امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تعریف امامت
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۴۰۴: | خط ۴۰۴: | ||
در این تعریف، عنصر [[هدایت]] و [[رهبری]] [[معنوی]] و تربیت استعدادهای بشری در راه ارتقا و [[رشد]] و تعالی انسانی، در کنار عنصر سیاسی و [[مدیریت]] [[امت اسلامی]] آمده است، و امامت به مفهوم «[[نبوت]] منهای [[دریافت وحی]]» تلقی شده است<ref>جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۹۱ و ۱۹۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۱۹.</ref> | در این تعریف، عنصر [[هدایت]] و [[رهبری]] [[معنوی]] و تربیت استعدادهای بشری در راه ارتقا و [[رشد]] و تعالی انسانی، در کنار عنصر سیاسی و [[مدیریت]] [[امت اسلامی]] آمده است، و امامت به مفهوم «[[نبوت]] منهای [[دریافت وحی]]» تلقی شده است<ref>جمعی از نویسندگان، معارف اسلامی، ج۲، ص۱۹۱ و ۱۹۲.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۱۹.</ref> | ||
[[امامت]]، [[مقام]] والای [[الهی]] است و [[قیام]] به آن [[افضل]] عبادتهاست<ref>ثقة الاسلام کلینی در اصول کافی ج۲، ص۱۸ از امام باقر{{ع}} نقل میکند که آن حضرت فرمودند: {{متن حدیث|بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسَةِ أَشْيَاءَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَايَةِ قَالَ زُرَارَةُ فَقُلْتُ وَ أَيُّ شَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَفْضَلُ فَقَالَ الْوَلَايَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِي هُوَ الدَّلِيلُ عَلَيْهِنَّ}}.</ref> و امامت، تنها [[حکومت]] بر [[مردم]] نیست که به [[ذهن]] بعضی [[عوام]] خطور میکند؛ زیرا اگر این گونه بود باید تا دامنه [[قیامت]]، [[امام]] از طرف [[پیامبر]] تعیین میشد و این کار در [[عصر غیبت]] - که امام{{ع}} حکومت ظاهری ندارد. مشکل ایجاد میکرد و نیز لازم نبود با [[وحی]]، علی را [[حاکم]] بعد از خود قرار دهد بلکه با صوابدید خودش این کار را میکرد همان گونه که «[[مصعب]]» را [[حاکم مکه]] کرد و «[[معاذ]]» را به [[یمن]] فرستاد، اینها امام [[جامعه]] نیستند بلکه حاکم از طرف پیغمبرند، پس اگر امامت در حکومت خلاصه شود، دیگر نیازی به وحی نیست و [[آیه]] {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> و یا [[حدیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}} لازم نیست، بلکه حاکمی عالم و [[عادل]] و با [[تقوا]] - ولو غیر [[اعلم]] - برای حکومت بر مردم کفایت میکند و قهراً سخن [[اهل تسنن]] درست میشود که باید [[اهل]] «حل و [[عقد]]» و [[خبرگان]] مردم یک حاکم تعیین کنند، چون [[حق مردم]] است و مردم [[حق]] [[انتخاب]] دارند. | |||
اما از نظر [[شیعه]]، امامت [[معصوم]]، تعیینی نیست، بلکه [[تنصیصی]] است و از طرف [[خدا]] به [[پیغمبر]] وحی میشود که چه کسی را انتخاب کن: {{متن قرآن|بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>[[امامت]]، [[منصب]] والایی است که [[حکومت]] یکی از شاخههای آن است. البته با وجود [[پیغمبر]]، [[حق حکومت]] با غیر از پیغمبر نیست و پس از پیغمبر با [[وجود امام]] [[منصوب از جانب خدا]]، حق حکومت به دیگران نمیرسد و هیچ کس [[حق]] معارضه با آن را ندارد چنان که [[پیامبر]] فرمود: | |||
{{متن حدیث|مَنْ نَاصَبَ عَلِيّاً الْخِلَافَةَ بَعْدِي فَهُوَ كَافِرٌ وَ قَدْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ مَنْ شَكَّ فِي عَلِيٍّ فَهُوَ كَافِرٌ}}؛ | |||
«کسی که بعد از من با [[حکومت علی]] معارضه کند [[کافر]] است و با [[خدا]] و پیغمبرش جنگیده است و نیز هر کس در [[امامت علی]] [[شک]] کند، کافر است»<ref>ابن مغازلی شافعی، مناقب آل الرسول، ص۴۵ و ۴۸.</ref>. | |||
بنابراین، حکومت یکی از [[فروع]] و شاخههای امامت است نه همه معنای آن، و معنای تمام امامت، همان [[جانشینی پیامبر]] در توضیح و [[تبیین دین]] و [[تفسیر قرآن]] است؛ زیرا با رفتن پیغمبر، مسأله [[وحی]] به کلی قطع شده، اما [[تبیین احکام]] و رفع [[مشکلات]] [[دینی]] و بیان [[آیات]] غامض [[قرآن]] تا [[روز قیامت]] باقی است، در [[حقیقت]] [[امام]]{{ع}} مکمل [[احکام اسلام]] و [[متمم]] آن است و اگر در [[جامعه]] نباشد [[احکام خدا]] ناقص و به دست آراء و اجتهادهای شخصی میافتد همان گونه که مع الأسف در میان [[اهل سنت]] چنین است. | |||
مرحله دیگر [[مقام امامت]]، [[ولایت معنوی]] است، و علاوه بر دانستن احکام اسلام و [[معارف قرآن]]، بر [[اعمال امت]]، نیز ناظر است. از همین روست که میگوییم: امام یک [[انسان کامل]] و [[حجت خدا]] در روی [[زمین]] است، و در [[قرآن کریم]] از آن تعبیر به «[[عهد]] خدا» شده است: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} [[شأن امامت]]، عهد خدایی است نه مردمی، این که گفته شده است: امامت در ردیف [[نبوت]] بلکه بالاتر از آن است، به این دلیل است که این [[شأن]] و [[منصب]] رفیع [[امامت]] به [[حضرت ابراهیم]] داده شد و در برابر [[سختیها]] [[استقامت]] ورزید و از [[امتحانات]] مشکل، [[پیروز]] درآمد؛ یعنی پس از آنکه حضرت ابراهیم به [[پیامبری]] [[منصوب]] شد [[خداوند]] او را به [[مقام امامت]] مزین کرد. این [[مقام]]، به اندازهای برای [[ابراهیم]] اهمیت داشت که از [[خدا]] [[طلب]] کرد که این مقام را در فرزندانش قرار دهد، آنگاه به وی خطاب شد که: به [[ظالمین]] آنها داده نمیشود<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
بعضی گفتهاند که امامت در [[آیه]] به معنای [[نبوت]] است، این قول درست نیست؛ زیرا اولاً مربوط به دوره قبل از نبوت نیست، چون صحبت از [[وحی]] است پس مربوط به دوران نبوت، آن هم اواخر دوره نبوت است، که آن [[حضرت]] از [[آزمایشهای سخت]] و [[طاقت]] فرسایی همچون [[مهاجرت]] به [[حجاز]] و [[ذبح]] فرزندش اسماعیل، سرفراز بیرون آمد. و دیگر آنکه در همین آیه صحبت از [[ذریه]] و [[فرزندان]] است: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} معلوم میشود که حضرت ابراهیم [[اولاد]] داشته است و بر اساس شواهد [[یقینی]] [[تاریخ]]، آن حضرت، آخر [[عمر]] شریفش اولاد دار شده است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید» سوره ابراهیم، آیه ۳۹.</ref>. | |||
بنابراین، خداوند به حضرت ابراهیم که [[رسول]] و [[نبی]] بوده آن هم در آخر عمرش [[بشارت]] میدهد که میخواهیم به تو یک مقام و منصب دیگری بدهیم: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> [[ابراهیم]]، [[پیغمبر]] بوده و [[رسول]] هم بوده این مراحل را طی کرده است و آخرین [[مقام]] و مرتبه یعنی [[مقام امامت]] را [[خداوند]]، جداگانه پس ار همه آزمایشها به او میدهد. | |||
این مقام را خداوند در بعضی از [[فرزندان]] ابراهیم هم قرار داده است آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}} خداوند دعای او را [[مستجاب]] میکند و به بعضی از فرزندانش این مقام را میدهد که از میان فرزندان ابراهیم، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[ائمه معصومین]]{{عم}} به این مقام والای [[الهی]] رسیدهاند. | |||
برای تکمیل بحث به دو [[حدیث]] زیر توجه فرمایید: | |||
۱) [[هشام بن سالم]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند که فرمود: | |||
{{متن حدیث|قَدْ كَانَ إِبْرَاهِيمُ{{ع}} نَبِيّاً وَ لَيْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهُ - {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> فَقَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا يَكُونُ إِمَاماً}}. | |||
ابراهیم [[پیامبر]] بود، پیش از آنکه [[امام]] باشد، تا آنکه خداوند به او فرمود من تو را امام [[مردم]] قرار میدهم، او گفت از [[دودمان]] من نیز امامانی قرار بده فرمود: [[پیمان]] من به [[ستمکاران]] نمیرسد، آنها که بتی را [[پرستش]] کردند امام نخواهند بود»<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵، از حدیث ۱.</ref>. | |||
۲) [[زید شحام]] میگوید: از امام صادق{{ع}} شنیدم که میفرمود: | |||
{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَجْعَلَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ الْأَشْيَاءَ قَالَ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> قَالَ فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ قَالَ {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> قَالَ لَا يَكُونُ السَّفِيهُ إِمَامَ التَّقِيِّ}}؛ | |||
همانا [[خداوند]] [[ابراهیم]] را [[بنده]] خود قرار داد پیش از آنکه بیامبرش قرار دهد، و خداوند او را به عنوان [[پیامبر]] [[انتخاب]] کرد پیش از آنکه او را [[رسول]] خود سازد، و او را [[رسول خدا]] انتخاب کرد پیش از آنکه او را [[خلیل]] قرار دهد، و او را خلیل خود قرار داد پیش از آنکه او را [[امام]] قرار دهد، هنگامی که همه این مقامها در او جمع شد فرمود: من تو را امام [[مردم]] قرار دادم، [[مقام امامت]] به اندازهای در نظر ابراهیم بزرگ جلوه کرد که عرض کرد: خداوندا! از [[دودمان]] من نیز امامی انتخاب خواهی کرد؟ خداوند فرمود: [[پیمان]] من به [[ستمکاران]] آنها نمیرسد، امام اضافه میکند که [[آدم]] [[سفیه]]، هرگز امام افراد با [[تقوا]] نخواهد شد»<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۷۵.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۳۷.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |