پرش به محتوا

اعتدال: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان مدخل‌ وابسته}} +{{پایان مدخل وابسته}}))
جز (جایگزینی متن - 'افراط و تفریط' به 'افراط و تفریط')
خط ۳: خط ۳:
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعتدال در لغت]] - [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در نهج البلاغه]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در سیره معصوم]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعتدال در لغت]] - [[اعتدال در قرآن]] - [[اعتدال در حدیث]] - [[اعتدال در نهج البلاغه]] - [[اعتدال در اخلاق اسلامی]] - [[اعتدال در معارف دعا و زیارات]] - [[اعتدال در معارف و سیره سجادی]] - [[اعتدال در معارف و سیره نبوی]] - [[اعتدال در سیره معصوم]] - [[اعتدال در جامعه‌شناسی اسلامی]]</div>


'''اعتدال''' [[میانه‌روی]]، [[برگزیدن]] راهی میان [[افراط و تفریط]]<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
'''اعتدال''' [[میانه‌روی]]، [[برگزیدن]] راهی میان [[افراط]] و [[تفریط]]<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.


==معناشناسی اعتدال==
==معناشناسی اعتدال==
===معنای لغوی===
===معنای لغوی===
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل اعتدال، [[افراط و تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دو‌مفهوم "اعتدال" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه [[تقابل]] دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.
اعتدال مصدر باب افتعال از ریشه "ع‌ ـ‌ د‌ ـ‌ ل" و در لغت به معنای حدّ متوسط بین دو وضعیت دیگر<ref>لسان العرب، ج‌۹، ص‌۸۵؛ القاموس‌ المحیط، ج‌۴، ص‌۲۰، «عدل».</ref> و به‌طور کلی هرگونه تناسبی است که لازمه آن برقراری [[مساوات]] بین جهات مختلف است<ref>مفردات، ص‌۵۵۳، «عدل».</ref>، ازاین‌رو نقطه مقابل اعتدال، [[افراط]] و [[تفریط]] نامیده‌ می‌شود<ref>التحقیق، ج‌۹، ص‌۶۱‌ـ‌۶۲، «فرط».</ref> که مفهوم جامع هر دو [[فساد]] به معنای خروج از حالت اعتدال است، بنابراین، دو‌مفهوم "اعتدال" و "[[صلاح]]" با یکدیگر رابطه [[جانشینی]] و هر دو با مفهوم "[[فساد]]" رابطه [[تقابل]] دارند<ref>التوقیف، ج‌۱، ص‌۵۵۶؛ مفردات، ص‌۶۳۶، «فسد».</ref>؛ همچنین با توجه به اینکه اعتدال به‌معنای [[میانه‌روی]] است، [[اسراف]] نقطه مقابل آن به‌شمار می‌رود<ref>التعریفات، ص‌۳۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/3/59.htm [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، دایره المعارف قرآن کریم؛ ج۳،ص ۵۴۲]</ref>.


راغب در مفردات گفته است: [[عدل]]، عبارت است از تقسیم به طور مساوی، و در معنای اعتدال فی قوله: {{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ}}، فرموده: اشاره است به [[تمایل]] طبیعی و فطری‌ای که [[مردم]] بر آن هستند و بر اساس آن، [[توانایی]] ابراز [[محبت]] در بین [[زنان]] (متعدد) را به طور مساوی ندارند. فی قوله: {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا}} هم فرموده: اشاره است به عدل در اعطا نمودن و [[نفقه]] دادن<ref>مفردات، ص۳۳۷.</ref>.
راغب در مفردات گفته است: [[عدل]]، عبارت است از تقسیم به طور مساوی، و در معنای اعتدال فی قوله: {{متن قرآن|وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ}}، فرموده: اشاره است به [[تمایل]] طبیعی و فطری‌ای که [[مردم]] بر آن هستند و بر اساس آن، [[توانایی]] ابراز [[محبت]] در بین [[زنان]] (متعدد) را به طور مساوی ندارند. فی قوله: {{متن قرآن|فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا}} هم فرموده: اشاره است به عدل در اعطا نمودن و [[نفقه]] دادن<ref>مفردات، ص۳۳۷.</ref>.
خط ۲۲: خط ۲۲:
[[میانه‌روی]] به معنای قصد، [[اقتصاد]] و حالت میانه در کمیت و کیفیت، از مفاهیمی است که [[آفرینش]] [[آدمی]] براساس آن بنا شده و [[استوار]] شده است. از این‌رو [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: [[خداوند]] تو را آفرید و [[استوار]] ساخت و [[تعادل]] بخشید<ref>{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}؛ سوره انفطار، آیه ۷.</ref>. از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[راز]] [[استواری]] [[انسان]] در اعتدال او در امور نهفته است. اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[استواری]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[آدمی]] نیز نقش برجسته‌ای دارد. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن‌کریم]] [[میانه‌روی]] را روش و [[رفتار]] [[نیک]] معرفی می‌کند و [[رفتار]] مقابل آن را [[رفتار]] [[زشت]] و بد برمی‌شمرد<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}؛ سوره مائده، آیه ۶۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751.</ref>
[[میانه‌روی]] به معنای قصد، [[اقتصاد]] و حالت میانه در کمیت و کیفیت، از مفاهیمی است که [[آفرینش]] [[آدمی]] براساس آن بنا شده و [[استوار]] شده است. از این‌رو [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: [[خداوند]] تو را آفرید و [[استوار]] ساخت و [[تعادل]] بخشید<ref>{{متن قرآن| الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}؛ سوره انفطار، آیه ۷.</ref>. از این [[آیه]] چنین برمی‌آید که [[راز]] [[استواری]] [[انسان]] در اعتدال او در امور نهفته است. اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[استواری]] [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] [[آدمی]] نیز نقش برجسته‌ای دارد. از این‌رو [[خداوند]] در [[قرآن‌کریم]] [[میانه‌روی]] را روش و [[رفتار]] [[نیک]] معرفی می‌کند و [[رفتار]] مقابل آن را [[رفتار]] [[زشت]] و بد برمی‌شمرد<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأَكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ}}؛ سوره مائده، آیه ۶۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751.</ref>


[[رفتار]] مقابل [[میانه‌روی]]، [[افراط و تفریط]] است که در [[فرهنگ دینی]] مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است. [[امام]]{{ع}} نیز بر این نکته تأکید دارد و ضمن بیان آثار گذشتن از حد میانه در برخی امور، [[انسان‌ها]] را به رعایت آن سفارش می‌کند: پاره‌گوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضد آن را در خود جا دهد. پس اگر [[امید]] در آن پدید آید [[طمع]] به سراغش رود و او را [[خوار]] سازد و اگر [[طمع]] [[هجوم]] آورَد [[حرص]] او را هلاک خواهد ساخت، و اگر [[ناامیدی]] چیره شود [[اندوه]] او را از پا درآورَد، و اگر [[خشم]] بر او عارض شود [[تندخویی]] [[حاکم]] شود، و اگر [[رضامندی]] او را خوش‌بخت سازد عنان [[اختیار]] از کف دهد، و اگر [[ترس]] او را فراگیرد دست روی دست گذارد، و اگر [[امنیت]] دامن‌گستر شود [[غرور]] و [[غفلت]] آن را از او رباید، و اگر مصیبتی بدو رسد [[جزع]]  فرغ رسوایش کند، و اگر به [[مالی]] [[دست]] یازد [[طغیان]] کند، و اگر دچار [[تهی‌دستی]] شود در دام [[بلا]] افتد، و اگر [[گرسنگی]] او را به ستوه آورَد [[ناتوانی]] زمین‌گیرش کند، و اگر سیری از حد گذرد [[پرخوری]] او را بیازارد. پس هر کوتاهی او را ضرر رسانَد و هر تندروی برای او [[فساد]] آورَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ، هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ،  وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ، فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751-752.</ref>.
[[رفتار]] مقابل [[میانه‌روی]]، [[افراط]] و [[تفریط]] است که در [[فرهنگ دینی]] مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است. [[امام]]{{ع}} نیز بر این نکته تأکید دارد و ضمن بیان آثار گذشتن از حد میانه در برخی امور، [[انسان‌ها]] را به رعایت آن سفارش می‌کند: پاره‌گوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت‌انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینه‌هایی از [[حکمت]] و نیز ضد آن را در خود جا دهد. پس اگر [[امید]] در آن پدید آید [[طمع]] به سراغش رود و او را [[خوار]] سازد و اگر [[طمع]] [[هجوم]] آورَد [[حرص]] او را هلاک خواهد ساخت، و اگر [[ناامیدی]] چیره شود [[اندوه]] او را از پا درآورَد، و اگر [[خشم]] بر او عارض شود [[تندخویی]] [[حاکم]] شود، و اگر [[رضامندی]] او را خوش‌بخت سازد عنان [[اختیار]] از کف دهد، و اگر [[ترس]] او را فراگیرد دست روی دست گذارد، و اگر [[امنیت]] دامن‌گستر شود [[غرور]] و [[غفلت]] آن را از او رباید، و اگر مصیبتی بدو رسد [[جزع]]  فرغ رسوایش کند، و اگر به [[مالی]] [[دست]] یازد [[طغیان]] کند، و اگر دچار [[تهی‌دستی]] شود در دام [[بلا]] افتد، و اگر [[گرسنگی]] او را به ستوه آورَد [[ناتوانی]] زمین‌گیرش کند، و اگر سیری از حد گذرد [[پرخوری]] او را بیازارد. پس هر کوتاهی او را ضرر رسانَد و هر تندروی برای او [[فساد]] آورَد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ، هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ، وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا، فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَكَهُ الْحِرْصُ، وَ إِنْ مَلَكَهُ الْيَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ، وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَيْظُ، وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِيَ التَّحَفُّظَ، وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ، وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ،  وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِيبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلَاءُ، وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ، وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ كَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ، فَكُلُّ تَقْصِيرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ كُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 751-752.</ref>.


[[امت]] متعدل، امتی است که در امر [[دین]] [[تسلیم]] و نسبت به [[دستورات الهی]] میانه‌رو و [[معتدل]] باشد. [[افراط و تفریط]] در [[امور اجتماعی]] باعث برهم خوردن تدریجی حالت [[تعادل]] در [[زندگی]] می‌شود و در نهایت، کانون [[اجتماع]] را برهم می‌زند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: پس راه میانه را در پیش گیر که [[رهایی]] در همان است. [[قرآن]]، کتاب باقی‌مانده، و نشانه‌های [[نبوت]] بر آن [راه میانه] قرار گرفته و مسیر حرکت [[سنت]] است و سرانجام [[نیکو]] بدان بازگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶: {{متن حدیث|"الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَة"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
[[امت]] متعدل، امتی است که در امر [[دین]] [[تسلیم]] و نسبت به [[دستورات الهی]] میانه‌رو و [[معتدل]] باشد. [[افراط]] و [[تفریط]] در [[امور اجتماعی]] باعث برهم خوردن تدریجی حالت [[تعادل]] در [[زندگی]] می‌شود و در نهایت، کانون [[اجتماع]] را برهم می‌زند. [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: پس راه میانه را در پیش گیر که [[رهایی]] در همان است. [[قرآن]]، کتاب باقی‌مانده، و نشانه‌های [[نبوت]] بر آن [راه میانه] قرار گرفته و مسیر حرکت [[سنت]] است و سرانجام [[نیکو]] بدان بازگردد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶: {{متن حدیث|"الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَة"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.


اعتدال و [[میانه‌روی]] در امور، از جمله مسائل [[حکومتی]] نیز مورد تأکید است. [[امام]] به فرماندار خود می‌فرماید: کاری که باید بیش از هر کار دیگر [[دوست]] داشته باشی، اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳: {{متن حدیث|"وَلْيَکُنْ أَحَبَّ الاُمُورِ إِلَيْکَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
اعتدال و [[میانه‌روی]] در امور، از جمله مسائل [[حکومتی]] نیز مورد تأکید است. [[امام]] به فرماندار خود می‌فرماید: کاری که باید بیش از هر کار دیگر [[دوست]] داشته باشی، اعتدال و [[میانه‌روی]] در [[حق]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳: {{متن حدیث|"وَلْيَکُنْ أَحَبَّ الاُمُورِ إِلَيْکَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 752.</ref>.
۲۱۸٬۷۴۲

ویرایش