قاسطین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۵: خط ۹۵:


[[امیر المؤمنین]]{{ع}} کوشید با [[پند]] و [[اندرز]]، آنان را متقاعد سازد. ازاین‌رو، [[عبد الله بن عباس]] را نزد آنان فرستاد و به او [[فرمان]] داد در بحث و مناقشه با آنان شتابزده عمل نکند، سپس [[حضرت]] خود، در پی [[ابن عباس]] نزد آنان رهسپار گشت و با آنها سخن گفت و تمام ادعاهای آنان را رد کرد، آنها نیز [[دعوت امام]] را پذیرا شده و به اتفاق آن حضرت وارد [[کوفه]] شدند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۲۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۷.</ref>
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} کوشید با [[پند]] و [[اندرز]]، آنان را متقاعد سازد. ازاین‌رو، [[عبد الله بن عباس]] را نزد آنان فرستاد و به او [[فرمان]] داد در بحث و مناقشه با آنان شتابزده عمل نکند، سپس [[حضرت]] خود، در پی [[ابن عباس]] نزد آنان رهسپار گشت و با آنها سخن گفت و تمام ادعاهای آنان را رد کرد، آنها نیز [[دعوت امام]] را پذیرا شده و به اتفاق آن حضرت وارد [[کوفه]] شدند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۲۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۷.</ref>
==گردهمایی داوران==
زمان گردهمایی داوران دو طرف فرا رسید، امام{{ع}} گروهی چهار صد نفره را به [[سرپرستی]] [[شریح بن هانی]] بدان سامان گسیل و عبد الله بن عباس را جهت [[اقامه نماز]] و اداره امورشان، با آنان همراه ساخت و [[ابو موسی اشعری]] نیز آنها را [[همراهی]] می‌کرد و از سویی [[معاویه]] نیز با اعزام چهار صد تن از [[شامیان]] به سر پرستی [[عمرو عاص]]، این کار را آغاز کرد و دو گروه در «[[دومة الجندل]]» با یکدیگر [[دیدار]] کردند.
عدّه‌ای از صاحب‌نظران و ارادتمندان امام{{ع}} از [[بیم]] [[مکر]] و [[حیله]] عمرو عاص نزد [[ابو موسی]] شتافته و با پند و [[موعظه]] به او هشدار دادند و در این راستا کوشیدند تا وی را به [[دوراندیشی]] و دقت در [[تصمیم‌گیری]] وا دارند<ref>وقعة صفین، ص۵۳۴؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۴۶، چاپ دار احیاء التراث العربی.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۸.</ref>
==نتیجه حکمیت==
ابو موسی اشعری و [[عمرو عاص]] در کنار یکدیگر قرار گرفتند، فرد نخست دارای [[حماقت]] [[سیاسی]] و [[ضعف]] [[گرایش]] [[اعتقادی]] و عدم [[پایبندی]] به [[ولایت‌پذیری امام]] و پیشوای خود علی{{ع}} و دوّمی، [[انسانی]] [[حیله‌گر]] و مکّار، دارای [[خوی]] [[فریبکاری]] و خواهان کنار گذاشتن و دور ساختن کامل خط [[اهل بیت]]{{عم}} از عرصه سیاسی بود، آن‌چه وی را بدین کار و [[همکاری]] با [[معاویه]]- [[آزاد]] شده فرزند آزاد شده- وامی‌داشت، [[آز]] و [[طمع]] دست‌یابی به [[قدرت]] و [[جاه و مقام]] بود.
این گردهمایی چندان به درازا نکشید که عمرو عاص توانست با [[شناسایی]] نقاط ضعف [[شخصیت]] [[اشعری]] بر او [[تسلط]] یابد و همان‌گونه که خود می‌خواهد او را جهت دهد، آن دو پشت درهای بسته در زمینه برکنارسازی [[امام علی]]{{ع}} و معاویه از [[فرمانروایی]] [[مسلمانان]] و [[گزینش]] [[عبد الله بن عمر]] به عنوان [[خلیفه]] پیشنهادی، به توافق رسیدند.
[[ابن عباس]]، [[ابو موسی]] را از [[هماهنگی]] با [[بازی]] سیاسی عمرو عاص برحذر داشت و بدو گفت: وای بر تو! اگر با عمرو عاص بر سر قضیه‌ای به توافق رسیده باشی، به [[تصور]] من، قطعا تو را [[فریب]] داده است، اکنون تو در [[سخن گفتن]]، [[عمرو]] را مقدم بدار و سپس خود سخن بگو؛ زیرا عمرو انسانی [[حیله]] گر است و من مطمئن نیستم در آن‌چه که با یکدیگر به توافق رسیده‌اید، به دلخواه تو عمل کند، به همین دلیل اگر میان [[مردم]] بپا خیزی با تو [[مخالفت]] خواهد کرد.
اشعری به پا خاست و [[خطابه]] ایراد کرد و امام علی{{ع}} را از [[خلافت]] برکنار ساخت، سپس عمرو از جا برخاست و [[خطبه]] خواند و بر برکناری [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تأکید و معاویه را به فرمانروایی تثبیت کرد<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲؛ مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۱؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۳۲۲.</ref>.
با این حیله و [[نیرنگ]]، معاویه به [[پیروزی]] دست یافت و مردم [[شام]] به عنوان [[امیر المؤمنین]] به وی ادای [[احترام]] کردند، ولی عراقیان در گردابی از [[فتنه]] [[غرق]] شده و [[یقین]] حاصل کردند که اقدامات آنان گمراهانه بوده و قافیه را باخته‌اند.
بدین ترتیب، [[ابو موسی]] به [[مکه]] گریخت و [[ابن عباس]] و [[شریح بن هانی]] نزد [[امام علی]]{{ع}} بازگشتند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۴۳

ویرایش