انسان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
===[[کمالجویی]]=== | ===[[کمالجویی]]=== | ||
یکی دیگر از ویژگیهای [[انسان]]، [[کمالجویی]] اوست و این مسأله امری [[فطری]] برای او میباشد. انسان ذاتاً موجودی کمالجوست و دنبال [[کمال مطلق]] است؛ لذا هرگز در هیچ امری به حد اشباع و سیری نمیرسد. در واقع همه تلاشها و دست و پا زدنهای انسان در [[دنیا]] برای دست یافتن به کمال مطلق است، اما غالباً او در تشخیص کمال مطلق [[خطا]] میکند. برخی از [[انسانها]] [[علم]] را کمال مطلق میدانند و دنبال آن میروند و برخی [[قدرت]] را و برخی دیگر نیز [[پول]] و [[ثروت]] را و... در حالی که کمال مطلق [[خداوند]] است و همه [[دلها]] متوجه اوست، ولی [[غالب]] انسانها از این مطلب [[غافل]] هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۳۳۸ - ۳۴۱؛ صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۰۴ - ۵۰۵؛ ج۱۴، ص۲۰۵؛ ج۲۱، ص۲۲۳.</ref>.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۵۲.</ref> | یکی دیگر از ویژگیهای [[انسان]]، [[کمالجویی]] اوست و این مسأله امری [[فطری]] برای او میباشد. انسان ذاتاً موجودی کمالجوست و دنبال [[کمال مطلق]] است؛ لذا هرگز در هیچ امری به حد اشباع و سیری نمیرسد. در واقع همه تلاشها و دست و پا زدنهای انسان در [[دنیا]] برای دست یافتن به کمال مطلق است، اما غالباً او در تشخیص کمال مطلق [[خطا]] میکند. برخی از [[انسانها]] [[علم]] را کمال مطلق میدانند و دنبال آن میروند و برخی [[قدرت]] را و برخی دیگر نیز [[پول]] و [[ثروت]] را و... در حالی که کمال مطلق [[خداوند]] است و همه [[دلها]] متوجه اوست، ولی [[غالب]] انسانها از این مطلب [[غافل]] هستند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ص۳۳۸ - ۳۴۱؛ صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۰۴ - ۵۰۵؛ ج۱۴، ص۲۰۵؛ ج۲۱، ص۲۲۳.</ref>.<ref>[[رضا میرزایی|میرزایی، رضا]]، [[انسانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «انسانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۵۲.</ref> | ||
==مبانی [[انسان]] [[شناختی]]== | |||
رابطه معناداری میان بنیادهای انسان شناختی در [[تفکر]] [[سیاسی]] [[حضرت]] [[آیتالله خامنهای]]، وجود دارد، به طوری که بدون اتکاء بر مبانی انسان شناختی نمیتوان [[فهم]] [[درستی]] از [[اندیشه]] و نظریات سیاسی ایشان ارائه داد. این بنیاد [[فلسفی]] بر تمام مباحث [[فلسفه سیاسی]] ایشان سایه افکنده است. بنابراین دو [[پرسش]] اساسی از «چیستی انسان» و «[[ارتباط]] مبنای انسان شناختی با [[اندیشه سیاسی]]» مهمترین تلاشی است که فراروی این نوشتار وجود دارد. ایشان بر اساس [[آموزههای اسلامی]]، انسان را گل سر سبد [[مخلوقات]] [[الهی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، تفسیر سوره تغابن، ۵/۸/۱۳۶۲.</ref>، موجودی بینهایت<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در سومین روز هفته بسیج در استادیوم آزادی، ۵/۹/۱۳۶۳.</ref>، مجموعه از استعدادها و [[خصلتها]]<ref>تفسیر قرآن سوره جمعه، آیه دوم (۱۳۶۳).</ref>، میدانند که همه [[آسمانها]] و [[طبیعت]] و [[زمین]] و دریاها برای او [[خلق]] شدهاند<ref>حضرت آیتالله خامندای، بیانات در دیدار با اعضای سمینار پزشکی، ۶/۲/۱۳۶۴.</ref> و در [[تسخیر]] او هستند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>. او از [[فرشته]] بالاتر<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان حفاظت و اطلاعات نیروهای نظامی وزارت دفاع، ۵/۱۱/۱۳۶۴.</ref>، و محدود در [[جسم]]، ماده و در [[زندگی]] چند [[روزه]] [[دنیا]] نیست؛ محدود در [[معنویات]] هم فقط نیست؛ محدود در یک قطعه شخصی از [[تاریخ]] هم نیست؛ انسان همیشه در همه حال انسان است و ابعاد وجودی انسان، ابعاد لایتناهایی است و ناشناخته است. هنوز هم انسان موجودی ناشناخته است. <ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۶/۸/۱۳۷۷.</ref>. | |||
بنابراین در وجود و طبیعت [[آدمی]] قوای متعددی [[سرشت]] او را سامان میدهند و این قوا همه در یک راستا قرار دارند و بین آنها هیچگونه [[تعارض]] و تضادی وجود ندارد. | |||
حضرت آیتالله خامنهای، [[سرشت انسان]] را بر خیر و [[صلاح]] میدانند؛ اما معتقدند با وجود این [[فطرت]] [[پاک]] و با اینکه سرشته بر نیکویی است، سرشته بر صلاح است؛ انسان سرشته با [[زیبایی]] و [[لطف]] است؛ در ذات او، در [[انسانیت]] او هیچ [[تاریکی]] و [[بدی]] و ابهام نیست؛ ولی به خاطر [[گرایش]] پیدا کردن به هواها و [[هوسها]] و خودخواهیها و خودکامگیها و درست نیندیشیدن [[مصالح]] و چیزهایی که برای او حقیقتاً [[رشد]] دهنده است، گاهی دچار لغزشهای بدی میشود<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم معرفی سرهنگ ستاری فرمانده جدید نیروی هوایی، ۱۲/۱۱/۱۳۶۵.</ref>. بنابراین در وجود [[انسان]] [[غرائز]] و صفات ویژهای هست که این صفات ویژه او را به طرف خیر و [[نیکی]] و [[صلاح]] رهنمون میشود. در انسان یک قوایی وجود دارد، نیروهایی در [[باطن]] انسان هست که او را به سوی نیکی میکشاند و [[دعوت]] میکند. مجموعاً قوای دیگری هم وجود دارد، چه در داخل وجود انسان و چه خارج از وجود او، یک نیروهای دیگری هم وجود دارد که اینها [[شر]] آفریناند، قوای شرآفرین، قوای شرآفرینی که در وجود انسان هست مثل صفات بد، [[حسد]]، [[بخل]] و از این قبیل، نیروهای شرآفرینی که در خارج وجود انسان است و روی انسان اثر میگذارد مثل [[اجتماع]] بد، تربیتها و تعلیمهایی که بر روی مغزها و بر روی فکرهای افراد [[جامعه]] اثر میگذارد؛ وسوسههایی که از ناحیه کسانی به انسان متوجه میشود. [[وسوسه]] [[غلبه]] و [[قهر]] و [[قدرت]] و این وسوسهها، اینها نیروهای شرآفریناند، اینها شر ایجاد میکنند. این دو تا [[جاذبه]] انسان را دائماً میکشاند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم معرفی سرهنگ ستاری فرمانده جدید نیروی هوایی، ۱۲/۱۱/۱۳۶۵.</ref>. | |||
انسان در نظر ایشان دارای ویژگیهای مبنایی ذیل میباشد: ۱. انسان فی نفسه [[حرمت]] دارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۱۱/۶/۱۳۶۲ و ۱۰/۱۰/۱۳۶۱.</ref>؛ ۲. انسان مورد [[تکریم]] [[الهی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع دانش آموختگان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷. و در دیدار با اعضای دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۲/۱۰/۱۳۶۱.</ref>؛ ۳۴. انسان خود بنیاد نیست نیاز به [[راهنما]] و [[بعثت]] [[انبیاء]] دارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام و میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم دهه فجر، در سالروز عید سعید مبعث، ۱۳/۱۱/۱۳۷۰.</ref>؛ ۴. [[کمال انسان]] با [[تخلق]] به [[اخلاق الهی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام در عید سعید مبعث، ۱۹/۹/۱۳۷۵.</ref>؛ ۵. [[انسان]] منشأ قدرتهای مادی و [[معنوی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع مردم بجنورد، ۲۵/۵/۱۳۶۶.</ref>؛ ۶. [[ایمان به خدا]] به انسان [[قدرت]] میدهد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تفسیر سوره ملک، ۲۷/۷/۱۳۶۳.</ref>؛ ۷. انسان نیازمند [[تعلیم]]، [[تزکیه]] و [[تربیت الهی]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع مسئولان امور تربیتی، ۷/۱۲/۱۳۷۸.</ref>؛ ۸. [[فطرت انسانی]] در [[عهد]] الست با [[خدا]] [[پیمان]] [[عبودیت]] بسته است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعه، ۱۲/۹/۱۳۶۱.</ref>؛ ۹. [[سنت الهی]] در [[تدبیر]] هستی در راستای [[سعادت انسان]] است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با فرماندهان و مسئولان پایگاه مقاومت استان تهران، ۲۳/۴/۱۳۶۶.</ref>؛ ۱۰. کمال انسان در دستیابی به هر دو بعد مادی و معنوی است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در اجتماع زایران حضرت رضا{{ع}}، ۲۹/۱/۱۳۷۰.</ref>؛ ۱۱. [[اسلام]] مطابق با همه نیازهای انسان طراحی شده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دانشگاه تهران، ۱۳/۹/۱۳۶۴.</ref>؛ ۱۲۹. [[سرشت]] [[پاک]] [[انسانی]] در معرض آسیب و [[سقوط]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در جمع دانشجوان قزوین، ۲۶/۹/۱۳۸۲.</ref> [[انحراف]]، [[خود فراموشی]]، [[جهل]]، [[تجاوزگری]]، [[از خود بیگانگی]]، [[فساد]]، [[هوا پرستی]]، درنده خویی است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نماز جمعه تهران، ۱۰/۱۱/۱۳۵۹؛ نماز جمعه تهران، ۱۲/۹/۱۳۶۱؛ خطبههای نماز جمعه، ۲/۹/۱۳۷۶؛ سخنرانی در کنفرانس حراره، ۱۱/۶/۱۳۶۵؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم معرفی سرهنگ ستاری فرمانده جدید نیروی هوایی، ۱۲/۱۱/۱۳۶۵.</ref>. در [[فلسفه سیاسی]] [[حضرت]] [[آیتالله خامنهای]] با اشاره به [[استعداد]] بیپایان انسان در [[رشد]] و تعالی معنوی، ویژگیهای متعالی «انسان»، پایه [[اندیشه]] [[دینی]]<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در نماز جمعه تهران، ۱۰/۱۱/۱۳۵۹؛ نماز جمعه تهران، ۱۲/۹/۱۳۶۱؛ خطبههای نماز جمعه، ۲/۹/۱۳۷۶؛ سخنرانی در کنفرانس حراره، ۱۱/۶/۱۳۶۵؛ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم معرفی سرهنگ ستاری فرمانده جدید نیروی هوایی، ۱۲/۱۱/۱۳۶۵.</ref> و ساخت [[جامعه اسلامی]] معرفی شده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، در مکتب جمعه، ج۶، ص۲۱۶.</ref>. | |||
در رساله «[[روح]] [[توحید]]، [[نفی]] [[عبودیت]] غیر [[خدا]]» اصول و مبانی [[انسان]] [[شناختی]] به شرح ذیل جمعبندی شده است: [[انسانها]] در مقابل [[خداوند]] به صورت یکسان برابرند؛ انسانها در [[آفرینش]] و مایههای [[انسانی]] برابر هستند؛ در امکان تعالی و [[تکامل]]، [[سرشت]] انسانها برابر است؛ انسانها از هرگونه قید [[اسارت]] و عبودیت غیر خدا [[آزاد]] هستند؛ انسان موجود [[برگزیده]]، [[ارزشمند]] و مورد [[تکریم]] خداوند است؛ قلمرو [[زندگی]] و هستی انسانها از جهات مختلف [[وحدت]] و [[هماهنگی]] دارد؛ انسان با [[جهان]] پیرامون خود هماهنگی و همگامی دارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، دیدگاهها، ص۲۶ - ۳۵.</ref>. در باب [[حقوق اجتماعی]] انسان و رفتارهای او در [[جامعه]] با این [[مبانی فکری]] [[ارتباط]] برقرار میکند. خصوصیت [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[مکتب]] اسلامی و [[دینی]] این است. اگر بحث میکنیم از اینکه باید [[آزادی]] باشد، یا [[انتخاب]] و [[اختیار]] در جامعه برای [[مردم]] وجود داشته باشد، یا هر یک از سیاستهای عمومی و کلی؛ برای هر کدام از اینها یک مبنایی وجود دارد. اگر از ما بپرسند آقا چرا؟ چرا مردم باید [[حق]] [[رأی]] داشته باشند؟ یک [[استدلال]] [[فکری]] و منطقی پشت سرش هست؛ معلوم است چرا. همه آنچه که در زمینه برنامهریزیها، خطوط اصلی برنامهها را تشکیل میدهد، یک سر این برنامههای اصلی وصل است به آبشخور [[اندیشه]] اسلامی، [[جهانبینی اسلامی]]، تلقی و برداشت اسلامی، که این [[ایمان]] ماست، [[اعتقاد]] ماست، [[دین]] ماست؛ براساس آن برداشت و آن تلقی است که [[وظایف]] خودمان را مشخص میکنیم و عمل کنیم. حالا آن مبنای فکری چیست؟ به طور کوتاه و خلاصه از آنجا باید شروع کنیم، یعنی آن خطوط اصلی تلقی و [[بینش]] [[اسلام]] از [[کائنات]]، از عالم، از انسان؛ البته مخصوص اسلام هم نیست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام، ۱۲/۹/۱۳۷۹.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۷۷۰.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |