امامت امام حسن مجتبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
همه [[مسلمانان]] درباره [[امامت]] [[حضرت حسن بن علی]]{{عم}} همنظر هستند؛ چرا که براساس "الخلافة بعدی ثلاثون سنة" و نیز بنا به مستندات [[تاریخی]] [[وصیت امام | همه [[مسلمانان]] درباره [[امامت]] [[حضرت حسن بن علی]]{{عم}} همنظر هستند؛ چرا که براساس "الخلافة بعدی ثلاثون سنة" و نیز بنا به مستندات [[تاریخی]] [[وصیت امام علی]]{{ع}} به ایشان، بر [[امامت]] ایشان دلالت دارد؛ اگرچه مبنای [[شیعه]] با [[اهل سنت]] تفاوت دارد و [[شیعیان]] آن حضرت را دومین [[جانشین به حق رسول خدا]]{{صل}} میدانند و [[امام دوم]] خود به شمار میآورند و [[اهل سنت]] نیز آن حضرت را پنجمین [[خلیفه]] میدانند. | ||
[[سلیم بن قیس]] میگوید: "زمانی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به پسرش - [[امام حسن|حسن]]{{ع}} ـ [[وصیت]] میفرمود، حاضر بودم؛ [[علی]]{{ع}} [[حسین]]{{ع}} و [[محمد بن حنفیه]] و سایر فرزندانش را با رؤساء [[شیعه]] و [[اهل بیت]]اش [[گواه]] گرفت، سپس کتاب و [[سلاح | [[سلیم بن قیس]] میگوید: "زمانی که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به پسرش - [[امام حسن|حسن]]{{ع}} ـ [[وصیت]] میفرمود، حاضر بودم؛ [[علی]]{{ع}} [[حسین]]{{ع}} و [[محمد بن حنفیه]] و سایر فرزندانش را با رؤساء [[شیعه]] و [[اهل بیت]]اش [[گواه]] گرفت، سپس کتاب و [[سلاح امامت]] را به او تحویل داد و فرمود: "پسر عزیزم! [[رسول خدا]]{{صل}} مرا امر فرمود که به تو [[وصیت]] کنم و کتاب و سلاحم را به تو سپارم، چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} به من [[وصیت]] فرمود و کتاب و سلاحش را به من سپرد و باز به من امر کرد که به تو امر کنم، چون مرگت فرا رسید، آنها را به برادرت، [[حسین]]{{ع}} بسپاری"؛ سپس متوجه پسرش، [[حسین]]{{ع}} شد و فرمود: "[[رسول خدا]]{{صل}} به تو امر فرموده که آنها را به این پسرت بسپاری"؛ سپس دست [[علی بن الحسین]]{{ع}} را گرفت و فرمود: "[[رسول خدا]]{{صل}} به تو امر فرموده است که آنها را به پسرت، [[محمد بن علی]] بسپاری و از جانب [[پیامبر]]{{صل}} و من به او [[سلام]] رسانی""<ref>اصول کافی، کلینی (ترجمه: مصطفوی)، ج۱، ص۲۹۸؛ ج۲، ص۶۴.</ref>. | ||
در [[نقل]] دیگری آمده است: باز، متوجه پسرش [[امام حسن|حسن]]{{ع}} شد و فرمود: "پسر جانم، تو صاحب امر ([[امامت]]) و صاحب خونی؛ اگر ([[ابن ملجم]] را) ببخشی، [[حق]] داری و اگر بکشی، به جای یک ضربت فقط یک ضربت بزن و کار ناروا مکن!"<ref>اصول کافی، کلینی (ترجمه: مصطفوی)، ج۱، ص۲۹۹؛ ج۲، ص۶۶.</ref>. | در [[نقل]] دیگری آمده است: باز، متوجه پسرش [[امام حسن|حسن]]{{ع}} شد و فرمود: "پسر جانم، تو صاحب امر ([[امامت]]) و صاحب خونی؛ اگر ([[ابن ملجم]] را) ببخشی، [[حق]] داری و اگر بکشی، به جای یک ضربت فقط یک ضربت بزن و کار ناروا مکن!"<ref>اصول کافی، کلینی (ترجمه: مصطفوی)، ج۱، ص۲۹۹؛ ج۲، ص۶۶.</ref>. |