پرش به محتوا

آزادی عقیده: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '* [' به '* [')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
#'''[[اجبار]] به پذیرش [[دین]]، [[بدعت]] است!:''' [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>. درباره [[علت]] [[نزول]] این [[آیه شریفه]] نقل شده است که گروهی از [[مسلمانان]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و به ایشان گفتند: "ای [[رسول خدا]]، اگر مشرکانی را که بر آنها تسلط و [[قدرت]] داریم، مجبور می‌کردید [[ایمان]] بیاورند و [[مسلمان]] شوند، تعداد ما زیاد می‌شد و [[قدرت]] بیشتری در مقابل [[دشمنان]] پیدا می‌کردیم". [[پیامبر]] در پاسخ آنان فرمود: نمی‌خواهم [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] کنم که بدعتی نهاده باشم؛ زیرا [[خداوند]] درباره آن دستوری به من نداده است و من از متکلفان نیستم<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۳۴۲؛ احمد بن علی الطبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص ۴۱۲ و شیخ صدوق، عیون اخبار، ج ۱، ص ۱۳۵.</ref>.
#'''[[اجبار]] به پذیرش [[دین]]، [[بدعت]] است!:''' [[خداوند]] در [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و اگر پروردگارت می‌خواست، تمام آن کسان که روی زمین‌اند همگی ایمان می‌آوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>. درباره [[علت]] [[نزول]] این [[آیه شریفه]] نقل شده است که گروهی از [[مسلمانان]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و به ایشان گفتند: "ای [[رسول خدا]]، اگر مشرکانی را که بر آنها تسلط و [[قدرت]] داریم، مجبور می‌کردید [[ایمان]] بیاورند و [[مسلمان]] شوند، تعداد ما زیاد می‌شد و [[قدرت]] بیشتری در مقابل [[دشمنان]] پیدا می‌کردیم". [[پیامبر]] در پاسخ آنان فرمود: نمی‌خواهم [[خداوند]] را در حالی [[ملاقات]] کنم که بدعتی نهاده باشم؛ زیرا [[خداوند]] درباره آن دستوری به من نداده است و من از متکلفان نیستم<ref>شیخ صدوق، التوحید، ص ۳۴۲؛ احمد بن علی الطبرسی، الإحتجاج، ج ۲، ص ۴۱۲ و شیخ صدوق، عیون اخبار، ج ۱، ص ۱۳۵.</ref>.
#'''اجباری در کار نیست :''' [[رسول خدا]]{{صل}} هر سال هنگام فرا رسیدن موسم [[حج]] به میان [[قبایل]] می‌رفت و با رؤسای آنان صحبت می‌کرد و از آنان می‌خواست تا از وی [[حمایت]] کنند و از [[قتل]] وی به دست [[مشرکان]] [[قریش]] مانع شوند. [[رسول اکرم]]{{صل}} به آنان می‌فرمود: هیچ کس از شما را به پذیرش [[آیین اسلام]] مجبور نمی‌کنم و هر کس از شما در پذیرش آن آزاد است و هر کس که از پذیرش [[اسلام]] کراهت داشته باشد، او را مجبور نمی‌کنم. من از شما [[انتظار]] دارم در مقابل کسانی که قصد کشتن مرا دارند، از من [[حمایت]] کنید تا پیام‌ها و [[دستورهای الهی]] را به [[مردم]] برسانم<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>.
#'''اجباری در کار نیست :''' [[رسول خدا]]{{صل}} هر سال هنگام فرا رسیدن موسم [[حج]] به میان [[قبایل]] می‌رفت و با رؤسای آنان صحبت می‌کرد و از آنان می‌خواست تا از وی [[حمایت]] کنند و از [[قتل]] وی به دست [[مشرکان]] [[قریش]] مانع شوند. [[رسول اکرم]]{{صل}} به آنان می‌فرمود: هیچ کس از شما را به پذیرش [[آیین اسلام]] مجبور نمی‌کنم و هر کس از شما در پذیرش آن آزاد است و هر کس که از پذیرش [[اسلام]] کراهت داشته باشد، او را مجبور نمی‌کنم. من از شما [[انتظار]] دارم در مقابل کسانی که قصد کشتن مرا دارند، از من [[حمایت]] کنید تا پیام‌ها و [[دستورهای الهی]] را به [[مردم]] برسانم<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>.
#'''[[نامه]] [[صلح]] :''' از دیدگاه [[رسول خدا]]{{صل}} همه افراد در پذیرش [[دین اسلام]] آزاد بودند و اگر عده‌ای از [[مردم]] حاضر نبودند [[دین اسلام]] را بپذیرند، در سایه [[حمایت]] [[حکومت اسلامی]] [[زندگی]] می‌کردند و از آنان [[جزیه]] دریافت می‌شد. در [[نامه]] [[رسول]] اعظم{{صل}} به [[رئیس]] یکی از [[قبایل]] که منذر بن ساوی نام داشت چنین آمده است: "از [[محمد]]، [[پیامبر]]{{صل}} به منذر بن ساوی؛ با [[سلام]] و تحیت؛ [[خداوند]] یکتا را همراه تو [[سپاس]] می‌گویم. نامه‌ات به من رسید و آن را برای من خواندند. بدان! هر کس [[نماز]] ما را بخواند و به سوی [[قبله]] ما [[نماز]] گزارد و [[قربانی]] ما را بخورد، [[مسلمان]] است. هر کس هم که این امور را قبول نداشته باشد، باید [[جزیه]] بپردازد". پس از این [[نامه]]، منذر بن ساوی، [[مسلمان]] شد و اهل حجر را به [[اسلام]] فراخواند؛ اما واکنش [[مردم]] به [[دعوت]] منذر متفاوت بود و برخی [[مسلمان]] شدند و برخی دیگر هم ناراضی بودند؛ [[اعراب]]، [[مسلمان]] شدند و [[مجوسیان]] و [[یهودیان]]، [[اسلام]] را نپذیرفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۷ و الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۲، ص ۴۷.</ref> و ...<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۹-۹۰.</ref>.
#'''[[نامه]] [[صلح]] :''' از دیدگاه [[رسول خدا]]{{صل}} همه افراد در پذیرش [[دین اسلام]] آزاد بودند و اگر عده‌ای از [[مردم]] حاضر نبودند [[دین اسلام]] را بپذیرند، در سایه [[حمایت]] [[حکومت اسلامی]] [[زندگی]] می‌کردند و از آنان [[جزیه]] دریافت می‌شد. در [[نامه]] [[رسول]] اعظم{{صل}} به [[رئیس]] یکی از [[قبایل]] که [[منذر بن ساوی]] نام داشت چنین آمده است: "از [[محمد]]، [[پیامبر]]{{صل}} به منذر بن ساوی؛ با [[سلام]] و تحیت؛ [[خداوند]] یکتا را همراه تو [[سپاس]] می‌گویم. نامه‌ات به من رسید و آن را برای من خواندند. بدان! هر کس [[نماز]] ما را بخواند و به سوی [[قبله]] ما [[نماز]] گزارد و [[قربانی]] ما را بخورد، [[مسلمان]] است. هر کس هم که این امور را قبول نداشته باشد، باید [[جزیه]] بپردازد". پس از این [[نامه]]، منذر بن ساوی، [[مسلمان]] شد و اهل حجر را به [[اسلام]] فراخواند؛ اما واکنش [[مردم]] به [[دعوت]] منذر متفاوت بود و برخی [[مسلمان]] شدند و برخی دیگر هم ناراضی بودند؛ [[اعراب]]، [[مسلمان]] شدند و [[مجوسیان]] و [[یهودیان]]، [[اسلام]] را نپذیرفتند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص ۸۷ و الامام مالک، المدونة الکبری، ج ۲، ص ۴۷.</ref> و ...<ref>[[هادی اکبری|اکبری، هادی]] و [[فاطمه پهلوان‌پور|پهلوان‌پور، فاطمه]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۸۹-۹۰.</ref>.


==پرسش وابسته==
==پرسش وابسته==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش