج میباشد و بیتردید مراد نیست، سخنان روزمرّه و غیردینی آن حضرت است و بر خروج بیش از این مقدار دلیل و قرینهای وجود ندارد؛ پس هرچه را در ارتباط با [[دین]] بیان کرده باشند، چه [[آیات قرآن]] و چه تفسیر آن و چه غیر آن، مشمول این اطلاق است و دلیلی بر خروج آن نیست. برخی فرمودهاند: چون سخن [[خدا]] در این آیات خطاب به [[مشرکان]] است و آنان پیامبر را در دعوتش [به خدا] و در آنچه از [[قرآن]] که بر آنان [[تلاوت]] میکرده، به [[دروغگویی]] و [[دروغ بستن به خدا]] نسبت میدادهاند، به قرینه [[مقام]] مراد این است که آن حضرت در دعوتش به خدا یا در آنچه از قرآن که بر شما تلاوت میکند، از روی [[هوای نفس]] و [[رأی]] خود سخن نمیگوید، بلکه آن وحیی است که از جانب [[خدای سبحان]] به او [[القا]] میشود<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷.</ref>. |