بریدة بن حصیب اسلمی: تفاوت میان نسخهها
←بُریده و اعتراض به خلافت ابوبکر
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]]== | ==بُریده و [[اعتراض]] به [[خلافت ابوبکر]]== | ||
هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر | هنگامی که [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} مشغول [[غسل]] و [[کفن]] [[پیکر مطهر رسول خدا]]{{صل}} بود. جمعی در [[سقیفه بنی ساعده]] [[اجتماع]] کردند و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کردند، [[بریدة بن حصیب]] در آن روز در [[مدینه]] نبود (چون از پرچمداران [[سپاه]] اُسامه در بیرون [[شهر]] بود)<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۶۰.</ref> به محض ورود به [[شهر]] با خبر شد که [[مردم]] با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرده و او را به [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} برگزیدهاند. فورا به [[منزل]] [[عمران بن حصین]] رفت و به او گفت: ای [[عمران بن حصین]]، دیدی [[مردم]] آنچه از [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره [[حضرت علی]]{{ع}} در باغ و بستان [[بنی فلان]] از [[انصار]] شنیده بودند، چه زود فراموش کردند! آیا یادت هست که در آن باغ هر کس وارد میشد و به [[رسول خدا]]{{صل}} [[سلام]] میکرد، [[حضرت]] پس از جواب [[سلام]]، به او میفرمود: "بر [[علی بن ابی طالب]] که [[امیر مؤمنان]] است، [[سلام]] کن". همه [[سلام]] کردند و کسی جز [[عمر بن خطاب]] [[اعتراض]] نکرد که: آیا این [[سلام بر حضرت]] [[علی]]{{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[دستور]] خداست یا به [[دستور]] [[رسول خدا]]؟ [[پیامبر خدا]]{{صل}} فرمود: "این [[دستور]] هم از جانب خداست و هم از جانب [[رسول]] خداست". ای [[عمران بن حصین]]، آیا این داستان را به یاد داری؟ | ||
[[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده است که ما از آن بیخبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمیبندد و به ما نیز [[دروغ]] نمیگوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]]{{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدهای که ما از آن بی خبریم؟ | [[عمران بن حصین]] گفت: آری چنین روزی را به یاد دارم. بُریده گفت: پس اکنون برخیز با هم نزد [[ابوبکر]] برویم و سؤال کنیم: آیا پس از این داستان، خبر و [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده است که ما از آن بیخبریم؟ چرا که اگر او خبری را نشنیده باشد، به [[پیامبر]] [[دروغ]] نمیبندد و به ما نیز [[دروغ]] نمیگوید. بُریده و [[عمران بن حصین]] با هم نزد [[ابوبکر]] رفتند و موضوع [[سلام]] بر [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} در باغ یکی از [[انصار]] را یادآور شدند و گفتند: در آن روز خودت به [[علی]]{{ع}} به عنوان [[امیرالمؤمنین]] [[سلام]] کردی، دیگر سزاوار نیست کس دیگری بر او [[امارت]] و [[حکومت]] کند! آیا بعد از آن، [[دستور]] جدیدی از [[پیامبر خدا]]{{صل}} شنیدهای که ما از آن بی خبریم؟ |