تأویل در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
تأویل در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۸
، ۱۴ آوریل ۲۰۲۲←پاسخ نخست
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات پرسش | موضوع اصلی = علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ ع...» ایجاد کرد) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:11720.JPG|بندانگشتی|راست|100px|[[سید علی هاشمی]]]] | [[پرونده:11720.JPG|بندانگشتی|راست|100px|[[سید علی هاشمی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین | حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید علی هاشمی]]''' در کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[تأویل]]، مصدر باب تفعیل از ماده «أول» است. مشهورترین معنا برای این ماده، [[رجوع]]» است که وقتی به باب تفعیل میرود، معنای «باز گرداندن» را میرساند. مطابق این ریشه، تأویل به معنای بازگرداندن چیزی به مقصود و [[غایت]] آن است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۹۹. {{عربی|التَّأْوِيلُ رَدُّ الشَيْءِ إِلَى الغَايةِ المُرَادةِ مِنْهُ قَولًا كَانَ أَو فِعْلًا}}. همچنین ر.ک: محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۴؛ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ص۳۲؛ احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۲:{{عربی|تأویل الکلام، و هو عاقبته و ما یؤول إلیه}}.</ref>. [[تأویل آیات]]، از ظاهر الفاظ به دست نمیآید<ref>محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳: {{عربی|والمراد بالتأویل نقل ظاهر اللفظ عن وضعه الأصلی إلی ما یحتاج إلی دلیل لولاه ما ترک ظاهر اللفظ}}، محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ص۳۲.</ref> و نیازمند دقت و [[تفسیر متشابهات]] بر اساس [[محکمات]] است<ref>ر.ک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۰؛ همو، التأویل فی مختلف المذاهب والآراء، ص۱۳.</ref>. برای تأویل، معانی متفاوتی بیان شده<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳؛ سیدعلی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۴۱؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۰.</ref>؛ اما مقصود در این نوشته، معنایی است که در [[تفاسیر]] [[مفسران]] نخستین آمده که عبارت است از: [[تفسیر]]، [[علم]] و [[شناخت]] [[عاقبت]] امور<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲۱؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۱؛ احمد ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲؛ علی بن محمد بغدادی، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج۱، ص۲۲۶.</ref>؛ که [[تعقل]] و [[تدبر]]، در تحصیل مراتبی از این علم نقش مهمی دارد<ref>چنان که گفته شد، مطابق معنای عام علوم عقلی که کاربردهای قرآنی نیز مؤید آن است، میتوان همه علومی را که برای فهم آنها از عقل استفاده میشود، علوم عقلی نامید. بنا بر این اصطلاح، علومی مانند علم تأویل و حتی علوم تجربی که به تدبر و فهم عقلی از دادههای حسی میپردازد، علوم عقلی شمرده میشوند.</ref>. به همین مناسبت، در این بخش به بررسی آن میپردازیم؛ هرچند ممکن است که در تحصیل مراتبی دیگر از این [[علم]] یا برخی مسائل آن، شیوههای دیگر، مانند [[الهام]] با بهرهگیری از [[معارف]] [[نقلی]] نیز کارآمد و مؤثر باشند. | «[[تأویل]]» از ماده «أول» به معنای [[رجوع]] به امری است<ref>مجمع البحرین، ج۵، ص۳۱۲.</ref>. ابناثیر «أَول» را در مبدأ و منتهی هر دو به کار میبرد. بنابراین، {{عربی|آل الشیء}} یعنی آن شیء به اصل خود بازگشت یا به [[غایت]] و مقصد خود رسید<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (ط. مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ه.ش.)، ج۱، ص۸۰.</ref>. بر این اساس، اگر «تأویل» درباره لفظ با [[کلامی]] به کار رود، یعنی نقل ظاهر معنای لفظ از وضع اصلی به معنایی دیگر، به واسطه دلیل یا قرینهای که وجود دارد، در صورتی که آن دلیل موجود نباشد، لفظ از ظاهرش به معنای دوم منتقل نمیشود<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳.</ref>. | ||
تأویل به معنای تقدیر و [[برنامهریزی]] نیز به کار رفته است. بدین ترتیب، {{عربی|أوّله}} یعنی {{عربی|قدّره و دبّره}}<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳.</ref>. با توجه به اینکه در همه مشتقات این واژه رجوع به امر متقدم همراه با تبیین و برنامهریزی وجود دارد، صاحب التحقیق معنای تأویل را به طور مطلق (خواه در [[امور مادی]] یا [[معنوی]] و خواه در الفاظ یا غیر آن)، قراردادن چیزی متقدم بر امر دیگر دانسته است؛ به گونهای که رابطه تقدیر و تدبیرمیان متقدم و متأخر وجود داشته باشد<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. به این ترتیب، تأویل در اصطلاح [[قرآنی]]، گاه مترادف با [[تفسیر]] به کار میرود. در این صورت، تأویل به معنای [[تعیین]] [[مرجع]] و مبدأ یا مقصد و مراد لفظ است؛ تا دریابیم [[کلام]] از کجا نشأت گرفته و در نهایت به کجا متصل میشود<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. براین اساس، [[تأویل قرآن]]، آن [[حقیقت]] و منبعی است که مصدرنزول [[قرآن]] و مرجع نهایی قرآن است: {{متن قرآن|حم وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«حم سوگند به این کتاب روشن به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم باشد که خرد ورزید و بیگمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است» سوره زخرف، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۲۴۱.</ref> | |||
[[تأویل]]، مصدر باب تفعیل از ماده «أول» است. مشهورترین معنا برای این ماده، [[رجوع]]» است که وقتی به باب تفعیل میرود، معنای «باز گرداندن» را میرساند. مطابق این ریشه، تأویل به معنای بازگرداندن چیزی به مقصود و [[غایت]] آن است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، تحقیق صفوان عدنان داوودی، ص۹۹. {{عربی|التَّأْوِيلُ رَدُّ الشَيْءِ إِلَى الغَايةِ المُرَادةِ مِنْهُ قَولًا كَانَ أَو فِعْلًا}}. همچنین ر.ک: محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۴؛ محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ص۳۲؛ احمدبن فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص۱۶۲:{{عربی|تأویل الکلام، و هو عاقبته و ما یؤول إلیه}}.</ref>. [[تأویل آیات]]، از ظاهر الفاظ به دست نمیآید<ref>محمدبن مکرم بن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۳: {{عربی|والمراد بالتأویل نقل ظاهر اللفظ عن وضعه الأصلی إلی ما یحتاج إلی دلیل لولاه ما ترک ظاهر اللفظ}}، محمد مرتضی حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۴، ص۳۲.</ref> و نیازمند دقت و [[تفسیر متشابهات]] بر اساس [[محکمات]] است<ref>ر.ک: محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۰؛ همو، التأویل فی مختلف المذاهب والآراء، ص۱۳.</ref>. برای تأویل، معانی متفاوتی بیان شده<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳؛ سیدعلی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۴۱؛ محمدهادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۰.</ref>؛ اما مقصود در این نوشته، معنایی است که در [[تفاسیر]] [[مفسران]] نخستین آمده که عبارت است از: [[تفسیر]]، [[علم]] و [[شناخت]] [[عاقبت]] امور<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲۱؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۱؛ احمد ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲؛ علی بن محمد بغدادی، لباب التأویل فی معانی التنزیل، ج۱، ص۲۲۶.</ref>؛ که [[تعقل]] و [[تدبر]]، در تحصیل مراتبی از این علم نقش مهمی دارد<ref>چنان که گفته شد، مطابق معنای عام علوم عقلی که کاربردهای قرآنی نیز مؤید آن است، میتوان همه علومی را که برای فهم آنها از عقل استفاده میشود، علوم عقلی نامید. بنا بر این اصطلاح، علومی مانند علم تأویل و حتی علوم تجربی که به تدبر و فهم عقلی از دادههای حسی میپردازد، علوم عقلی شمرده میشوند.</ref>. به همین مناسبت، در این بخش به بررسی آن میپردازیم؛ هرچند ممکن است که در تحصیل مراتبی دیگر از این [[علم]] یا برخی مسائل آن، شیوههای دیگر، مانند [[الهام]] با بهرهگیری از [[معارف]] [[نقلی]] نیز کارآمد و مؤثر باشند.<ref>[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|هاشمی، سید علی]]، [[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]] ص ۱۰۷.</ref> | |||
== منبعشناسی جامع علم معصوم == | == منبعشناسی جامع علم معصوم == |