الگو:تفسیر: تفاوت میان نسخهها
←وحی یا تعلیم خداوند
برچسب: برگرداندهشده |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
از روایت {{متن حدیث|الَّا اِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَ مِثْلَهُ مَعَهُ}}؛ توجّه، همانا کتاب [[قرآن]] و مانند آن، با آن به من عطا شده است» که در کتابهای [[اهل تسنّن]] از رسول خدا{{صل}} نقل شده<ref>ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۱؛ ابو داوود، سنن ابی داوود، ج۲، ص۶۱۰، ح۴۶۰۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۲۸۳، ح۶۷۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، دار الکتب العلمیّة، ج۱، ص۲۹.</ref>، چهبسا استفاده شود که [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] نیز بر آن [[حضرت]] نازل میشده است؛ زیرا در این روایت آمده که افزون بر قرآن، مطالب دیگری به مقدار قرآن نیز به [[پیامبر]]{{صل}} عطا شده است و با توجه به اینکه عطا شدن قرآن به آن حضرت از راه [[وحی]] و نازل شدن بر وی بوده، روشن میشود که عطا شدن مطالب دیگر نیز از همین راه بوده است<ref>ابن قتیبه نیز گفته است: {{عربی|و یأتیه جبرئیل{{ع}} بالسنن کما کان یأتیه بالقرآن و لذلک قال: اوتیت الکتاب و مثله معه یعنی من السنن}} (ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص۱۵۵).</ref>؛ بنابراین، اگر از آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> استفاده شود [[قرآن کریم]] دربردارنده همۀ [[معارف]]، [[احکام]] و [[دانشهای لازم]] برای [[هدایت]] و [[سعادت بشر]] است، بیتردید همۀ آن مطالب دیگر، تفسیر و [[تأویل قرآن]] میباشد و اگر آن استفاده پذیرفته نشود، احتمال داده میشود که همه یا بخش عمده آن مطالب، تفسیر و تأویل آیات باشد. | از روایت {{متن حدیث|الَّا اِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَ مِثْلَهُ مَعَهُ}}؛ توجّه، همانا کتاب [[قرآن]] و مانند آن، با آن به من عطا شده است» که در کتابهای [[اهل تسنّن]] از رسول خدا{{صل}} نقل شده<ref>ابن حنبل، مسند احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۳۱؛ ابو داوود، سنن ابی داوود، ج۲، ص۶۱۰، ح۴۶۰۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۲۸۳، ح۶۷۰؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، دار الکتب العلمیّة، ج۱، ص۲۹.</ref>، چهبسا استفاده شود که [[تفسیر]] و [[تأویل آیات]] نیز بر آن [[حضرت]] نازل میشده است؛ زیرا در این روایت آمده که افزون بر قرآن، مطالب دیگری به مقدار قرآن نیز به [[پیامبر]]{{صل}} عطا شده است و با توجه به اینکه عطا شدن قرآن به آن حضرت از راه [[وحی]] و نازل شدن بر وی بوده، روشن میشود که عطا شدن مطالب دیگر نیز از همین راه بوده است<ref>ابن قتیبه نیز گفته است: {{عربی|و یأتیه جبرئیل{{ع}} بالسنن کما کان یأتیه بالقرآن و لذلک قال: اوتیت الکتاب و مثله معه یعنی من السنن}} (ابن قتیبه، تأویل مختلف الحدیث، ص۱۵۵).</ref>؛ بنابراین، اگر از آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ}}<ref>«و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> استفاده شود [[قرآن کریم]] دربردارنده همۀ [[معارف]]، [[احکام]] و [[دانشهای لازم]] برای [[هدایت]] و [[سعادت بشر]] است، بیتردید همۀ آن مطالب دیگر، تفسیر و [[تأویل قرآن]] میباشد و اگر آن استفاده پذیرفته نشود، احتمال داده میشود که همه یا بخش عمده آن مطالب، تفسیر و تأویل آیات باشد. | ||
از اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.</ref>؛ نیز ممکن است مطلب یاد شده استفاده شود؛ زیرا [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} و معنایی را که برای [[آیات]] بیان میکند، بخشی از سخنان آن [[حضرت]] است و اطلاق این آیات دلالت میکند هر سخنی را که آن حضرت میگوید، به او [[وحی]] شده و خدای [[قادر]] [[متعال]] بدون واسطه یا به واسطۀ فرشتهای بسیار توانا ([[جبرئیل امین]]) به او آموخته است. آنچه از این اطلاق به قرینۀ مناسبت [[حکم]] و موضوع خارج میباشد و بیتردید مراد نیست، سخنان روزمرّه و غیردینی آن حضرت است و بر خروج بیش از این مقدار دلیل و قرینهای وجود ندارد؛ پس هرچه را در ارتباط با [[دین]] بیان کرده باشند، چه [[آیات قرآن]] و چه تفسیر آن و چه غیر آن، مشمول این اطلاق است و دلیلی بر خروج آن نیست. برخی فرمودهاند: چون سخن [[خدا]] در این آیات خطاب به [[مشرکان]] است و آنان پیامبر را در دعوتش | از اطلاق آیات {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۳-۵.</ref>؛ نیز ممکن است مطلب یاد شده استفاده شود؛ زیرا [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} و معنایی را که برای [[آیات]] بیان میکند، بخشی از سخنان آن [[حضرت]] است و اطلاق این آیات دلالت میکند هر سخنی را که آن حضرت میگوید، به او [[وحی]] شده و خدای [[قادر]] [[متعال]] بدون واسطه یا به واسطۀ فرشتهای بسیار توانا ([[جبرئیل امین]]) به او آموخته است. آنچه از این اطلاق به قرینۀ مناسبت [[حکم]] و موضوع خارج میباشد و بیتردید مراد نیست، سخنان روزمرّه و غیردینی آن حضرت است و بر خروج بیش از این مقدار دلیل و قرینهای وجود ندارد؛ پس هرچه را در ارتباط با [[دین]] بیان کرده باشند، چه [[آیات قرآن]] و چه تفسیر آن و چه غیر آن، مشمول این اطلاق است و دلیلی بر خروج آن نیست. برخی فرمودهاند: چون سخن [[خدا]] در این آیات خطاب به [[مشرکان]] است و آنان پیامبر را در دعوتش به خدا و در آنچه از [[قرآن]] که بر آنان [[تلاوت]] میکرده، به [[دروغگویی]] و [[دروغ بستن به خدا]] نسبت میدادهاند، به قرینه [[مقام]] مراد این است که آن حضرت در دعوتش به خدا یا در آنچه از قرآن که بر شما تلاوت میکند، از روی [[هوای نفس]] و [[رأی]] خود سخن نمیگوید، بلکه آن وحیی است که از جانب [[خدای سبحان]] به او [[القا]] میشود<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۷.</ref>. | ||
امّا به نظر میرسد اولاً: [[قطعی]] نیست که مخاطب این آیات مشرکان باشند، بلکه ممکن است مخاطب، [[مؤمنان]] یا عموم [[انسانها]] باشند و از باب {{عربی|"ايّاك اعني واسمعي يا جاره"}} مقصود [[نفی]] [[پندار]] مشرکان و یا نفی هر پندار نادرستی دربارۀ پیامبر{{صل}} باشد و ثانیاً: خطاب به مشرکان و در مقام رد پندار آنان بودن، قرینهای نیست که اطلاق این آیات را بهخصوص [[دعوت به خدا]] یا [[آیات قرآن]] مقیّد کند؛ زیرا خطاب و [[مقام]] یاد شده اگر با اطلاق ناسازگار و بیتناسب باشد، قرینه تقیید و مراد نبودن اطلاق میباشد؛ اما اگر با اطلاق نیز سازگار و متناسب باشد، دلیل تقیید نمیباشد و به نظر میرسد که با اطلاق نیز سازگار و متناسب است. چه اشکال دارد که [[آیات]]، خطاب به [[مشرکان]] و در مقام رد توهم آنان باشد و توهم آنان را با ذکر کبرای کلی [[وحی]] بودن همۀ [[سخنان پیامبر]]{{صل}} [[نفی]] کند؟ و مؤید بلکه مؤکّد این معنا روایاتی است که این آیات را با سخنان پیامبر{{صل}} دربارۀ [[امامت]] و [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} و [[برتری]] [[اهل]] بیتش، تطبیق داده است<ref>ر.ک: حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۷، ح۴، ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۴.</ref> و حتی در شماری از آن [[روایات]]، [[سبب نزول]] این آیات، نسبتهای ناروای [[منافقان]] به [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[محبت]] و بیان [[امامت حضرت علی]]{{ع}} بیان شده است. در آن روایات آمده است که منافقان گفتند: «محمد در محبت پسر عمویش [[گمراه]] است و دربارۀ او جز از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمیگوید» و [[خداوند]] در [[تکذیب]] آنان این آیات را نازل فرمود است<ref>در یکی از آن روایات آمده است: {{متن حدیث|فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ وَ أَصْحَابُهُ لَقَدْ ضَلَّ مُحَمَّدٌ فِي مَحَبَّةِ ابْنِ عَمِّهِ وَ غَوَى وَ مَا يَنْطِقُ فِي شَأْنِهِ إِلَّا بِالْهَوَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}}} و در روایت دیگر آمده است: {{متن حدیث|وَ قَالُوا وَ اللَّهِ لَقَدْ ضَلَّ هَذَا الرَّجُلُ وَ غَوَى وَ مَا يَنْطِقُ فِي ابْنِ عَمِّهِ إِلَّا بِالْهَوَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي ذَلِكَ: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}}} و در روایت دیگر آمده است: {{متن حدیث|... أَ لَمْ يَنْسُبُوهُ إِلَى أَنَّهُ{{صل}} يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى فِي ابْنِ عَمِّهِ عَلِيٍّ{{ع}} حَتَّى كَذَّبَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}}} (حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۷، ح۴، ۵ و ۱۴).</ref>. | امّا به نظر میرسد اولاً: [[قطعی]] نیست که مخاطب این آیات مشرکان باشند، بلکه ممکن است مخاطب، [[مؤمنان]] یا عموم [[انسانها]] باشند و از باب {{عربی|"ايّاك اعني واسمعي يا جاره"}} مقصود [[نفی]] [[پندار]] مشرکان و یا نفی هر پندار نادرستی دربارۀ پیامبر{{صل}} باشد و ثانیاً: خطاب به مشرکان و در مقام رد پندار آنان بودن، قرینهای نیست که اطلاق این آیات را بهخصوص [[دعوت به خدا]] یا [[آیات قرآن]] مقیّد کند؛ زیرا خطاب و [[مقام]] یاد شده اگر با اطلاق ناسازگار و بیتناسب باشد، قرینه تقیید و مراد نبودن اطلاق میباشد؛ اما اگر با اطلاق نیز سازگار و متناسب باشد، دلیل تقیید نمیباشد و به نظر میرسد که با اطلاق نیز سازگار و متناسب است. چه اشکال دارد که [[آیات]]، خطاب به [[مشرکان]] و در مقام رد توهم آنان باشد و توهم آنان را با ذکر کبرای کلی [[وحی]] بودن همۀ [[سخنان پیامبر]]{{صل}} [[نفی]] کند؟ و مؤید بلکه مؤکّد این معنا روایاتی است که این آیات را با سخنان پیامبر{{صل}} دربارۀ [[امامت]] و [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} و [[برتری]] [[اهل]] بیتش، تطبیق داده است<ref>ر.ک: حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۷، ح۴، ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۴.</ref> و حتی در شماری از آن [[روایات]]، [[سبب نزول]] این آیات، نسبتهای ناروای [[منافقان]] به [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[محبت]] و بیان [[امامت حضرت علی]]{{ع}} بیان شده است. در آن روایات آمده است که منافقان گفتند: «محمد در محبت پسر عمویش [[گمراه]] است و دربارۀ او جز از روی [[هوای نفس]] [[سخن]] نمیگوید» و [[خداوند]] در [[تکذیب]] آنان این آیات را نازل فرمود است<ref>در یکی از آن روایات آمده است: {{متن حدیث|فَقَالَ الْمُنَافِقُونَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَيٍّ وَ أَصْحَابُهُ لَقَدْ ضَلَّ مُحَمَّدٌ فِي مَحَبَّةِ ابْنِ عَمِّهِ وَ غَوَى وَ مَا يَنْطِقُ فِي شَأْنِهِ إِلَّا بِالْهَوَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}}} و در روایت دیگر آمده است: {{متن حدیث|وَ قَالُوا وَ اللَّهِ لَقَدْ ضَلَّ هَذَا الرَّجُلُ وَ غَوَى وَ مَا يَنْطِقُ فِي ابْنِ عَمِّهِ إِلَّا بِالْهَوَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي ذَلِكَ: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى}}}} و در روایت دیگر آمده است: {{متن حدیث|... أَ لَمْ يَنْسُبُوهُ إِلَى أَنَّهُ{{صل}} يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى فِي ابْنِ عَمِّهِ عَلِيٍّ{{ع}} حَتَّى كَذَّبَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}}} (حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۱۴۴-۱۴۷، ح۴، ۵ و ۱۴).</ref>. |