عزت نفس در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = عزت نفس | |||
| عنوان مدخل = عزت نفس | |||
| مداخل مرتبط = [[عزت نفس در معارف دعا و زیارات]] - [[عزت نفس در معارف و سیره نبوی]] - [[عزت نفس در معارف مهدویت]] - [[عزت نفس در معارف و سیره علوی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[پیشوایان حق]] به [[پیروان]] خود آموختند که [[عزت]] [[مؤمن]] در [[بینیازی از مردم]] است. [[نبی مکرم اسلام]] میفرماید: | [[پیشوایان حق]] به [[پیروان]] خود آموختند که [[عزت]] [[مؤمن]] در [[بینیازی از مردم]] است. [[نبی مکرم اسلام]] میفرماید: | ||
خط ۱۱: | خط ۱۴: | ||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[برخورد با مردم]] چنین [[رفتار]] میکرد تا جلوه بینیازی از دیگران در آنها شکوفا شود. در این زمینه، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که مردی از [[اصحاب پیامبر]] اعظم{{صل}} دچار تنگ دستی و [[سختی]] شد. روزی همسرش به وی گفت: کاش [[خدمت]] پیامبر میرسیدی و از او چیزی میخواستی. مرد خدمت پیامبر آمد و چون [[حضرت]]، او را دید، فرمود: هرکس از ما درخواستی داشته باشد، به او عطا کنیم و هرکس بینیازی جوید، [[خداوند]] بینیازش کند. مرد با خود گفت: منظور پیامبر جز من نیست. پس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا [[آگاه]] کرد. [[زن]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[بشر]] است و از حال تو آگاه نیست. او را آگاه ساز. مرد دوباره نزد پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، همان جمله را فرمود و این کار سه بار تکرار شد. در نتیجه، مرد رفت و کلنگی عاریه گرفت و راهی صحرا شد. قدری هیزم [[برید]] و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به [[خانه]] برد و خوردند. فردای آن [[روز]] هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار میکرد و میاندوخت تا کلنگی خرید. او هر روز بر اندوختههای خود میافزود تا دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد و حال او [[نیکو]] گشت. روزی [[خدمت]] [[پیامبر اعظم]]{{صل}} آمد و گزارش داد که چگونه برای درخواست آمده بود و از [[پیامبر]] چه شنید. [[حضرت]] فرمود: من که گفتم: «هر کس از ما چیزی درخواست کند، به او عطا کنیم و هر کس [[بینیازی]] جوید، [[خداوند]] بینیازش کند»<ref>مشکاة الانوار، ص۱۸۴ و۱۸۵.</ref>. | [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[برخورد با مردم]] چنین [[رفتار]] میکرد تا جلوه بینیازی از دیگران در آنها شکوفا شود. در این زمینه، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که مردی از [[اصحاب پیامبر]] اعظم{{صل}} دچار تنگ دستی و [[سختی]] شد. روزی همسرش به وی گفت: کاش [[خدمت]] پیامبر میرسیدی و از او چیزی میخواستی. مرد خدمت پیامبر آمد و چون [[حضرت]]، او را دید، فرمود: هرکس از ما درخواستی داشته باشد، به او عطا کنیم و هرکس بینیازی جوید، [[خداوند]] بینیازش کند. مرد با خود گفت: منظور پیامبر جز من نیست. پس به سوی همسرش بازگشت و او را از این ماجرا [[آگاه]] کرد. [[زن]] گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} نیز [[بشر]] است و از حال تو آگاه نیست. او را آگاه ساز. مرد دوباره نزد پیامبر آمد و چون حضرت، او را دید، همان جمله را فرمود و این کار سه بار تکرار شد. در نتیجه، مرد رفت و کلنگی عاریه گرفت و راهی صحرا شد. قدری هیزم [[برید]] و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به [[خانه]] برد و خوردند. فردای آن [[روز]] هیزم بیشتری آورد و فروخت. او پیوسته کار میکرد و میاندوخت تا کلنگی خرید. او هر روز بر اندوختههای خود میافزود تا دو شتر و غلامی خرید و توانگر شد و حال او [[نیکو]] گشت. روزی [[خدمت]] [[پیامبر اعظم]]{{صل}} آمد و گزارش داد که چگونه برای درخواست آمده بود و از [[پیامبر]] چه شنید. [[حضرت]] فرمود: من که گفتم: «هر کس از ما چیزی درخواست کند، به او عطا کنیم و هر کس [[بینیازی]] جوید، [[خداوند]] بینیازش کند»<ref>مشکاة الانوار، ص۱۸۴ و۱۸۵.</ref>. | ||
[[عزت]] و [[کرامت انسان]] چنان [[ارزشمند]] است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|اسْتَغْنُوا عَنِ النَّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّوَاكِ}}<ref>«از مردم بینیاز باشید، هر چند با ترکِ خواستن چوب مسواک». من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۷۱.</ref>. | |||
{{متن حدیث|لَوْ | |||
[[ | پیامبر [[کرامت]] و عزت در همین باره برای [[پرهیز]] از درخواست کردن میفرماید: {{متن حدیث|لَوْ يَعْلَمُونَ مَا فِي الْمَسْأَلَةِ مَا مَشَى أَحَدٌ يَسْأَلُهُ شَيْئاً}}<ref>«اگر مردم میدانستند در درخواست کردن چه (زشتیها و آبروریزیهایی) نهفته است، هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمیکرد». الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۳۱.</ref>. | ||
{{متن حدیث| | |||
[[ | [[پیامبران]]، الگوی [[مناعت طبع]] و [[بینیازی از مردم]] بودند و میکوشیدند تا دیگران را به [[نیازمندی]] همراه با عزت [[دعوت]] کنند. پیامبر اعظم{{صل}} در یکی از سفارشهای خود به [[ابوذر غفاری]] میفرماید: {{متن حدیث|يَا أَبَا ذَرٍّ! إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«ای ابوذر! از درخواست کردن (اظهار نیاز و نداری) بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و فقری است که خود به استقبال آن رفتهای و این کار در روز قیامت، حساب طولانی خواهد داشت». وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۰۸.</ref>. | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} نیز میفرماید: این [[سخن پیامبر]] را بپذیرید که فرمود: هر کس درِ درخواست بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز کند<ref>کافی، ج۴، ص۱۹.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[کانون محبت (کتاب)|کانون محبت]] ص ۱۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۳۴: | خط ۳۲: | ||
[[رده:عزت نفس]] | [[رده:عزت نفس]] | ||
[[رده:فضایل اخلاقی]] | |||
[[رده:مدخل]] | [[رده:مدخل]] |