پرش به محتوا

حجاج بن عمرو بن غزیه مازنی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
[[حجاج]] در برابر کسانی که با [[تمسک]] به کهولت سن [[عثمان]] خواهان [[رهایی]] او بودند تا مرگش در بستر فرارسد، می‌گفت: حتی اگر [[زمان]] اندکی به [[مرگ]] وی باقی مانده باشد با کشتن او به [[خدا]] [[تقرب]] خواهد جست<ref>بلاذری، ج۶، ص۱۹۷ و ۲۱۰.</ref>. وی سپس با فریاد از [[مصریان]] خواست در [[عزم]] و نیتشان [[استوار]] باشند و به خواسته خود [[جامه]] عمل بپوشانند<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۲۴.</ref>. آنگاه که [[مروان]] و عده‌ای دیگر در مقابل [[شورشیان]] ایستاده و [[شمشیر]] کشیده، [[رجز]] خواندند، [[حجاج بن غزیه]] با [[خواندن]] رجزی به سوی مروان رفت و با [[زدن]] ضربه شمشیری بر شانه وی، او را مجروح ساخت<ref>ابن شبه، ج۴، ص۱۲۸۱؛ بلاذری، ج۶، ص۱۹۸؛ ابن اعثم، ج۲، ص۴۲۸؛ برخی گزارش‌ها از مضروب شدن مروان از سوی وی به گونه ای دیگر است: ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۸۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۹۳.</ref>. حجاج، از جمله کسانی بود که وارد [[منزل]] عثمان شد و پس از [[کشته شدن عثمان]] با خواندن رجزی از اینکه توانستند وی را کشته و در جایگاه [[بدی]] بنشانند، ابراز [[خوشحالی]] کرد<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۳۰.</ref> و به همراه عده‌ای دیگر از بستگان [[انصاری]] خود از ورود افراد به [[خانه]] عثمان برای [[نماز]] و [[دفن]] جلوگیری کرد و این [[کار]] را به بعد از [[انتخاب خلیفه]] جدید واگذاشت. [[ابو جهم بن حذیفه]] که برای [[خواندن نماز]] بر [[عثمان]] آمده بود با [[تعریض]] به آنان گفت پیش از اینکه ما بر او [[نماز]] بخوانیم، [[فرشتگان]] بر او نماز گزارده‌اند. [[حجاج بن غزیه]] او را [[دروغگو]] خواند و از [[خدا]] خواست او را با [[شیطان]] و عثمان [[محشور]] کند<ref>بلاذری، ج۶، ص۲۰۳؛ ابن اعثم، ج۴، ص۴۳۲.</ref>.
[[حجاج]] در برابر کسانی که با [[تمسک]] به کهولت سن [[عثمان]] خواهان [[رهایی]] او بودند تا مرگش در بستر فرارسد، می‌گفت: حتی اگر [[زمان]] اندکی به [[مرگ]] وی باقی مانده باشد با کشتن او به [[خدا]] [[تقرب]] خواهد جست<ref>بلاذری، ج۶، ص۱۹۷ و ۲۱۰.</ref>. وی سپس با فریاد از [[مصریان]] خواست در [[عزم]] و نیتشان [[استوار]] باشند و به خواسته خود [[جامه]] عمل بپوشانند<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۲۴.</ref>. آنگاه که [[مروان]] و عده‌ای دیگر در مقابل [[شورشیان]] ایستاده و [[شمشیر]] کشیده، [[رجز]] خواندند، [[حجاج بن غزیه]] با [[خواندن]] رجزی به سوی مروان رفت و با [[زدن]] ضربه شمشیری بر شانه وی، او را مجروح ساخت<ref>ابن شبه، ج۴، ص۱۲۸۱؛ بلاذری، ج۶، ص۱۹۸؛ ابن اعثم، ج۲، ص۴۲۸؛ برخی گزارش‌ها از مضروب شدن مروان از سوی وی به گونه ای دیگر است: ابن عبدالبر، ج۱، ص۳۸۷؛ ابن اثیر، ج۱، ص۶۹۳.</ref>. حجاج، از جمله کسانی بود که وارد [[منزل]] عثمان شد و پس از [[کشته شدن عثمان]] با خواندن رجزی از اینکه توانستند وی را کشته و در جایگاه [[بدی]] بنشانند، ابراز [[خوشحالی]] کرد<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۳۰.</ref> و به همراه عده‌ای دیگر از بستگان [[انصاری]] خود از ورود افراد به [[خانه]] عثمان برای [[نماز]] و [[دفن]] جلوگیری کرد و این [[کار]] را به بعد از [[انتخاب خلیفه]] جدید واگذاشت. [[ابو جهم بن حذیفه]] که برای [[خواندن نماز]] بر [[عثمان]] آمده بود با [[تعریض]] به آنان گفت پیش از اینکه ما بر او [[نماز]] بخوانیم، [[فرشتگان]] بر او نماز گزارده‌اند. [[حجاج بن غزیه]] او را [[دروغگو]] خواند و از [[خدا]] خواست او را با [[شیطان]] و عثمان [[محشور]] کند<ref>بلاذری، ج۶، ص۲۰۳؛ ابن اعثم، ج۴، ص۴۳۲.</ref>.


پس از [[قتل]] [[خلیفه]]، وی و عده‌ای از [[انصار]] همچون [[ابوالهیثم بن تهان]]، پیش از [[انتخاب]] شدن [[امام علی]]{{ع}} به [[خلافت]]، با [[مردم]] [[سخن]] گفتند و با یاد از [[سیره]] [[ناپسند]] عثمان از سابقه و [[منزلت]] والای امام علی{{ع}} سخن راندند و آن [[حضرت]] را به عنوان [[بهترین]] فرد برای خلافت [[ذکر]] کردند<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. او در حوادث بعدی [[خلافت امام علی]]{{ع}} نیز فعالانه شرکت داشت. در [[جنگ جمل]] در صف [[یاران امام علی]]{{ع}} بود و از آغاز حرکت [[امام]] با [[خواندن]] اشعار، انصار را [[تشویق]] به [[همراهی با امام]] می‌کرد<ref>بلاذری، ج۳، ص۹۷؛ ابن اثیر، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. هنگامی که آن حضرت از [[ربذه]] به [[بصره]] می‌رفت در سخنانی بر [[صلح]] تأکید کرد و یادآور شد که تا [[اصحاب جمل]] شروع به [[جنگ]] نکنند، [[دست]] به جنگ نمی‌زند، اما چنانچه ناچار شود به [[نبرد]] تن خواهد داد. این موضع امام{{ع}} مورد پسند حجاج بن غزیه قرار گرفت و اظهار داشت همان گونه که به [[گفتار]] خشنودم کردی، به [[کردار]] و عمل تو را [[خشنود]] می‌کنیم، سپس شعری سرود که نشان از [[آمادگی]] برای جان‌فشانی داشت<ref>طبری، ج۴، ص۴۷۹ و ر.ک: مفید، ص۴۱۲.</ref>. او در جنگ جمل از خود [[شجاعت]] و [[پایداری]] نشان داد. هنگامی که درگیری شدت یافت، [[حجاج بن عمرو بن غزیه]] در میدان جنگ با ذکر شجاعت انصار در [[جاهلیت]]، از آنان خواست [[استقامت]] و [[صبر]] پیشه کنند تا [[پیروزی]] نصیب آنان شود. سپس خود پیشاپیش آنان [[شعر]] می‌خواند و [[شمشیر]] می‌زد<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۸۱.</ref>.
پس از [[قتل]] [[خلیفه]]، وی و عده‌ای از [[انصار]] همچون [[ابوالهیثم بن تیهان]]، پیش از [[انتخاب]] شدن [[امام علی]]{{ع}} به [[خلافت]]، با [[مردم]] [[سخن]] گفتند و با یاد از [[سیره]] [[ناپسند]] عثمان از سابقه و [[منزلت]] والای امام علی{{ع}} سخن راندند و آن [[حضرت]] را به عنوان [[بهترین]] فرد برای خلافت [[ذکر]] کردند<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۳۵.</ref>. او در حوادث بعدی [[خلافت امام علی]]{{ع}} نیز فعالانه شرکت داشت. در [[جنگ جمل]] در صف [[یاران امام علی]]{{ع}} بود و از آغاز حرکت [[امام]] با [[خواندن]] اشعار، انصار را [[تشویق]] به [[همراهی با امام]] می‌کرد<ref>بلاذری، ج۳، ص۹۷؛ ابن اثیر، ج۲، ص۲۸۰.</ref>. هنگامی که آن حضرت از [[ربذه]] به [[بصره]] می‌رفت در سخنانی بر [[صلح]] تأکید کرد و یادآور شد که تا [[اصحاب جمل]] شروع به [[جنگ]] نکنند، [[دست]] به جنگ نمی‌زند، اما چنانچه ناچار شود به [[نبرد]] تن خواهد داد. این موضع امام{{ع}} مورد پسند حجاج بن غزیه قرار گرفت و اظهار داشت همان گونه که به [[گفتار]] خشنودم کردی، به [[کردار]] و عمل تو را [[خشنود]] می‌کنیم، سپس شعری سرود که نشان از [[آمادگی]] برای جان‌فشانی داشت<ref>طبری، ج۴، ص۴۷۹ و ر.ک: مفید، ص۴۱۲.</ref>. او در جنگ جمل از خود [[شجاعت]] و [[پایداری]] نشان داد. هنگامی که درگیری شدت یافت، [[حجاج بن عمرو بن غزیه]] در میدان جنگ با ذکر شجاعت انصار در [[جاهلیت]]، از آنان خواست [[استقامت]] و [[صبر]] پیشه کنند تا [[پیروزی]] نصیب آنان شود. سپس خود پیشاپیش آنان [[شعر]] می‌خواند و [[شمشیر]] می‌زد<ref>ابن اعثم، ج۲، ص۴۸۱.</ref>.
وی همچنین پیش از آغاز [[پیکار]] [[صفین]] [[نامه امام]] [[علی]]{{ع}} به [[معاویه]] که وی را به [[بیعت]] با [[جنگ]] فرامی خواند، به [[شام]] نزد معاویه برد. معاویه او را از کشندگان [[عثمان]] دانست. او نیز معاویه را از کسانی که به [[طلب یاری]] عثمان [[پاسخ]] ندادند، برشمرد. معاویه از این [[سخن]] به [[خشم]] آمد و از او خواست نزد علی{{ع}} بازگردد<ref>دینوری، ص۱۴۱؛ ابن اعثم، ج۲، ص۴۹۴؛ ابن قتیبة، ج۱، ص۷۶، آورنده نامه را حجاج بن علی انصاری ذکر کرده است که عدی تصحیف «غزیه» است.</ref>، سپس جواب [[نامه]] را که تنها در آن [[بسم الله]] الرحمن [[الرحیم]] نوشته بود از سوی فرد دیگری برای [[امام علی]]{{ع}}ارسال کرد<ref>دینوری، ص۱۴۱.</ref>.
وی همچنین پیش از آغاز [[پیکار]] [[صفین]] [[نامه امام]] [[علی]]{{ع}} به [[معاویه]] که وی را به [[بیعت]] با [[جنگ]] فرامی خواند، به [[شام]] نزد معاویه برد. معاویه او را از کشندگان [[عثمان]] دانست. او نیز معاویه را از کسانی که به [[طلب یاری]] عثمان [[پاسخ]] ندادند، برشمرد. معاویه از این [[سخن]] به [[خشم]] آمد و از او خواست نزد علی{{ع}} بازگردد<ref>دینوری، ص۱۴۱؛ ابن اعثم، ج۲، ص۴۹۴؛ ابن قتیبة، ج۱، ص۷۶، آورنده نامه را حجاج بن علی انصاری ذکر کرده است که عدی تصحیف «غزیه» است.</ref>، سپس جواب [[نامه]] را که تنها در آن [[بسم الله]] الرحمن [[الرحیم]] نوشته بود از سوی فرد دیگری برای [[امام علی]]{{ع}}ارسال کرد<ref>دینوری، ص۱۴۱.</ref>.


۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش