پرش به محتوا

بحث:علل غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - ' ق.)' به 'ق)')
 
خط ۹: خط ۹:
*[[حکمت]] اصلی [[غیبت]] همان [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]] است که قبل از وجود ایشان برای وی چنین [[پیش‌بینی]] کرده است. [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از ناحیۀ [[خدا]] و براساس [[مشیت]]، [[حکمت]] و ارادۀ او بوده است<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.</ref>.
*[[حکمت]] اصلی [[غیبت]] همان [[اراده]] و [[مشیت]] [[حق تعالی]] است که قبل از وجود ایشان برای وی چنین [[پیش‌بینی]] کرده است. [[غیبت امام مهدی]]{{ع}}، بیشتر از ناحیۀ [[خدا]] و براساس [[مشیت]]، [[حکمت]] و ارادۀ او بوده است<ref>ر.ک. کارگر، رحیم، مهدویت پیش از ظهور، ص۱۰۵، ۱۱۹؛ خراسانی، محمد جواد، مهدی منتظر، ص ۵۰.</ref>.
===[[حفظ جان امام زمان]]{{ع}}===
===[[حفظ جان امام زمان]]{{ع}}===
*در [[روایات]] متعددی ذکر شده است، [[امام مهدی]]{{ع}} در پردۀ [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. توضیح اینکه، [[خدای بزرگ]]، پس از وجود [[مقدس]] خاتم الأنبیا{{صل}}، [[جانشین]] معصومی را برای او تعیین فرمود تا [[وظایف]] ناتمام [[رسالت]] او را بر روی [[زمین]] به اتمام برساند. [[تفسیر]] [[آیات]]، [[بیان]] حقایق [[قرآن]]، [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] و [[تربیت نفوس]] مستعد از وظایفی است که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، به [[جانشین]] او واگذار می‌شود. اما کسانی، از [[ناآگاهی]] و [[غفلت]] بیشتر [[مردم]] سوء استفاده کردند و کوشیدند تا مسیر [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را عوض کنند؛ به همین سبب بود که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را پس از چند سال [[حکومت]]، به [[شهادت]] رساندند و بعد از او، آن [[بلاها]] را به سر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} و سایر [[امامان]]{{ع}} آوردند. اگر [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، که واپسین ذخیرۀ [[خدای متعال]] برای [[امت]] [[مسلمان]] است، از نظرها [[پنهان]] نمی‌شد، او را نیز مانند اجدادش به [[ظلم و جور]] [[حاکمان]] جبار به [[شهادت]] می‌رساندند. انگیزۀ [[سلاطین]] و [[حاکمان]]، برای [[سرکوب]] و نابود کردن [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، خیلی بیش‌تر بوده است؛ زیرا اخباری که از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به دست آنان رسیده بود، از این حکایت داشت که دوازدهمین [[پیشوای مسلمانان]] و واپسین [[جانشین پیامبر]]، [[حکومت]] [[کفر]] را از روی [[زمین]] برخواهد چید. همین [[دلیل]] باعث شده بود [[سلاطین]] و [[جباران]] در صدد برآیند تا نگذارند [[امام زمان]]{{ع}} متولد شود و اگر [[تولد]] یافت، او را به [[شهادت]] برسانند<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند که [[حضرت]] فرمودند: «آن [[جوان]] ناچار می‌باید [[غائب]] شود. عرض کردند: یا [[رسول الله]] برای چه [[غیبت]] می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند»<ref>{{متن حدیث|لا بد للغلام من غیبة. فقیل له: و لم یا رسول الله؟ قال: یخاف القتل}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱.</ref>.
*در [[روایات]] متعددی ذکر شده است، [[امام مهدی]]{{ع}} در پردۀ [[غیبت]] قرار گرفتند تا [[جان]] ایشان حفظ شود. توضیح اینکه، [[خدای بزرگ]]، پس از وجود [[مقدس]] خاتم الأنبیا{{صل}}، [[جانشین]] معصومی را برای او تعیین فرمود تا [[وظایف]] ناتمام [[رسالت]] او را بر روی [[زمین]] به اتمام برساند. [[تفسیر]] [[آیات]]، [[بیان]] حقایق [[قرآن]]، [[رهبری جامعه اسلامی]] و [[تربیت نفوس]] مستعد از وظایفی است که پس از [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، به [[جانشین]] او واگذار می‌شود. اما کسانی، از [[ناآگاهی]] و [[غفلت]] بیشتر [[مردم]] سوء استفاده کردند و کوشیدند تا مسیر [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} را عوض کنند؛ به همین سبب بود که [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} را پس از چند سال [[حکومت]]، به [[شهادت]] رساندند و بعد از او، آن [[بلاها]] را به سر [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} و سایر [[امامان]]{{ع}} آوردند. اگر [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، که واپسین ذخیرۀ [[خدای متعال]] برای [[امت]] [[مسلمان]] است، از نظرها [[پنهان]] نمی‌شد، او را نیز مانند اجدادش به [[ظلم و جور]] [[حاکمان]] جبار به [[شهادت]] می‌رساندند. انگیزۀ [[سلاطین]] و [[حاکمان]]، برای [[سرکوب]] و نابود کردن [[وجود مقدس ولی عصر]]{{ع}}، خیلی بیش‌تر بوده است؛ زیرا اخباری که از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به دست آنان رسیده بود، از این حکایت داشت که دوازدهمین [[پیشوای مسلمانان]] و واپسین [[جانشین پیامبر]]، [[حکومت]] [[کفر]] را از روی [[زمین]] برخواهد چید. همین [[دلیل]] باعث شده بود [[سلاطین]] و [[جباران]] در صدد برآیند تا نگذارند [[امام زمان]]{{ع}} متولد شود و اگر [[تولد]] یافت، او را به [[شهادت]] برسانند<ref>ر.ک. مصباح یزدی، محمد تقی، آفتاب ولایت، ص۱۲۰ – ۱۲۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} از [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند که [[حضرت]] فرمودند: «آن [[جوان]] ناچار می‌باید [[غائب]] شود. عرض کردند: یا [[رسول الله]] برای چه [[غیبت]] می‌کند؟ فرمود: می‌ترسد او را بکشند»<ref>{{متن حدیث|لا بد للغلام من غیبة. فقیل له: و لم یا رسول الله؟ قال: یخاف القتل}}؛ بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۹۰، ح ۱.</ref>.
*[[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]]، یکی از افتخارات [[معصومین]] است و [[امام زمان]]{{ع}} نیز سرانجام به [[شهادت]] خواهد رسید و در این بحثی نیست، اما باید دید [[علت]] [[ترس]] او چیست؟ اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[زمین]] خالی از [[حجت]] می‌ماند. اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[حکومت عدل جهانی]] بدون [[رهبر]] می‌ماند. [[امام صادق]]{{ع}} به جمعی که در خدمتش بودند، فرمود: «[[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] وقتی فهمیدند زوال ملکشان بر دست توانای [[قائم]] ما{{ع}} خواهد بود، با ما [[دشمنی]] کردند و شمشیرهایشان را برای کشتن ما به کار بردند تا [[نسل]] ما را قطع نمایند، به این [[امید]] که [[قائم]] ما را کشته باشند»<ref>کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ - ۷۶.</ref>
*[[شهادت]] و کشته شدن در [[راه خدا]]، یکی از افتخارات [[معصومین]] است و [[امام زمان]]{{ع}} نیز سرانجام به [[شهادت]] خواهد رسید و در این بحثی نیست، اما باید دید [[علت]] [[ترس]] او چیست؟ اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[زمین]] خالی از [[حجت]] می‌ماند. اگر آن [[حضرت]] کشته می‌شد، [[حکومت عدل جهانی]] بدون [[رهبر]] می‌ماند. [[امام صادق]]{{ع}} به جمعی که در خدمتش بودند، فرمود: «[[بنی امیه]] و [[بنی عباس]] وقتی فهمیدند زوال ملکشان بر دست توانای [[قائم]] ما{{ع}} خواهد بود، با ما [[دشمنی]] کردند و شمشیرهایشان را برای کشتن ما به کار بردند تا [[نسل]] ما را قطع نمایند، به این [[امید]] که [[قائم]] ما را کشته باشند»<ref>کتاب الغیبه، ص ۱۰۶.</ref>.<ref>ر.ک. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۷۰ - ۷۶.</ref>
*البته [[ترس]] یاد شده هرگز [[خوف]] مذموم نیست که از [[ضعف نفس]] برمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس [[پسندیده]] و در برخی موارد لازم و ضروری است. [[ترس]] برخاسته از بستر خود [[دوستی]] که سبب [[گریز]] از خطر کردن به روز حادثه در مسیر [[حفظ دین]] و [[مکتب]] می‌گردد، [[ضعف]] [[نفسانی]] و صفتی [[ناپسند]] در برابر [[شجاعت]] است؛ اما خوفی که سبب [[حفظ جان]] [[آدمی]] و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه [[واجب]] است، زیرا مهم آن است که نثار [[خون]] نتیجه دهد و به ثمر بنشیند<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.</ref>.
*البته [[ترس]] یاد شده هرگز [[خوف]] مذموم نیست که از [[ضعف نفس]] برمی‌خیزد، بلکه هراسی [[عقلی]] است که امری بس [[پسندیده]] و در برخی موارد لازم و ضروری است. [[ترس]] برخاسته از بستر خود [[دوستی]] که سبب [[گریز]] از خطر کردن به روز حادثه در مسیر [[حفظ دین]] و [[مکتب]] می‌گردد، [[ضعف]] [[نفسانی]] و صفتی [[ناپسند]] در برابر [[شجاعت]] است؛ اما خوفی که سبب [[حفظ جان]] [[آدمی]] و هدر نشدن و بی‌اثر نمردن گردد، ممدوح و عاقلانه، بلکه [[واجب]] است، زیرا مهم آن است که نثار [[خون]] نتیجه دهد و به ثمر بنشیند<ref>ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، امام مهدی موجود موعود، ص ۱۲۸-۱۳۴.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش