سرگذشت زندگی امام علی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←جستارهای وابسته
جز (removed Category:سرگذشت زندگی امام علی در تاریخ اسلامی using HotCat) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
بدین ترتیب، [[روز]] [گردهمایی [[خانه پیامبر]]] روز [[اعلان]] صریح آغاز مرحله جدیدی در [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[رسالت]] [[اسلامی]] و نشانه مبارزهجویی رودررو و [[رویارویی]] آشکار [[اسلام]] و [[شرک]]، به شمار میآمد. | بدین ترتیب، [[روز]] [گردهمایی [[خانه پیامبر]]] روز [[اعلان]] صریح آغاز مرحله جدیدی در [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[رسالت]] [[اسلامی]] و نشانه مبارزهجویی رودررو و [[رویارویی]] آشکار [[اسلام]] و [[شرک]]، به شمار میآمد. | ||
کسی که [[سیره]] و [[روش پیامبر اکرم]]{{صل}} را مورد بررسی قرار دهد و بر تمام امور و جزئیات آن در آغاز [[تشکیل حکومت اسلامی]] و تشریح [[دستورات]] و سامان دادن امور و راهکارهای آن طبق [[دستورات الهی]]، کاملا [[آگاهی]] یابد ملاحظه خواهد کرد که علی{{ع}} در کلیه صحنهها با [[حضرت]] [[همکاری]] داشت و در برابر دشمنانش از وی [[حمایت]] نموده و در عرصههای [[جنگ]] و [[نبرد]] و [[سازندگی]] بازوی پرتوان [[رسول اکرم]]{{صل}} تلقی میشد و تا پایان [[عمر]] شریفش [[سرپرستی]] امور مربوط به او را عهدهدار بود و [روز گردهمایی و [[بیم]] دادن] آغازین روز حرکتی بود که در [[سخن گفتن]] و [[درک]] و [[احساس]] و [[مبارزه]] و جانفشانی، کسی [[یار]] و [[یاوری]] نظیر [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} برای [[پیامبر اکرم]] سراغ نداشت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۷۵.</ref> | کسی که [[سیره]] و [[روش پیامبر اکرم]]{{صل}} را مورد بررسی قرار دهد و بر تمام امور و جزئیات آن در آغاز [[تشکیل حکومت اسلامی]] و تشریح [[دستورات]] و سامان دادن امور و راهکارهای آن طبق [[دستورات الهی]]، کاملا [[آگاهی]] یابد ملاحظه خواهد کرد که علی{{ع}} در کلیه صحنهها با [[حضرت]] [[همکاری]] داشت و در برابر دشمنانش از وی [[حمایت]] نموده و در عرصههای [[جنگ]] و [[نبرد]] و [[سازندگی]] بازوی پرتوان [[رسول اکرم]]{{صل}} تلقی میشد و تا پایان [[عمر]] شریفش [[سرپرستی]] امور مربوط به او را عهدهدار بود و [روز گردهمایی و [[بیم]] دادن] آغازین روز حرکتی بود که در [[سخن گفتن]] و [[درک]] و [[احساس]] و [[مبارزه]] و جانفشانی، کسی [[یار]] و [[یاوری]] نظیر [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} برای [[پیامبر اکرم]] سراغ نداشت.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۷۵.</ref> | ||
==علی{{ع}} از آغاز رسالت تا هجرت== | |||
[[قریش]] از متوقف ساختن روند [[گسترش اسلام]] و جلوگیری از [[تبلیغ]] و [[ارشاد]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عاجز و [[ناتوان]] گشت، و [[توطئهها]] و دسیسههایش به [[یأس]] مبدّل گشت و تهمتها و تهدیداتش به [[شکست]] انجامید؛ زیرا [[ابو طالب]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} چونان دژی [[استوار]] به شمار میرفت که همواره از [[سلطه]] و [[آزار]] و اذیّت قریش در مورد [[پیامبر]] جلوگیری میکرد. ازاینرو، قریش به شیوهای ناجوانمردانه که حاکی از [[حقد]] و [[کینه]] و [[ضعف]] آنان بود، [[متوسل]] شد. | |||
[[کودکان]] و اطفال را وادار به [[اهانت]] و پرتاب سنگ به رسول خدا{{صل}} نمود. در چنین موقعیتی برای ابو طالب- که [[پیری]] سالخورده و بزرگ [[بنی هاشم]]- به شمار میآمد امکان تعقیب کودکان فراهم نبود و در اینجا نقش برجسته [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} به خوبی مشخص میشد زیرا آن بزرگوار به مقتضای سنّ خود، کودکانی را که قصد اهانت به رسول خدا{{صل}} داشتند، تعقیب و از وجود [[مقدس]] پیامبر اکرم{{صل}} دور میساخت<ref>اختصاص مفید، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص۷۸.</ref> | |||
==در شعب ابو طالب== | |||
با سرعت گرفتن گسترش و انتشار [[اسلام]] در [[مکه]] این [[آیین الهی]] به نظامی تبدیل شد که [[خواب]] را از چشم [[مشرکان]] ربود و به عنوان خطری بزرگ، منافع آنها را مورد [[تهدید]] قرار داد. مشرکان در جهت خاموش ساختن صدای [[رسالت]] اسلام، به [[حیله]] و [[زور]] متوسل شده و [[شمشیر]] [[ستم]] از نیام کشیدند، ولی ابو طالب{{ع}} در [[تحکیم]] [[پوشش]] [[امنیتی]] وجود [[رسول اکرم]]{{صل}} کوتاهی نکرد و به خاطر [[قدرت]] و [[جاه]] و منزلتی که میان [[سران قریش]] برخوردار بود، مشرکان [[جرأت]] تعرض به [[پیامبر خدا]]{{صل}} را نداشتند،؛ چراکه این کار معنایش رودر رویی آشکار با ابو طالب و همه بنی هاشم تلقی میشد و قریش هیچگاه حاضر نبود دست به چنین حرکت پرهزینهای بزند. | |||
ازاینرو، متوجه بردگان و [[مسلمانان]] [[فقیر]] و [[مستضعف]] شده و در مورد آنها از انواع [[شکنجه]] و [[رنج]] و محنتها فرونگذاردند تا آنان را از [[دین]] و [[آیین]] خود و [[پیروی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} بازدارند، ولی جز [[پایداری]] و [[استقامت]] در راه [[اسلام]] و [[پایبندی]] آنان به [[دستورات]] این [[رسالت]]، چیزی نصیب [[قریش]] نشد. | |||
بدین ترتیب، [[رسول خدا]]{{صل}} بهترین راهحل را برای [[رهایی]] [[مسلمانان]] [[مستضعف]]، خارج شدن از [[مکه]] و رفتن به [[حبشه]] دانست<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۲۱.</ref>. | |||
وقتی غیر از سران و شخصیتهای مسلمانان کسی در مکه باقی نماند احتمال [[رویارویی]] خونین [بین قریش و آنان] بسیار اندک شد و تمام شیوههایی که قریش برای [[سرکوب]] مسلمانان [[تدارک]] دیده بود به سقوطگرایید و در برابر آنها راهی جز [[توسل]] به کاری که رسول خدا{{صل}} را به [[ضعف]] کشانده و خود آنها را درگیر [[جنگ]] نسازد، باقی نمانده بود. به همین دلیل، [[تصمیم]] گرفتند [[بنی هاشم]] و هواداران آنها را به سبب [[حمایت]] از رسول خدا در برابر حملات قریش، در محاصره [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] قرار دهند و بدینسان [[مبارزه]] منفی قریش با بنی هاشم آغاز گردید. | |||
مسلمانان و بنی هاشم در جهت حمایت بیشتر از رسول خدا{{صل}}، در شعب [[ابو طالب]] گرد آمده تا در این خصوص راهکارهایی را تدارک ببینند؛ زیرا در آنجا برای رویارویی با هرگونه حرکت تهاجمی قریش، امکان ایجاد خطوط [[دفاعی]] وجود داشت<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۳۵۰؛ اعلام الوری، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. | |||
ابو طالب{{ع}} جهت [[احتیاط]] هرچه بیشتر و علاقمندی به [[حفظ جان]] رسول خدا{{صل}}، از فرزندش علی درخواست میکرد برای [[حفاظت]] از وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]] از [[ترور]] و یا [[شبیخون]] از ناحیه [[دشمنان]] بیرون شعب<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۵۶.</ref>، شبها در بستر رسول خدا{{صل}} بخوابد و علی{{ع}} به سرعت [[فرمان]] [[پدر]] را [[جامه]] عمل پوشاند و [[جان]] خود را برای حفاظت از رسالت و [[پیامبر]] بر طبق [[اخلاص]] نهاد و در بستر رسول اکرم{{صل}} میخوابید. | |||
علی{{ع}} در به خطر انداختن جان خویش بدین مقدار اکتفا نکرد، بلکه جهت تهیه [[غذا]] برای محاصرهشدگان، مخفیانه از شعب به مکه میرفت. چون افراد موجود در شعب گاهی از فرط [[گرسنگی]] مجبور به خوردن گیاهان [[زمین]] میشدند. | |||
در آن شرایط دشوار جز فردی بیباک و نترس و بیپروا که مفهوم [[رسالت]] را [[درک]] کرده و تا پای [[جان]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[عشق]] و [[محبّت]] میورزید، کسی [[قادر]] بر چنین کاری نبود و چنان شخصی میتوانست تنها [[علی بن ابی طالب]] باشد که بخشی از عنفوان [[جوانی]] خویش را در شعب سپری کرد به گونهای که هفده ساله وارد شعب و در بیست سالگی از آن خارج شد و این خود تجربه جدیدی بود که او را به ناچیز شمردن خطرات، [[عادت]] داد و برای برخورد با حوادث ناگهانی و مسئولیتهای بزرگ، [[شایستگی]] بخشید و بیشتر به رسول خدا{{صل}} نزدیک ساخت چنانکه بر [[صبر]] و [[شکیبایی]] و [[فرمانبرداری]] و فانی شدن در [[ذات مقدس]] [[باری تعالی]] و عشق و [[محبت]] به رسول خدا{{صل}}، عادت داد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص۷۸.</ref> | |||
==[[امام]]{{ع}} در [[هجرت به طائف]]== | |||
پس از [[وفات]] [[ابو طالب]]، در [[مکّه]] شخصی نبود که [[قریش]] از او حساب ببرد و حرمتی نگاه دارد، در نتیجه بر [[ستیزهجویی]] و [[آزار]] و [[اذیت]] قریش افزوده شد و انبوه حوادث به رسول خدا{{صل}} رو آورد تا آنجا که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: | |||
تا ابو طالب زنده بود قریش [[جرأت]] هیچگونه تعرّضی به من نداشت<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۳۵؛ سیره ابن هشام، ج۲، ص۵۷، ۵۸.</ref>. | |||
ازاینرو، پیامبر اکرم{{صل}} ناگزیر میبایست با [[تغییر]] مکان خود، به جایی رهسپار گردد که از [[امنیّت]] بیشتری برخوردار باشد تا بتواند از آنجا حرکت خویش را در راستای رسالت [[اسلامی]] به کلیه نقاط [[جزیرة العرب]] و سراسر [[گیتی]]، گسترش دهد؛ به همین دلیل، خود نزد [[قبایل]] میرفت. آن [[حضرت]] کار خود را از [[طائف]] شروع کرد، پس از ده [[روز]] اقامت در آنجا، نه تنها [[قبیله ثقیف]] به او پاسخ مثبت نداد، بلکه [[کودکان]] و خدمتکاران و بردگان خویش را به اذیت و [[آزار رسول خدا]]{{صل}} وادار کرده، وجود [[مقدس]] او را آماج سنگ قرار دادند. | |||
علی{{ع}} به [[اتفاق]] [[زید بن حارثه]] با [[تحمّل]] ضربات سنگ، [[کودکان]] را از ادامه تعرّض به [[نبی اکرم]]{{صل}} باز میداشتند به گونهای که در این حادثه هردو زخمی شدند، با این همه وجود نازنین [[رسول خدا]]{{صل}} مورد اصابت سنگها قرار گرفته و [[خون]] از ساق پاهای مبارکش جاری گشت<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. | |||
[[روایت]] شده [[پیامبر اکرم]]{{صل}} چند [[هجرت]] دیگر داشته که طی آنها با حضور میان [[قبایل]] در جهت انتشار [[رسالت]] [[اسلام]] و پابرجا ساختن آن، به فعّالیّت پرداخته و در این خصوص جز [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} کسی با او [[همکاری]] نمیکرد. وقتی رسول خدا{{صل}} نزد [[قبیله]] [[عامر بن صعصعه]] و [[ربیعه]] و بنی شیبان رهسپار گردید<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۲۵.</ref>، علی{{ع}} گام به گام او را [[همراهی]] میکرد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۸۱.</ref> | |||
==علی{{ع}} در [[بیعت عقبه]] دوّم== | |||
زمانی که بر [[دیدار]] [[تاریخی]] [[نخستین مسلمانان]] [[مدینه]] با رهبرشان [[رسول اکرم]]{{صل}} به طور نهانی در [[خانه]] [[عبد المطلب]] توافق حاصل شد، [[حمزه عموی پیامبر]] و علی و عباس در کنار رسول خدا قرار داشتند<ref>سیره حلبی، ج۲، ص۱۷۴.</ref> و [[بیعت]]، به بهترین شکل ممکن انجام پذیرفت. | |||
با وجود تمام تدابیری که برای [[نهان]] داشتن این دیدار و عملی شدن آن اتخاذ شده بود و حتی خود [[مسلمانان]] از تشکیل آن بیاطلاع بودند، خبر آن به [[مشرکان]] رسید، آنان مسلحانه به طرف محل [[اجتماع]] حرکت کردند ولی [[حضرت]] [[حمزه]] به اتفاق علی{{عم}} با [[شمشیر]] راه را بر آنها بستند، [[دشمنان]] ماجرای اجتماع را از حمزه جویا شدند، وی آن را [[انکار]] کرد و مشرکان مأیوسانه بازگشتند. | |||
حضور علی{{ع}} در این رخداد مهم و گردهمایی تاریخی، حاکی از نقش علی{{ع}} در مهمترین لحظات [[دعوت]] و [[تاریخ]] رسالت است؛ زیرا [[امام]]{{ع}} با حضور خود توانست چهره مناسبی از [[پیامبر اسلام]] و [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] [[بنی هاشم]] از آن بزرگوار، برای [[انصار]] ترسیم نماید که در پی آن [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آنان به دعوت و [[رسالت]] [[اسلام]]، افزایش یافت. | |||
[[یاری]] خواستن [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[شجاعترین]] مردان [[بنی هاشم]] چون [[حمزه]] و علی{{عم}} که به [[دلاوری]] و بیباکی معروف بودند در راستای فراهم آوردن [[حمایت]] کافی از [[رسول خدا]] و رسالت نوعی [[برنامهریزی]] موفّقیتآمیز و تدبیری خللناپذیر تلقّی میشد.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۸۲.</ref> | |||
==علی در [[شب هجرت]]== | |||
فضای باز و گسترده [[اسلامی]] که پیامبر اکرم{{صل}} آن را در پی [[قرارداد]] صلحی که با [[اوس و خزرج]] در [[بیعت عقبه دوم]]، ایجاد نمود<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۴۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۷۰۰.</ref> نقطه آغازین راه یابی رسالت اسلام به جهانی وسیعتر و گامی بلند در جهت ساختار [[جامعه دینی]] با [[ایمان]]، به شمار میآمد. به دنبال گسترش [[اسلام در مدینه]] با تلاش مبلّغان [[برگزیده]] مخلصی که برای [[خدا]] و نشر [[تعالیم اسلام]] از خود [[فداکاری]] نشان دادند، آن سامان به سرزمینی [[امن]] برای [[مسلمانان]] تبدیل گشت که در جهت تبلور [[امور فرهنگی]] و [[تربیتی]] و [[رسالت الهی]] در [[جامعه]] [[جزیرة العرب]] پایگاهی مرکزی و مهم تلقی میشد. | |||
آنگاه که [[قریش]] بر [[آزار]] و اذیّت و تحت فشار قرار دادن مسلمانان و مجبور ساختن آنان بر دست برداشتن از [[آیین اسلام]] و دلسرد کردن آنها از [[یاری پیامبر]] و [[گستاخی]] و [[ظلم و ستم]] خود ادامه داد، پیامبر اکرم{{صل}} به [[یاران]] خود [[فرمان]] [[هجرت به مدینه]] داد و فرمود: | |||
[[خداوند]] برای شما [[سرزمین]] امن و برادرانی که در کنار ایشان [[زندگی]] کنید قرار داده است. | |||
بدینترتیب، یاران [[حضرت]] در چند مرحله به صورت دستههای کوچک و پنهانی و دور از چشم قریش رهسپار [[مدینه]] گردیدند<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۴۸۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۸۲؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۷۱۷.</ref>. | |||
با همه [[دشواریها]] و فشار و [[تکذیب]] و تهدیدی که پیامبر اکرم{{صل}} از دور و نزدیک با آن روبرو شد و فرمود: | |||
{{متن حدیث|ما اوذی احد مثل ما أوذیت فی الله}}؛ | |||
«هیچ کس مانند من در [[راه خدا]] آزار و [[اذیت]] ندید»<ref>کنز العمال، ج۳، ص۱۳۰، ح۵۸۱۸؛ حلیة الاولیاء، ج۶، ص۳۳۳.</ref>. | |||
ولی [[امید]] وی به [[پیروزی]] بر [[دشمنان]] و [[موفقیت]] در راه [[تبلیغ رسالت]] [[اسلام]]، هیچگاه به [[ضعف]] نگرایید و [[اعتماد]] کامل وی به [[ذات باری تعالی]] قویتر از [[قریش]] و توطئههای آنان بود و قریش، این [[واقعیت]] را در وجود [[پیامبر]] سراغ داشت و خطراتی که سالهای بعد از آنها پرده میداشت، برایش تجسم مییافت زیرا [[تصور]] میکرد اگر پیامبر امکان یابد به [[یاران]] خود ملحق شود و از [[مدینه]] به عنوان مرکز و خاستگاهی در جهت گسترش [[رسالت]] خود استفاده کند، قطعا موجودیت آنها به خطر خواهد افتاد. به همین دلیل به [[تدارک]] نیرو پرداخته و قبل از آنکه [[فرصت]] از دست رود برای نابودی وی، به [[برنامهریزی]] نشستند، مشروط به اینکه مسؤلیت کشتن آن [[حضرت]] را یک شخص یا [[قبیله]] به [[تنهایی]] بر عهده نگیرد، تا [[بنی هاشم]] در جهت [[خونخواهی]] پیامبرشان نتواند با همه [[قبایل]] از در [[جنگ]] و [[ستیز]] وارد شود بلکه با گرفتن خونبها از آنان، [[راضی]] گردد. | |||
پس از گردهمایی [[دار الندوه]] که آراء و نظرات فراوانی میان قریش رد و بدل شد، [[تصمیم]] گرفته شد از هر قبیله [[جوانی]] [[شجاع]] و دلیر [[مأمور]] شود تا با شمشیری برنده [[رسول خدا]]{{صل}} را در خانهاش به محاصره درآورده و یکباره بر او [[هجوم]] ببرند و وی را به [[شهادت]] برسانند و در [[تعیین زمان]] اجرای این نقشه، با یکدیگر به توافق رسیدند. [[جبرئیل]] بر [[رسول اکرم]]{{صل}} نازل و حضرت را از ماجرا اگاه ساخت و به او دستور داد آن شب را در بستر خویش نخوابد و بدو اجازه [[هجرت]] داد در اینجا [[پیامبر اسلام]]{{صل}} علی را در جریان [[توطئه]] [[دشمن]] قرار داد و به او [[فرمان]] داد تا در استراحتگاه وی در بسترش بخوابد و به وی سفارش کرد پس از هجرت وی، بدهیهایش را بپردازد و امانتهای [[مردم]] را به صاحبان آنها باز گرداند و نیز به او فرمود: | |||
هرگاه اموری را که به تو محوّل کردم سر و سامان بخشیدی، مهیای [[هجرت]] به سوی [[خدا]] و [[رسول]] باش، و به مجرد رسیدن نامهام به تو، بسمت ما حرکت نما<ref>فصول المهمه صباغ مالکی، ص۴۵؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۵۹- ۶۰.</ref>. | |||
در اینجا صفحه زرین دیگری از صفحات [[عظمت]] علی{{ع}} در [[تاریخ]] میدرخشد زیرا او [[فرمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} را با [[روحی]] سرشار از [[ایمان]] و [[صبر]] و [[بردباری]] و [[اطمینان]]، پذیرا شد و بدینسان [[کاملترین]] نوع [[اطاعت]] و [[فرمانبرداری]] بیچون و چرا در اجرای [[وظیفه]] و [[مسئولیت]] را برای ما ترسیم نموده، وی آگاهانه [[تسلیم]] [[رهبر]] بود و در راه [[عقیده]] و [[آرمان]] و [[مکتب]] جانفشانی بزرگی انجام داد و تنها در پاسخ [[رسول اکرم]]{{صل}} عرضه داشت: ای رسول خدا! اگر جانم را فدایت کنم شما زنده میمانی؟ | |||
فرمود: | |||
آری! پروردگارم آن را به من [[وعده]] داده است. | |||
علی{{ع}} از اینکه رسول خدا{{صل}} از [[سلامتی]] خود وی را [[آگاه]] ساخت لبخندی زد و [[سجده شکر]] به جا آورد<ref>ماجرای خوابیدن علی{{ع}} را در بستر پیامبر{{صل}} بسیاری از دانشمندان و تاریخنگاران مانند طبری، ج۲، ص۹۹؛ احمد حنبل در مسند، ج۱، ص۳۳۱؛ أسد الغابه، ج۴، ص۴۵؛ ابن عساکر، ج۱، ص۱۳۷؛ حاکم در مستدرک، ج۳، ص۴؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۰ یادآور شدهاند.</ref> و سپس [[پیامبر]] او را در آغوش کشید و [[اشک شوق]] ریخت و علی{{ع}} نیز از [[فراق]] و جدایی رسول خدا{{صل}} به [[گریه]] افتاد<ref>اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۷۵.</ref>. | |||
با فرا رسیدن شب، علی{{ع}} عبای ویژه رسول خدا{{صل}} را که [[حضرت]] همواره آن را میپوشید، به تن کرد و با نفسی مطمئن و خاطری آرام و بیپروا و مسرور از وظیفهای که بدو محوّل شده و شادمان از سلامتی وجود رسول اکرم{{صل}} در بستر آن بزرگوار آرمید، [[جوانان]] [[قریش]] که سراسر وجودشان را [[شرارت]] فرا گرفته بود با شمشیرهای برهنه از راه رسیده و [[خانه رسول خدا]]{{صل}} را به محاصره درآوردند و از روزنه در به محلی که معمولا پیامبر میخوابید نگریستند، شخصی را در بستر خفته دیدند، با دیدن وی به وجود [[پیامبر]] در [[منزل]] [[یقین]] حاصل کردند و از [[موفقیت]] طرح و نقشه خود [[اطمینان]] یافتند. [[رسول خدا]]{{صل}} که در گوشهای از [[خانه]] پنهان شده بود، ثلث آخر شب از خانه بیرون و رهسپار [[غار]] «ثور» گردید و در آن مخفی شد تا از آن به بعد [[هجرت]] [[مبارک]] خویش را استمرار بخشد. | |||
[[دشمنان]] که پیشاپیش آنان [[خالد بن ولید]] در حرکت بود، با فرا رسیدن لحظه اجرای نقشه خود به [[خانه پیامبر]] [[اکرم]] [[یورش]] بردند، ناگهان علی{{ع}} از جای خویش برجست و [[شمشیر]] خالد را برگرفت و بر آنها حملهور شد. [[جمعیت]] از مقابل [[حضرت]] گریخته و به بیرون خانه فرار کردند و حال پیامبر را از او جویا شدند علی{{ع}} فرمود: «نمیدانم به کجا رفته است». و اینگونه، [[خداوند]] [[سلامتی]] وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]] و گسترش رسالتش را مقرر فرموده بود. | |||
علی{{ع}} با عملکرد شگفتانگیز خود و [[اقدام]] [[شجاعانه]] و روش بینظیری که اتخاذ کرد، [[سنّت]] جانفشانی و [[فداکاری]] را در مسیر [[تغییر]] ساختار و [[اصلاح جامعه]] و رهروان طریق [[عقیده]] و [[جهاد]]، بنا نهاد و در این راستا هدفی جز [[رضای خدا]] و سلامتی وجود نازنین پیامبر اکرم و گسترش [[رسالت]] مبارک آن حضرت نداشت و این [[آیه مبارکه]] در [[شأن]] او نازل گشت<ref>در بیان شأن نزول این آیه به شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۶۲؛ احیاء العلوم غزالی، ج۳، ص۲۳۸؛ کفایه کنجی، ص۱۱۴؛ تذکره سبط ابن الجوزی، ص۴۱؛ نور الابصار شبلنجی، ص۸۶؛ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۲۱۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹؛ سیرة ابن هشام، ج۲، ص۲۹۱؛ عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۳، ص۲۹۰؛ تفسیر رازی، ج۵، ص۲۲۳؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۶ مراجعه شود.</ref>: | |||
{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>؛ | |||
برخی از [[مردم]] برای کسب [[رضایت الهی]]، [[جان]] خویش را سودا میکنند و [[خداوند]] نسبت به بندگانش [[مهربان]] است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۸۳.</ref> | |||
==علی{{ع}} [[افتخار]] [[فرشتگان]]== | |||
خوابیدن علی{{ع}} در بستر [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[قریش]] [[تجاوزگر]]، ذلّتی آشکار به شمار میرفت؛ چراکه [[آمال]] و آرزوهای آنان در کشتن [[رسول خدا]]{{صل}} به [[یأس]] مبدل گشت و طرح و برنامههای آنها به [[شکست]] انجامید، بینی [[شیطان]] به [[خاک]] مالیده شد و [[مقام]] و [[منزلت]] [[ایمان]] فزونی یافت زیرا [[ثواب]] و [[ارزش]] هیچ عملی به پایه [[خوابیدن در بستر پیامبر]] نمیرسید، چرا چنین نباشد در صورتی که خداوند با این عمل، بر فرشتگان خویش [[فخر]] و [[مباهات]] نمود، [[روایت]] شده: | |||
«شبی که [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} در بستر رسول خدا{{صل}} خوابید، خداوند به [[جبرئیل]] و [[میکائیل]] [[وحی]] فرمود: من میان شما دو تن، [[پیمان برادری]] ایجاد کرده و [[عمر]] یکی از شما را طولانیتر از دیگری قرار دادهام، کدام یک حاضرید پذیرای [[مرگ]] شوید و [[زندگی]] را به دیگری واگذارید؟ هر دو [[فرشته]] زندگی را [[برگزیده]] و به آن ابراز علاقه کردند، خداوند به آنها وحی فرمود: آیا نخواستید بسان علی بن ابی طالب باشید آنگاه که میان او و محمد{{صل}} پیمان برادری ایجاد کردم، علی در بستر او خوابید تا جان خویش را فدای وی سازد، و زندگی را به [[پیامبر]] واگذاشت؟ اکنون به [[زمین]] فرود آیید و علی را از [[شر]] [[دشمن]] [[حفاظت]] کنید، جبرئیل فرود آمد و بالای سر و میکائیل پایین پای [[حضرت]] نشست جبرئیل میگفت: آفرین بر تو ای فرزند [[ابو طالب]]، چه کسی نظیر توست؟ خداوند به وجود تو بر فرشتگان خویش بالای [[هفت آسمان]] فخر و مباهات میکند<ref>تذکرة الخواص، ص۴۱؛ سیره حلبی در حاشیه سیره نبوی، ج۳، ص۲۷؛ فصول المهمه ابن صباغ، ص۴۷؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۶۵؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۳۹؛ اسد الغابه، ج۴، ص۳۵.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۸۷.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |