معاویة بن ابی سفیان در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
جز (جایگزینی متن - 'شهر مقدس مکه' به 'شهر مقدس مکه') |
(←مقدمه) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
'''[[معاویه]]'''، [[فرزند]] [[ابوسفیان]] و هند جگرخوار، بنیانگذار [[سلسله]] [[خلافت اموی]]، از [[دشمنان]] سرسخت [[امام علی]]{{ع}} و مردی دارای [[رذایل اخلاقی]] بود. به صورت ظاهری هنگام [[فتح مکه]] [[ایمان]] آورد و در [[زمان]] [[خلافت]] [[خلیفه دوم]] والی شام شد. امام علی{{ع}} او را برکنار کرد اما برعلیه [[امام]] [[جنگ]] به راه انداخت و سرانجام با فسخ صلحنامه خود با [[امام حسن]]{{ع}} به [[حکومت]] رسید. او با معرفی [[یزید]] به عنوان [[جانشینی]] حوادث آینده و [[شهادت امام حسین]]{{ع}} را رقم زد. | '''[[معاویه]]'''، [[فرزند]] [[ابوسفیان]] و هند جگرخوار، بنیانگذار [[سلسله]] [[خلافت اموی]]، از [[دشمنان]] سرسخت [[امام علی]]{{ع}} و مردی دارای [[رذایل اخلاقی]] بود. به صورت ظاهری هنگام [[فتح مکه]] [[ایمان]] آورد و در [[زمان]] [[خلافت]] [[خلیفه دوم]] والی شام شد. امام علی{{ع}} او را برکنار کرد اما برعلیه [[امام]] [[جنگ]] به راه انداخت و سرانجام با فسخ صلحنامه خود با [[امام حسن]]{{ع}} به [[حکومت]] رسید. او با معرفی [[یزید]] به عنوان [[جانشینی]] حوادث آینده و [[شهادت امام حسین]]{{ع}} را رقم زد. | ||
== | ==آشنایی اجمالی== | ||
[[معاویه]]، فرزند [[ابوسفیان]]، بنیانگذار [[سلسله]] [[خلافت اموی]]، از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}}، مردی مزور، [[نیرنگباز]]، [[حیلهگر]] و [[دنیاطلب]] و دارای [[رذایل اخلاقی]] بود. او هرگز در [[دل]] [[ایمان]] نیاورد و در برابر [[اسلام آوردن ظاهری]] پدرش، ابوسفیان، وی را با اشعاری مورد [[نکوهش]] قرار داد و مایه [[رسوایی]] و [[تباهی]] دانست. او برای وصول به [[اهداف]] [[دنیوی]] از هیچ عملی فروگذار نمیکرد. [[امام علی]]{{ع}} در مورد رفتارهای معاویه میفرماید: به [[خدا]] [[سوگند]]، معاویه از من زیرکتر نیست. او [[پیمانشکنی]] میکند و [[گنهکاری]]. اگر پیمانشکنی را ناخوش نمیداشتم، من زیرکترین [[مردم]] میبودم، ولی [[پیمانشکنان]]، گنهکارند و گنهکاران، نافرمان. هر پیمانشکنی را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ٢٠٠: {{متن حدیث|"وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة"}}</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۷۲۷-۷۲۹.</ref> | [[معاویه]]، فرزند [[ابوسفیان]]، بنیانگذار [[سلسله]] [[خلافت اموی]]، از [[دشمنان سرسخت امام علی]]{{ع}}، مردی مزور، [[نیرنگباز]]، [[حیلهگر]] و [[دنیاطلب]] و دارای [[رذایل اخلاقی]] بود. او هرگز در [[دل]] [[ایمان]] نیاورد و در برابر [[اسلام آوردن ظاهری]] پدرش، ابوسفیان، وی را با اشعاری مورد [[نکوهش]] قرار داد و مایه [[رسوایی]] و [[تباهی]] دانست. او برای وصول به [[اهداف]] [[دنیوی]] از هیچ عملی فروگذار نمیکرد. [[امام علی]]{{ع}} در مورد رفتارهای معاویه میفرماید: به [[خدا]] [[سوگند]]، معاویه از من زیرکتر نیست. او [[پیمانشکنی]] میکند و [[گنهکاری]]. اگر پیمانشکنی را ناخوش نمیداشتم، من زیرکترین [[مردم]] میبودم، ولی [[پیمانشکنان]]، گنهکارند و گنهکاران، نافرمان. هر پیمانشکنی را در [[روز قیامت]] پرچمی است که بدان شناخته شود<ref>نهج البلاغه، خطبه ٢٠٠: {{متن حدیث|"وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة"}}</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص۷۲۷-۷۲۹.</ref> | ||
==[[نسب]]== | ==[[نسب]]== | ||
نام و نسب او [[معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف]] است. پدرش «صخر» معروف به ابوسفیان از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] بود. مادرش، را هم [[هند]] دختر [[عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف]] گویند. وی نیز - که [[پدر]]، پسر و برادرش در [[جنگ بدر]] به [[دست امام]] علی{{ع}} و [[حمزه]] کشته شده بودند،- همچون شویش از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی{{ع}} به شمار میرفت <ref>روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۶۰.</ref>. [[تولد]] معاویه معلوم نیست<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی</ref> ولی اگر به گفته [[واقدی]] در هنگام [[وفات]] به [[سال ۶۰ هجری]]، ۷۸ سال داشته باشد<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref>، [[تولد]] او ۱۸ سال پیش از [[هجرت]]، یعنی در دهه اول [[قرن هفتم]] میلادی بوده است. [[کنیه]] [[معاویه]] اباعبدالرحمن بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳.</ref>؛ اما از آنجا که در بعضی از عبارات از مادرش –هند- با عنوان "آکلة الاکباد" یاد شده، از معاویه نیز با [[لقب]] "ابن اکلة الاکباد" نام برده شده است.<ref>فقال أمیر المؤمنین{{ع}}: "قَاتَلَ اَللَّهُ اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۴۰. قال{{ع}}: "يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۵۱، لعن الله ابن آکلة الأکباد: تهذیب الاحکام، مزی، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۵.</ref> او را همچنین [[خال المؤمنین]] گفتهاند<ref>اُمّ حبیبه، همسر رسول خدا{{صل}}، خواهر معاویه بود، از اینرو دایی مؤمنان نامیده شد. سید مرتضی در نقد این ادعا گفته است زمانی به برادرِ مادر، دایی گفته میشود که رابطه مادری از راه نسب باشد، نه تشبیه و استعاره. از اینرو، پدران و خواهرانِ همسرانِ رسول خدا{{صل}}، نیز جدّ و خاله مسلمانان نامیده نمیشوند. [وگرنه حیی بن اخطب یهودی به دلیل این که پدر صفیه است، باید «جدّالمؤمنین» خوانده شود.] چرا فقط معاویه از میان برادران آنان، خال المؤمنین نامیده شد، در حالی که محمد بن ابیبکر برادر عایشه و عبدالله بن عمر برادر حفصه بودند. عصبیتها انسان را کر و کور میکند، ر.ک: رسائل الشریف، ج۴، ص۶۵. برای اطلاع بیشتر ر.ک: اسکافی، المعیار والموازنة، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۷؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق؛ ج۵۹، ص۱۰۳.</ref> و از نویسندگان [[وحی]]<ref> رسائل الشریف، ج۴، ص۲۱. معاویه در این زمان، چند نامه برای رؤسای قبایل نوشت، ولی دست تزویر و جعل او را در شمار کاتبان وحی قرار داد. در این باره، ر.ک: مسند احمد، ج۴، ص۱۸۱؛ سید بن طاووس، طرائف، ص۵۰۲؛ حلی، کشف الحق و نهج الصدق، ص۱۱؛ امینی، الغدیر، ج۱۰، ص۱۶۸ و ۲۷۰؛ احمدی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوریه، شیخ المضیرة أبیهریره، ص۲۰۴ - ۲۰۵؛ عقاد، معاویة بن ابیسفیان فی المیزان، ص۱۶۴. از اینرو در برخی منابع قدیمی نیز معاویه در شمار مطلق «کُتّاب النبی» آمده است نه کاتبان وحی، ر.ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ الاصابة، ج۶، ص۱۲۱. </ref> به شمار آوردهاند. | نام و نسب او [[معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف]] است. پدرش «صخر» معروف به ابوسفیان از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] بود. مادرش، را هم [[هند]] دختر [[عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف]] گویند. وی نیز - که [[پدر]]، پسر و برادرش در [[جنگ بدر]] به [[دست امام]] علی{{ع}} و [[حمزه]] کشته شده بودند،- همچون شویش از دشمنان سرسخت اسلام و خصوصاً امام علی{{ع}} به شمار میرفت <ref>روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص۳۴۴؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۴۶۰.</ref>. [[تولد]] معاویه معلوم نیست<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی</ref> ولی اگر به گفته [[واقدی]] در هنگام [[وفات]] به [[سال ۶۰ هجری]]، ۷۸ سال داشته باشد<ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی.</ref>، [[تولد]] او ۱۸ سال پیش از [[هجرت]]، یعنی در دهه اول [[قرن هفتم]] میلادی بوده است. [[کنیه]] [[معاویه]] اباعبدالرحمن بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳.</ref>؛ اما از آنجا که در بعضی از عبارات از مادرش –هند- با عنوان "آکلة الاکباد" یاد شده، از معاویه نیز با [[لقب]] "ابن اکلة الاکباد" نام برده شده است.<ref>فقال أمیر المؤمنین{{ع}}: "قَاتَلَ اَللَّهُ اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۴۰. قال{{ع}}: "يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ..."؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۵۱، لعن الله ابن آکلة الأکباد: تهذیب الاحکام، مزی، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۵.</ref> او را همچنین [[خال المؤمنین]] گفتهاند<ref>اُمّ حبیبه، همسر رسول خدا{{صل}}، خواهر معاویه بود، از اینرو دایی مؤمنان نامیده شد. سید مرتضی در نقد این ادعا گفته است زمانی به برادرِ مادر، دایی گفته میشود که رابطه مادری از راه نسب باشد، نه تشبیه و استعاره. از اینرو، پدران و خواهرانِ همسرانِ رسول خدا{{صل}}، نیز جدّ و خاله مسلمانان نامیده نمیشوند. [وگرنه حیی بن اخطب یهودی به دلیل این که پدر صفیه است، باید «جدّالمؤمنین» خوانده شود.] چرا فقط معاویه از میان برادران آنان، خال المؤمنین نامیده شد، در حالی که محمد بن ابیبکر برادر عایشه و عبدالله بن عمر برادر حفصه بودند. عصبیتها انسان را کر و کور میکند، ر.ک: رسائل الشریف، ج۴، ص۶۵. برای اطلاع بیشتر ر.ک: اسکافی، المعیار والموازنة، ص۲۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۷؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق؛ ج۵۹، ص۱۰۳.</ref> و از نویسندگان [[وحی]]<ref> رسائل الشریف، ج۴، ص۲۱. معاویه در این زمان، چند نامه برای رؤسای قبایل نوشت، ولی دست تزویر و جعل او را در شمار کاتبان وحی قرار داد. در این باره، ر.ک: مسند احمد، ج۴، ص۱۸۱؛ سید بن طاووس، طرائف، ص۵۰۲؛ حلی، کشف الحق و نهج الصدق، ص۱۱؛ امینی، الغدیر، ج۱۰، ص۱۶۸ و ۲۷۰؛ احمدی، مکاتیب الرسول، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوریه، شیخ المضیرة أبیهریره، ص۲۰۴ - ۲۰۵؛ عقاد، معاویة بن ابیسفیان فی المیزان، ص۱۶۴. از اینرو در برخی منابع قدیمی نیز معاویه در شمار مطلق «کُتّاب النبی» آمده است نه کاتبان وحی، ر.ک: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۶۳؛ الاصابة، ج۶، ص۱۲۱. </ref> به شمار آوردهاند. |