ولایت تشریعی اهل بیت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سیره اجتماعی معصومان (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
== | ==معناشناسی== | ||
با توجه به اقوال | با توجه به اقوال دانشمندان [[اعتقاد]] به [[ولایت تشریعی]] را ششگونه میتوان [[تفسیر]] کرد: | ||
اول: | اول: اعتقاد پیدا کنند [[خداوند]] تحلیل و [[تحریم]] را به طور کامل و استقلالی به [[ائمه]] سپرده است و خود را از این امر کنار کشیده است؛ چنین [[اعتقادی]] قطعاً [[باطل]] و [[غلو]] است<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۵۴۶.</ref>. | ||
دوم: | دوم: خداوند [[احکام دین]] را که تشریح کرده، از [[راه وحی]] به [[پیامبر]] سپرده و پیامبر به طور کامل به همه [[قوانین]] اعتقادی و [[فقهی]] و [[اخلاقی]] [[آگاه]] است و [[مفسّر]] و بیانکننده صحیح و کامل [[قرآن]] و قوانین [[دینی]] پیامبر است و ائمه هم همین قوانین را از طرف خداوند و پیامبر و از راههای مختلف (قرآن، [[صحیفه]] فاطمیه، [[جفر]]، [[جامعه]]، [[تحدیث]]، تفهیم و...) دریافت کرده و برای [[مردم]] بیان میکنند و [[علم صحیح]] و کامل [[دین]] در نزد ایشان است. در این تفسیر هیچ اشکالی وجود ندارد و [[روایات]] مختلف مربوط به [[علم ائمه]]{{عم}} آن را [[تأیید]] میکند و [[عقل]] هم [[حکم]] میکند که براساس [[قاعده لطف]] خداوندی که دین را برای [[هدایت]] [[بشر]] فرستاده است باید مفسّر و مبین قابل [[اعتماد]] آن را هم جهت تمامشدن [[لطف]] بفرستد. | ||
سوم: اینکه [[خدای متعال]] پس از آنکه پیامبر{{صل}} را تکمیل فرمود | سوم: اینکه [[خدای متعال]] پس از آنکه پیامبر{{صل}} را تکمیل فرمود ـ به طوریکه غیر از خواست خداوند را [[اراده]] نمیکند و هرچه را اراده میکند موافق [[حق]] و صواب است ـ [[تعیین]] بعضی از امور مانند [[نماز]] و [[روزه]] را به ایشان واگذار کرد تا [[شرف]] و [[کرامت]] پیامبر را در بارگاه [[قدس]] [[الهی]] آشکار سازد و ایشان را [[احترام]] کرده باشد و سپس آنچه را که پیامبر [[انتخاب]] میکند از [[طریق وحی]] تأیید میکند و روایاتی که نوعی ولایت تشریعی و [[تفویض]] [[احکام]] را برای پیامبر [[ثابت]] کردهاند بر این معنی حمل میشوند، مانند تحریم نبیذ، اضافه کردن رکعات نماز [[مستحب]] نمودن روزه [[شعبان]] و روزه سه [[روز]] از هرماه و...<ref>چهل حدیث، حدیث ۳۱، ص۵۴۸ تا ۵۵۰.</ref>. | ||
چهارم: [[تفسیر]] دیگر اینکه امر [[سیاست]] و [[تعلیم]] و [[تأدیب]] [[خلق]] در مرحله [[اجرا]] (نه در مرحله [[حکم]]) با [[بیان احکام]] و [[آشکار کردن]] آن یا آشکار نکردنش به حسب [[مصلحت]] [[زمان]] (مثل زمان [[تقیه]]) به [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفویض]] شده است. این تفسیر را برخی از [[محدثین]] مانند [[علامه مجلسی]] بیان کردهاند<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۴۱.</ref>. | چهارم: [[تفسیر]] دیگر اینکه امر [[سیاست]] و [[تعلیم]] و [[تأدیب]] [[خلق]] در مرحله [[اجرا]] (نه در مرحله [[حکم]]) با [[بیان احکام]] و [[آشکار کردن]] آن یا آشکار نکردنش به حسب [[مصلحت]] [[زمان]] (مثل زمان [[تقیه]]) به [[اهل بیت]]{{عم}} [[تفویض]] شده است. این تفسیر را برخی از [[محدثین]] مانند [[علامه مجلسی]] بیان کردهاند<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۴۱.</ref>. | ||
پنجم: [[خداوند]] اصول و کلیات مسائل [[دینی]] را از طریق [[قرآن]] و [[وحی]] به اهل بیت{{عم}} اعلام کرده است و سپس اهل بیت{{عم}} [[فروع]] و جزئیات را مانند مجتهدین [[استنباط]] میکنند. در نتیجه [[تطبیق]] و استنباط به [[ائمه]] الا واگذار شده است و ایشان از طریق [[اجتهاد]] حکم مسائل را پیدا کرده و [[فتوا]] میدهند. اینگونه تفسیر از سوی طرفداران [[نظریه]] [[علمای ابرار]] مطرح شده | پنجم: [[خداوند]] اصول و کلیات مسائل [[دینی]] را از طریق [[قرآن]] و [[وحی]] به اهل بیت{{عم}} اعلام کرده است و سپس اهل بیت{{عم}} [[فروع]] و جزئیات را مانند مجتهدین [[استنباط]] میکنند. در نتیجه [[تطبیق]] و استنباط به [[ائمه]] الا واگذار شده است و ایشان از طریق [[اجتهاد]] حکم مسائل را پیدا کرده و [[فتوا]] میدهند. اینگونه تفسیر از سوی طرفداران [[نظریه]] [[علمای ابرار]] مطرح شده است و برخی از شواهد [[تاریخی]] هم بر ادعای خود میآورند که برای ائمه کلمه فتوا یا اجتهاد به کار برده شده است<ref>مکتب در فرایند تکامل، ص۲۰ و ۷۸.</ref>. | ||
ششم: قول به تفصیل و نظر علامه مجلسی است که میفرماید: اگر تفویض در [[خلقت]] و [[زنده کردن]] مرده و [[میراندن]] و روزیدادن باشد [[کفر]] و [[باطل]] است، ولی اگر در [[تعلیم و تربیت]] [[مردم]] و بخشیدن و نبخشیدن [[انفال]] و [[خمس]] و تشریح بعضی از [[احکام]] باشد صحیح است<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۴۱.</ref>. | ششم: قول به تفصیل و نظر علامه مجلسی است که میفرماید: اگر تفویض در [[خلقت]] و [[زنده کردن]] مرده و [[میراندن]] و روزیدادن باشد [[کفر]] و [[باطل]] است، ولی اگر در [[تعلیم و تربیت]] [[مردم]] و بخشیدن و نبخشیدن [[انفال]] و [[خمس]] و تشریح بعضی از [[احکام]] باشد صحیح است<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۱۴۱.</ref>. | ||
[[امام خمینی]] در ذیل این تفصیل علامه مجلسی دو اشکال را مطرح کردهاند: | [[امام خمینی]] در ذیل این تفصیل علامه مجلسی دو اشکال را مطرح کردهاند: | ||
#هیچ ضابطه برهانی و آشکاری برای فرق بین تفویض صحیح و باطل از سوی [[علما]] مطرح نشده است. | #هیچ ضابطه برهانی و آشکاری برای فرق بین تفویض صحیح و باطل از سوی [[علما]] مطرح نشده است. | ||
#این تفصیلی که علامه مجلسی بیان فرموده قابل قبول نیست، زیرا تفویض اگر به معنی بسته بودن [[دست خدا]] و تأثیر استقلالی [[قدرت]] و [[اراده]] [[عبد]] باشد در همه موارد باطل است (در خلقت، زندهکردن و میراندن، روزیدادن، تعلیم و تربیت مردم، بخشیدن و نبخشیدن انفال و خمس و [[تشریع]] بعضی احکام) زیرا در [[عالم ممکنات]] هیچ موجودی و هیچ [[فرشته]] و [[پیامبری]] [[استقلال]] ندارد و همه [[فقیر]] محض و محتاج به او هستند، اما اگر [[تفویض]] به این معنی باشد که [[اراده]] [[عبد]] فانی در اراده [[حق]] شود و اراده نمیکند مگر آنچه را که [[خدا]] اراده کرده در همه موارد ممکن است و [[باطل]] نیست<ref>چهل حدیث، حدیث ۳۱، ص۵۴۸ تا۵۵۰.</ref>. | #این تفصیلی که علامه مجلسی بیان فرموده قابل قبول نیست، زیرا تفویض اگر به معنی بسته بودن [[دست خدا]] و تأثیر استقلالی [[قدرت]] و [[اراده]] [[عبد]] باشد در همه موارد باطل است (در خلقت، زندهکردن و میراندن، روزیدادن، تعلیم و تربیت مردم، بخشیدن و نبخشیدن انفال و خمس و [[تشریع]] بعضی احکام) زیرا در [[عالم ممکنات]] هیچ موجودی و هیچ [[فرشته]] و [[پیامبری]] [[استقلال]] ندارد و همه [[فقیر]] محض و محتاج به او هستند، اما اگر [[تفویض]] به این معنی باشد که [[اراده]] [[عبد]] فانی در اراده [[حق]] شود و اراده نمیکند مگر آنچه را که [[خدا]] اراده کرده در همه موارد ممکن است و [[باطل]] نیست<ref>چهل حدیث، حدیث ۳۱، ص۵۴۸ تا۵۵۰.</ref>. |