پرش به محتوا

آیه ولایت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۶: خط ۲۶:
#کلمه ولی مشتق از "ولی" و "[[ولایت]]" به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ همان طوری که در آیۀ مورد بحث چنین است؛ زیرا کلمه «ولی» نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اسناد داده شده است. البتّه این [[ولایت]] برای [[خداوند]] [[بالاصاله]] و برای [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} تبعی و با [[اذن]] [[پروردگار]] است. حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شده‌‎اند نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>.   
#کلمه ولی مشتق از "ولی" و "[[ولایت]]" به معنای [[سرپرستی]] و صاحب [[اختیار]] است: اگر چه واژۀ "ولی" بر معانی یا مصادیق متعددی اطلاق شده است، ولی هرگاه واژۀ "ولی" بدون قرینه به کار رود مراد از آن مالک امر بودن خواهد بود، به ویژه اگر به کسی اسناد داده شود که دارای [[شأن]] [[رهبری]] و [[فرمانروایی]] است؛ همان طوری که در آیۀ مورد بحث چنین است؛ زیرا کلمه «ولی» نخست به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]]{{صل}} اسناد داده شده است. البتّه این [[ولایت]] برای [[خداوند]] [[بالاصاله]] و برای [[پیامبر]] و {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} تبعی و با [[اذن]] [[پروردگار]] است. حال با توجه به اینکه [[ولایت]] در مورد [[خدا]] و [[رسول]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و از طرفی {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} عطف شده و [[حکم]] معطوف با معطوف علیه مشترک است، پس [[ولایت]] در مورد مؤمنانی که در [[آیه]] توصیف شده‌‎اند نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] [[تدبیر]] ([[امامت]]) خواهد بود<ref>مصباح الهدایة فی اثبات الولایة، ص۳۲۰ـ۳۲۱.</ref>.   
#مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از [[مؤمنان]] است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>. در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که [[آیه]] فوق درباره [[حضرت علی]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. چنانکه در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد واین [[آیه]] را براو  نازل کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> [[اهل سنت]] هم [[روایات]] فراوانی مبنی بر [[نزول]] [[آیه]] بر [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارند، چنانکه مؤلف کتاب مواقف تصریح کرده است مفسّران بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]]  [[امام علی]]{{ع}} [[اجماع]] دارند همچنین [[جرجانی]] در شرح مواقف، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد و [[قوشچی]] در شرح تجرید نیز بر این [[اجماع]] اعتراف دارند<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶. </ref>.
#مراد از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[حضرت علی]]{{ع}} است: عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} هرچند همۀ [[مؤمنان]] را شامل می‎‎شود ولی مقصود بعضی از [[مؤمنان]] است؛ زیرا برای آنان صفت ویژه‎ای ـ اقامۀ [[نماز]] و دادن [[زکات]] در حال [[رکوع]] ـ بیان شده که [[شأن نزول]] آن دربارۀ حضرت است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>. در [[روایات]] متعدد از [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده است که [[آیه]] فوق درباره [[حضرت علی]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۲۱۳ - ۲۲۲. </ref>. چنانکه در روایتی [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرش را به [[ولایت امام علی]]{{ع}} [[فرمان]] داد واین [[آیه]] را براو  نازل کرد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور  شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع  زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> [[اهل سنت]] هم [[روایات]] فراوانی مبنی بر [[نزول]] [[آیه]] بر [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارند، چنانکه مؤلف کتاب مواقف تصریح کرده است مفسّران بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[شأن]]  [[امام علی]]{{ع}} [[اجماع]] دارند همچنین [[جرجانی]] در شرح مواقف، [[سعدالدین تفتازانی]] در شرح مقاصد و [[قوشچی]] در شرح تجرید نیز بر این [[اجماع]] اعتراف دارند<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۳۰ - ۴۳۶. </ref>.
==شبهات آیه ولایت==
اختلافاتی میان [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] دربارۀ [[آیه]] وجود دارد، [[شیعیان]] معتقدند به واسطۀ [[آیه]]، [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} ثابت می‌‌شود، اما [[اهل سنت]] به واسطۀ اشکالات متعدد منکر این امر هستند. برخی از اشکالات آنها عبارت است از:
===[[شبهه]] اول: ولی یعنی [[محب]] نه [[سرپرست]]===
[[مفسران]] و [[متکلمان]] [[اهل سنت]]، با استفاده از [[وحدت]] [[سیاق]] میان [[آیات]] قبل و بعد گفته‌اند: مراد از [[ولایت]] در [[آیه]]، [[نصرت]] و [[محبت]] است، زیرا در [[آیات]] قبل از [[آیۀ ولایت]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref> [[خداوند]] [[مؤمنان]] را از [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصارا]] [[نهی]] کرده است. روشن است [[مؤمنان]] هیچ گاه درصدد قبول [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصارا]] به معنای [[امامت]] نبوده‌اند، بلکه آنچه برخی از [[مسلمانان]] انجام می‌دادند برقراری رابطه [[دوستی]] و [[پیمان]] [[نصرت]] با [[یهود]] و [[نصارا]] بوده است، در نتیجه در [[آیه]] مورد بحث نیز مراد از [[ولایت]] [[نصرت]] و [[محبت]] خواهد بود؛ چنانکه در [[آیه]] بعد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بی‌گمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref> نیز [[دوستی]] و [[تولی]] [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] موجب [[غلبه]] و [[پیروزی]] [[حزب]] [[خداوند]] خواهد بود<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۱۳. </ref>.
به این [[شبهه]] جواب‌های مختلفی داده شده است از جمله:
#هم [[سیاق]] بودن [[آیه ولایت]] با [[آیه]] [[نهی]] [[تولّی]] از [[یهود]] و [[نصارا]] زمانی است که [[آیات]] دیگری بین آن دو واقع نشده باشند در حالی که میان دو [[آیه]] یاد شده، سه [[آیه]]<ref>سوره مائده، آیه: ۵۲ - ۵۴. </ref> فاصله افتاده است، البته هر چند آیه‌های ۵۲ و ۵۳ به نوعی ناظر به [[ولایت]] [[یهود]] و [[نصارا]] است، لکن [[آیه]] ۵۴ ناظر به [[ارتداد]] در [[آینده]] بوده و ارتباطی با [[آیه]] ۵۱ ندارد.
#آیۀ بعد از [[آیۀ ولایت]] نیز صراحت یا [[ظهور]] در [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[محبت]] ندارد، مضمون [[آیه]]، هم با [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[محبت]] [[سازگاری]] دارد و هم با [[ولایت]] به معنای [[تدبیر]] وسرپرستی و [[نصرت]] در امور؛ بنابراین، نمی‌توان هیچکدام را قرینه بر دیگری گرفت<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۱۳. </ref>.
#قرینه [[سیاق]] در صورتی قابل [[احتجاج]] است که با [[دلیل]] و قرینه‌ای روشن‌تر معارض نباشد، در حالی که [[احادیث]] وارد شده در [[شأن نزول]] [[آیه]] مانع از [[تمسک]] و [[استدلال]] به [[وحدت]] [[سیاق]] خواهد شد.
#کلمۀ "ولی" در [[آیه]] ابتدا به [[خداوند]] و سپس به [[پیامبر]] اسناد داده شده است. تمامی [[مسلمین]] [[اتفاق نظر]] دارند [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]]{{صل}} به معنای مالک امر بودن است و چون این دو کلمه از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} بر [[ولایت]] [[خداوند]] و [[پیامبر]] عطف شده است، کلمۀ [[ولایت]] نسبت به {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} نیز به معنای [[مالکیت]] [[امر]] است.
#اگر [[ولایت]] به معنای [[محبت]] و [[نصرت]] باشد، مخاطب دچار [[سرگردانی]] می‌‌شود، چراکه نمی‌تواند تشخیص دهد [[متکلم]] کدام معنا از ولی را [[اراده]] کرده است<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۴۶. </ref>.
# [[دلایل]] مختلفی مانند "[[حصر]] {{متن قرآن|إنّما}} و احادیثی که در ‌شأن [[نزول]] [[آیه]] وارد شده [[اثبات]] کنندۀ معنای [[ولایت]] و [[سرپرستی]] است<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۱۳.</ref>.
===[[شبهه]] دوم: [[ارزشمند]] نبودن پرداخت [[زکات]] [[واجب]]===
مراد از [[زکات]] [[صدقه]] [[واجب]] است زیرا [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَآتُوا الزَّكَاةَ}}<ref>«و زکات بدهید» سوره بقره، آیه ۴۳.</ref> و امر [[ظهور]] در [[وجوب]] دارد و اکثر [[علما]] تأخیر در پرداخت [[زکات]] را [[معصیت]] می‌دانند، بنابراین نمی‌توان گفت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[انگشتر]] را به عنوان [[زکات]] [[واجب]] به [[فقیر]] داده است چراکه اگر انگشترش به عنوان [[زکات]] بوده باشد باید آن را زودتر به [[فقیر]] می‌‌داد نه هنگام [[نماز]].
در جواب گفته شده است این ادعا قابل [[دفاع]] نیست چراکه کلمه [[زکات]] در بسیاری از [[آیات]] مکی وارد شده است: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى}}<ref>«بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد،» سوره اعلی، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّى}}<ref>«همان کس که داراییش را می‌بخشد تا خود پاک و پیراسته شود،» سوره لیل، آیه ۱۸.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«همان کسانی که زکات نمی‌پردازند و اینانند که منکر جهان واپسین‌اند» سوره فصلت، آیه ۷.</ref> در حالی که [[زکات]] [[واجب]] در [[مدینه]] [[تشریع]] شده است بنابراین [[زکات]] نمی‌تواند فقط به معنای صدقۀ [[واجب]] باشد<ref> الشافی الامامة، ج۲، ص۲۳۸. </ref>.
از [[تأمل]] در [[آیات قرآن]] مخصوصاً آیاتی که در آنها از [[زکات]] درباره [[پیامبران]] [[سخن]] گفته است مانند [[ابراهیم]]، [[اسحاق]] و [[یعقوب]]: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref> و [[عیسی]] {{متن قرآن|وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}<ref>«و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.</ref> چنین به دست می‌آید که واژۀ [[زکات]] در [[عرف]] [[قرآن]] هرگاه به صورت مطلق یا همراه با [[نماز]] استفاده می‌‌شود دلالت بر [[انفاق مال]] در [[راه خدا]] دارد، چراکه در [[شریعت]] پیشین، [[زکات]] به معنای مصطلح در [[اسلام]] رایج نبوده است؛ از طرفی می‌توان [[صدقه دادن]] [[حضرت]] به [[سائل]] را به عنوان [[زکات]] [[واجب]] دانست و اینکه ادعا شده [[حضرت]] در دادن [[زکات]] تاخیر کرده است ادعای بی [[دلیل]] است چراکه [[حضرت]] [[منتظر]] اولین فقیری بود که اگر [[مشاهده]] کرد [[زکات]] مالش را به او بدهد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>.
===[[شبهه]] سوم: برداشت [[اشتباه]] از [[حقیقت]] [[ولایت]] [[خداوند]]===
[[ولایت]] در مورد [[خداوند]] نمی‌تواند به معنای [[اقامه حدود]] و [[اجرای احکام الهی]] باشد، چراکه [[خداوند]] فقط در [[مقام]] [[جعل احکام]] است و [[اجرای حدود]] توسط [[بندگان]] او اجرایی می‌‌شود؛ لذا نمی‌توان معنای [[اجرای حدود]] که یکی از ارکان معنای [[ولایت]] است را در معنای {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[تطبیق]] داد.
در پاسخ باید گفت: در این اشکال، میان [[حقیقت]] [[ولایت]] و چگونگی إعمال آن از جمله [[اجرا]] و اقامۀ حدود آن خلط شده است. [[حقیقت]] [[ولایت]] یعنی [[رهبری]] [[امور دینی]] و [[دنیوی]] [[مسلمانان]] و [[آیه]] فقط به همین معنا اشاره می‌‌کند که شامل [[خدا]]، [[پیامبر]]، و [[امام]] می‌‌شود<ref>التحفة الإثنا عشریه، ص۱۹۸. </ref>.
===[[شبهه]] چهارم: انحصار [[ولایت]] [[امام علی]] متضاد با مبانی [[شیعی]]===
لازمه دیدگاه [[شیعه]] درباره [[ولایت]] در [[آیه]] مزبور این است که [[امامت]] فقط مخصوص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} باشد در حالی که این مطلب با [[اعتقاد]] مسلم [[شیعیان]] مبنی بر اینکه [[امامان شیعه]] [[دوازده نفر]] هستند منافات دارد.
در پاسخ باید گفت: [[براهین عقلی]] و [[نقلی]] بر [[وجوب امامت]] در هر عصر و زمانی دلالت می‌کند. بر این اساس، طبق [[نصوص]] [[قرآنی]] و [[روایی]]، [[امامت]] پس از [[پیامبر]] به [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] اختصاص می‌‌یابد، چنانکه [[قرآن]] از آنان به عنوان [[صادقین]] یاد کرده و [[مسلمانان]] را به [[پیروی]] از آنان فرا خوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. همچنین [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] مورد بحث، [[ولایت]] را به احق و اولی بودن در [[تدبیر امور]] [[تفسیر]] کرده و فرموده است: «مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[علی]]{{ع}} و [[امامان]] از [[ذریه]] او تا [[روز قیامت]] است»<ref>آدرس؟؟؟ </ref>. علاوه بر این در [[صحاح]] [[اهل سنت]] نیز از آنان به عنوان خلفای [[دوازده‌گانه]] یاد شده است.
بنابراین می‌‌توان میان [[روایات]] با [[حصر]] [[امامت امام علی]]{{ع}} در [[آیه]] را چنین جمع کرد: تا زمانی که آن [[حضرت]] در حال [[حیات]] باشد [[امامت]] مخصوص اوست اما بعد از شهادتشان طبق [[روایات]] [[متواتر]]، [[ولایت]] شامل [[امامان]] بعد از ایشان خواهد شد <ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]. </ref>.
===[[شبهه]] پنجم: عدم [[احتجاج امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[آیه ولایت]]===
اگر [[آیه]] دلالت صریح بر [[ولایت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} دارد چرا [[حضرت]] هیچگاه در [[مقام]] [[احتجاج]]، از این [[آیه]] استفاده نکردند.
این اشکال پذیرفتی نیست چرا که [[حضرت]] در موارد متعدد، به این [[آیه]] تمسّک کرده‌اند از جمله:
#در روز [[شورا]] در برابر [[سعد بن ابی وقاص]]، [[عثمان]]، [[عبد الرحمن بن عوف]]، [[طلحه]] و [[زبیر]]، به این [[آیه]] [[احتجاج]] کرده و فرمودند: آیا غیر از من در میان شما کسی هست که در حال [[رکوع]]، [[زکات]] داده و درباره او این [[آیه]] نازل شده باشد؟ در این حال همۀ جمع پاسخ منفی دادند<ref>{{متن حدیث|قَالَ: فَهَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ آتَی الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ، فَنَزَلَتْ فِیهِ: (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، غَیْرِی؟!. قَالُوا: لَا}}؛ بحار الأنوار، ج ۳۱، ص۳۷۷.  </ref>.
#در روایتی آمده است [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} روزی [[فضایل]] خود را به [[ابوبکر]] [[یادآوری]] کردند، از جمله این [[فضایل]] یاد آوری [[ابوبکر]] به [[آیه ولایت]] با این بیان مظلومانۀ [[حضرت]] بود: «تو را به [[خدا]] قسم آیا در قضیه [[زکات]] [[انگشتر]]، [[ولایت]] از طرف [[خدا]] برای تو مقرر شده یا برای من»<ref>{{متن حدیث|قَالَ فَأَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَ لِیَ الْوَلَایَةُ مِنَ اللَّهِ مَعَ رَسُولِهِ فِی آیَةِ الزَّکَاةِ بِالْخَاتَمِ أَمْ لَکَ؟ قَالَ بَلْ لَک}}؛‏ الإحتجاج، ج۱، ص ۱۱۸. </ref>؟ [[ابوبکر]] جواب داد، البته برای تو<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۴۹-۱۵۱. </ref>.
===[[شبهه]] ششم: [[شبهه]] [[ابن تیمیه]]===
[[شیعه]] و [[اهل سنت]] نسبت به [[نزول]] [[آیۀ ولایت]] در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]] [[اتفاق نظر]] دارند، اما افرادی مانند [[ابن تیمیه]] معتقدند [[آیه]] در [[وصف]] [[حضرت]] نازل نشده است، از جمله [[دلایل]] منکرین [[آیه ولایت]] عبارت است از:
#{{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه]] بر جمع دلالت می‌کند و اطلاق آن بر فرد با [[فصاحت]] و [[بلاغت قرآن]] تطابق ندارد: به اشکال پاسخ‌هایی متفاوتی داده شده از جمله:
##اصولاً اطلاق واژگان جمع بر فرد معین در [[کلام عرب]] و غیر آن به [[انگیزه]] [[تعظیم]] و مانند [[تعظیم]]، امری شایع است؛ چنانکه در [[قرآن]] درباره نشان دادن [[عظمت]] [[خداوند]] از ضمایر جمع استفاده شده است {{متن قرآن|نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ}}<ref>«ما به آنچه وصف می‌کنند داناتریم» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>. در این [[آیه]] هم بی‌تردید، به کار بردن تعبیر {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در مورد [[امام علی]] بیانگر [[تکریم]] و [[تعظیم]] [[شخصیت]] ایشان است، به این [[دلیل]] که از نظر [[کمالات]] [[ایمان]] در عالی‌ترین [[درجه]] بوده و همین ویژگی سبب شده است پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[ولایت]] و [[رهبری]] [[جامعۀ اسلامی]] به ایشان سپرده شود. گذشته از این، با توجه به [[روایات]] [[شأن نزول]] [[آیه]]، اطلاق در [[آیه ولایت]] صورت گرفته است، حال اگر چنین کاربردی در زبان [[عرب]] در [[عصر رسالت]] رایج نبود، صحابه‌ای که [[حدیث]] مربوط به [[شأن نزول]] [[آیه]] را [[نقل]] می‌‌کردند باید معترض چنین [[نقلی]] می‌‌شدند در حالی که هیچکدام اعتراضی نکردند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۵۱-۱۵۵. </ref>.
##کاربرد جمع، در بعضی اوقات برای [[تشویق]] [[مردم]] به کارهای خیر صورت می‌‌گیرد چنانکه عده ای گفته‌اند اگر چه [[آیه]] با لفظ جمع آورده شد، ولی مراد از آن فقط [[امام علی]]{{ع}} است و جمع آوردن [[آیه]] دلیلش این بود که [[مردم]] [[ترغیب]] شوند و چنین عملی را انجام دهند<ref>{{عربی|فان قلت کیف صح أن یکون لعلی و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حی به علی لفظ الجمع، وان کان السبب فیه رجلا واحدا لیرغب الناس فی مثل فعله، فینالوا مثل ثوابه}}؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹. </ref>.
##در این [[آیه]] لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافتۀ آن، منطبق شده و این امکان وجود دارد که بر دیگر افراد نیز منطبق گردد. به عبارتی دیگر لفظ در اینجا در مفهوم خود استعمال شده است، نه در مصداق خارجی؛ اما مصداق لفظ جمع، گاهی می‌‌تواند فرد است و گاهی جمع، چنانکه در مورد [[امیرالمؤمنین]] و فرزندانش مصداق آن به صورت فردی است، یعنی در زمان [[نزول]]، مصداقش [[امام علی]] ({{ع}} و در زمان بعد، [[امام حسن]]{{ع}} و به ترتیب تا [[امامت]] [[امام عصر]]{{ع}} این مصادیق ادامه خواهد داشت<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه ولایت ۲ (مقاله)|آیه ولایت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]].</ref>.
#شنیدین صدای [[سائل]] و تقدیم [[انگشتر]] به آن توسط [[حضرت]] با [[حضور قلب]] ایشان در [[نماز]] منافات دارد. به این اشکال نیز جواب‌های مختلفی داده شده از جمله:
##در [[روایات]] آمده است، [[پیامبر]] گاهی [[نماز]] خود را کوتاه می‌کردند. هنگامی‌ که علّت این کار از ایشان پرسیده می‌‌شد می‌‌فرمودند: صدای [[گریه]] طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در [[مسجد]] (در حال [[نماز]]) باشد و از [[گریه]] او ناراحت شود. هر قضاوتی نسبت به عملکرد [[پیامبر]] شود همان [[قضاوت]] نیز درباره عملکرد [[علی]]{{ع}} قابل جریان است.
##حالات [[اولیاء]] [[خدا]] یکسان نبوده، بلکه گوناگون و متغیر است و این [[تغییر]]، تابع جذبه‌های گوناگون پرودگار است و هیچ منافاتی ندارد که [[انسان]] کاملی نظیر آن [[حضرت]]، گاه مستغرق عالم [[توحید]] بوده و از حالات بشری دور و گاه در حالت معمولی و عادی باشند، از این‌رو [[اختلاف]] حالات، به [[اراده]] و [[مشیّت]] [[پروردگار]] باز می‌گردد.
##توجّه آن [[حضرت]] در حین [[نماز]]، به کاری [[عبادی]] یعنی دادن [[زکات]] به [[انسان]] [[فقیر]] امری مطلوب [[پروردگار]] است؛ پس این [[عمل]] [[عبادی]]، منافاتی با [[عمل]] [[عبادی]] دیگر مثل [[نماز خواندن]] ندارد چراکه این دو عمل در طول یکدیگرند و با هم [[تعارض]] نمی‌کنند<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امام‌شناسی (کتاب)|درسنامه امام‌شناسی]]، ص:۱۵۵-۱۵۷. </ref>.
===[[شبهه]] هفتم: [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است===
برخی از [[اهل سنت]] بر این باورند که این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است.
[[ابن‌ تیمیه]] می‌نویسد: گفته او ([[علامه حلی]])<ref>منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تألیف علامه حلّی، یکی از مهم‌ترین کتاب‌هایی است که در تبیین عقاید امامیه نگاشته شده است این کتاب تا جایی اهمیت یافت که کسی همچون ابن تیمیه را بر آن داشت تا کتاب منهاج‌السنه را در رد آن بنگارد</ref> بر اینکه [[آیه]] درباره [[علی]] نازل شده [[اجماع]] وجود دارد» یکی از بزرگ‌ترین ادّعاهای [[دروغ]] است. اتفاقاً [[اهل]] [[علم حدیث]] [[اجماع]] کرده‌اند که این آگهی ویژه درباره [[علی]] فرود نیامده و [[علی]] در [[نماز]] [[انگشتر]] خود را [[صدقه]] نداده است. [[عالمان]] [[حدیث]] [[اجماع]] دارند بر اینکه [[قصه]] [[روایت]] شده در [[شأن نزول]] [[آیه]]، یکی از دروغ‌های بافته شده است<ref>{{عربی|الثاني قوله علامه حلّی  قد اجمعوا أنها نزلت في علي من اعظم الدعاوي الكاذبه بل اجمع اهل العلم بالنقل على انها لم تنزل في علي بخصوصه و ان علياً لم يتصدق بخاتمه في الصلاة و اجمع أهل العلم بالحديث على أن القصه المرويه في ذلك من الكذب الموضوع}}منهاج السنه، ج۷، ص۱۲.</ref>.
'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
#این [[شأن نزول]] را بسیاری از مفسِّران بزرگ [[اهل سنت]] [[نقل]] نموده‌اند. برخی از کسانی که بر [[نزول]] این [[آیه]] در [[حق علی]]{{ع}} [[نقل]] [[اجماع]] و یا ادّعای [[اجماع]] نموده‌اند، عبارت‌اند از:
## [[قاضی عضدالدین ایجی]] در کتاب [[المواقف فی علم]] الکلام می‎نویسد: {{عربی|و اجمع ائمة التفسير ان المراد علي}}<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۵.</ref>.
## [[شریف جرجانی]] در شرح مواقف آورده است: {{عربی|و قد اجمع ائمة التفسير على أن المراد به الذين يقيمون الصلاة الى قوله و هم راكعون على فأنه كان في الصلاة راكعاً فسأله سایل فاعطاه خاتمه فنزلت الآیة}}<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۳۶۰.</ref>.
## [[سعد الدین تفتازانی]] نیز در شرح مقاصد می‌نویسد: {{عربی|نزلت باتفاق المفسِّران في علي بن ابي‌طالب - رضی الله عنه - حین اعطی السائل خاتمه و هو راكع في صلاته و كلمه انما للحصر بشهادة النقل و الاستعمال}}<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۱۷۰.</ref>.
#با وجود شواهد و قرائن قطعی که از [[اهل سنت]] صادر شده است، چطور ادعا می‌کنند، این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} نازل نشده است؟ در حالی که بیشتر بزرگان [[اهل سنت]] این [[شأن نزول]] را پذیرفته‌اند و در کتب خود نیز بیان کرده‌اند.
#علّت اینکه [[علامه حلی]] در این مسأله ادّعای [[اجماع]] نموده‌اند آن است که، درباره [[شأن نزول]] این [[آیه]]، جز [[روایت]] مرسله که درباره [[ابوبکر]] است، همه [[روایات]] درباره [[حضرت علی]]{{ع}} است و چون آن [[روایت]] [[ضعف]] سندی دارد، در برابر انبوه [[روایات]] دیگر درباره [[حضرت علی]]{{ع}} جایگاهی نداشته و ادّعای [[اجماع]] شده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۲۸-۳۰.</ref>.
===[[شبهه]] هشتم: حمل لفظ جمع بر مفرد، مجاز است===
در [[آیه]] [[ولایت]]، لفظ جمع هفت بار آمده و حمل [[آیه]] بر مفرد [[علی]]{{ع}}، مجاز است نه [[حقیقت]]، از این‌رو، نمی‌توان [[آیه]] را بدون قرینه، بر مفرد حمل نمود.
[[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|أنه تعالى ذكر المؤمنين الموصوفين في هذه الآية بصيغة الجمع في سبعة مواضع و هي قوله}} {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> {{عربی|وحمل الفاظ الجمع وإن جاز على الواحد على سبيل التعظيم لكنه مجاز لا حقيقة، والأصل حمل الكلام على الحقيقة}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۴.</ref>.
'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
# [[روایات]] [[شأن نزول]]، راه حل استفاده از ضمائر جمع است. بر فرض که حمل جمع بر مفرد، مجاز باشد، این حمل قراینی دارد و آن، [[روایات]] فراوانی است که [[شأن نزول]] [[آیه]] را، جریان [[زکات]] خاتم [[حضرت علی]]{{ع}} را بیان کرده است.
#کاربرد جمع، برای [[تشویق]] [[مردم]] به کارهای خیر است. [[ابوالقاسم جارالله زمخشری حنفی]] در [[تفسیر]] خود می‌گوید: اگر اشکال شود: چگونه این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]{{ع}} است و حال آنکه [[آیه]] به لفظ جمع وارد شده است؟ در پاسخ می‌گوییم: [[آیه]] به لفظ جمع آمده، گرچه مراد از آن فقط یک نفر است - [[علی]]{{ع}} - است و این به خاطر آن است که [[مردم]] [[ترغیب]] شوند تا مانند چنین کاری انجام دهند و [[ثواب]] آن را ببرند<ref>{{عربی|فان قلت كیف صح أن يكون لعلي و اللفظ لفظ جماعه؟ قلت: حي به علي لفظ الجمع، و ان کان السبب فیه رجلاً واحداً ليرغب الناس في مثل فعله، فينالوا مثل ثوابه}}الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۶۴۹: </ref>.
#استفاده از الفاظ و ضمایر جمع، برای [[تعظیم]] و تفخیم است. مرحوم [[طبرسی]] می‌نویسد: اطلاق لفظ جمع، بر [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، تفخیم و [[تعظیم]] آن [[حضرت]] است، چه اینکه [[اهل]] لغت جمع را بر مفرد برای [[تعظیم]] و [[احترام]] اطلاق میکنند، و این [[حقیقت]] به اندازه‌ای مشهور است، که به [[استدلال]] نیاز ندارد<ref>مجمع البیان، ج۳، ص۳۶۴.</ref>.
#پاسخ دقیق آن است که در این [[آیه]] لفظ جمع در مفرد استعمال نشده است، بلکه عنوان جمع، بر یکی از افراد تحقق یافته آن (در زمان [[نزول]]) منطبق گردیده و امکان انطباق آن بر دیگر افراد نیز (بر فرض تحقق شرایط و ویژگی‌ها) محفوظ مانده است. میان این دو کیفیّت و دو گونه استعمال نیز، فرق بسیاری است و آنچه از نظر [[اهل]] لغت ناشدنی و نارواست، تنها گونه نخست است<ref>المیزان، ج۶، ص۹.</ref>. به دیگر سخن، لفظ در مفهوم خود استعمال می‌شود، نه در مصداق خارجی، ولی در بیرون، مصداق لفظ گاهی فرد است و گاهی جمع<ref>تفسیر تسنیم، ج۲۳، ص۱۲۵.</ref>.
#پاسخ دیگری که از دقّت بیشتری برخوردار است این است که، جمع به کار رفته در این [[آیه]]، جمع طولی است یعنی اطلاق جمع بر افراد، در طول یکدیگر است از این‌رو در [[آیه]]، یکی از مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} و مهمترین آنها [[علی]]{{ع}} است و تا [[امام زمان]] ادامه دارد. مانند: [[اولوالامر]] که نمی‌شود در یک زمان چند [[اولوالامر]] باشد پس، [[اولوالامر]]، آحاد افراد در طول یکدیگر است.
در روایاتی، [[اهل بیت]]{{عم}} به عنوان مصادیق {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در [[آیه]] [[ولایت]] یاد شده‌اند. چنان‌که [[امام صادق]]{{ع}} در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} [[ولایت]] را به احق و اولی بودن در [[تدبیر امور]] [[مسلمانان]] [[تفسیر]] کرده و یادآور شده است، مقصود از {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} [[علی]] و [[امامان]] از [[ذریه]] او تا روز قیامت‌اند؛ سپس داستان گدایی [[فقیر]] در [[مسجد پیامبر]] و [[انفاق]] [[امام علی]]{{ع}} به او در حال [[رکوع]] را یادآور شده و افزوده است: "هر یک از [[فرزندان]] او که به [[امامت]] می‌رسد، از چنین ویژگی برخوردارند و در حال [[رکوع]] [[انفاق]] می‌کنند"<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۲۸؛ غایة المرام، ج۲، ص۱۵. {{عربی|انما یعنی أولی بکم أی أحق بکم و بأمورکم و أنفسکم أموالکم، الله و رسوله، والذین امنوا، یعنی علیّاً و أولاده الأئمة إلی یوم القیامه}}.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} نیز درباره [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} فرمودند: مراد [[امامان]]{{عم}} است<ref>بحارالأنوار، ج۹، ص۳۵.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۲-۳۵.</ref>.
===[[شبهه]] نهم: [[حضور قلب]] [[علی]]{{ع}} در [[نماز]] با خاتم بخشی او، منافات دارد===
آنچه از حالات [[امام علی|امیرالمؤمنان علی]]{{ع}} در [[نماز]] [[نقل]] شده آن است که [[حضرت]] دارای [[حضور قلب]] خاصی بودند به گونه‌ای که از خود بی‌خود می‌شدند. این حالت [[علی]]{{ع}} با این مطلب که در حال [[نماز]] صدای [[سائل]] را شنیدند و [[انگشتر]] خود را به او دادند، منافات دارد؛ زیرا حالت نخست، مستلزم توجّه تام به [[پروردگار]]، ولی حالت دوّم موجب توجّه به غیر [[خداوند]] است؛ از این‌رو، نمی‌توان مدلول [[آیه]] را درباره آن [[حضرت]] پذیرفت.
[[فخر رازی]] می‌نویسد: {{عربی|وهو أن اللائق بعلي أن یكون مستغرق القلب بذکر الله حال ما يكون في الصلاة، والظاهر أن من كان كذلك فإنه لا یتفرغ لاستماع كلام الغير و لفهمه، و لهذا قال تعالى:}} {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> {{عربی|ومن كان قلبه مستغرقا في الفكر كيف يتفرغ لاستماع كلام الغير}}<ref>مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۳۸۶.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۵-۳۶.</ref>.
'''پاسخ به این [[شبهه]]''':
#بر پایه [[روایات]]، [[پیامبر]]{{صل}} نیز گاهی [[نماز]] را کوتاه می‌کردند و آن را به سرعت پایان می‌دادند. هنگامی که از ایشان علّت این کار پرسیده شد، فرمودند: "صدای [[گریه]] طفلی را شنیدم، گفتم شاید مادرش در [[مسجد]] (در حال [[نماز]]) باشد و از [[گریه]] او ناراحت شود"<ref>سنن النبی، ص۲۷۳.</ref>. از این‌رو هر قضاوتی درباره عملکرد [[پیامبر]] شود، همان [[قضاوت]] نیز درباره عملکرد [[علی]]{{ع}} خواهد شد.
#توجّه آن [[حضرت]] هنگام [[نماز]] به کاری بوده که مطلوب [[پروردگار]] است؛ پس این عمل، عبادتی در ضمن [[عبادت]] خواهد بود. [[عظمت]] [[روح]] ایشان چنان بود که می‌توانست در یک زمان دو [[عبادت]] را انجام دهد و این با [[حضور قلب]] در پیشگاه [[پروردگار]] تنافی نخواهد داشت. چنین افرادی [[مظهر اسم]] [[جمال]] {{متن حدیث|يَا مَنْ لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ}}‌اند. به دیگر سخن، "ولیِّ [[حق]]"، در هر شأنی از [[شئون]] [[بندگی]]، [[غافل]] از [[شئون]] دیگر نیست؛ پس اگر [[بنده]] [[خدا]] به [[نماز]] مشغول است، از [[شأن]] دیگر [[بندگی]]، که ایتاء [[زکات]] است، [[غافل]] نیست.
#شنیدن صدای [[سائل]] و کمک آن به او، توجّه به خویشتن نیست، بلکه عین توجّه به [[خدا]] است. [[علی]] در حال [[نماز]] از خود [[بیگانه]] بود، نه از [[خدا]]. روشن است، بیگانگی از [[خلق]] [[خدا]] بیگانگی از خداست. [[صدقه]] پیش از آنکه به دست [[سائل]] برسد، به [[دست خدا]] می‌رسد: {{متن قرآن|أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«آیا ندانسته‌اند: خداوند است که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و زکات‌ها را دریافت می‌دارد و خداوند است که توبه‌پذیر بخشاینده است؟!» سوره توبه، آیه ۱۰۴.</ref> و در واقع با [[خدا]] در [[ارتباط]] بوده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۳۶-۳۷.</ref>.


==طریقه دیگر در استدلال به آیه==
==طریقه دیگر در استدلال به آیه==
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش