پرش به محتوا

دفاع در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است<ref>مفردات، ص۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۶۹، "دفع"؛ لغت‌نامه، ج، ص۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref>. در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] [[دشمن]] به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام می‌دهد<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴. </ref>؛ همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن [[مال]] یا [[حفظ آبرو]] و [[ناموس]] [[دفاع]] نامیده می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص۲۴۵.</ref>. در اصطلاح [[حقوقی]] نیز [[دفاع]] به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته می‌شود<ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص۳۰۳. </ref>.
[[دفاع]] از ریشه "د ـ ف ـ ع" به معنای باز داشتن، پس زدن، دور کردن، [[حمایت]] کردن و مانع شدن است<ref>مفردات، ص۳۱۶؛ لسان العرب، ج ۴، ص۳۶۹، "دفع"؛ لغت‌نامه، ج، ص۱۰۹۴۰ ـ ۱۰۹۴۱، "دفاع".</ref>. در اصطلاح [[فقه]] و [[متون دینی]]، از اقسام [[جهاد]] و به معنای [[جنگی]] است که [[انسان]] در مقابل [[حمله]] [[دشمن]] و برای جلوگیری و [[پیشگیری]] از [[هجوم]] [[دشمن]] به [[مسلمانان]] و [[اساس اسلام]] انجام می‌دهد<ref>دفاع مشروع در حقوق جزای ایران، ص۲۴؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴. </ref>؛ همچنین پس زدن [[متجاوز]] به [[جان]]، [[مال]]، [[آبرو]] و [[ناموس]] و [[مبارزه]] برای [[اثبات حق]]، گرفتن [[مال]] یا [[حفظ آبرو]] و [[ناموس]] [[دفاع]] نامیده می‌شود<ref>جواهر الکلام، ج ۴۱، ص۶۵۰؛ فرهنگ معارف اسلامی، ج ۲، ص۸۵۲؛ مصطلحات الفقه؛ ص۲۴۵.</ref>. در اصطلاح [[حقوقی]] نیز [[دفاع]] به همین معناست و به پاسخ هر یک از دو طرف دعوا در [[محکمه]] به یکدیگر یا ایرادات متقابل هریک به ادعای دیگری، [[دفاع]] گفته می‌شود<ref>نک: محاضرات فی فقه الامامیه، ج ۴، ص۲۳ ـ ۲۴؛ نیز نک: ترمینولوژی حقوق، ص۳۰۳. </ref>.


بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفته‌اند: "[[دفاع]]" [[جنگی]] است که پس از [[حمله]] و تعرض مهاجم و برای بازداشتن [[متجاوز]] از [[تجاوز]] انجام می‌گیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵.</ref>. در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس [[جنگ‌های اسلامی]] [[دفاعی]] است<ref>المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>، زیرا [[نبرد]] در [[اسلام]] برای یکی از سه [[هدف]] [[دفاع از کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>. براین پایه می‌توان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست؛ زیرا [[جهاد ابتدایی]]، [[دفاع از حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref>. به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کرده‌اند: "[[دفاع]] عام" که [[دفاع از کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> و "[[دفاع]] خاص" که [[دفاع از جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
بسیاری از [[فقیهان]] [[جهاد]] را به دوگونه ابتدایی و [[دفاعی]] قسمت کرده و در تفاوت میان آن دو گفته‌اند: "[[دفاع]]" [[جنگی]] است که پس از [[حمله]] و تعرض مهاجم و برای بازداشتن [[متجاوز]] از [[تجاوز]] انجام می‌گیرد و "[[جهاد ابتدایی]]" پیکاری است که آغازگرش جنگجویان [[مسلمان]] و هدفش [[دعوت]] [[کافران]] به [[اسلام]]، [[توحید]] و [[عدالت]] است<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص۴؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵.</ref>. در مقابل، به [[باور]] برخی، اساس [[جنگ‌های اسلامی]] [[دفاعی]] است<ref>المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>، زیرا [[نبرد]] در [[اسلام]] برای یکی از سه [[هدف]] [[دفاع از کیان اسلام]]، [[حمایت از مستضعفان]] و جلوگیری از [[فساد]] و رفع موانع از [[دعوت الهی]] است<ref>تفسیر جامع آیات الاحکام، ج ۶، ص۳۴۵ ـ ۳۴۶؛ المیزان، ج ۲، ص۶۵ ـ ۶۷؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵.</ref>. براین پایه می‌توان [[جهاد ابتدایی]] را زیرمجموعه [[جهاد دفاعی]] دانست؛ زیرا [[جهاد ابتدایی]]، [[دفاع از حقوق الهی]] و [[فطری]] [[انسان]] ([[خداجویی]]) است که [[اساس دین]] بر آن دو [[استوار]] شده است<ref>دراسات فی ولایة الفقیه، ج ۱، ص۱۱۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۰ ـ ۲۴۳، "جهاد".</ref>. به هر روی، [[فقها]] [[دفاع]] را به دوگونه قسمت کرده‌اند: "[[دفاع]] عام" که [[دفاع از کیان اسلام]] و [[کرامت انسانی]] است<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص۱۴. ۱۸؛ مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ مجموعه آثار، ج ۲۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۴، "جهاد".</ref> و "[[دفاع]] خاص" که [[دفاع از جان]] و [[مال]] و [[ناموس]] شخص مدافع است<ref>مصطلحات الفقه، ص۲۴۵؛ اصطلاحات فقهی، ص۲۲۴.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۲.</ref>


==[[دفاع]] در [[قرآن]]==
==[[دفاع]] در [[قرآن]]==
از [[دفاع]] در [[قرآن]] با واژه‌های گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است که مواردی از آن به معنای [[دفاع]] اصطلاحی است: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ همچنین "[[قتل]]" و مشتقات آن که در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان دستور داده است: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص۲۹۶. </ref> و نیز دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون رانده‌اند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>؛ به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای [[دفاع]] از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمی‌کنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص۱۸۰. </ref>. [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به [[دفاع]] زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
از [[دفاع]] در [[قرآن]] با واژه‌های گوناگونی یاد شده است، برای نمونه "دفع" و مشتقات آن ۱۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است که مواردی از آن به معنای [[دفاع]] اصطلاحی است: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به وی پادشاهی و فرزانگی ارزانی داشت و آنچه خود می‌خواست بدو آموخت، و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت، زمین تباه می‌گردید امّا خداوند بر جهانیان بخششی (بزرگ) دارد» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر می‌دانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی می‌کردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان می‌آورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>؛ همچنین "[[قتل]]" و مشتقات آن که در مواردی به [[جنگ]] کردن با [[دشمن]] در مقابل [[نبرد]] آنان دستور داده است: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>.<ref>التفسیر الکاشف، ج ۱، ص۲۹۶. </ref> و نیز دستور به [[جنگیدن]] با کسانی که [[مسلمانان]] را از وطنشان بیرون رانده‌اند: {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>.<ref>مواهب الرحمن، ج ۴، ص۱۴۳ ـ ۱۴۴. </ref>؛ به همین جهت کسانی را که در [[راه خدا]] و برای [[دفاع]] از مردان، [[زنان]] و [[کودکان]] [[مستضعف]] [[مبارزه]] نمی‌کنند را [[نکوهیده]] است<ref> الفرقان، ج ۵، ص۱۸۰. </ref>. [[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> را نیز به [[دفاع]] زبانی ستمدیده از خود [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>تفسیر مراغی، ج ۶، ص۵؛ فی ظلال القرآن، ج ۲، ص۷۹۶. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۲-۱۲۳.</ref>


==[[حقیقت]] [[دفاع]]==
==[[حقیقت]] [[دفاع]]==
[[قرآن‌کریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن می‌راند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، در نتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کرده‌اند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>، ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمی‌توان [[آیه]] را در دفع نظامی [[کافران]] به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد؛ زیرا [[اصلاح]] [[زمین]]، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] [[مسلمانان]] تنها وقتی عملی می‌شود که [[کافران]] [[تهاجم]] می‌کنند<ref> المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>.
[[قرآن‌کریم]] از دفع برخی از [[مردم]] به دست بعضی دیگر، نیز از برخی آثار آن سخن می‌راند: {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، [[مفسران]] در [[تفسیر]] {{متن قرآن|دَفْعُ}} در [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ}}<ref>«اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمی‌داشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>. به [[اختلاف]] [[سخن]] گفته، در نتیجه [[فساد]] [[زمین]] را متفاوت معنا کرده‌اند: برخی مراد از آن را دفع [[کافران]] از [[سرزمین اسلام]] به دست [[مؤمنان]] دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۲۰۵؛ المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>، ولی بعضی معتقدند به رغم [[تأیید]] این معنا با [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.</ref> نمی‌توان [[آیه]] را در دفع نظامی [[کافران]] به دست [[مسلمانان]] منحصر کرد؛ زیرا [[اصلاح]] [[زمین]]، همیشگی است نه در [[زمان]] خاص، در حالی که [[دفاع]] [[مسلمانان]] تنها وقتی عملی می‌شود که [[کافران]] [[تهاجم]] می‌کنند<ref> المیزان، ج ۲، ص۲۹۵.</ref>.


برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] [[مؤمنان]] دانسته‌اند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۱. </ref>. این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]]<ref> الکافی، ج ۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۵. </ref> [[تأیید]] می‌شود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق [[دفاع]] و با تحلیلی معنی دفع در [[آیه]] را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به [[زمان]] خاصی منحصر نیست. به دیده وی [[دفاع]]، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع [[اراده]] اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]] و... و به افراد و جامعه‌ای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] می‌کند<ref>المیزان، ج ۲، ص۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
برخی نیز مراد از دفع را دفع [[عذاب]] و هلاک از [[فاجران]] و [[فاسقان]] به سبب [[اعمال شایسته]] [[مؤمنان]] دانسته‌اند<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۲، ص۲۲۴؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۶۲۱. </ref>. این معنا با برخی [[روایات]] [[منابع شیعه]]<ref> الکافی، ج ۲، ص۴۵۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۳۵. </ref> [[تأیید]] می‌شود. صاحب [[المیزان]] این معنا را مصداقی از مصادیق [[دفاع]] و با تحلیلی معنی دفع در [[آیه]] را عام دانسته که در همه [[شئون اجتماع]] جریان دارد و به [[زمان]] خاصی منحصر نیست. به دیده وی [[دفاع]]، امری [[فطری]] و عام است و [[حقیقت]] آن واداشتن دیگری ـ به هر صورت ممکن ـ به پذیرش [[اراده]] خود و پس زدن موانع [[اراده]] اوست و جایگاهش [[جنگ]] و [[صلح]]، [[راحتی]] و [[سختی]] و... و به افراد و جامعه‌ای ویژه اختصاص ندارد. تدافع مایه [[تکامل]] [[جامعه]] شده و آن را از [[فساد]] و [[تباهی]] [[حفظ]] می‌کند<ref>المیزان، ج ۲، ص۲۹۴. </ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۳.</ref>


==پیشینه [[دفاع]]==
==پیشینه [[دفاع]]==
خط ۳۲: خط ۳۲:
در رویارویی دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] [[طالوت]]) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی [[فرمانده]] [[دشمن]] ([[جالوت]]) را کشت و [[دشمن]] را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در قفقاز<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] می‌کردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر [[یأجوج و مأجوج]] بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در [[امان]] باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>. [[ذوالقرنین]] نیز به [[دفاع]] از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو [[کوه]] پدید آورد که [[یأجوج و مأجوج]] نمی‌توانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref>.  
در رویارویی دو [[سپاه]]، [[حضرت داود]]{{ع}} (از [[لشکر]] [[طالوت]]) که [[جوانی]] [[مؤمن]] بود، با پرتاب سنگی [[فرمانده]] [[دشمن]] ([[جالوت]]) را کشت و [[دشمن]] را [[شکست]] داد: {{متن قرآن|فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ}}<ref>«پس آنان را به اذن خداوند تار و مار کردند و داود جالوت را کشت» سوره بقره، آیه ۲۵۱.</ref>، براساس گزارش [[قرآن کریم]]، [[ذوالقرنین]] در سومین سفرش به نقاط مختلف [[زمین]] به میان دو [[کوه]] در قفقاز<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۳۷۸، ۳۹۴؛ نمونه، ج ۱۲، ص۵۴۹ ـ ۵۵۰. </ref> رسید که در آنجا مردمانی با درکی پایین [[زندگی]] می‌کردند و از [[شر]] [[یأجوج و مأجوج]] در [[امان]] نبودند: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا}}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند» سوره کهف، آیه ۹۳.</ref>، از این رو برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش از [[ذوالقرنین]] خواستند که سدّی [[دفاعی]] در برابر [[یأجوج و مأجوج]] بسازد، تا از [[فسادانگیزی]] آنان در [[امان]] باشند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>. [[ذوالقرنین]] نیز به [[دفاع]] از آنان شتافت و با [[همکاری]] آنان و ابزار آهن و مس، سدّی میان آن دو [[کوه]] پدید آورد که [[یأجوج و مأجوج]] نمی‌توانستند در آن رخنه ایجاد کنند؛ یا از آن بالا روند: {{متن قرآن|قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا}}<ref>«گفت: آنچه پروردگارم در آن مرا توانمند کرده بهتر است، بنابراین مرا با نیرویی (انسانی) یاری دهید تا میان شما و آنان دیواری بنا نهم پاره‌های (بزرگ) آهن برایم بیاورید؛ تا هنگامی که میان دو کوه را (پر و) برابر کرد، گفت اکنون (در کوره‌های آتش) بدمید؛ تا هنگامی که آن (پاره‌های آهن) را آتش (گون) کرد، گفت: (اینک) برای من مس گداخته بیاورید تا روی آن بریزم و (بدین‌گونه یأجوج و مأجوج) نه می‌توانستند از آن بالا روند و نه می‌توانستند بدان رخنه کنند» سوره کهف، آیه ۹۵-۹۷.</ref>.  


برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگ‌های پیامبر]]{{صل}} را [[دفاعی]] دانسته و معتقدند که [[پیامبر]]{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد<ref>جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref>. برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳.</ref>
برخی با استناد به [[تاریخ]]، همه [[جنگ‌های پیامبر]]{{صل}} را [[دفاعی]] دانسته و معتقدند که [[پیامبر]]{{صل}} در همه دوران [[حکومت]] خود در [[مدینه]] [[فرصت]] و امکانات لازم برای [[جهاد ابتدایی]] را به دست نیاورد<ref>جهاد در اسلام، ص۳۴؛ المنار، ج ۲، ص۲۱۵ ـ ۲۱۶. </ref>. برخی از [[آیات قرآن]] نیز ماهیت [[دفاعی]] نبردهای [[پیامبر]]{{صل}} را [[تأیید]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا}}<ref>«و چرا شما در راه خداوند نبرد نمی‌کنید و (نیز) در راه (رهایی) مستضعفان از مردان و زنان و کودکانی که می‌گویند: پروردگارا! ما را از این شهر که مردمش ستمگرند رهایی بخش و از سوی خود برای ما سرپرستی بگذار و از سوی خود برای ما یاوری بگمار» سوره نساء، آیه ۷۵.</ref>؛ {{متن قرآن|أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند و بی‌گمان خداوند بر یاری آنان تواناست همان کسانی که ناحق از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که می‌گفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمی‌داشت بی‌گمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشت‌ها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار می‌برند ویران می‌شد و بی‌گمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۳۹-۴۰.</ref>.<ref>[[سید احمد سادات|سادات، سید احمد]]؛ [[دفاع (مقاله)|مقاله «دفاع»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص۱۲۳ - ۱۲۶.</ref>


==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن==
==موارد [[تشریع]] [[دفاع]] و [[احکام]] آن==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش