پرش به محتوا

بنی‌خزاعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:
== [[قبیله خزاعه]] و حضور در دیگر وقایع [[اسلامی]] ==
== [[قبیله خزاعه]] و حضور در دیگر وقایع [[اسلامی]] ==
=== [[صلح حدیبیه]] و [[همپیمانی]] خزاعه با پیامبر{{صل}} ===
=== [[صلح حدیبیه]] و [[همپیمانی]] خزاعه با پیامبر{{صل}} ===
در ذی‌القعده [[سال ششم هجری]]، پیامبر{{صل}} به قصد انجام [[حج]] [[عمره]] رهسپار [[مکه]] شدند. ایشان در ابتدای [[سفر]] از [[بسر بن سفیان سلولی خزاعی]] خواستند تا جهت انجام [[مناسک حج]] تعدادی [[قربانی]] برایشان [[تدارک]] ببیند.<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۳۹.</ref> بسر نیز ایشان را از [[عزم]] [[قریش]] برای ممانعت از ورود [[مسلمین]] به مکه [[آگاه]] کرد.<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۲۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} همراه با [[یاران]] خود -که [[بُریدة بن حُصیب اسلمی]] و [[عمرو بن عبد نهم اسلمی]] از جمله آنان بودند-،<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref> به [[حدیبیه]] وارد شدند و مورد استقبال دو تن از سران خزاعه یعنی [[عمرو بن سالم]] و [[بسر بن سفیان]] قرار گرفتند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۱-۵۹۲.</ref> پس از استقرار رسول خدا{{صل}} در حدیبیه، [[بدیل بن ورقاه خزاعی]] و گروهی از [[مردم]] قبیله خزاعه نزد [[حضرت]] رفتند<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۱.</ref> و پس از [[آگاهی]] از علت آمدن ایشان به مکه، نزد قریش رفتند تا آنان را از قصد رسول خدا{{صل}} با خبر سازند. اما قریش آنها را متهم کرده، سخنان [[زشتی]] به آنها گفتند.<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> در این واقعه «[[خِراش بن امیه خزاعی]]» به عنوان نخستین پیک حضرت، سوار بر شتر، به مکه نزد قریش رفت تا [[پیام]] رسول خدا{{صل}} را به آنها برساند اما قریشان با او درگیر شده شترش را کشتند و او به [[زحمت]] از این واقعه [[جان]] سالم به در برد.<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۳.</ref>  
در ذی‌القعده [[سال ششم هجری]]، پیامبر{{صل}} به قصد انجام [[حج]] [[عمره]] رهسپار [[مکه]] شدند. ایشان در ابتدای [[سفر]] از [[بسر بن سفیان سلولی خزاعی]] خواستند تا جهت انجام [[مناسک حج]] تعدادی [[قربانی]] برایشان [[تدارک]] ببیند.<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۲۳۹.</ref> بسر نیز ایشان را از [[عزم]] [[قریش]] برای ممانعت از ورود [[مسلمین]] به مکه [[آگاه]] کرد.<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۲۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} همراه با [[یاران]] خود -که [[بُریدة بن حُصیب اسلمی]] و [[عمرو بن عبد نهم اسلمی]] از جمله آنان بودند-،<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۸۳-۵۸۴.</ref> به [[حدیبیه]] وارد شدند و مورد استقبال دو تن از سران خزاعه یعنی [[عمرو بن سالم]] و [[بسر بن سفیان]] قرار گرفتند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۹۱-۵۹۲.</ref> پس از استقرار رسول خدا{{صل}} در حدیبیه، [[بدیل بن ورقاء خزاعی]] و گروهی از [[مردم]] قبیله خزاعه نزد [[حضرت]] رفتند<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۱.</ref> و پس از [[آگاهی]] از علت آمدن ایشان به مکه، نزد قریش رفتند تا آنان را از قصد رسول خدا{{صل}} با خبر سازند. اما قریش آنها را متهم کرده، سخنان [[زشتی]] به آنها گفتند.<ref> ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۷۸-۲۷۹.</ref> در این واقعه «[[خِراش بن امیه خزاعی]]» به عنوان نخستین پیک حضرت، سوار بر شتر، به مکه نزد قریش رفت تا [[پیام]] رسول خدا{{صل}} را به آنها برساند اما قریشان با او درگیر شده شترش را کشتند و او به [[زحمت]] از این واقعه [[جان]] سالم به در برد.<ref> ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۰۳.</ref>  


پس از آنکه [[صلح حدیبیه]] بین [[پیامبر]]{{صل}} و [[مشرکان قریش]] به [[امضا]] رسید، بر اساس یکی از مفاد این [[صلحنامه]]، مقرر شد تا افراد و [[قبایل]] در [[همپیمانی]] با محمد{{صل}} یا سرسپاری به [[پیمان]] با [[قریش]] [[آزاد]] باشند. از این‌رو [[خزاعیان]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[قبیله]] [[بنی‌بَکر بن عبدمَناة بن کنانه]] با قریش هم پیمان شدند. <ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج‌۴، صص۲۸۶ـ۲۸۵</ref> خُزاعی‌ها در این [[روز]]، [[پیمان‌نامه]] خود با [[عبدالمطلب]] را نزد پیامبر{{صل}} آوردند و [[ابی بن کعب]] آن را برای [[حضرت]] خواند. پیامبر{{صل}} با [[تأیید]] دوباره این پیمان، بر آن تأکید دوباره کرد. از نتایج درخشان این پیمان، [[گسترش اسلام]] در میان [[اعراب جاهلی]] و [[تشرف]] بسیاری از آنان از جمله خزاعیان به [[دین مبین اسلام]] است.<ref> اصغر منتظرالقائم و [[زهرا]] حسین هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام تا سال ۲۶۰ قمری، ص۱۱۲-۱۱۵.</ref>
پس از آنکه [[صلح حدیبیه]] بین [[پیامبر]]{{صل}} و [[مشرکان قریش]] به [[امضا]] رسید، بر اساس یکی از مفاد این [[صلحنامه]]، مقرر شد تا افراد و [[قبایل]] در [[همپیمانی]] با محمد{{صل}} یا سرسپاری به [[پیمان]] با [[قریش]] [[آزاد]] باشند. از این‌رو [[خزاعیان]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[قبیله]] [[بنی‌بَکر بن عبدمَناة بن کنانه]] با قریش هم پیمان شدند. <ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج‌۴، صص۲۸۶ـ۲۸۵</ref> خُزاعی‌ها در این [[روز]]، [[پیمان‌نامه]] خود با [[عبدالمطلب]] را نزد پیامبر{{صل}} آوردند و [[ابی بن کعب]] آن را برای [[حضرت]] خواند. پیامبر{{صل}} با [[تأیید]] دوباره این پیمان، بر آن تأکید دوباره کرد. از نتایج درخشان این پیمان، [[گسترش اسلام]] در میان [[اعراب جاهلی]] و [[تشرف]] بسیاری از آنان از جمله خزاعیان به [[دین مبین اسلام]] است.<ref> اصغر منتظرالقائم و [[زهرا]] حسین هاشمی، نقش قبیله خزاعه در تغییرات اجتماعی سیاسی و فرهنگی جهان اسلام تا سال ۲۶۰ قمری، ص۱۱۲-۱۱۵.</ref>
=== نقش [[قبیله خزاعه]] در [[جنگ خیبر]] ===
=== نقش [[قبیله خزاعه]] در [[جنگ خیبر]] ===
[[یهودیان]] [[خیبر]] به واسطه [[ارتباط]] [[اقتصادی]] و اشتراک [[دینی]] که با [[یهودیان بنی‌نضیر]] داشتند، آنان را در قلعه‌های خود [[پناه]] داده بودند و با تحریک قریش جهت [[جنگ]] با رسول‌ [[خدا]]{{صل}} [[جنگ احزاب]] را به راه انداخته بودند، از این‌رو پیامبر{{صل}}، علی{{ع}} را در [[سال ششم هجری]]، جهت سرکوبی یهودیان خیبر به آن منطقه فرستاد. <ref> منتظرالقائم، تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص۲۰۳.</ref> در این جنگ، ۱۷۰ تن از أسلمیان که از شاخه‌های [[خزاعه]] بودند به [[فرماندهی]] فردی به نام [[بُریدة بن حصیب]]، حضور داشتند. بر اساس یکی از این گزارشات حضور، از [[معتب أسلمی]] نقل شده که: «ما گروه أسلم، هنگامی که در جنگ خیبر بودیم، یک مشکل اساسی داشتیم. ده روز حصارهای منطقه نطاه را در محاصره داشتیم و هیچ جایی را نگشودیم که خوراکی در آن باشد. أسلمیان [[تصمیم]] گرفتند که [[أسماء بن حارثه اسلمی]] را به حضور [[پیامبر]]{{صل}} بفرستند تا در [[حق]] ایشان [[دعا]] کند. وی نزد [[حضرت]] رفت و [[سلام]] بنوأسلم را به ایشان رساند و [[گرسنگی]] و [[ناتوانی]] ایشان را یادآور شد. پیامبر{{صل}} برای آنها دعا فرمود: خدایا! بزرگ‌ترین حصار را، که از همیشه بیشتر [[خوراک]] و خواروبار داشته باشد، برای ایشان بگشای». <ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۷۰۰. نیز ر. ک. محمد بن یوسف شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج‌۵، ص۱۲۱.</ref>
[[یهودیان]] [[خیبر]] به واسطه [[ارتباط]] [[اقتصادی]] و اشتراک [[دینی]] که با [[یهودیان بنی‌نضیر]] داشتند، آنان را در قلعه‌های خود [[پناه]] داده بودند و با تحریک قریش جهت [[جنگ]] با رسول‌ [[خدا]]{{صل}} [[جنگ احزاب]] را به راه انداخته بودند، از این‌رو پیامبر{{صل}}، علی{{ع}} را در [[سال ششم هجری]]، جهت سرکوبی یهودیان خیبر به آن منطقه فرستاد. <ref> منتظرالقائم، تاریخ اسلام تا سال چهلم هجری، ص۲۰۳.</ref> در این جنگ، ۱۷۰ تن از أسلمیان که از شاخه‌های [[خزاعه]] بودند به [[فرماندهی]] فردی به نام [[بُریدة بن حصیب]]، حضور داشتند. بر اساس یکی از این گزارشات حضور، از [[معتب أسلمی]] نقل شده که: «ما گروه أسلم، هنگامی که در جنگ خیبر بودیم، یک مشکل اساسی داشتیم. ده روز حصارهای منطقه نطاه را در محاصره داشتیم و هیچ جایی را نگشودیم که خوراکی در آن باشد. أسلمیان [[تصمیم]] گرفتند که [[أسماء بن حارثه اسلمی]] را به حضور [[پیامبر]]{{صل}} بفرستند تا در [[حق]] ایشان [[دعا]] کند. وی نزد [[حضرت]] رفت و [[سلام]] بنوأسلم را به ایشان رساند و [[گرسنگی]] و [[ناتوانی]] ایشان را یادآور شد. پیامبر{{صل}} برای آنها دعا فرمود: خدایا! بزرگ‌ترین حصار را، که از همیشه بیشتر [[خوراک]] و خواروبار داشته باشد، برای ایشان بگشای». <ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۷۰۰. نیز ر. ک. محمد بن یوسف شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج‌۵، ص۱۲۱.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش