پرش به محتوا

تفسیر عصر حضور امامان معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱: خط ۱۱:
#همۀ کسانی که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز تفسیر همۀ آیات را از رسول خدا{{صل}} تلقی نکردند، بلکه قشر بزرگی از [[صحابه]] که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز به تفسیر نیاز داشته‌اند. [[شاهد]] آن، روایاتی است که نشان می‌دهد حتی بعضی صحابۀ معروف معنای مفرداتی از قرآن را نمی‌دانسته و نیازمند تبیین بودند. [[روایت]] کرده‌اند که معنای «کلاله» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: البته من به زودی با [[رأی]] خود دربارۀ آن سخن می‌گویم. اگر درست بود، از [[خدای یکتا]] و [[بی‌شریک]] و اگر [[خطا]] بود، از من و [[شیطان]] است و [[خدا]] از آن منزه می‌باشد. آن را [[وارثان]] میت جز [[پدر]] و فرزند می‌دانم<ref>سیوطی گفته است: {{عربی|اخرج عبد الرزاق و سعید بن منصور و ابن ابی شیبة و الدارمی و ابن جریر و ابن منذر و البیهقی فی سننه عن الشعبی قال: سئل ابو بکر عن الکلاله، فقال: انّی سأقول فیها برأیی فان کان صوابا فمن الله وحده لا شریک له و ان کان خطأ فمنّی و من الشیطان و الله منه بریء، اراه ما خلا الولد و الولد}}؛ (الدر المنثور، ج۲، ص۴۴۳، ذیل آیه ۱۷۶، سوره نساء. همچنین ر.ک: به الکشاف زمخشری، ج۱، ص۴۸۶ تفسیر آیه ۱۲ سورۀ نساء).</ref>.
#همۀ کسانی که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز تفسیر همۀ آیات را از رسول خدا{{صل}} تلقی نکردند، بلکه قشر بزرگی از [[صحابه]] که در عصر نزول قرآن می‌زیستند و رسول خدا{{صل}} را درک کرده بودند نیز به تفسیر نیاز داشته‌اند. [[شاهد]] آن، روایاتی است که نشان می‌دهد حتی بعضی صحابۀ معروف معنای مفرداتی از قرآن را نمی‌دانسته و نیازمند تبیین بودند. [[روایت]] کرده‌اند که معنای «کلاله» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: البته من به زودی با [[رأی]] خود دربارۀ آن سخن می‌گویم. اگر درست بود، از [[خدای یکتا]] و [[بی‌شریک]] و اگر [[خطا]] بود، از من و [[شیطان]] است و [[خدا]] از آن منزه می‌باشد. آن را [[وارثان]] میت جز [[پدر]] و فرزند می‌دانم<ref>سیوطی گفته است: {{عربی|اخرج عبد الرزاق و سعید بن منصور و ابن ابی شیبة و الدارمی و ابن جریر و ابن منذر و البیهقی فی سننه عن الشعبی قال: سئل ابو بکر عن الکلاله، فقال: انّی سأقول فیها برأیی فان کان صوابا فمن الله وحده لا شریک له و ان کان خطأ فمنّی و من الشیطان و الله منه بریء، اراه ما خلا الولد و الولد}}؛ (الدر المنثور، ج۲، ص۴۴۳، ذیل آیه ۱۷۶، سوره نساء. همچنین ر.ک: به الکشاف زمخشری، ج۱، ص۴۸۶ تفسیر آیه ۱۲ سورۀ نساء).</ref>.


و نیز گفته‌اند: معنای «ابّا» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: «کدام [[آسمان]] بر من سایه می‌افکند و کدام [[زمین]] مرا دربر می‌گیرد، اگر در [معنای] [[کتاب خدا]] چیزی را که نمی‌دانم، بگویم»<ref>{{عربی|أیّ سماء تظلنی و أیّ ارض تقلنی اذا قلت فی کتاب الله ما لا اعلم}}؛ (سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۵۲۲).</ref>. وی با این سخن [[آگاه]] نبودن خود را به‌معنای این کلمه [[قرآن]] بیان کرده است. از [[روایات]] استفاده می‌شود [[عمر]] نیز معنای «ابّا» را نمی‌دانسته است؛ زیرا [[روایت]] کرده‌اند عمر بر روی [[منبر]] [[آیات]] {{متن قرآن|فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا * وَعِنَبًا وَقَضْبًا *... وَفَاكِهَةً وَأَبًّا}}<ref>«و در آن دانه‌ای رویانده‌ایم * و انگور و سبزی *... و میوه و علف» سوره عبس، آیه ۲۷-۳۱.</ref> را قرائت کرد. گفت همۀ اینها را می‌دانیم اما «ابّ» چیست‌؟ نمی‌دانم سپس عصایش را که در دستش بود، بلند کرد و گفت: به خدا [[سوگند]] این تکلّف است! چه اشکالی دارد که ندانی «ابّ‌«چیست‌؟ آنچه را از قرآن که هدایتش برای شما بیان شده است، [[پیروی]] کنید و آنچه را که نمی‌دانید، به پروردگارش واگذارید<ref>سیوطی، الدرّ المنثور، ج۶، ص۵۲۲. سیوطی خبر داده است که این روایت را چند تن از دانشمندان اهل تسنن مانند سعید بن منصور، ابن جریر، ابن سعد، عبد بن حمید، ابن منذر، ابن مردویه، بیهقی خطیب و حاکم در تألیفات خود آورده‌اند و حاکم آن را صحیح دانسته است (ر.ک: سیوطی، الدرّ المنثور، ج۶، ص۵۲۲).</ref>.
و نیز گفته‌اند: معنای «ابّا» را از [[ابو بکر]] پرسیدند، گفت: «کدام [[آسمان]] بر من سایه می‌افکند و کدام [[زمین]] مرا دربر می‌گیرد، اگر در معنای [[کتاب خدا]] چیزی را که نمی‌دانم، بگویم»<ref>{{عربی|أیّ سماء تظلنی و أیّ ارض تقلنی اذا قلت فی کتاب الله ما لا اعلم}}؛ (سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۵۲۲).</ref>. وی با این سخن [[آگاه]] نبودن خود را به‌معنای این کلمه [[قرآن]] بیان کرده است. از [[روایات]] استفاده می‌شود [[عمر]] نیز معنای «ابّا» را نمی‌دانسته است؛ زیرا [[روایت]] کرده‌اند عمر بر روی [[منبر]] [[آیات]] {{متن قرآن|فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبًّا * وَعِنَبًا وَقَضْبًا *... وَفَاكِهَةً وَأَبًّا}}<ref>«و در آن دانه‌ای رویانده‌ایم * و انگور و سبزی *... و میوه و علف» سوره عبس، آیه ۲۷-۳۱.</ref> را قرائت کرد. گفت همۀ اینها را می‌دانیم اما «ابّ» چیست‌؟ نمی‌دانم سپس عصایش را که در دستش بود، بلند کرد و گفت: به خدا [[سوگند]] این تکلّف است! چه اشکالی دارد که ندانی «ابّ‌«چیست‌؟ آنچه را از قرآن که هدایتش برای شما بیان شده است، [[پیروی]] کنید و آنچه را که نمی‌دانید، به پروردگارش واگذارید<ref>سیوطی، الدرّ المنثور، ج۶، ص۵۲۲. سیوطی خبر داده است که این روایت را چند تن از دانشمندان اهل تسنن مانند سعید بن منصور، ابن جریر، ابن سعد، عبد بن حمید، ابن منذر، ابن مردویه، بیهقی خطیب و حاکم در تألیفات خود آورده‌اند و حاکم آن را صحیح دانسته است (ر.ک: سیوطی، الدرّ المنثور، ج۶، ص۵۲۲).</ref>.


همچنین [[روایت]] کرده‌اند: [[عمر]] بر روی [[منبر]] خطاب به حاضران در مجلس گفت: دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ...}}<ref>«یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بی‌گمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۴۷.</ref> و کلمه {{متن قرآن|تَخَوُّفٍ}} چه می‌گویید؟ همه [[سکوت]] کردند.
همچنین [[روایت]] کرده‌اند: [[عمر]] بر روی [[منبر]] خطاب به حاضران در مجلس گفت: دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ...}}<ref>«یا آنان را در حال ترسیدن فرو گیرد؟ پس بی‌گمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۴۷.</ref> و کلمه {{متن قرآن|تَخَوُّفٍ}} چه می‌گویید؟ همه [[سکوت]] کردند.
خط ۱۷: خط ۱۷:
پیرمردی از [[قبیله]] «[[هذیل]]» برخاست و گفت: این، لغت ما است، {{متن قرآن|تَخَوُّفٍ}} به‌معنای تنقّص کاهش تدریجی است<ref>ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۷، جزء ۱۴، ص۱۵۲.</ref>.
پیرمردی از [[قبیله]] «[[هذیل]]» برخاست و گفت: این، لغت ما است، {{متن قرآن|تَخَوُّفٍ}} به‌معنای تنقّص کاهش تدریجی است<ref>ر.ک: آلوسی، روح المعانی، ج۷، جزء ۱۴، ص۱۵۲.</ref>.


از [[ابن عباس]] نقل شده که گفت: نمی‌دانستم معنای {{متن قرآن|فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ}}<ref>این کلمه شش‌بار در قرآن به کار رفته است. انعام، ۱۴؛ یوسف، ۱۰۱؛ ابراهیم، ۱۰؛ فاطر، ۱؛ زمر، ۴۶ و شوری، ۱۱.</ref> چیست، تا اینکه دو [[عرب]] که دربارۀ چاهی [[نزاع]] داشتند، به نزد من آمدند. یکی از آن دو گفت: «انا فطرتها» و منظورش این بود که من حفر آن را آغاز کرده‌ام<ref>{{عربی|و اخرج من طریق مجاهد عن ابن عباس قال: کنت لا ادری ما «فاطر السماوات» حتی اتانی اعرابیان یختصمان فی بئر فقال احدهما: «انا فطرتها» یقول انا ابتدءتها}}؛ (سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۵۴).</ref>. همچنین از وی نقل شده که گفت: به [[خدا]] سوگندا نمی‌دانم [معنای] {{متن قرآن|وَحَنَانًا}}<ref>«و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.</ref> چیست‌؟<ref>سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۴.</ref> و نیز نقل شده که گفت: نمی‌دانم [معنای] {{متن قرآن|غِسْلِينٍ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد،» سوره حاقه، آیه ۳۶.</ref> چیست‌؟ [[گمان]] می‌کنم که آن «زقّوم» است<ref>سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۵.</ref>.
از [[ابن عباس]] نقل شده که گفت: نمی‌دانستم معنای {{متن قرآن|فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ}}<ref>این کلمه شش‌بار در قرآن به کار رفته است. انعام، ۱۴؛ یوسف، ۱۰۱؛ ابراهیم، ۱۰؛ فاطر، ۱؛ زمر، ۴۶ و شوری، ۱۱.</ref> چیست، تا اینکه دو [[عرب]] که دربارۀ چاهی [[نزاع]] داشتند، به نزد من آمدند. یکی از آن دو گفت: «انا فطرتها» و منظورش این بود که من حفر آن را آغاز کرده‌ام<ref>{{عربی|و اخرج من طریق مجاهد عن ابن عباس قال: کنت لا ادری ما «فاطر السماوات» حتی اتانی اعرابیان یختصمان فی بئر فقال احدهما: {{عربی|"انا فطرتها"}} یقول انا ابتدءتها}}؛ (سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۳۵۴).</ref>. همچنین از وی نقل شده که گفت: به [[خدا]] سوگندا نمی‌دانم معنای {{متن قرآن|وَحَنَانًا}}<ref>«و از نزد خویش مهر و پاکیزگی ارزانی داشتیم و او پرهیزگار بود» سوره مریم، آیه ۱۳.</ref> چیست‌؟<ref>سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۴.</ref> و نیز نقل شده که گفت: نمی‌دانم معنای {{متن قرآن|غِسْلِينٍ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد،» سوره حاقه، آیه ۳۶.</ref> چیست‌؟ [[گمان]] می‌کنم که آن «زقّوم» است<ref>سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۵.</ref>.


بنابراین، با توجه به اهمیت و [[ضرورت]] [[فهم]] [[معارف]] و [[احکام]] [[قرآن]] برای [[مسلمانان]] و اهتمام کامل [[مؤمنان]] به [[فهم]] معنا و مفاد آن و نیاز به [[تفسیر]] در آن عصر، تردیدی نمی‌ماند که در آن عصر حتی در اوایل آنکه عصر [[صحابه]] بوده نیز [[تفسیر قرآن]] رواج داشته است. جمعی پرسش‌کننده و جمعی پاسخ‌دهندۀ مطالب [[تفسیری]] و در نتیجه، جمعی در پی [[دانش]] تفسیر و جمعی [[مفسر قرآن کریم]] بوده‌اند.
بنابراین، با توجه به اهمیت و [[ضرورت]] [[فهم]] [[معارف]] و [[احکام]] [[قرآن]] برای [[مسلمانان]] و اهتمام کامل [[مؤمنان]] به [[فهم]] معنا و مفاد آن و نیاز به [[تفسیر]] در آن عصر، تردیدی نمی‌ماند که در آن عصر حتی در اوایل آنکه عصر [[صحابه]] بوده نیز [[تفسیر قرآن]] رواج داشته است. جمعی پرسش‌کننده و جمعی پاسخ‌دهندۀ مطالب [[تفسیری]] و در نتیجه، جمعی در پی [[دانش]] تفسیر و جمعی [[مفسر قرآن کریم]] بوده‌اند.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش