پرش به محتوا

طلاق در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۴: خط ۴:


==مقدمه==
==مقدمه==
واژه [[طلاق]] که در [[قرآن]] به کار رفته {{متن قرآن|وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.</ref>،  {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> اسم مصدر از «تطلیق» یا «اطلاق» در لغت به معنای ازاله قید (گشودن گره) و رها کردن آمده است؛ لیکن در اصطلاح عبارت است از ازاله قید [[نکاح]] (برهم زدن پیوند [[زناشویی]]) با صیغه [[طالق]] و مانند آن.<ref>التنقیح الرائع ۳/ ۲۹۰؛ مسالک الافهام ۹/ ۹.</ref>
واژه [[طلاق]] که در [[قرآن]] به کار رفته {{متن قرآن|وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.</ref>،  {{متن قرآن|الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند- و اگر بیم داشتید که آن دو حدود خداوند را بجا نیاورند، در آنچه زن برای آزادی خود می‌دهد (و شوهر می‌ستاند) گناهی بر آن دو نیست؛ اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref> اسم مصدر از «تطلیق» یا «اطلاق» در لغت به معنای ازاله قید (گشودن گره) و رها کردن آمده است؛ لکن در اصطلاح عبارت است از ازاله قید [[نکاح]] (برهم زدن پیوند [[زناشویی]]) با صیغه [[طالق]] و مانند آن.<ref>التنقیح الرائع ۳/ ۲۹۰؛ مسالک الافهام ۹/ ۹.</ref>


== [[حکم تکلیفی]] ==
== [[حکم تکلیفی]] ==
شکی در [[مشروعیت]] و جواز طلاق نیست؛ لیکن بر اثر عوارضی گاه [[واجب]] تخییری است، مانند مردی که نسبت به همسرش عمل ایلاء یا ظهار انجام داده و در پی آن، [[حاکم شرع]] با شرایطی [[حکم]] می‏‌کند که مرد یا همسرش را طلاق دهد و یا به او [[رجوع]] کند و بر مرد واجب است یکی از آن دو را انجام دهد، و گاه [[مستحب]] است، مانند صورت [[اختلاف]] و [[نزاع]] شدید بین زوجین و عدم امکان توافق میان آن دو، و گاه [[مکروه]] است، مانند صورت عدم اختلاف و داشتن توافق و تفاهم [[اخلاقی]]. گاهی نیز [[حرام]] است، مانند طلاق حایض.<ref>قواعد الاحکام ۳/ ۱۳۰.</ref>
شکی در [[مشروعیت]] و جواز طلاق نیست؛ لکن بر اثر عوارضی گاه [[واجب]] تخییری است، مانند مردی که نسبت به همسرش عمل ایلاء یا ظهار انجام داده و در پی آن، [[حاکم شرع]] با شرایطی [[حکم]] می‏‌کند که مرد یا همسرش را طلاق دهد و یا به او [[رجوع]] کند و بر مرد واجب است یکی از آن دو را انجام دهد، و گاه [[مستحب]] است، مانند صورت [[اختلاف]] و [[نزاع]] شدید بین زوجین و عدم امکان توافق میان آن دو، و گاه [[مکروه]] است، مانند صورت عدم اختلاف و داشتن توافق و تفاهم [[اخلاقی]]. گاهی نیز [[حرام]] است، مانند طلاق حایض.<ref>قواعد الاحکام ۳/ ۱۳۰.</ref>


== اقسام طلاق ==
== اقسام طلاق ==
خط ۱۳: خط ۱۳:


طلاق بدعی؛ یعنی طلاقی که [[بدعت]] و حرام است. این نوع طلاق در اصطلاح سه قسم است:
طلاق بدعی؛ یعنی طلاقی که [[بدعت]] و حرام است. این نوع طلاق در اصطلاح سه قسم است:
#طلاق [[زن]] غیر حامله در حال حیض یا نفاس، در صورتی که شوهرش با او آمیزش کرده باشد و نیز نزد همسرش حاضر باشد و یا زوج غایب باشد، لیکن مدتی که [[زن]] بر حسب [[عادت]] از [[پاکی]] فعلی به پاکی بعدی منتقل می‏‌شود، [[صبر]] نکند.
#طلاق [[زن]] غیر حامله در حال حیض یا نفاس، در صورتی که شوهرش با او آمیزش کرده باشد و نیز نزد همسرش حاضر باشد و یا زوج غایب باشد، لکن مدتی که [[زن]] بر حسب [[عادت]] از [[پاکی]] فعلی به پاکی بعدی منتقل می‏‌شود، [[صبر]] نکند.
#طلاق زن در پاکی‌‏ای که همسرش در آن با وی نزدیکی کرده باشد و زن یائسه یا نابالغ و یا حامله نباشد.
#طلاق زن در پاکی‌‏ای که همسرش در آن با وی نزدیکی کرده باشد و زن یائسه یا نابالغ و یا حامله نباشد.
#[[سه طلاقه کردن زن]]، بدون آنکه بین طلاق‌ها رجوعی صورت گیرد. البته در این صورت یک [[طلاق]] واقع می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>
#[[سه طلاقه کردن زن]]، بدون آنکه بین طلاق‌ها رجوعی صورت گیرد. البته در این صورت یک [[طلاق]] واقع می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>
خط ۲۷: خط ۲۷:
طلاق عدّی طلاقی را گویند که مرد همسرش را با شرایط طلاق دهد، سپس در زمان عدّه به او رجوع و با وی نزدیکی کند و سپس او را طلاق دهد.
طلاق عدّی طلاقی را گویند که مرد همسرش را با شرایط طلاق دهد، سپس در زمان عدّه به او رجوع و با وی نزدیکی کند و سپس او را طلاق دهد.


طلاق سنّی به معنای اخص عبارت است از طلاق رجعی‏ای که مرد در زمان عدّه به همسرش رجوع نکرده باشد. البته طلاق رجعی منحصر به این دو قسم نیست؛ زیرا طلاقی که مرد در زمان عدّه رجوع کند، لیکن با همسرش آمیزش ننماید نیز از اقسام طلاق رجعی به شمار می‌‏رود.<ref>نهایة المرام ۲/ ۴۵ ـ ۴۶.</ref>
طلاق سنّی به معنای اخص عبارت است از طلاق رجعی‏ای که مرد در زمان عدّه به همسرش رجوع نکرده باشد. البته طلاق رجعی منحصر به این دو قسم نیست؛ زیرا طلاقی که مرد در زمان عدّه رجوع کند، لکن با همسرش آمیزش ننماید نیز از اقسام طلاق رجعی به شمار می‌‏رود.<ref>نهایة المرام ۲/ ۴۵ ـ ۴۶.</ref>


کلمات [[فقها]] در بیان گونه‌‏های طلاق مختلف است، لیکن ثمره‏‌ای بر آن مترتب نیست.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۱۸.</ref>
کلمات [[فقها]] در بیان گونه‌‏های طلاق مختلف است، لکن ثمره‏‌ای بر آن مترتب نیست.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۱۸.</ref>


== ارکان طلاق ==
== ارکان طلاق ==
خط ۵۶: خط ۵۶:
برخی، صرف غیبت زوج را مجوز طلاق دان زوجه در هر زمان دانسته‌‏اند، بدون آنکه نیازی به صبر کردن داشته باشد.<ref>المقنعة/ ۵۲۶؛ المراسم العلویة / ۱۶۳.</ref>
برخی، صرف غیبت زوج را مجوز طلاق دان زوجه در هر زمان دانسته‌‏اند، بدون آنکه نیازی به صبر کردن داشته باشد.<ref>المقنعة/ ۵۲۶؛ المراسم العلویة / ۱۶۳.</ref>


زوجی که حاضر است، لیکن امکان اطلاع یابی از حال همسر خویش را ندارد، [[حکم]] غایب را دارد؛ چنان که غایبی که امکان [[آگاهی]] از وضع همسرش را دارد در [[حکم]] حاضر است.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۳۸.</ref>
زوجی که حاضر است، لکن امکان اطلاع یابی از حال همسر خویش را ندارد، [[حکم]] غایب را دارد؛ چنان که غایبی که امکان [[آگاهی]] از وضع همسرش را دارد در [[حکم]] حاضر است.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۳۸.</ref>


۴. وقوع [[طلاق]] در پاکی‌ای که در آن آمیزشی صورت نگرفته باشد. این شرط در چهار دسته از زن‌ها معتبر نیست:
۴. وقوع [[طلاق]] در پاکی‌ای که در آن آمیزشی صورت نگرفته باشد. این شرط در چهار دسته از زن‌ها معتبر نیست:
خط ۶۲: خط ۶۲:
#دختر نرسیده به سنّ حیض.
#دختر نرسیده به سنّ حیض.
#حامله. آیا ملاک، حامله بودن [[واقعی]] است یا حامله بودن مشخص و معلوم؟ مسئله اختلافی است. بنابر قول نخست، طلاق دادن حامله مطلقا صحیح است؛ هرچند در [[زمان]] طلاق حاملگی [[زن]] مشخص نباشد و بعدها مشخص گردد، بر خلاف قول دوم که طلاق تنها در صورت مشخص بودن حاملگی صحیح است.
#حامله. آیا ملاک، حامله بودن [[واقعی]] است یا حامله بودن مشخص و معلوم؟ مسئله اختلافی است. بنابر قول نخست، طلاق دادن حامله مطلقا صحیح است؛ هرچند در [[زمان]] طلاق حاملگی [[زن]] مشخص نباشد و بعدها مشخص گردد، بر خلاف قول دوم که طلاق تنها در صورت مشخص بودن حاملگی صحیح است.
#زنی که در سن قاعدگی است، لیکن مادرزادی یا بر اثر عروض [[بیماری]] [[حیض]] نمی‏‌شود که در اصطلاح به او مسترابه گویند. به شرط آنکه از زمان آمیزش با وی سه ماه گذشته باشد و قبل از آن طلاق صحیح نیست.<ref>الحدائق الناضرة ۲۵/ ۱۷۷ ـ ۱۸۰؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۴۰ ـ ۴۴.</ref>
#زنی که در سن قاعدگی است، لکن مادرزادی یا بر اثر عروض [[بیماری]] [[حیض]] نمی‏‌شود که در اصطلاح به او مسترابه گویند. به شرط آنکه از زمان آمیزش با وی سه ماه گذشته باشد و قبل از آن طلاق صحیح نیست.<ref>الحدائق الناضرة ۲۵/ ۱۷۷ ـ ۱۸۰؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۴۰ ـ ۴۴.</ref>


۵. تعیین. بنابر قول مشهور در صورت تعدد زوجه، لازم است زوجه‌‏ای را که طلاق می‌‏دهد با ذکر نام یا صفت او یا با اشاره و یا در [[نیّت]] معیّن کند و بدون تعیین طلاق [[باطل]] است. البته در صورتی که در نیّت خود، مطلّقه را مشخص کند باید مراد خود را مشخص سازد که کدام زوجه است.<ref>الجامع للشرائع/ ۴۶۵؛ مختلف الشیعة ۷/ ۳۸۹.</ref>
۵. تعیین. بنابر قول مشهور در صورت تعدد زوجه، لازم است زوجه‌‏ای را که طلاق می‌‏دهد با ذکر نام یا صفت او یا با اشاره و یا در [[نیّت]] معیّن کند و بدون تعیین طلاق [[باطل]] است. البته در صورتی که در نیّت خود، مطلّقه را مشخص کند باید مراد خود را مشخص سازد که کدام زوجه است.<ref>الجامع للشرائع/ ۴۶۵؛ مختلف الشیعة ۷/ ۳۸۹.</ref>
خط ۷۱: خط ۷۱:


=== صیغه طلاق ===
=== صیغه طلاق ===
اصل در [[عقد]] [[ازدواج]] عدم قابلیّت آن برای برهم زدن است؛ از این‏رو، با هر سببی نمی‌‏توان این پیوند را گسست؛ لیکن [[شارع مقدس]] طلاق را سببی برای [[گسستن]] این پیوند قرار داده است.
اصل در [[عقد]] [[ازدواج]] عدم قابلیّت آن برای برهم زدن است؛ از این‏رو، با هر سببی نمی‌‏توان این پیوند را گسست؛ لکن [[شارع مقدس]] طلاق را سببی برای [[گسستن]] این پیوند قرار داده است.


طلاق با هر لفظ بیانگر مفاد آن تحقق نمی‏‌یابد؛ بلکه با صیغه خاص همراه با شرایطی تحقق می‌‏یابد. صیغه خاص عبارت است از لفظ «[[طالق]]» همراه با کلماتی که مطلّقه را مشخص می‏‌کند، مانند «اَنتِ طالقٌ» یا «هذِهِ طالقٌ». بنابر این، [[طلاق]] با جمله «اَنتِ الطالق» (با الف و [[لام]]) یا «طلاق» یا «مِنَ المطَلَّقات»، تحقق نمی‌‏یابد.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۵۶ ـ ۵۷.</ref>
طلاق با هر لفظ بیانگر مفاد آن تحقق نمی‏‌یابد؛ بلکه با صیغه خاص همراه با شرایطی تحقق می‌‏یابد. صیغه خاص عبارت است از لفظ «[[طالق]]» همراه با کلماتی که مطلّقه را مشخص می‏‌کند، مانند «اَنتِ طالقٌ» یا «هذِهِ طالقٌ». بنابر این، [[طلاق]] با جمله «اَنتِ الطالق» (با الف و [[لام]]) یا «طلاق» یا «مِنَ المطَلَّقات»، تحقق نمی‌‏یابد.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۵۶ ـ ۵۷.</ref>
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
[[سه طلاقه کردن زن]]: مردی که [[همسر]] [[آزاد]] خود را سه بار [[طلاق]] دهد، نمی‏‌تواند به او [[رجوع]] کند مگر آنکه [[زن]] با مردی دیگر [[ازدواج]] نماید و پس از آمیزش از او جدا شود یا آن مرد بمیرد. تنها در این صورت مرد اول می‌‏تواند با این زن دوباره ازدواج کند<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. در [[کنیز]] با دو بار طلاق دادن [[حکم]] یاد شده جاری می‏‌شود.
[[سه طلاقه کردن زن]]: مردی که [[همسر]] [[آزاد]] خود را سه بار [[طلاق]] دهد، نمی‏‌تواند به او [[رجوع]] کند مگر آنکه [[زن]] با مردی دیگر [[ازدواج]] نماید و پس از آمیزش از او جدا شود یا آن مرد بمیرد. تنها در این صورت مرد اول می‌‏تواند با این زن دوباره ازدواج کند<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref>. در [[کنیز]] با دو بار طلاق دادن [[حکم]] یاد شده جاری می‏‌شود.


طلاق [[مجدد]] بدون آمیزش: بدون [[شک]]، طلاق حامله با وجود شرایط آن صحیح است. چنانچه زوج در [[زمان]] حاملگی به او رجوع و با وی نزدیکی کند، می‌‏تواند دوباره او را طلاق دهد که از آن به طلاق عدّه تعبیر می‌‏کنند؛ لیکن در اینکه طلاق دوم پس از رجوع و پیش از آمیزش با او نیز صحیح است یا نه، [[اختلاف]] است. مشهور طلاق دوم را مطلقا صحیح می‌‏دانند؛ چه پس از آمیزش، طلاق دوم واقع شود یا پیش از آن.<ref>مسالک الافهام ۹ / ۱۳۰؛ الحدائق الناضرة ۲۵/ ۲۹۴.</ref>
طلاق [[مجدد]] بدون آمیزش: بدون [[شک]]، طلاق حامله با وجود شرایط آن صحیح است. چنانچه زوج در [[زمان]] حاملگی به او رجوع و با وی نزدیکی کند، می‌‏تواند دوباره او را طلاق دهد که از آن به طلاق عدّه تعبیر می‌‏کنند؛ لکن در اینکه طلاق دوم پس از رجوع و پیش از آمیزش با او نیز صحیح است یا نه، [[اختلاف]] است. مشهور طلاق دوم را مطلقا صحیح می‌‏دانند؛ چه پس از آمیزش، طلاق دوم واقع شود یا پیش از آن.<ref>مسالک الافهام ۹ / ۱۳۰؛ الحدائق الناضرة ۲۵/ ۲۹۴.</ref>


برخی قدما طلاق دوم را مطلقا صحیح ندانسته‌اند؛ چه پس از آمیزش رخ دهد یا پیش از آن، مگر آنکه رجوع پس از سپری شدن سه ماه از طلاق اول باشد.<ref>المقنع/ ۳۴۶.</ref>
برخی قدما طلاق دوم را مطلقا صحیح ندانسته‌اند؛ چه پس از آمیزش رخ دهد یا پیش از آن، مگر آنکه رجوع پس از سپری شدن سه ماه از طلاق اول باشد.<ref>المقنع/ ۳۴۶.</ref>
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
برخی دیگر از آنان میان طلاق عدّه و غیر آن تفصیل داده و گفته‌‏اند: تنها طلاق عدّه که پس از رجوع در آن، آمیزش صورت می‏‌گیرد، صحیح است.<ref>النهایة/ ۵۱۶ ـ ۵۱۷.</ref>
برخی دیگر از آنان میان طلاق عدّه و غیر آن تفصیل داده و گفته‌‏اند: تنها طلاق عدّه که پس از رجوع در آن، آمیزش صورت می‏‌گیرد، صحیح است.<ref>النهایة/ ۵۱۶ ـ ۵۱۷.</ref>


در غیر حامله که زوج او را طلاق رجعی داده، بدون شک، با رجوع در زمان عدّه و آمیزش با وی پس از رجوع، طلاق دوباره او در زمان [[پاکی]] که آمیزش در آن صورت نگرفته صحیح است؛ لیکن آیا طلاق دوم او بدون آمیزش نیز صحیح است یا نه، اختلاف می‌‏باشد. مشهور طلاق دوم را مطلقاً صحیح می‏‌دانند؛ چه طلاق قبل از آمیزش واقع شود یا بعد از آن. البته در صورتی که بخواهد قبل از آمیزش طلاق دهد، می‏‌تواند آن را در همان پاکی‏ای که [[رجوع]] کرده انجام دهد و نیازی به [[طلاق]] در [[پاکی]] دیگر نیست؛ هرچند [[افضل]] وقوع آن در پاکی‏ای دیگر است.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۳۵ ـ ۱۴۲.</ref>
در غیر حامله که زوج او را طلاق رجعی داده، بدون شک، با رجوع در زمان عدّه و آمیزش با وی پس از رجوع، طلاق دوباره او در زمان [[پاکی]] که آمیزش در آن صورت نگرفته صحیح است؛ لکن آیا طلاق دوم او بدون آمیزش نیز صحیح است یا نه، اختلاف می‌‏باشد. مشهور طلاق دوم را مطلقاً صحیح می‏‌دانند؛ چه طلاق قبل از آمیزش واقع شود یا بعد از آن. البته در صورتی که بخواهد قبل از آمیزش طلاق دهد، می‏‌تواند آن را در همان پاکی‏ای که [[رجوع]] کرده انجام دهد و نیازی به [[طلاق]] در [[پاکی]] دیگر نیست؛ هرچند [[افضل]] وقوع آن در پاکی‏ای دیگر است.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۳۵ ـ ۱۴۲.</ref>


طلاق افزون بر سه بار: چنانچه مردی بعد از [[سه طلاقه کردن]] [[همسر]] خود و [[ازدواج]] با وی پس از جدا شدن از محلّل یا مردن او، دوباره او را سه طلاقه کند، [[زن]] بر او [[حرام]] می‏‌گردد و [[حلال]] شدنش نیازمند محلّل است و چنانچه برای هفتمین بار با او ازدواج کند و به گونه پیشین او را سه طلاقه کند، بعد از طلاق نهم در صورتی که همه طلاق‌ها عدّی باشند، زن بر آن مرد حرام [[ابدی]] می‏‌شود؛<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> اما اگر طلا‌قها عدّی نباشند یا بعضی از آنها غیر عدّی باشند، بنابر مشهور، زن بر آن مرد حرام ابدی نمی‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۸.</ref>
طلاق افزون بر سه بار: چنانچه مردی بعد از [[سه طلاقه کردن]] [[همسر]] خود و [[ازدواج]] با وی پس از جدا شدن از محلّل یا مردن او، دوباره او را سه طلاقه کند، [[زن]] بر او [[حرام]] می‏‌گردد و [[حلال]] شدنش نیازمند محلّل است و چنانچه برای هفتمین بار با او ازدواج کند و به گونه پیشین او را سه طلاقه کند، بعد از طلاق نهم در صورتی که همه طلاق‌ها عدّی باشند، زن بر آن مرد حرام [[ابدی]] می‏‌شود؛<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۱ ـ ۱۲۲.</ref> اما اگر طلا‌قها عدّی نباشند یا بعضی از آنها غیر عدّی باشند، بنابر مشهور، زن بر آن مرد حرام ابدی نمی‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۱۲۸.</ref>
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
برخی در عدم تحقق [[حرمت]] ابدی با نه طلاقه کردن [[زن]] به طلاق غیر عدّی اشکال کرده‏‌اند؛ بلکه برخی معاصران حصول حرمت ابدی را با نه طلاقه کردن زن مطلقا ـ خواه طلاق عدّی یا غیر عدّی ـ بعید ندانسته‌‏اند.<ref>الاحکام الواضحة (فاضل)/ ۳۹۷؛ منهاج الصالحین (خویی) ۲/ ۲۹۶.</ref>
برخی در عدم تحقق [[حرمت]] ابدی با نه طلاقه کردن [[زن]] به طلاق غیر عدّی اشکال کرده‏‌اند؛ بلکه برخی معاصران حصول حرمت ابدی را با نه طلاقه کردن زن مطلقا ـ خواه طلاق عدّی یا غیر عدّی ـ بعید ندانسته‌‏اند.<ref>الاحکام الواضحة (فاضل)/ ۳۹۷؛ منهاج الصالحین (خویی) ۲/ ۲۹۶.</ref>


طلاق [[بیمار]]: بنابر قول مشهور، طلاق دادن بر زوج بیمار [[مکروه]] است؛ لیکن در صورت وقوع، طلاق صحیح است.
طلاق [[بیمار]]: بنابر قول مشهور، طلاق دادن بر زوج بیمار [[مکروه]] است؛ لکن در صورت وقوع، طلاق صحیح است.


چنانچه طلاق دهنده بیمار پس از طلاق دادن همسرش بمیرد، زن با سه شرط از او [[ارث]] می‏‌برد؛ خواه طلاق رجعی باشد یا باین:
چنانچه طلاق دهنده بیمار پس از طلاق دادن همسرش بمیرد، زن با سه شرط از او [[ارث]] می‏‌برد؛ خواه طلاق رجعی باشد یا باین:
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
# مرد در همان بیماری‏ای که همسرش را طلاق داده بمیرد. بنابر این، چنانچه از آن [[بیماری]] [[شفا]] یابد و بر اثر بیماری‏ای دیگر بمیرد، زن از او ارث نمی‏برد، مگر آنکه طلاق رجعی باشد و مرد در زمان عدّه بمیرد.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۴۷ و ۱۵۲.</ref>
# مرد در همان بیماری‏ای که همسرش را طلاق داده بمیرد. بنابر این، چنانچه از آن [[بیماری]] [[شفا]] یابد و بر اثر بیماری‏ای دیگر بمیرد، زن از او ارث نمی‏برد، مگر آنکه طلاق رجعی باشد و مرد در زمان عدّه بمیرد.<ref>جواهر الکلام ۳۲/ ۱۴۷ و ۱۵۲.</ref>


چنانچه بیمار بهبود نیابد، لیکن مرگش بر اثر بیماری‏ای دیگر و یا سببی جز [[بیماری]] باشد آیا [[زن]] از او [[ارث]] می‏برد یا نه؟ [[اختلاف]] است. بسیاری از معاصران قائل به ارث‏اند.<ref>توضیح المسائل مراجع ۲/ ۷۴۷.</ref>
چنانچه بیمار بهبود نیابد، لکن مرگش بر اثر بیماری‏ای دیگر و یا سببی جز [[بیماری]] باشد آیا [[زن]] از او [[ارث]] می‏برد یا نه؟ [[اختلاف]] است. بسیاری از معاصران قائل به ارث‏اند.<ref>توضیح المسائل مراجع ۲/ ۷۴۷.</ref>


چنان که در علت ارث بردن زن تا یک سال [[اختلاف]] است که آیا علت آن متهم بودن مرد از جهت [[محروم]] کردن زن از ارث است و در نتیجه مواردی که مرد متهم نباشد ارث ثابت نمی‏‌شود یا اینکه علت ارث بردن، وقوع [[طلاق]] در [[زمان]] بیماری است و در نتیجه ارث مطلقا ثابت است؟ مشهور قول دوم است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۱۵۳ ـ ۱۵۴.</ref>
چنان که در علت ارث بردن زن تا یک سال [[اختلاف]] است که آیا علت آن متهم بودن مرد از جهت [[محروم]] کردن زن از ارث است و در نتیجه مواردی که مرد متهم نباشد ارث ثابت نمی‏‌شود یا اینکه علت ارث بردن، وقوع [[طلاق]] در [[زمان]] بیماری است و در نتیجه ارث مطلقا ثابت است؟ مشهور قول دوم است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۱۵۳ ـ ۱۵۴.</ref>
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
آیا در صورتی که طلاق به خواست زن یا طلاق [[خلع]] یا مبارات باشد، [[حکم]] همین است یا نه؟ مسئله اختلافی است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۱۵۴.</ref>
آیا در صورتی که طلاق به خواست زن یا طلاق [[خلع]] یا مبارات باشد، [[حکم]] همین است یا نه؟ مسئله اختلافی است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۷ ـ ۱۵۸؛ جواهر الکلام ۳۲/ ۱۵۴.</ref>


چنانچه زن بعد از طلاق در زمان عدّه بمیرد و طلاق نیز رجعی باشد، مرد از زن ارث می‏‌برد؛ خواه طلاق در حال بیماری زوج رخ داده باشد یا در حال [[سلامت]] او؛ اما اگر پس از تمام شدن عدّه بمیرد، مرد از او ارث نمی‌‏برد؛ خواه طلاق رجعی باشد یا باین؛ لیکن در [[مرد]] بیماری که در حال بیماری، همسرش را طلاق داده، اختلاف است که آیا در زمان عدّه طلاق باین از زن ارث می‏‌برد یا نه؟ قول دوم دیدگاه مشهور [[فقها]] است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۴.</ref>
چنانچه زن بعد از طلاق در زمان عدّه بمیرد و طلاق نیز رجعی باشد، مرد از زن ارث می‏‌برد؛ خواه طلاق در حال بیماری زوج رخ داده باشد یا در حال [[سلامت]] او؛ اما اگر پس از تمام شدن عدّه بمیرد، مرد از او ارث نمی‌‏برد؛ خواه طلاق رجعی باشد یا باین؛ لکن در [[مرد]] بیماری که در حال بیماری، همسرش را طلاق داده، اختلاف است که آیا در زمان عدّه طلاق باین از زن ارث می‏‌برد یا نه؟ قول دوم دیدگاه مشهور [[فقها]] است.<ref>مسالک الافهام ۹/ ۱۵۴.</ref>


برخی قدما به قول نخست قائل شده‌‏اند.<ref>النهایة/ ۵۰۹؛ الوسیلة/ ۳۲۴.</ref>
برخی قدما به قول نخست قائل شده‌‏اند.<ref>النهایة/ ۵۰۹؛ الوسیلة/ ۳۲۴.</ref>
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
[[زمان]] عدّه در زن [[آزاد]] غیر حامله سه [[پاکی]] است. پاکی نخست، پاکی‌‏ای است که طلاق در آن واقع شده است؛ هرچند مدتش کوتاه باشد. دو پاکی دیگر عبارت‏‌اند از پاکی‏ای که بعد از حیض اول و دوم پس از طلاق پدید می‏‌آید. بنابر این، با دیدن حیض سوم عّده تمام می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۱۹ ـ ۲۲۵.</ref>
[[زمان]] عدّه در زن [[آزاد]] غیر حامله سه [[پاکی]] است. پاکی نخست، پاکی‌‏ای است که طلاق در آن واقع شده است؛ هرچند مدتش کوتاه باشد. دو پاکی دیگر عبارت‏‌اند از پاکی‏ای که بعد از حیض اول و دوم پس از طلاق پدید می‏‌آید. بنابر این، با دیدن حیض سوم عّده تمام می‏‌شود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۱۹ ـ ۲۲۵.</ref>


این در فرضی است که زن حیض بشود؛ اما اگر زنی است که حیض نمی‏‌شود؛ لیکن در سنّ حیض شوندگان است یا اینکه در هر سه ماه یا بیشتر یک بار حیض می‏‌شود، عدّه او سه ماه خواهد بود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۳۰.</ref>
این در فرضی است که زن حیض بشود؛ اما اگر زنی است که حیض نمی‏‌شود؛ لکن در سنّ حیض شوندگان است یا اینکه در هر سه ماه یا بیشتر یک بار حیض می‏‌شود، عدّه او سه ماه خواهد بود.<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۳۰.</ref>


مدّت عدّه در [[کنیز]] بنابر قول مشهور، دو پاکی و در زن حامله؛<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۳۰۵.</ref> اعم از آزاد و کنیز، وضع حمل است؛ هرچند فاصله طلاق تا وضع حمل اندک باشد<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۵۲.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۵، صفحه ۱۹۴ -۲۰۳.</ref>
مدّت عدّه در [[کنیز]] بنابر قول مشهور، دو پاکی و در زن حامله؛<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۳۰۵.</ref> اعم از آزاد و کنیز، وضع حمل است؛ هرچند فاصله طلاق تا وضع حمل اندک باشد<ref>جواهر الکلام ۳۲ / ۲۵۲.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۵، صفحه ۱۹۴ -۲۰۳.</ref>
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش