پرش به محتوا

باذان فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابومحمد' به 'ابومحمد'
جز (جایگزینی متن - '22px' به '22px')
جز (جایگزینی متن - 'ابومحمد' به 'ابومحمد')
خط ۴: خط ۴:


==مقدمه==
==مقدمه==
انتساب وی به [[فارسی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref> از [[ایرانی]] بودن او حکایت دارد. برخی نام او را «باذام» نیز گفته‌اند<ref>ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref> و [[ابومحمد]] [[کنیه]] اوست<ref>ابن حبان، ج۵، ص۱۶۷.</ref>. وی [[حاکم یمن]] بود<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴ و ۴۷۴.</ref>، اما [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۳.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۴.</ref> در قسم چهارم (توهمات) مدخلی با نام [[باذان]] [[پادشاه]] [[هند]] آورده‌اند که درست آن «پادشاه [[یمن]]» است. وی نخستین کس از [[پادشاهان]] [[عجم]] بود که [[اسلام]] آورد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} [[امارت]] یمن را به او سپرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. آن [[حضرت]] به باذان نوشت: هرکس که [[مردم]] را به بازگشت به [[دین]] قومش [[دعوت]] کند، به سوی من بفرست و اگر [[امتناع]] کرد او را بُکش<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>.
انتساب وی به [[فارسی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۳۴۹؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref> از [[ایرانی]] بودن او حکایت دارد. برخی نام او را «باذام» نیز گفته‌اند<ref>ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref> و ابومحمد [[کنیه]] اوست<ref>ابن حبان، ج۵، ص۱۶۷.</ref>. وی [[حاکم یمن]] بود<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴ و ۴۷۴.</ref>، اما [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۴۳.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۷۴.</ref> در قسم چهارم (توهمات) مدخلی با نام [[باذان]] [[پادشاه]] [[هند]] آورده‌اند که درست آن «پادشاه [[یمن]]» است. وی نخستین کس از [[پادشاهان]] [[عجم]] بود که [[اسلام]] آورد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} [[امارت]] یمن را به او سپرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. آن [[حضرت]] به باذان نوشت: هرکس که [[مردم]] را به بازگشت به [[دین]] قومش [[دعوت]] کند، به سوی من بفرست و اگر [[امتناع]] کرد او را بُکش<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۶۵.</ref>.


باذان از [[غلامان]] انوشیروان بود که کسری او را به یمن فرستاد تا با [[حبشیان]] بجنگد و در آن [[روز]] فرمانروای یمن بود<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. رسول خدا{{صل}}، [[عبدالله بن حذافه سهمی]] را با نامه‌ای به سوی کسری، [[پادشاه ایران]] فرستاد و او را به اسلام دعوت کرد. وقتی [[نامه]] را برای کسر خواندند، آن را پاره کرد. این خبر به حضرت رسید، فرمود: خدایا، [[پادشاهی]] او را از بین ببر. [[خسرو]]، نامه‌ای به باذان [[فرماندار]] خود در یمن نوشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷.</ref> و گفت: تو را فرستاده‌ام که با دشمنانم بجنگنی. به من خبر رسیده که مردی از تهامه از دین قومش خارج شده و [[گمان]] می‌کند فرستاده خداست و نامش احمد است<ref>اصبهانی، ص۲۳۴.</ref>.
باذان از [[غلامان]] انوشیروان بود که کسری او را به یمن فرستاد تا با [[حبشیان]] بجنگد و در آن [[روز]] فرمانروای یمن بود<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۱۶۳؛ ابن حجر، ج۱، ص۴۶۴.</ref>. رسول خدا{{صل}}، [[عبدالله بن حذافه سهمی]] را با نامه‌ای به سوی کسری، [[پادشاه ایران]] فرستاد و او را به اسلام دعوت کرد. وقتی [[نامه]] را برای کسر خواندند، آن را پاره کرد. این خبر به حضرت رسید، فرمود: خدایا، [[پادشاهی]] او را از بین ببر. [[خسرو]]، نامه‌ای به باذان [[فرماندار]] خود در یمن نوشت<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۹۹؛ ابن عساکر، ج۲۷، ص۳۵۷؛ ابن کثیر، ج۴، ص۳۰۷.</ref> و گفت: تو را فرستاده‌ام که با دشمنانم بجنگنی. به من خبر رسیده که مردی از تهامه از دین قومش خارج شده و [[گمان]] می‌کند فرستاده خداست و نامش احمد است<ref>اصبهانی، ص۲۳۴.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش