علم در لغت: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←منابع) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
#در [[نظام]] عالم، تنها موجودی که هستی او ذاتی او است، ذات باری [[متعال]] است. به همین دلیل، تنها موجودی که علم او نیز ذاتی او است و در [[آگاهی]] محتاج غیر نیست، [[خداوند]] است و لذا همه عالم، چنان که در هستی محتاج اویند، در علم نیز محتاج و متکی به خداوند میباشند. | #در [[نظام]] عالم، تنها موجودی که هستی او ذاتی او است، ذات باری [[متعال]] است. به همین دلیل، تنها موجودی که علم او نیز ذاتی او است و در [[آگاهی]] محتاج غیر نیست، [[خداوند]] است و لذا همه عالم، چنان که در هستی محتاج اویند، در علم نیز محتاج و متکی به خداوند میباشند. | ||
#بنا بر آنچه که گفته شد، همان طور که [[افاضه]] هستی در عالم از سوی خداوند است، افاضه [[کمالات]] هستی نیز تنها از طریق او است؛ لذا [[معلم]] و [[هادی]] [[حقیقی]] در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] تنها خداوند است. پس از او، [[مقام ولایت]] است که اولین اسم صادر از [[ذات ربوبی]] است و همه رحمتها از طریق او بر خلایق جاری میگردد. به همین ترتیب، در نظام چینش [[اسمای الهی]] در عالم، هر اسم مافوق، معلم و هادی اسمای تحت [[تدبیر]] خود است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۶.</ref> | #بنا بر آنچه که گفته شد، همان طور که [[افاضه]] هستی در عالم از سوی خداوند است، افاضه [[کمالات]] هستی نیز تنها از طریق او است؛ لذا [[معلم]] و [[هادی]] [[حقیقی]] در [[نظام تکوین]] و [[تشریع]] تنها خداوند است. پس از او، [[مقام ولایت]] است که اولین اسم صادر از [[ذات ربوبی]] است و همه رحمتها از طریق او بر خلایق جاری میگردد. به همین ترتیب، در نظام چینش [[اسمای الهی]] در عالم، هر اسم مافوق، معلم و هادی اسمای تحت [[تدبیر]] خود است.<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۳۴۶.</ref> | ||
==[[علم]] در لغت== | |||
واژه علم از واژگانی است که معنایش نزد عرف روشن است، اما بر اساس ریشه مصدری و معنای اسم مصدری در لغت، معانی مختلفی برایش ارائه شده است. عدهای از اهل لغت، علم را به معنای «مطلق [[دانایی]] و [[ادراک]]» و برخی به معنای «نقیض [[جهل]]»، «[[یقین]]»، حضور و احاطه بر شیء و علامت و نشان، تعریف نمودهاند. برای وضوح بیشتر و تمایز آن از واژگان مشابه، برخی از تعاریف لغوی این واژه در ذیل آورده میشود. | |||
===علم به معنای ادراک [[حقیقت]] شیء=== | |||
راغب اصفهانی در تعریف «علم» مینویسد: «علم، ادراک حقیقت شیء است و این دو نوع است: یکی [[درک]] خود حقیقت شیء و دیگری درک [[اثبات]] چیزی را بر چیز دیگر یا درک [[نفی]] چیزی را از چیز دیگر»<ref>راغب اصفهانی، المفردات، ج۱، مدخل «رجع»، ص۳۴۳: {{عربی|العلم ادراک الشیء بحقیقته و ذلک ضربان: أحدهما أدارک ذات الشیء و الثانی الحکم علی الشیء بوجود شیء هو موجود له أو نفی شیء هوی منفی عنه}}.</ref>. | |||
===علم به معنای نقیض جهل=== | |||
برخی لغویان در شناساندن واژه «علم» از شیوه دیگری بهره جسته و آن را به کلمه نقیضش تعریف کردداند. [[خلیل بناحمد فراهیدی]]، [[احمد بن فارس]] و [[ابنمنظور]] «علم» را نقیض «جهل» به معنای [[دانش]] دانسته و در تعریف آن چنین آوردهاند: «علم نقیض جهل است»<ref>فراهیدی، العین، ج۲، ص۱۵۲: {{عربی|علم یعلم علماً، نقیض جهل». ابنمنظور، لسانالعرب، ج۱۲، مدخل «علم»: «العلم نقیض الجعل}}.</ref>.' | |||
===علم به معنای یقین=== | |||
فیومی در مصباحالمنیر علم را به معنای یقین میداند و میگوید: «علم، به معنای یقین و [[اطمینان]] است»<ref>فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۴۲۷: {{عربی|العلم، الیقین یقال (علم) (یعلم) إذا تیقن}}.</ref>. | |||
===علم به معنای حضور و احاطه بر شیء=== | |||
از نظر [[علامه]] مصطفوی، اصل اولی در ماده علم، [[علم حضوری]] و [[تسلط]] بر چیزی است که به حسب موارد مختلف، قوت یا [[ضعف]] دارد؛ یعنی اگر با تمییز و ادراک خصوصیات همراه باشد، «[[معرفت]]» و اگر به حد [[طمأنینه]] و سکون برسد، «یقین» است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق، ج۸، ص۲۰۶، مادة «علم».</ref>. | |||
به نظر میرسد جمع بین آنچه لغویان گفتهاند این باشد که [[علم]]، [[درک]] [[حقیقت]] شیء است که با نوعی احاطه بر آن توأم میباشد و [[جهل]] را میزداید. مسلماً زوال جهل در هر مورد، متناسب [[علمی]] است که حاصل شده است. | |||
===علم به معنای علامت و نشان=== | |||
در مقاییساللغه آمده است: اصل اولی در علم، دلالت دارد که علم نشان هر چیزی است که این نشان موجب فرق بین آن شیء و دیگر اشیاست<ref>ابنفارس، مجمع المقاییس اللغه، ج۴، ص۳۶۴.</ref>. مراد از علم در این نوشتار، معنای لغوی نخست، یعنی مطلق [[ادراک]] و [[آگاهی]] است.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیتالله جوادی آملی]]، ص ۲۲.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |