شجاعت در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده: مدخل' به 'رده:مدخل') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = شجاعت | |||
| عنوان مدخل = شجاعت | |||
| مداخل مرتبط = [[شجاعت در لغت]] - [[شجاعت در قرآن]] - [[شجاعت در حدیث]] - [[شجاعت در نهج البلاغه]] - [[شجاعت در اخلاق اسلامی]] - [[شجاعت در معارف و سیره نبوی]] - [[شجاعت در معارف و سیره علوی]] - [[شجاعت در معارف و سیره حسینی]] - [[شجاعت در سیره معصوم]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''[[شجاعت]]''' در مقابل [[ترس]] به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختیها]] و [[مشکلات]] است که در [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی به آن توصیه شده است. [[شجاعت]] میتواند در میدان [[جنگ]] باشد، یا در میدان [[دفاع از عقیده]] و عمل به [[دین]]. [[ایمان به خداوند]]، [[خوف]] از او و [[عقیده]] به [[معاد]] از جمله عوامل [[شجاعت]] هستند. [[شجاعت]] آثار مختلفی همچون [[راستگویی]]، [[صبر]] در [[سختیها]] و [[پیروزی]] را به دنبال دارد. | '''[[شجاعت]]''' در مقابل [[ترس]] به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختیها]] و [[مشکلات]] است که در [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی به آن توصیه شده است. [[شجاعت]] میتواند در میدان [[جنگ]] باشد، یا در میدان [[دفاع از عقیده]] و عمل به [[دین]]. [[ایمان به خداوند]]، [[خوف]] از او و [[عقیده]] به [[معاد]] از جمله عوامل [[شجاعت]] هستند. [[شجاعت]] آثار مختلفی همچون [[راستگویی]]، [[صبر]] در [[سختیها]] و [[پیروزی]] را به دنبال دارد. | ||
== | ==معناشناسی [[شجاعت]]== | ||
[[شجاعت]]، به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختیها]] و [[مشکلات]] است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۳۵ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۱، ص۲۳۴. </ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰؛ [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۱-۴۰۲.</ref>[[شجاعت]] به معنای [[احتیاط]] نکردن نیست، بلکه انجام دادن کاری است که از آن میترسیم لذا [[انسان]] [[شجاع]] از [[جنگ]] نمیترسد و [[اقدام]] به آن میکند<ref>المصباح، ص۳۰۵، «شجع»؛ نیز نک: علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ص۱۰، «مقدمه». </ref>. صفت [[شجاعت]] در برابر صفت "[[جبن]]" ([[ترس]]) قرار دارد که باعث میشود [[قدرت]] [[تدبیر]] و [[تصمیمگیری]] از [[انسان]] گرفته شده و موجب سردرگمی و [[شکست]] او شود<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۸۴؛ التحقیق، ج۲، ص۵۹ - ۶۰، «جبن»؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۲۲. </ref> اما در [[شجاعت]] چنین نیست<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | [[شجاعت]]، به معنای [[استواری]] و [[پابرجا بودن]] [[قلب]] در زمان بروز [[سختیها]] و [[مشکلات]] است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج ۸، ص ۱۷۲؛ الجوهری، الصحاح، ج ۳، ص ۱۲۳۵ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۱۱، ص۲۳۴. </ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰؛ [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶؛ [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۱-۴۰۲.</ref>[[شجاعت]] به معنای [[احتیاط]] نکردن نیست، بلکه انجام دادن کاری است که از آن میترسیم لذا [[انسان]] [[شجاع]] از [[جنگ]] نمیترسد و [[اقدام]] به آن میکند<ref>المصباح، ص۳۰۵، «شجع»؛ نیز نک: علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ص۱۰، «مقدمه». </ref>. صفت [[شجاعت]] در برابر صفت "[[جبن]]" ([[ترس]]) قرار دارد که باعث میشود [[قدرت]] [[تدبیر]] و [[تصمیمگیری]] از [[انسان]] گرفته شده و موجب سردرگمی و [[شکست]] او شود<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۸۴؛ التحقیق، ج۲، ص۵۹ - ۶۰، «جبن»؛ المیزان، ج۱۰، ص۳۲۲. </ref> اما در [[شجاعت]] چنین نیست<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
از مشخصات دیگر [[شجاعت]] این است که [[انسان]] را به [[اقدام]] و [[ایستادگی]] فرامی خواند. به وسیلۀ [[شجاعت]] میتوان هنگام عمل، بر [[ترس]] [[پیروز]] شد و [[اقدام]] کرد و در موقع [[ضرورت]] نیز [[دست]] از [[اقدام]] برداشت و [[صبر]] کرد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰. </ref>. [[شجاعت]] منشأ برخی صفات دیگر مانند: [[عفّت]]، [[شهامت]]، [[بلندهمتی]]، [[حلم]]، [[آرامش]] و ثَبات، [[کظم غیظ]] ([[فرو خوردن خشم]]) و [[وقار]] است و در مقابل، [[تهور]] ([[بی باکی]] و مرحلۀ [[افراط]] در [[شجاعت]])، منشأ [[کبر]] و [[غرور]]؛ است و همچنین [[ترس]] نیز منشأ [[ذلت]]، خساست، [[ضعف]]، [[بیغیرتی]] است<ref>اخلاق ناصری، ص۷۶، ۱۴۸؛ احیاء علوم الدین، ج۸، ص ۹۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | از مشخصات دیگر [[شجاعت]] این است که [[انسان]] را به [[اقدام]] و [[ایستادگی]] فرامی خواند. به وسیلۀ [[شجاعت]] میتوان هنگام عمل، بر [[ترس]] [[پیروز]] شد و [[اقدام]] کرد و در موقع [[ضرورت]] نیز [[دست]] از [[اقدام]] برداشت و [[صبر]] کرد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰. </ref>. [[شجاعت]] منشأ برخی صفات دیگر مانند: [[عفّت]]، [[شهامت]]، [[بلندهمتی]]، [[حلم]]، [[آرامش]] و ثَبات، [[کظم غیظ]] ([[فرو خوردن خشم]]) و [[وقار]] است و در مقابل، [[تهور]] ([[بی باکی]] و مرحلۀ [[افراط]] در [[شجاعت]])، منشأ [[کبر]] و [[غرور]]؛ است و همچنین [[ترس]] نیز منشأ [[ذلت]]، خساست، [[ضعف]]، [[بیغیرتی]] است<ref>اخلاق ناصری، ص۷۶، ۱۴۸؛ احیاء علوم الدین، ج۸، ص ۹۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
[[انسان]] [[شجاع]] در هر مرحلهای از مراحل [[زندگی]] هنگامیکه باید [[اقدام]] کند، [[دست]] به کار میشود و هنگامی که باید بازایستد، شجاعانه از [[اقدام]] بیموقع سرباز میزند و با [[صبر]] بر [[جهل]] و [[نادانی]] [[غلبه]] میکند. [[شجاعت]] معیاری است برای مشخص شدن [[ارزش انسان]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴. </ref>. | [[انسان]] [[شجاع]] در هر مرحلهای از مراحل [[زندگی]] هنگامیکه باید [[اقدام]] کند، [[دست]] به کار میشود و هنگامی که باید بازایستد، شجاعانه از [[اقدام]] بیموقع سرباز میزند و با [[صبر]] بر [[جهل]] و [[نادانی]] [[غلبه]] میکند. [[شجاعت]] معیاری است برای مشخص شدن [[ارزش انسان]]<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴. </ref>. | ||
[[شجاعت]] معنای گسترده ای دارد و علاوه بر [[دلاوری]] در میدان [[نبرد]]، [[شجاعت]] در [[سیاست]]، [[شجاعت]] در مسائل [[علمی]] و ابراز دیدگاههای جدید منطقی و نوآوریها، [[شجاعت]] در [[داوری]] و... شاخههایی از آن هستند<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | [[شجاعت]] معنای گسترده ای دارد و علاوه بر [[دلاوری]] در میدان [[نبرد]]، [[شجاعت]] در [[سیاست]]، [[شجاعت]] در مسائل [[علمی]] و ابراز دیدگاههای جدید منطقی و نوآوریها، [[شجاعت]] در [[داوری]] و... شاخههایی از آن هستند<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>. | ||
==[[شجاعت]] در [[قرآن]]== | ==[[شجاعت]] در [[قرآن]]== | ||
واژه شجاعت در [[قرآن]] نیامده است؛ اما برخی [[آیات]] که در آنها از [[ترس]] از غیر [[خدا]] [[نهی]] شده در رابطه با شجاعت [[تفسیر]] شدهاند و نیز [[آیات]] دیگری که [[دستور]] به [[جنگ]] یا برخی از [[کارها]] میدهد، مانند: | واژه شجاعت در [[قرآن]] نیامده است؛ اما برخی [[آیات]] که در آنها از [[ترس]] از غیر [[خدا]] [[نهی]] شده در رابطه با شجاعت [[تفسیر]] شدهاند و نیز [[آیات]] دیگری که [[دستور]] به [[جنگ]] یا برخی از [[کارها]] میدهد، مانند: | ||
#{{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref>؛ | #{{متن قرآن|إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را میترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۵.</ref>؛ | ||
#{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>؛ | #{{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما همداستان شدهاند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref>؛ | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
==[[شجاعت]] در [[روایات]]== | ==[[شجاعت]] در [[روایات]]== | ||
[[روایات]] فراوانی دربارۀ [[فضیلت]] [[شجاعت]] از ناحیۀ [[معصومین]]{{ع}} صادر شده است که برخی از آنها عبارتاند از: | [[روایات]] فراوانی دربارۀ [[فضیلت]] [[شجاعت]] از ناحیۀ [[معصومین]]{{ع}} صادر شده است که برخی از آنها عبارتاند از: | ||
# [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «به ما [[اهل بیت]] هفت صفت بخشیده شده، که نه پیش از ما و نه پس از ما به این اندازه کسی از این صفات بهرهمند نبوده و نخواهد بود. آن هفت صفت عبارتند از: نیکومنظری، خوش گفتاری، [[بزرگواری]]، [[شجاعت]]، [[دانش]] و علاقه به [[زنان]]»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أُعْطِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ سَبْعاً لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَنَا وَ لَا یُعْطَاهُنَّ أَحَدٌ بَعْدَنَا الصَّبَاحَةُ وَ الْفَصَاحَةُ وَ السَّمَاحَةُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْعِلْمُ وَ الْمَحَبَّةُ فِی النِّسَاءِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۴۳۰. </ref>. | # [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «به ما [[اهل بیت]] هفت صفت بخشیده شده، که نه پیش از ما و نه پس از ما به این اندازه کسی از این صفات بهرهمند نبوده و نخواهد بود. آن هفت صفت عبارتند از: نیکومنظری، خوش گفتاری، [[بزرگواری]]، [[شجاعت]]، [[دانش]] و علاقه به [[زنان]]»<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أُعْطِینَا أَهْلَ الْبَیْتِ سَبْعاً لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ کَانَ قَبْلَنَا وَ لَا یُعْطَاهُنَّ أَحَدٌ بَعْدَنَا الصَّبَاحَةُ وَ الْفَصَاحَةُ وَ السَّمَاحَةُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْعِلْمُ وَ الْمَحَبَّةُ فِی النِّسَاءِ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۴۳۰. </ref>. | ||
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: «[[ارزش]] مرد به اندازۀ [[همت]] اوست و [[صدق]] او به مقدار جوانمردیاش و [[دلیری]] ([[شجاعت]]) او به [[میزان]] ننگی ـ که از بدنامی ـ دارد و [[پارسایی]] او به مقدار غیرتی که دارد»<ref>{{متن حدیث|قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴. </ref> | # [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: «[[ارزش]] مرد به اندازۀ [[همت]] اوست و [[صدق]] او به مقدار جوانمردیاش و [[دلیری]] ([[شجاعت]]) او به [[میزان]] ننگی ـ که از بدنامی ـ دارد و [[پارسایی]] او به مقدار غیرتی که دارد»<ref>{{متن حدیث|قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴. </ref> | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] [[انبیاء]] را به [[اخلاقی]] [[نیکو]] اختصاص داده، لذا هرکس این [[اخلاق]] را در خود بیابد، باید [[خداوند]] را بر آن [[سپاس]] گوید و هرکس دارای این [[اخلاق]] نباشد، باید به [[درگاه الهی]] [[تضرّع]] نموده تا این صفات را دریابد. [[راوی]] میگوید: [[خدمت]] [[امام]] عرض کردم: فدایت شوم! این [[اخلاق]] که ویژه انبیاست کدام است؟ فرمود: [[پرهیزگاری]]، [[قناعت]]، [[صبر]]، [[شکر]]، [[بردباری]]، حیاء، [[بخشندگی]]، [[شجاعت]]، [[غیرت]]، [[نیکوکاری]]، راست گفتاری، و [[امانتداری]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کَانَ عَاقِلًا فَهِماً فَقِیهاً حَلِیماً مُدَارِیاً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِیّاً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِیَاءَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَی ذَلِکَ وَ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَسْأَلْهُ إِیَّاهَا. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا هُنَّ؟ قَالَ: هُنَّ الْوَرَعُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّکْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَیَاءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْغَیْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶.</ref>. | # [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] [[انبیاء]] را به [[اخلاقی]] [[نیکو]] اختصاص داده، لذا هرکس این [[اخلاق]] را در خود بیابد، باید [[خداوند]] را بر آن [[سپاس]] گوید و هرکس دارای این [[اخلاق]] نباشد، باید به [[درگاه الهی]] [[تضرّع]] نموده تا این صفات را دریابد. [[راوی]] میگوید: [[خدمت]] [[امام]] عرض کردم: فدایت شوم! این [[اخلاق]] که ویژه انبیاست کدام است؟ فرمود: [[پرهیزگاری]]، [[قناعت]]، [[صبر]]، [[شکر]]، [[بردباری]]، حیاء، [[بخشندگی]]، [[شجاعت]]، [[غیرت]]، [[نیکوکاری]]، راست گفتاری، و [[امانتداری]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّا لَنُحِبُّ مَنْ کَانَ عَاقِلًا فَهِماً فَقِیهاً حَلِیماً مُدَارِیاً صَبُوراً صَدُوقاً وَفِیّاً إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ الْأَنْبِیَاءَ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَی ذَلِکَ وَ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَسْأَلْهُ إِیَّاهَا. قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! وَ مَا هُنَّ؟ قَالَ: هُنَّ الْوَرَعُ وَ الْقَنَاعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّکْرُ وَ الْحِلْمُ وَ الْحَیَاءُ وَ السَّخَاءُ وَ الشَّجَاعَةُ وَ الْغَیْرَةُ وَ الْبِرُّ وَ صِدْقُ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶.</ref>. | ||
#همچنین فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرانش را به [[اخلاقی]] [[شایسته]] و [[نیکو]] ویژه ساخته است؛ شما نیز خودتان را [[امتحان]] کنید، اگر این صفات را در خود یافتید [[خداوند]] را [[سپاس]] گوئید و بدانید که این خیر و [[نیکی]] است و اگر در خود نیافتید از [[خداوند]] درخواست نمایید که به شما نیز این صفات را ببخشد. [[امام]] این صفات را اینگونه برشمردند: [[یقین]]، [[قناعت]]، [[صبر]]، [[شکرگزاری]]، [[بردباری]]، خوش خُلقی، [[بخشندگی]]، [[غیرت]]، [[شجاعت]] و [[مروت]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ رُسُلَهُ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ کَانَتْ فِیکُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ ذَلِکَ مِنْ خَیْرٍ وَ إِنْ لَا تَکُنْ فِیکُمْ فَاسْأَلُوا اللَّهَ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِیهَا. قَالَ فَذَکَرَهَا عَشَرَةً الْیَقِینَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّکْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَیْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۷-۴۰۸. </ref> | #همچنین فرمودند: «[[خداوند]] پیامبرانش را به [[اخلاقی]] [[شایسته]] و [[نیکو]] ویژه ساخته است؛ شما نیز خودتان را [[امتحان]] کنید، اگر این صفات را در خود یافتید [[خداوند]] را [[سپاس]] گوئید و بدانید که این خیر و [[نیکی]] است و اگر در خود نیافتید از [[خداوند]] درخواست نمایید که به شما نیز این صفات را ببخشد. [[امام]] این صفات را اینگونه برشمردند: [[یقین]]، [[قناعت]]، [[صبر]]، [[شکرگزاری]]، [[بردباری]]، خوش خُلقی، [[بخشندگی]]، [[غیرت]]، [[شجاعت]] و [[مروت]]»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ رُسُلَهُ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ کَانَتْ فِیکُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ ذَلِکَ مِنْ خَیْرٍ وَ إِنْ لَا تَکُنْ فِیکُمْ فَاسْأَلُوا اللَّهَ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِیهَا. قَالَ فَذَکَرَهَا عَشَرَةً الْیَقِینَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّکْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَیْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۷-۴۰۸. </ref> | ||
==گستره [[شجاعت]]== | ==گستره [[شجاعت]]== | ||
[[شجاعت]] بخشهای زیادی از [[زندگی]] [[انسان]] را شامل شده و آن را تحت تاثیر خود قرار داده است، مانند: | [[شجاعت]] بخشهای زیادی از [[زندگی]] [[انسان]] را شامل شده و آن را تحت تاثیر خود قرار داده است، مانند: | ||
# [[شجاعت]] در [[جنگ]]: [[شجاعت]] در [[جنگ]] از مهمترین ویژگیهای [[مجاهد]] [[مؤمن]] است و در برخی [[آیات]] از آن سخن به میان آمده است مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى دارد و خداوند نعمت گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>. در [[روایات]] نیز [[جهاد]]، زکاتِ [[شجاعت]] معرفی شده است<ref>عیون الحکم، ص۲۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۶. </ref>. [[شجاعت]] صفتی تشکیکی است و همه [[مؤمنان]] به نسبت ایمانشان از آن برخوردارند و [[قرآن]] همه کسانی را که به [[جنگ با دشمنان]] میپردازند [[محبوب]] [[خدا]] دانسته و در [[وصف]] شجاعتشان آنان را به دیواری پیوسته و محکم و [[نفوذ]] ناپذیر [[تشبیه]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>. آنان انسانهایی [[خدا]] محور: «رِبِّیُّونَ»اند که اطراف [[پیامبران الهی]] جمع شده و با آنان به [[جنگ]] با [[دشمن]] میپردازند و از آسیبهایی که در این [[راه]] به آنان میرسد [[ضعف]] و [[سستی]] به خود [[راه]] نمیدهند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref> | # [[شجاعت]] در [[جنگ]]: [[شجاعت]] در [[جنگ]] از مهمترین ویژگیهای [[مجاهد]] [[مؤمن]] است و در برخی [[آیات]] از آن سخن به میان آمده است مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى دارد و خداوند نعمت گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آوردهاند با مال و جان جهاد کردهاند و آنانند که نیکیها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>. در [[روایات]] نیز [[جهاد]]، زکاتِ [[شجاعت]] معرفی شده است<ref>عیون الحکم، ص۲۷۵؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۴۶. </ref>. [[شجاعت]] صفتی تشکیکی است و همه [[مؤمنان]] به نسبت ایمانشان از آن برخوردارند و [[قرآن]] همه کسانی را که به [[جنگ با دشمنان]] میپردازند [[محبوب]] [[خدا]] دانسته و در [[وصف]] شجاعتشان آنان را به دیواری پیوسته و محکم و [[نفوذ]] ناپذیر [[تشبیه]] کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ}}<ref>«بیگمان خداوند کسانی را دوست میدارد که در راه او صف زده کارزار میکنند چنان که گویی بنیادی به هم پیوسته (و استوار) اند» سوره صف، آیه ۴.</ref>. آنان انسانهایی [[خدا]] محور: «رِبِّیُّونَ»اند که اطراف [[پیامبران الهی]] جمع شده و با آنان به [[جنگ]] با [[دشمن]] میپردازند و از آسیبهایی که در این [[راه]] به آنان میرسد [[ضعف]] و [[سستی]] به خود [[راه]] نمیدهند: {{متن قرآن|وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بسا پیامبرانی که همراه آنان تودههای انبوه به نبرد (با دشمنان خداوند) پرداختند و در راه خداوند هر چه به ایشان رسید نه سست و نه ناتوان شدند و نه تن به زبونی سپردند؛ و خداوند شکیبایان را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref> | ||
# [[شجاعت]] در [[دفاع از عقیده]]: [[خداوند]] از [[ابراهیم]]{{ع}} و [[یاران]] او که در برابر [[دشمنان]] [[ایستادگی]] کرده و از عقیدۀ [[حق]] خویش [[دفاع]] کردند، به [[نیکی]] یاد کرده و آنان را الگویی [[نیکو]] برای [[مسلمانان]] در [[مبارزه]] با [[کافران]] و [[بتپرستان]] قرار داده است: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. [[شجاعت]] از خصلتهای بارز [[ابراهیم]]{{ع}} بوده است، زیرا وی آشکارا به [[بتپرستی]] عمویش و دیگر [[بتپرستان]] قومش [[اعتراض]] کرد و آنان و پدرانشان را [[گمراه]] خواند و [[سوگند]] یاد کرد که بتهای آنان را خواهد [[شکست]]<ref>سوره انبیاء، آیه: ۵۲-۵۷. </ref>. [[رفتار]] ساحرانی را که در برابر [[فرعون]] به [[موسی]] [[ایمان]] آوردند و از [[تهدید]] به [[قطع]] [[دست]] و پا و به دار آویختن نترسیدند، نیز میتوان برخاسته از [[شجاعت]] آنان دانست<ref>سوره طه، آیه: ۷۰ – ۷۲. </ref>. | # [[شجاعت]] در [[دفاع از عقیده]]: [[خداوند]] از [[ابراهیم]]{{ع}} و [[یاران]] او که در برابر [[دشمنان]] [[ایستادگی]] کرده و از عقیدۀ [[حق]] خویش [[دفاع]] کردند، به [[نیکی]] یاد کرده و آنان را الگویی [[نیکو]] برای [[مسلمانان]] در [[مبارزه]] با [[کافران]] و [[بتپرستان]] قرار داده است: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم، شما را انکار میکنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. [[شجاعت]] از خصلتهای بارز [[ابراهیم]]{{ع}} بوده است، زیرا وی آشکارا به [[بتپرستی]] عمویش و دیگر [[بتپرستان]] قومش [[اعتراض]] کرد و آنان و پدرانشان را [[گمراه]] خواند و [[سوگند]] یاد کرد که بتهای آنان را خواهد [[شکست]]<ref>سوره انبیاء، آیه: ۵۲-۵۷. </ref>. [[رفتار]] ساحرانی را که در برابر [[فرعون]] به [[موسی]] [[ایمان]] آوردند و از [[تهدید]] به [[قطع]] [[دست]] و پا و به دار آویختن نترسیدند، نیز میتوان برخاسته از [[شجاعت]] آنان دانست<ref>سوره طه، آیه: ۷۰ – ۷۲. </ref>. | ||
# [[شجاعت]] در [[فرماندهی]]: [[شجاعت]] شرط [[فرماندهی]] است، در داستان [[بنی اسرائیل]] که از [[دشمن]] به تنگ آمده بودند و از پیامبرشان خواستند [[فرماندهی]] برای آنان [[انتخاب]] کند، [[پیامبر]] آنها برایشان [[طالوت]] را [[فرمانده]] قرار داد و [[علم]] و [[توانایی جسمی]] وی را دو [[دلیل]] عمده در [[گزینش]] او به [[فرماندهی]] [[بنیاسرائیل]] بیان کرد<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۷. </ref> [[مفسران]]، [[توانایی جسمی]] را [[شجاعت]] دانسته اند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۲ - ۶۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۰۵؛ مخزن العرفان، ج۲، ص۳۶۸. </ref>. | # [[شجاعت]] در [[فرماندهی]]: [[شجاعت]] شرط [[فرماندهی]] است، در داستان [[بنی اسرائیل]] که از [[دشمن]] به تنگ آمده بودند و از پیامبرشان خواستند [[فرماندهی]] برای آنان [[انتخاب]] کند، [[پیامبر]] آنها برایشان [[طالوت]] را [[فرمانده]] قرار داد و [[علم]] و [[توانایی جسمی]] وی را دو [[دلیل]] عمده در [[گزینش]] او به [[فرماندهی]] [[بنیاسرائیل]] بیان کرد<ref>سوره بقره، آیه ۲۴۶-۲۴۷. </ref> [[مفسران]]، [[توانایی جسمی]] را [[شجاعت]] دانسته اند<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۶۱۲ - ۶۱۳؛ التفسیر الکبیر، ج۶، ص۵۰۵؛ مخزن العرفان، ج۲، ص۳۶۸. </ref>. | ||
# [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]]: [[خداوند]] [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]] را امری [[پسندیده]] دانسته: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref> و [[ترس]] از [[مردم]] را [[نهی]] کرده و به [[ترس]] از خویش [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ}}<ref>« پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]]، [[وصف]] همه [[پیامبران]] بوده و آنان در [[تبلیغ دین]] از هیچکس جز [[خدا]] نمیترسیدند<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۶؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۲۳۴. </ref>. | # [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]]: [[خداوند]] [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]] را امری [[پسندیده]] دانسته: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«همان کسانی که پیامهای خداوند را میرسانند و از او میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و حسابرسی را خداوند بسنده است» سوره احزاب، آیه ۳۹.</ref> و [[ترس]] از [[مردم]] را [[نهی]] کرده و به [[ترس]] از خویش [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ}}<ref>« پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. [[شجاعت]] در [[تبلیغ دین]]، [[وصف]] همه [[پیامبران]] بوده و آنان در [[تبلیغ دین]] از هیچکس جز [[خدا]] نمیترسیدند<ref>نک: التبیان، ج۸، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۶؛ مخزن العرفان، ج۱۰، ص۲۳۴. </ref>. | ||
# [[شجاعت]] در عمل به [[دین]]: عمل به [[وظایف دینی]] در جامعهای که بیشتر افراد آن با انجام دادن [[امور دینی]] مخالفاند و در جهت نابودی [[دین]] تلاش میکنند، اقدامی شجاعانه است، لذا [[قرآن]] کسانی را که به [[وظایف دینی]] خویش عمل میکنند و افرادی را که در جهت بقای [[دین]] خود میکوشند و از [[سرزنش]] کسی نمیهراسند ستوده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى دارد و خداوند نعمت گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. برخورد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با کارهای [[قریش]] از موارد [[شجاعت]] در [[عمل به وظیفه]] شرعیاند؛ مانند اینکه [[زینب]] را که اشرافزاده بود به [[عقد]] بندهای درآورد و نیز ازدواجش با [[زینب]] [[همسر]] مطلّقه [[فرزند]] خوانده خود که میتوانست واکنش [[مسلمانان]] را در پی داشته باشد<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۴؛ البرهان، ج۴، ص۴۷۲ – ۴۷۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶. </ref> | # [[شجاعت]] در عمل به [[دین]]: عمل به [[وظایف دینی]] در جامعهای که بیشتر افراد آن با انجام دادن [[امور دینی]] مخالفاند و در جهت نابودی [[دین]] تلاش میکنند، اقدامی شجاعانه است، لذا [[قرآن]] کسانی را که به [[وظایف دینی]] خویش عمل میکنند و افرادی را که در جهت بقای [[دین]] خود میکوشند و از [[سرزنش]] کسی نمیهراسند ستوده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزانى مى دارد و خداوند نعمت گسترى داناست» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref>. برخورد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با کارهای [[قریش]] از موارد [[شجاعت]] در [[عمل به وظیفه]] شرعیاند؛ مانند اینکه [[زینب]] را که اشرافزاده بود به [[عقد]] بندهای درآورد و نیز ازدواجش با [[زینب]] [[همسر]] مطلّقه [[فرزند]] خوانده خود که میتوانست واکنش [[مسلمانان]] را در پی داشته باشد<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۴؛ البرهان، ج۴، ص۴۷۲ – ۴۷۳. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==عوامل و زمینههای [[شجاعت]]== | ==عوامل و زمینههای [[شجاعت]]== | ||
[[شجاعت]] زمینهها و عواملی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: | [[شجاعت]] زمینهها و عواملی دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
# [[ایمان به خدا]]: [[قرآن کریم]] [[شجاعت]] را با [[ایمان]] مرتبط دانسته و آن را نشانۀ انسانهای [[مؤمن]] میداند<ref>نک: روح البیان، ج۹، ص۹۵ - ۹۶؛ التفسیر الکاشف، ج ۴، ص۴۴۵. </ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref> و کسانی را که با [[شجاعت]] در برابر [[دشمن]] [[ایستاده]] و با [[جان]] و [[مال]] خویش به [[جهاد]] در [[راه خدا]] میپردازند، [[برتر]] از کسانی دانسته است که صرفاً [[ایمان]] آورده و بر اثر [[ترس]] از [[دشمن]] در [[خانه]] نشسته و به [[جنگ]] با [[دشمن]] نمیپردازند: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری داده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> و در آیۀ {{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref> با [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[سستی]] کردن در [[جنگ]]، آنان را به [[شجاعت]] [[ترغیب]] کرده و [[پیروزی]] آنان را در گرو ایمانشان دانسته است<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۴۶۵. </ref>. بنابراین [[شجاعت]] از مهمترین ویژگیهای [[مجاهد]] [[مؤمن]]، شرط کمال [[ایمان]] و موجب [[توانمندی]] در برابر [[دشمن]] میشود. [[قرآن کریم]] نمونههایی از [[شجاعت]] [[مؤمنان]] را بیان کرده است مانند [[جنگ احزاب]] که در آن [[جنگ]] [[مؤمنان]] با [[مشاهده]] [[لشکر]] [[دشمن]] که ترکیبی از گروههای مختلف بود، نه تنها از آنان نترسیدند، بلکه [[ایمان]] آنان افزوده شد و در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شدند<ref>سوره احزاب، آیه ۲۲. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | # [[ایمان به خدا]]: [[قرآن کریم]] [[شجاعت]] را با [[ایمان]] مرتبط دانسته و آن را نشانۀ انسانهای [[مؤمن]] میداند<ref>نک: روح البیان، ج۹، ص۹۵ - ۹۶؛ التفسیر الکاشف، ج ۴، ص۴۴۵. </ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref> و کسانی را که با [[شجاعت]] در برابر [[دشمن]] [[ایستاده]] و با [[جان]] و [[مال]] خویش به [[جهاد]] در [[راه خدا]] میپردازند، [[برتر]] از کسانی دانسته است که صرفاً [[ایمان]] آورده و بر اثر [[ترس]] از [[دشمن]] در [[خانه]] نشسته و به [[جنگ]] با [[دشمن]] نمیپردازند: {{متن قرآن|فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«مؤمنان جهادگریز که آسیب دیده نباشند با جهادگران در راه خداوند به جان و مال، برابر نیستند، خداوند جهادگران به جان و مال را بر جهادگریزان به پایگاهی (والا) برتری بخشیده و به همگان وعده نیکو داده است و خداوند جهادگران را بر جهادگریزان به پاداشی سترگ، برتری داده است» سوره نساء، آیه ۹۵.</ref> و در آیۀ {{متن قرآن|وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.</ref> با [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[سستی]] کردن در [[جنگ]]، آنان را به [[شجاعت]] [[ترغیب]] کرده و [[پیروزی]] آنان را در گرو ایمانشان دانسته است<ref>زاد المسیر، ج۱، ص۴۶۵. </ref>. بنابراین [[شجاعت]] از مهمترین ویژگیهای [[مجاهد]] [[مؤمن]]، شرط کمال [[ایمان]] و موجب [[توانمندی]] در برابر [[دشمن]] میشود. [[قرآن کریم]] نمونههایی از [[شجاعت]] [[مؤمنان]] را بیان کرده است مانند [[جنگ احزاب]] که در آن [[جنگ]] [[مؤمنان]] با [[مشاهده]] [[لشکر]] [[دشمن]] که ترکیبی از گروههای مختلف بود، نه تنها از آنان نترسیدند، بلکه [[ایمان]] آنان افزوده شد و در برابر [[حق]] [[تسلیم]] شدند<ref>سوره احزاب، آیه ۲۲. </ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
# [[خوف از خدا]]: [[ترس از خدا]] شجاعت آفرین و از بین برندۀ [[ترس]] از [[دشمن]] و [[مردم]] است، چنانکه [[ترس]] از [[مردم]] سبب [[تغییر]] در [[احکام الهی]] میشود<ref>البحر المحیط، ج۴، ص۲۶۹. </ref>، لذا [[خداوند]] [[ترس]] از [[مردم]] [[نهی]] کرده و به [[ترس]] از خویش [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد و آيات مرا ارزان مفروشيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | # [[خوف از خدا]]: [[ترس از خدا]] شجاعت آفرین و از بین برندۀ [[ترس]] از [[دشمن]] و [[مردم]] است، چنانکه [[ترس]] از [[مردم]] سبب [[تغییر]] در [[احکام الهی]] میشود<ref>البحر المحیط، ج۴، ص۲۶۹. </ref>، لذا [[خداوند]] [[ترس]] از [[مردم]] [[نهی]] کرده و به [[ترس]] از خویش [[فرمان]] داده است: {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا}}<ref>«پس، از مردم نهراسيد و از من بهراسيد و آيات مرا ارزان مفروشيد» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>. | ||
خط ۴۸: | خط ۶۱: | ||
# [[توکل بر خدا]]: [[توکل]] بر [[خداوند]] به [[انسان]] [[شجاعت]] میبخشد و [[تحمل]] او را در برابر ناگواریها بالا میبرد<ref>نک: اطیب البیان، ج۸، ص۳۳۳ – ۳۳۴. </ref>، لذا [[پیامبران الهی]] در برابر تمام [[مشکلات]] و توطئهها با استفاده از [[توکل]] بر [[خداوند]] [[ایستادگی]] میکردند<ref>سوره یونس، آیه ۷۱؛ سوره هود، آیه ۵۳ – ۵۸. </ref>. | # [[توکل بر خدا]]: [[توکل]] بر [[خداوند]] به [[انسان]] [[شجاعت]] میبخشد و [[تحمل]] او را در برابر ناگواریها بالا میبرد<ref>نک: اطیب البیان، ج۸، ص۳۳۳ – ۳۳۴. </ref>، لذا [[پیامبران الهی]] در برابر تمام [[مشکلات]] و توطئهها با استفاده از [[توکل]] بر [[خداوند]] [[ایستادگی]] میکردند<ref>سوره یونس، آیه ۷۱؛ سوره هود، آیه ۵۳ – ۵۸. </ref>. | ||
# [[امدادهای الهی]]: [[امدادهای الهی]] سبب محکم شدن [[دل]] و نترسیدن از زیادی [[دشمن]] است. در این زمینه در [[قرآن کریم]] مثالهای فراوانی وجود دارد که به واسطۀ [[امدادهای الهی]] کارهای شجاعانه ای صورت گرفته است مانند: داستان [[مادر]] [[حضرت موسی]]<ref>سوره قصص، آیه ۱۰. </ref>، داستان [[اصحاب کهف]]<ref>سوره کهف، آیه ۱۴. </ref> و.... البته باید دانست [[امداد الهی]] در صورتی است که [[مؤمنان]] در [[جهاد]] [[صبر]] و [[پایداری]] داشته باشند: {{متن قرآن|بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | # [[امدادهای الهی]]: [[امدادهای الهی]] سبب محکم شدن [[دل]] و نترسیدن از زیادی [[دشمن]] است. در این زمینه در [[قرآن کریم]] مثالهای فراوانی وجود دارد که به واسطۀ [[امدادهای الهی]] کارهای شجاعانه ای صورت گرفته است مانند: داستان [[مادر]] [[حضرت موسی]]<ref>سوره قصص، آیه ۱۰. </ref>، داستان [[اصحاب کهف]]<ref>سوره کهف، آیه ۱۴. </ref> و.... البته باید دانست [[امداد الهی]] در صورتی است که [[مؤمنان]] در [[جهاد]] [[صبر]] و [[پایداری]] داشته باشند: {{متن قرآن|بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}}<ref>«چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۵ ـ ۱۲۶</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[شجاعت ۲ (مقاله)|مقاله «شجاعت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref> | ||
==مراتب [[شجاعت]]== | ==مراتب [[شجاعت]]== | ||
# [[برتری]] پیدا کردن بر دیگران در امور [[دنیایی]] و مادی: حال این [[غلبه]] در [[جنگ]] باشد یا در موضوعی [[علمی]] و یا در [[ورزش]] و.... در این مرتبه، [[انسان]] [[شجاع]] با [[ثبات]] [[قلب]] و بهکارگیری امکانات میتواند بر کسی دیگر [[غلبه]] کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نيروى] بدن بر شما برترى بخشيده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۴. </ref> | # [[برتری]] پیدا کردن بر دیگران در امور [[دنیایی]] و مادی: حال این [[غلبه]] در [[جنگ]] باشد یا در موضوعی [[علمی]] و یا در [[ورزش]] و.... در این مرتبه، [[انسان]] [[شجاع]] با [[ثبات]] [[قلب]] و بهکارگیری امکانات میتواند بر کسی دیگر [[غلبه]] کند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ}}<ref>«در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده، و او را در دانش و [نيروى] بدن بر شما برترى بخشيده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۴. </ref> | ||
خط ۵۳: | خط ۶۷: | ||
# [[غلبه]] بر [[مشکلات]]، در [[امتحانات الهی]]: [[آیات قرآن]]، [[سنّت]] [[معصومین]]{{ع}} و [[تاریخ]] بیانگر آن است که اگر [[انسان]] مورد [[رحمت]] [[خداوند]] قرار نگیرد، در امتحانات به [[سختی]] [[شکست]] میخورد به گونه ای که ممکن است شخص ماهیّت [[انسانی]] خود را از [[دست]] بدهد: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲ ـ ۳</ref>. | # [[غلبه]] بر [[مشکلات]]، در [[امتحانات الهی]]: [[آیات قرآن]]، [[سنّت]] [[معصومین]]{{ع}} و [[تاریخ]] بیانگر آن است که اگر [[انسان]] مورد [[رحمت]] [[خداوند]] قرار نگیرد، در امتحانات به [[سختی]] [[شکست]] میخورد به گونه ای که ممکن است شخص ماهیّت [[انسانی]] خود را از [[دست]] بدهد: {{متن قرآن|أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«آیا مردم پنداشتهاند همان بگویند ایمان آوردهایم وانهاده میشوند و آنان را نمیآزمایند؟ و بیگمان پیشینیان آنان را (نیز) آزمودهایم، و همانا خداوند راستگویان را خوب میشناسد و دروغگویان را (نیز) نیک میشناسد» سوره عنکبوت، آیه ۲ ـ ۳</ref>. | ||
# [[غلبه]] بر [[رذایل اخلاقی]]: بالاترین مرتبه ای که برای [[شجاعت]] بیان شده، مرتبۀ [[غلبه]] بر [[صفات رذیله]] و [[اخلاق ناپسند]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! گامهای شیطان را پی نگیرید و هر کس گامهای شیطان را پی بگیرد (بداند که) بیگمان او به کار زشت و ناپسند فرمان میدهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوا و داناست» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۶. </ref> | # [[غلبه]] بر [[رذایل اخلاقی]]: بالاترین مرتبه ای که برای [[شجاعت]] بیان شده، مرتبۀ [[غلبه]] بر [[صفات رذیله]] و [[اخلاق ناپسند]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! گامهای شیطان را پی نگیرید و هر کس گامهای شیطان را پی بگیرد (بداند که) بیگمان او به کار زشت و ناپسند فرمان میدهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوا و داناست» سوره نور، آیه ۲۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ص ۴۰۶. </ref> | ||
==[[آثار شجاعت]]== | ==[[آثار شجاعت]]== | ||
شجاعت مهمترین کلید [[پیروزی]] و پایۀ [[سربلندی]] است و در مقابل، [[ترس]] بیجا از [[رذایل]] [[اخلاق]] و مایۀ [[ذلت]] و [[زبونی]] انسانهاست<ref>اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۲۹. </ref>، لذا برای شجاعت که نقش مهمی در [[زندگی]] [[انسان]] دارد آثار مختلفی بیان شده است مانند: | شجاعت مهمترین کلید [[پیروزی]] و پایۀ [[سربلندی]] است و در مقابل، [[ترس]] بیجا از [[رذایل]] [[اخلاق]] و مایۀ [[ذلت]] و [[زبونی]] انسانهاست<ref>اخلاق در قرآن، ج۲، ص۲۲۹. </ref>، لذا برای شجاعت که نقش مهمی در [[زندگی]] [[انسان]] دارد آثار مختلفی بیان شده است مانند: | ||
# [[راستگویی]] و هماهنگی در گفتار و عمل؛ | # [[راستگویی]] و هماهنگی در گفتار و عمل؛ | ||
#دور ماندن از [[نفاق]] و [[دورویی]]؛ | #دور ماندن از [[نفاق]] و [[دورویی]]؛ | ||
خط ۶۵: | خط ۸۱: | ||
==موانع [[شجاعت]]== | ==موانع [[شجاعت]]== | ||
با بررسی عوامل شجاعت روشن میشود هر چیزی که مقابل آنها باشد به عنوان موانع شجاعت محسوب میشوند مانند عدم وجود [[ایمان راسخ]] در [[قلب]]، [[عقیده]] به [[معاد]] نداشتن و.... از عوامل دیگری که میتوان به عنوان [[مانع]] برای شجاعت نام برد عبارت است از: | با بررسی عوامل شجاعت روشن میشود هر چیزی که مقابل آنها باشد به عنوان موانع شجاعت محسوب میشوند مانند عدم وجود [[ایمان راسخ]] در [[قلب]]، [[عقیده]] به [[معاد]] نداشتن و.... از عوامل دیگری که میتوان به عنوان [[مانع]] برای شجاعت نام برد عبارت است از: | ||
# [[ترس]]: [[ترس]] که صفتی در مقابل شجاعت است به عنوان مهمترین [[مانع]] برای شجاعت محسوب میشود، [[ترس]] از [[دشمن]]، [[ترس]] از [[مقاومت]] [[مردم]] در برابر سخن [[حق]]، [[ترس]] از [[سرزنش]] دیگران، [[ترس]] بر [[مال]]، [[جان]] و [[ناموس]]<ref>نک: الکشاف، ج۳، ص۳۰۲؛ بدائع الکلام، ص۱۲۷. </ref>. اما [[خداوند]] بر اساس آیۀ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.</ref> [[بندگان]] خود را با [[ترس]]، [[گرسنگی]] ([[قحطی]])، نابودی بخشی از [[دارایی]] آنها، گرفتن جانشان و از بین رفتن بخشی از محصولاتشان و... [[امتحان]] میکند و به کسانی که در برابر [[مشکلات]] [[صبر]] کنند [[بشارت]] به [[ثواب]] و [[پاداش الهی]] داده است. | # [[ترس]]: [[ترس]] که صفتی در مقابل شجاعت است به عنوان مهمترین [[مانع]] برای شجاعت محسوب میشود، [[ترس]] از [[دشمن]]، [[ترس]] از [[مقاومت]] [[مردم]] در برابر سخن [[حق]]، [[ترس]] از [[سرزنش]] دیگران، [[ترس]] بر [[مال]]، [[جان]] و [[ناموس]]<ref>نک: الکشاف، ج۳، ص۳۰۲؛ بدائع الکلام، ص۱۲۷. </ref>. اما [[خداوند]] بر اساس آیۀ {{متن قرآن|وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!» سوره بقره، آیه ۱۵۵.</ref> [[بندگان]] خود را با [[ترس]]، [[گرسنگی]] ([[قحطی]])، نابودی بخشی از [[دارایی]] آنها، گرفتن جانشان و از بین رفتن بخشی از محصولاتشان و... [[امتحان]] میکند و به کسانی که در برابر [[مشکلات]] [[صبر]] کنند [[بشارت]] به [[ثواب]] و [[پاداش الهی]] داده است. | ||
#دیگر [[مانع]] شجاعت [[شیطان]] است که با [[زینت]] دادن [[دنیا]] در چشم [[انسانها]]<ref>احکام القرآن، ج۲، ص۲۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۸. </ref>،<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۴. </ref> تلاش خود را برای [[ترساندن]] [[مردم]] به کار میبرد تا در برابر [[دشمن]] [[مقاومت]] نکنند<ref>حقائق التاویل، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱. </ref>.<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۷۵. </ref> | #دیگر [[مانع]] شجاعت [[شیطان]] است که با [[زینت]] دادن [[دنیا]] در چشم [[انسانها]]<ref>احکام القرآن، ج۲، ص۲۸۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص ۸. </ref>،<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۴. </ref> تلاش خود را برای [[ترساندن]] [[مردم]] به کار میبرد تا در برابر [[دشمن]] [[مقاومت]] نکنند<ref>حقائق التاویل، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱. </ref>.<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۷۵. </ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۸۹: | ||
==[[شجاعت]] در [[سیره نبوی]]== | ==[[شجاعت]] در [[سیره نبوی]]== | ||
از [[رسول اکرم]]{{صل}} به عنوان مردی [[شجاع]] یاد میشود، کسی که [[حق]] را بر زبان جاری میساخت و در [[راه]] [[بیان حق]] از هیچ سرزنشی [[بیم]] به [[دل]] [[راه]] نمیداد. باتوجه به اینکه شجاعت یکی از [[فضایل اخلاقی]] است لذا به صورت کامل در وجود [[رسول اکرم]]{{صل}} [[ظهور]] یافته بود، به صورتی که اگر لازم بود سخن حقّی گفته شود، آن [[حضرت]] به صراحت آن را بیان میکرد و اگر در [[جنگ]] بود، جلوتر از همه بود. [[شجاعت پیامبر]] هم در زمینههای [[تبلیغ رسالت]] خویش متبلور بود و هم در زمینههای [[جنگی]]<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰-۴۵۱. </ref>. | از [[رسول اکرم]]{{صل}} به عنوان مردی [[شجاع]] یاد میشود، کسی که [[حق]] را بر زبان جاری میساخت و در [[راه]] [[بیان حق]] از هیچ سرزنشی [[بیم]] به [[دل]] [[راه]] نمیداد. باتوجه به اینکه شجاعت یکی از [[فضایل اخلاقی]] است لذا به صورت کامل در وجود [[رسول اکرم]]{{صل}} [[ظهور]] یافته بود، به صورتی که اگر لازم بود سخن حقّی گفته شود، آن [[حضرت]] به صراحت آن را بیان میکرد و اگر در [[جنگ]] بود، جلوتر از همه بود. [[شجاعت پیامبر]] هم در زمینههای [[تبلیغ رسالت]] خویش متبلور بود و هم در زمینههای [[جنگی]]<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۵۰-۴۵۱. </ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «وقتی [[جنگ]] شدّت میگرفت، ما خود را در [[پناه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} قرار میدادیم و هیچ کس به [[دشمن]]، نزدیکتر از او نبود»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغة، ح۹.</ref>. | [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «وقتی [[جنگ]] شدّت میگرفت، ما خود را در [[پناه]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} قرار میدادیم و هیچ کس به [[دشمن]]، نزدیکتر از او نبود»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: کُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} فَلَمْ یَکُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَی الْعَدُوِّ مِنْهُ}}؛ نهج البلاغة، ح۹.</ref>. | ||
همچنین زمانی که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[جنگ بدر]] سؤال شد؛ فرمودند: «در [[جنگ بدر]]، [[شجاعترین]] ما کسی بود که همردیف و پا به پای [[پیامبر]] میجنگید»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: حِینَ سُئِلَ عَنْ مَوْقِفِ النَّبِیِّ{{صل}} یَوْمَ بَدْرٍ-: کَانَ أَشَدَّنَا یَوْمَ بَدْرٍ مَنْ حَاذَی بِرُکْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۷۱، ح۳۴۳۱. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۴۹۷-۵۰۷. </ref> | همچنین زمانی که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} درباره [[جایگاه]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[جنگ بدر]] سؤال شد؛ فرمودند: «در [[جنگ بدر]]، [[شجاعترین]] ما کسی بود که همردیف و پا به پای [[پیامبر]] میجنگید»<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}: حِینَ سُئِلَ عَنْ مَوْقِفِ النَّبِیِّ{{صل}} یَوْمَ بَدْرٍ-: کَانَ أَشَدَّنَا یَوْمَ بَدْرٍ مَنْ حَاذَی بِرُکْبَةِ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}}}}؛ المعجم الأوسط، ج۳، ص۳۷۱، ح۳۴۳۱. </ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[سیره پیامبر خاتم ج۱ (کتاب)|سیره پیامبر خاتم]]، ص ۴۹۷-۵۰۷. </ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۹۶: | ||
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، نمونه و الگوی کاملی از [[انسان]] [[شجاع]] است که هنگام [[اقدام]] و [[نبرد]]، کسی نمیتوانست در برابر ایشان بایستد و هیچ انگیزهای او را از [[اقدام]] و کوشش بازنمیداشت، همانگونه که [[شب هجرت]] در بستر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خوابید و [[جان]] خویش را در معرض بزرگترین خطر [[قرارداد]]. امّا آنجا که باید از [[اقدام]] بیمورد [[پرهیز]] میکرد، به خاطر مصلحتی بزرگتر، از [[حق]] خویش [[گذشت]] و در برابر جریان [[سقیفه]] و برخی جریانات دیگر، [[سکوت]] کرد. [[امام]]{{ع}} به [[انسانها]] یاد میدهد همواره باید در مسیر [[زندگی]]، شجاعانه گام برداشت، آنجا که [[یقین]] به امری حاصل شد، شجاعانه [[اقدام]] کرد و آنجا که [[آدمی]] گرفتار [[شک]] و [[شبهه]] شد، باید شجاعانه از [[اقدام]] به آن کار [[دست]] کشد<ref>{{متن حدیث|فَإِنْ أَیْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُکَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْیُکَ فَاجْتَمَعَ وَ کَانَ هَمُّکَ فِی ذَلِکَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِیمَا فَسَّرْتُ لَکَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ وَ فَرَاغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَیْسَ طَالِبُ الدِّینِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاکُ عَنْ ذَلِکَ أَمْثَل}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. [[شجاعت]] آنچنان نزد ایشان اهمیت داشت که یکی از معیارهای [[حضرت]] در [[گزینش]] افراد به شمار میرفت<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴ ـ ۴۸۵.</ref>. | [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، نمونه و الگوی کاملی از [[انسان]] [[شجاع]] است که هنگام [[اقدام]] و [[نبرد]]، کسی نمیتوانست در برابر ایشان بایستد و هیچ انگیزهای او را از [[اقدام]] و کوشش بازنمیداشت، همانگونه که [[شب هجرت]] در بستر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خوابید و [[جان]] خویش را در معرض بزرگترین خطر [[قرارداد]]. امّا آنجا که باید از [[اقدام]] بیمورد [[پرهیز]] میکرد، به خاطر مصلحتی بزرگتر، از [[حق]] خویش [[گذشت]] و در برابر جریان [[سقیفه]] و برخی جریانات دیگر، [[سکوت]] کرد. [[امام]]{{ع}} به [[انسانها]] یاد میدهد همواره باید در مسیر [[زندگی]]، شجاعانه گام برداشت، آنجا که [[یقین]] به امری حاصل شد، شجاعانه [[اقدام]] کرد و آنجا که [[آدمی]] گرفتار [[شک]] و [[شبهه]] شد، باید شجاعانه از [[اقدام]] به آن کار [[دست]] کشد<ref>{{متن حدیث|فَإِنْ أَیْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُکَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْیُکَ فَاجْتَمَعَ وَ کَانَ هَمُّکَ فِی ذَلِکَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِیمَا فَسَّرْتُ لَکَ وَ إِنْ [أَنْتَ] لَمْ یَجْتَمِعْ لَکَ مَا تُحِبُّ مِنْ نَفْسِکَ وَ فَرَاغِ نَظَرِکَ وَ فِکْرِکَ فَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَ تَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ وَ لَیْسَ طَالِبُ الدِّینِ مَنْ خَبَطَ أَوْ خَلَطَ وَ الْإِمْسَاکُ عَنْ ذَلِکَ أَمْثَل}}؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. [[شجاعت]] آنچنان نزد ایشان اهمیت داشت که یکی از معیارهای [[حضرت]] در [[گزینش]] افراد به شمار میرفت<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۴۸۴ ـ ۴۸۵.</ref>. | ||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[جنگ اُحد]]، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. ایشان با اینکه در این [[جنگ]]، زخمهای زیادی برداشته بود، شجاعانه میجنگید؛ به گونهای که شمشیرش [[شکست]] و از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست [[شمشیر]] کرد و [[حضرت]] [[ذوالفقار]] خود را به او داد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۶. </ref>. به پاس شجاعتها و جوانمردیهای [[علی]]{{ع}} در این روز، منادی از [[آسمان]] ندا در داد: {{متن حدیث|لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۶. </ref>. [[ابن ابی الحدید]] در توصیف [[پایداری]] [[علی]]{{ع}} میگوید: "هنگامی که عموم [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} در روز [[احد]] فرار کردند، دستههای [[لشکر]] [[مشرکان]] که متشکّل از پهلوانان بزرگ بودند، پی در پی به سمت [[رسول خدا]]{{صل}} حملهور شدند، کار بسیار دشوار و [[بحرانی]] شد، یک دسته پنجاه نفره از دلاوران [[قریش]]، قصد [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} را کردند، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: ای [[علی]]! این گروه را از من دور کن. او پیاده به آنها حمله کرد و بیپروا [[شمشیر]] زد، تا شماری از آنان را کشت و بقیه را متفرق ساخت"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۲۵۰. </ref>. خود [[حضرت]] هم در در توصیف این روز به مردی [[عرب]] فرمود: «اگر آن روز بودی، میدیدی که من از یک سو [[دشمن]] را میراندم و [[ابودجانه]] هم از سوی دیگر [[دشمن]] را میراند و [[سعد بن ابیوقاص]]، گروه دیگری، تا اینکه [[خداوند]]، همه [[گرفتاریها]] را دفع فرمود»<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، غزوه احد، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۲۵-۱۲۶. </ref> | [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[جنگ اُحد]]، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. ایشان با اینکه در این [[جنگ]]، زخمهای زیادی برداشته بود، شجاعانه میجنگید؛ به گونهای که شمشیرش [[شکست]] و از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست [[شمشیر]] کرد و [[حضرت]] [[ذوالفقار]] خود را به او داد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۶. </ref>. به پاس شجاعتها و جوانمردیهای [[علی]]{{ع}} در این روز، منادی از [[آسمان]] ندا در داد: {{متن حدیث|لَا سَیْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَی إِلَّا عَلِی}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۶. </ref>. [[ابن ابی الحدید]] در توصیف [[پایداری]] [[علی]]{{ع}} میگوید: "هنگامی که عموم [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} در روز [[احد]] فرار کردند، دستههای [[لشکر]] [[مشرکان]] که متشکّل از پهلوانان بزرگ بودند، پی در پی به سمت [[رسول خدا]]{{صل}} حملهور شدند، کار بسیار دشوار و [[بحرانی]] شد، یک دسته پنجاه نفره از دلاوران [[قریش]]، قصد [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} را کردند، [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: ای [[علی]]! این گروه را از من دور کن. او پیاده به آنها حمله کرد و بیپروا [[شمشیر]] زد، تا شماری از آنان را کشت و بقیه را متفرق ساخت"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۲۵۰. </ref>. خود [[حضرت]] هم در در توصیف این روز به مردی [[عرب]] فرمود: «اگر آن روز بودی، میدیدی که من از یک سو [[دشمن]] را میراندم و [[ابودجانه]] هم از سوی دیگر [[دشمن]] را میراند و [[سعد بن ابیوقاص]]، گروه دیگری، تا اینکه [[خداوند]]، همه [[گرفتاریها]] را دفع فرمود»<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۵۶. </ref>.<ref>ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، غزوه احد، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۱۲۵-۱۲۶. </ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۹۵: | خط ۱۱۱: | ||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده: شجاعت]] | [[رده:شجاعت]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] |