ولایت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←ولایت فقیه
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
===[[ولایت فقیه]]=== | ===[[ولایت فقیه]]=== | ||
مفهوم ولایت وجه مشترک همه سطوح سهگانه [[حکومت اسلامی]] است. | مفهوم ولایت وجه مشترک همه سطوح سهگانه [[حکومت اسلامی]] است. | ||
همان طور که اصطلاح امام هم برای همه سطوح استعمال شده است. با این تفاوت که از امامت در سطح ولایت فقیه با تعبیر «[[امامت عامه]]»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، قبسات النور، ص۹۰.</ref> یاد میشود. مسأله امامت یعنی [[پیشوائی | همان طور که اصطلاح امام هم برای همه سطوح استعمال شده است. با این تفاوت که از امامت در سطح ولایت فقیه با تعبیر «[[امامت عامه]]»<ref>حضرت آیتالله خامنهای، قبسات النور، ص۹۰.</ref> یاد میشود. مسأله امامت یعنی [[پیشوائی جامعه]] و [[رهبری امت]] با معنای عام کلمه در همه زمانها اگر [[جامعه اسلامی]] بخواهد متحول باشد، بخواهد پویا باشد بخواهد مبارزه کند، بخواهد [[اسلامی]] بشود و اگر اسلامی هست اسلامی بماند، احتیاج به امامت دارد. البته امامت که میگویم منهای معصومیت. [[عصمت]] مخصوص ائمه{{عم}} [[دوازدهگانه]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۱۶/۱/۱۳۷۸.</ref>. ایشان [[دانش]] واژه ولایت فقیه را متشکل از دو کلمه میدانند، یکی ولایت به مفهوم [[سرپرستی]] و اداره و دیگری [[فقیه]] به مفهوم دینشناس که حاصل جمع آنها یعنی ولایت فقیه به معنای اداره کردن و سرپرستی [[دینشناسان]] در جامعه است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۲۰/۴/۱۳۶۹.</ref>. این ولایت نوع خاصی از حکومت است که متمایز از همه حکومتهای موجود در دنیاست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات، ۵/۵/۱۳۷۹.</ref> و [[داوری]] در مورد آن صرفاً با معیارهای موجود غیر ممکن است؛ زیرا [[ولایت فقیه]] یعنی ایجاد میلیونها رابطه [[دینی]] میان دلهای [[مردم]] با محور و مرکز [[نظام]]<ref>پیام معظم له، ۱۸/۱۰/۱۳۶۸؛ قبسات النور، ص۸۶.</ref>، همه راههای اصلی نظام به مرکز [[ولایت]] یا نقطه درخشان [[نظام اسلامی]] ختم میشود<ref>درسهایی از نهج البلاغه، ۱۳۹.</ref>. | ||
از جمله موضوعاتی که در مورد ولایت فقیه مطرح است [[دلایل]] وجودی و [[ضرورت]] و جایگاه آن است که از نظر [[حضرت]] [[آیتالله خامنهای]] ولایت فقیه جزو [[فروع دین]] است؛ زیرا ولایت به معنای نظام است و نظام و خصوصیات آن جزء فروع دین است نه [[اصول دین]] که به حوزه [[اعتقادات]] مربوط میشود. البته [[التزام عملی]] به آن لازم است و اگر کسی منکر آن باشد [[منکر ضروری]] [[دین]] شده است<ref>أجوبة الاستفتاءات، ص۲۳؛ دررالفوائد فی اجوبة القائد، ص۲۴.</ref>. ایشان بین [[التزام]] به ولایت فقیه و التزام به [[اسلام]] و ولایت [[امامان معصوم]]{{عم}} تفاوتی قائل نیست<ref>اجوبة الاستفتاءات، ص۲۲.</ref>. بنابراین اصل ولایت فقیه را «[[حکم شرعی]]» میدانند که [[عقل]] نیز آن را [[تأیید]] میکند. [[مشروعیت]] آن دینی و به واسطه امضای [[شرع]] است. اما در [[انتخاب]] مصداق آن [[معتقد]] به «طریق [[عقلانی]]» هستند و به شیوه انتخابی که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] آمده است استناد میکنند<ref>در مکتب جمعه، ج۶، ص۳۰۱.</ref>. | از جمله موضوعاتی که در مورد ولایت فقیه مطرح است [[دلایل]] وجودی و [[ضرورت]] و جایگاه آن است که از نظر [[حضرت]] [[آیتالله خامنهای]] ولایت فقیه جزو [[فروع دین]] است؛ زیرا ولایت به معنای نظام است و نظام و خصوصیات آن جزء فروع دین است نه [[اصول دین]] که به حوزه [[اعتقادات]] مربوط میشود. البته [[التزام عملی]] به آن لازم است و اگر کسی منکر آن باشد [[منکر ضروری]] [[دین]] شده است<ref>أجوبة الاستفتاءات، ص۲۳؛ دررالفوائد فی اجوبة القائد، ص۲۴.</ref>. ایشان بین [[التزام]] به ولایت فقیه و التزام به [[اسلام]] و ولایت [[امامان معصوم]]{{عم}} تفاوتی قائل نیست<ref>اجوبة الاستفتاءات، ص۲۲.</ref>. بنابراین اصل ولایت فقیه را «[[حکم شرعی]]» میدانند که [[عقل]] نیز آن را [[تأیید]] میکند. [[مشروعیت]] آن دینی و به واسطه امضای [[شرع]] است. اما در [[انتخاب]] مصداق آن [[معتقد]] به «طریق [[عقلانی]]» هستند و به شیوه انتخابی که در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] آمده است استناد میکنند<ref>در مکتب جمعه، ج۶، ص۳۰۱.</ref>. | ||
بر اساس این تلقی از [[حکومت اسلامی]] در [[فلسفه]] ایشان، حکومت اسلامی و [[ | بر اساس این تلقی از [[حکومت اسلامی]] در [[فلسفه]] ایشان، حکومت اسلامی و [[نظام ولایی]]، با دو تعبیر [[جمهوری اسلامی]] و [[مردم سالاری دینی]] ارائه شده است: | ||
====جمهوری اسلامی==== | ====جمهوری اسلامی==== | ||
جمهوری اسلامی، نمونهای از حکومت اسلامی است و مشخصه اصلی آن [[مردمی بودن]]، یعنی متکی به [[افکار]] مردم، متکی به خواست و [[اراده]] مردم و به تلاش و [[مجاهدت]] مردم؛ و [[اسلامی]] بودن یعنی جهت حرکت دستورالعمل و [[قوانین]] و [[احکام]] و هدفگیریها از اسلام گرفته شده است؛ پس [[حکومت]] جمهوری اسلامی یعنی [[حکومتی]] که در آن مردم بر طبق [[هدایت]] اسلام و [[راهنمایی]] اسلام و [[احکام اسلام]] در امر ایجاد یک نظام و اداره آن نظام دخالت کامل میکنند، [[جمهوری]] و اسلامی. هر کدام از این دو خصوصیت که از بین برود [[جمهوری اسلامی]] دیگر نیست. اگر [[نظام اسلامی]] نبود جمهوری اسلامی نیست. اگر از متن [[قرآن]] گرفته نشده بود جمهوری اسلامی نیست. اگر متکی به [[مردم]] نبود؛ باز هم جمهوری اسلامی نیست. [[نظام | جمهوری اسلامی، نمونهای از حکومت اسلامی است و مشخصه اصلی آن [[مردمی بودن]]، یعنی متکی به [[افکار]] مردم، متکی به خواست و [[اراده]] مردم و به تلاش و [[مجاهدت]] مردم؛ و [[اسلامی]] بودن یعنی جهت حرکت دستورالعمل و [[قوانین]] و [[احکام]] و هدفگیریها از اسلام گرفته شده است؛ پس [[حکومت]] جمهوری اسلامی یعنی [[حکومتی]] که در آن مردم بر طبق [[هدایت]] اسلام و [[راهنمایی]] اسلام و [[احکام اسلام]] در امر ایجاد یک نظام و اداره آن نظام دخالت کامل میکنند، [[جمهوری]] و اسلامی. هر کدام از این دو خصوصیت که از بین برود [[جمهوری اسلامی]] دیگر نیست. اگر [[نظام اسلامی]] نبود جمهوری اسلامی نیست. اگر از متن [[قرآن]] گرفته نشده بود جمهوری اسلامی نیست. اگر متکی به [[مردم]] نبود؛ باز هم جمهوری اسلامی نیست. [[نظام دیکتاتوری]] نمیتواند [[اسلامی]] هم باشد و نه [[جمهوری]] است و نه اسلامی<ref>خطبههای نماز جمعه، ۱۲/۱/۱۳۶۷.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۷۶۵.</ref> | ||
====[[مردمسالاری دینی]]==== | ====[[مردمسالاری دینی]]==== |