امام حسین علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ']]،' به '، [['
جز (لــطـــفاً تصاویر مناسبی در صفحهها قرار ندهید.) |
جز (جایگزینی متن - ']]،' به '، [[') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[امام حسین]]{{ع}} سومین پیشوای [[مسلمانان]] و دومین فرزند امام علی{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} است که در سوم [[شعبان]] [[سال سوم هجری]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۳.</ref>. | [[امام حسین]]{{ع}} سومین پیشوای [[مسلمانان]] و دومین فرزند امام علی{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} است که در سوم [[شعبان]] [[سال سوم هجری]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۶۳.</ref>. | ||
براساس [[روایات]] نام او را [[خداوند]] انتخاب و [[جبرئیل]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[ابلاغ]] کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ۴/ ۸۶- ۸۴؛ اسد الغابة، ۲/ ۱۸.</ref>. [[حسین]] نام [[فرزند]] دوم [[هارون]]، یعنی "شبیر" است. این نام پیش از این در میان [[مردمان]] [[عرب]] سابقه نداشته است. پس از [[تولد]]، [[رسول خدا]]{{صل}} خود در گوش او [[اذان]] و اقامه گفت و پیوسته به ایشان عنایتی ویژه داشت و برایش عقیقه کرد. در [[روایت]] آمده است هنگام [[تولد]]، [[جبرئیل]] به همراه هزار تن از ملائکه برای تبریک به حضور [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیدند و [[جبرئیل]] [[پیامبر]] را از کیفیّت [[شهادت]] ایشان و ادامۀ [[امامت اهلبیت]]{{ع}} در [[نسل]] او [[آگاه]] ساخت<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹ و [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۵۷؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۲؛ [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | براساس [[روایات]] نام او را [[خداوند]] انتخاب و [[جبرئیل]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[ابلاغ]] کرد<ref>مناقب آل ابی طالب، ۴/ ۸۶- ۸۴؛ اسد الغابة، ۲/ ۱۸.</ref>. [[حسین]] نام [[فرزند]] دوم [[هارون]]، یعنی "شبیر" است. این نام پیش از این در میان [[مردمان]] [[عرب]] سابقه نداشته است. پس از [[تولد]]، [[رسول خدا]]{{صل}} خود در گوش او [[اذان]] و اقامه گفت و پیوسته به ایشان عنایتی ویژه داشت و برایش عقیقه کرد. در [[روایت]] آمده است هنگام [[تولد]]، [[جبرئیل]] به همراه هزار تن از ملائکه برای تبریک به حضور [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رسیدند و [[جبرئیل]] [[پیامبر]] را از کیفیّت [[شهادت]] ایشان و ادامۀ [[امامت اهلبیت]]{{ع}} در [[نسل]] او [[آگاه]] ساخت<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹ و [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۵۷؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۲؛ [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | ||
==کنیه و القاب== | ==کنیه و القاب== | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
{{سوگواری امام حسین}} | {{سوگواری امام حسین}} | ||
===[[امام]]{{ع}} پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ===[[امام]]{{ع}} پس از [[پیامبر]]{{صل}}=== | ||
[[امام حسین]]{{ع}} هنگام [[وفات پیامبر]]{{صل}} نزدیک ۷ سال داشت. آن حضرت هنگام به [[قدرت]] رسیدن [[عمر]]، ۱۰ ساله، زمان انتخاب عثمان ۲۰ ساله بود و تا ۳۲ سالگی در [[مدینه]] زندگی میکرد و از ۳۲ ـ ۳۷ سالگی یعنی از [[خلافت]] پدرش [[امیرمؤمنان]] تا [[صلح]] برادرش [[حسن بن علی]]{{ع}}، در [[کوفه]] بودند. حدود ۴۷ سالگی [[برادر]] خود، [[امام حسن]]{{ع}} را از دست داد و خود به [[امامت]] رسید و در ۵۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. بنابراین ۲۰ سال در دوره [[معاویه]] و چند ماه در روزگار [[یزید]]، در [[مدینه]] زندگی میکردند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | [[امام حسین]]{{ع}} هنگام [[وفات پیامبر]]{{صل}} نزدیک ۷ سال داشت. آن حضرت هنگام به [[قدرت]] رسیدن [[عمر]]، ۱۰ ساله، زمان انتخاب عثمان ۲۰ ساله بود و تا ۳۲ سالگی در [[مدینه]] زندگی میکرد و از ۳۲ ـ ۳۷ سالگی یعنی از [[خلافت]] پدرش [[امیرمؤمنان]] تا [[صلح]] برادرش [[حسن بن علی]]{{ع}}، در [[کوفه]] بودند. حدود ۴۷ سالگی [[برادر]] خود، [[امام حسن]]{{ع}} را از دست داد و خود به [[امامت]] رسید و در ۵۷ سالگی به [[شهادت]] رسید. بنابراین ۲۰ سال در دوره [[معاویه]] و چند ماه در روزگار [[یزید]]، در [[مدینه]] زندگی میکردند<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>. | ||
[[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[امام حسین]]{{ع}} پیش از [[امامت]] ایشان را میتوان در دو دوران مورد بررسی قرار داد. یکی روزگار [[امام علی]]{{ع}} و دیگری دوران [[امام حسن]]{{ع}}. | [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[امام حسین]]{{ع}} پیش از [[امامت]] ایشان را میتوان در دو دوران مورد بررسی قرار داد. یکی روزگار [[امام علی]]{{ع}} و دیگری دوران [[امام حسن]]{{ع}}. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
[[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ جنگجو به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با مخالفان [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. [[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر مخالفان نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد: "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به اعتراض برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | [[معاویه]] در [[رجب]] سال ۵۶ به قصد [[عمره]]، همراه ۱۰۰۰ جنگجو به [[حجاز]] آمد و سپس به [[مدینه]] رفت و در بدو ورود با [[امام حسین]]{{ع}} رویارو شد؛ ولی گفت و گویی میان آن دو درنگرفت. رایزنیهای [[معاویه]] با مخالفان [[جانشینی]] [[یزید]] پس از آن آغاز شد و او کوشید آنان را [[راضی]] کند؛ ولی هریک [[خشنودی]] خود را به [[رضایت]] دیگران وابسته دانست، تا اینکه این برنامه بینتیجه به پایان رسید. [[معاویه]] در روز دوم، [[امام حسین]]{{ع}} و [[عبدالله بن عباس]] را که هر دو از [[بنیهاشم]] بودند فراخواند و ضمن اعتراف به [[فضیلت]] آنها، ادعا کرد [[یزید]] میتواند [[مردم]] را [[هدایت]] کند. [[امام حسین]]{{ع}} در پاسخ به او گفت [[یزید]] به معرفی نیازی ندارد و شناخته شده است و ضمن نزدیک دانستن [[مرگ]] [[معاویه]]، از وی خواست [[نیکوکار]] گردد. گفت و گوی [[معاویه]] با دیگر مخالفان نیز نتیجهای نداشت و آنگاه بود که وی سه روز در [[خانه]] ماند و ملاقاتی با [[مردم]] نداشت و روز بعد به دستورش همه [[مردم]] در [[مسجد]] گرد آمدند و او سخنان خود را با این عبارت آغاز کرد: "همه روستاها باید با [[یزید]] [[بیعت]] کنند" و سپس [[دلیل]] این امر را [[برتری]] [[یزید]] از همه [[مسلمانان]] دانست. در این هنگام، [[امام حسین]]{{ع}} به اعتراض برخاست و فرمود کسان دیگری از [[یزید]] بهترند. [[معاویه]] که مراد [[امام]] را میدانست، پاسخ داد برای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} [[یزید]] بهتر است؛ آنگاه [[امام]] به شرابخواری و [[لهو و لعب]] [[یزید]] اشاره کرد. | ||
مخالفت [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد شب هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او اعتراض کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست مخالفت خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن شب هیچکس در برابر این ادعا که مخالفان نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن سپاهیان [[شام]]، مشخص شد اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با تهدید به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref> | مخالفت [[امام]] و اعتراضهای دیگران سبب شدند [[معاویه]] از [[منبر]] پایین آمده و [[دستور]] دهد تارکان [[بیعت]] را نزد او بیاورند و به نیروهای خود [[فرمان]] داد شب هنگام که عازم [[مکه]] هستند، [[شایعه]] کنند همه [[بیعت]] کردهاند و چنانچه کسی سخنی گفت، گردن او را بزنند. وی همچنین در کنار هر فرد مخالفی دو نفر مسلح گمارد، تا چنانچه در برابر سخنان او اعتراض کردند، در دم گردن او را بزنند؛ همچنین از سرباز زنندگان از [[بیعت]] با [[یزید]] خواست مخالفت خود را به دیگران سرایت ندهند. [[ترس]] از کشته شدن به دست نیروهای شامی سبب شد در آن شب هیچکس در برابر این ادعا که مخالفان نیز به [[بیعت]] تن دادهاند، سخنی نگوید؛ ولی پس از رفتن سپاهیان [[شام]]، مشخص شد اینان [[بیعت]] نکردهاند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۱۲۳؛ الامامة والسیاسه، ج۱، ص۲۰۴ - ۲۰۷؛ الکامل، ج۳، ص۵۰۳ - ۵۱۲.</ref>. اقدامات [[معاویه]] در [[مدینه]] به گونهای بود که گفته شد [[معاویه]] با تهدید به [[قتل]] از [[مردم]] [[بیعت]] گرفت<ref>نک: تاریخ خلیفه، ص۱۳۳؛ الکامل، ج۳، ص۵۱۰ - ۵۱۱.</ref>.<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref> | ||
===دوران [[یزید]]=== | ===دوران [[یزید]]=== | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
====شهادت==== | ====شهادت==== | ||
{{اصلی|شهادت امام حسین}} | {{اصلی|شهادت امام حسین}} | ||
پس از آن بود که نیروهای حر، آن حضرت را محاصره کردند، تا نزد [[ابن زیاد]]، والی کوفه ببرند؛ ولی [[امام]] [[تسلیم]] خواسته حر نشد و توافق شد حضرت{{ع}} جز مسیر [[کوفه]] یا [[مدینه]]، به هر سمت که میخواهد برود، تا حر پاسخنامه خود به [[ابن زیاد]] را دریافت کند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>. مسیر [[کوفه]] در جهت شمال بود و [[امام]]{{ع}} مسیر خود را به سمت شمال با اندکی [[انحراف]] به سمت [[غرب]] ادامه داد و از [[غرب]] [[کوفه]] [[گذشت]] تا آنکه در هفتاد و اندی کیلومتر شمال [[کوفه]] و در پی آمدن پیک [[ابن زیاد]] از حرکت باز ایستاد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.</ref>. به [[دستور]] [[ابن زیاد]]، حضرت در دوم [[محرم]]، ۲۴ روز پس از حرکت کاروان در منطقهای خشک و دور از قلعهها و برجهایی که روستاها از آن برخوردار بودند متوقف شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.</ref>. [[عمر بن سعد]] و ۴۰۰۰ نیروی او که عازم [[ری]] بودند، برپایه مأموریت جدیدشان، در سوم [[محرم]] به [[نینوا]] آمدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰.</ref> و در روز هفتم و به [[دستور]] والی [[اموی]] [[کوفه]] و به [[انتقام]] خون عثمان که تشنه کشته شد، از دسترسی کاروان [[امام حسین]]{{ع}} به آب جلوگیری کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.</ref>. ابنسعد، فرمانده سپاهیان [[اموی]]، در پی گفت و گوهای چند باره خود با [[امام]]{{ع}} بارها با ابنزیاد والی [[اموی]] [[کوفه]] مکاتبه کرد، تا شاید به درگیری پایان دهد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴.</ref>؛ ولی وی جز به تسلیم امام [[رضایت]] نداد و در برابر [[تسلیم]] ایشان هیچ تعهدی را نپذیرفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.</ref>. اگر [[امام]] خود را [[تسلیم]] میکرد، او را به [[جرم]] [[قیام]]، ناامنی و آشوب محاکمه کرده و میکشتند و بسا همین شد که [[امام]] به [[نبرد]] تن داد، زیرا در آن وضعیت [[تسلیم]]، [[زبونی]] شمرده میشد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۵ - ۴۲۶.</ref>. در روز [[نبرد]] در ۱۰ [[محرم]]، چند تن از سپاهیان [[اموی]]، مانند [[حر بن یزید ریاحی]] و [[یزید بن زیاد مهاصر]]، به حضرت پیوستند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۷، ۴۴۵.</ref>. [[امام]] و یارانش تا بعدازظهر روز ۱۰ [[محرّم]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۲.</ref>. [[رفتار]] سپاهیان [[اموی]] با جنازه [[شهدا]] و اسرای بازمانده بسیار خصمانه و کینهتوزانه بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ - ۴۵۵.</ref>. [[ابن سعد]]، ۱۱ [[محرم]] نیز در اردوگاه خود ماند و سپس همراه اسرا و ۷۲ سر از [[شهدای کربلا]] به [[کوفه]] بازگشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۵۳؛ تاریخ الطوال، ص۲۵۹.</ref>. این رخداد از بزرگترین حوادث جهان اسلام به شمار میآید و روایتهای گوناگونی از آن بیان شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]،[[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref>. | پس از آن بود که نیروهای حر، آن حضرت را محاصره کردند، تا نزد [[ابن زیاد]]، والی کوفه ببرند؛ ولی [[امام]] [[تسلیم]] خواسته حر نشد و توافق شد حضرت{{ع}} جز مسیر [[کوفه]] یا [[مدینه]]، به هر سمت که میخواهد برود، تا حر پاسخنامه خود به [[ابن زیاد]] را دریافت کند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۲ - ۴۰۳.</ref>. مسیر [[کوفه]] در جهت شمال بود و [[امام]]{{ع}} مسیر خود را به سمت شمال با اندکی [[انحراف]] به سمت [[غرب]] ادامه داد و از [[غرب]] [[کوفه]] [[گذشت]] تا آنکه در هفتاد و اندی کیلومتر شمال [[کوفه]] و در پی آمدن پیک [[ابن زیاد]] از حرکت باز ایستاد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.</ref>. به [[دستور]] [[ابن زیاد]]، حضرت در دوم [[محرم]]، ۲۴ روز پس از حرکت کاروان در منطقهای خشک و دور از قلعهها و برجهایی که روستاها از آن برخوردار بودند متوقف شد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۰۸.</ref>. [[عمر بن سعد]] و ۴۰۰۰ نیروی او که عازم [[ری]] بودند، برپایه مأموریت جدیدشان، در سوم [[محرم]] به [[نینوا]] آمدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۰.</ref> و در روز هفتم و به [[دستور]] والی [[اموی]] [[کوفه]] و به [[انتقام]] خون عثمان که تشنه کشته شد، از دسترسی کاروان [[امام حسین]]{{ع}} به آب جلوگیری کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۲.</ref>. ابنسعد، فرمانده سپاهیان [[اموی]]، در پی گفت و گوهای چند باره خود با [[امام]]{{ع}} بارها با ابنزیاد والی [[اموی]] [[کوفه]] مکاتبه کرد، تا شاید به درگیری پایان دهد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴.</ref>؛ ولی وی جز به تسلیم امام [[رضایت]] نداد و در برابر [[تسلیم]] ایشان هیچ تعهدی را نپذیرفت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۵.</ref>. اگر [[امام]] خود را [[تسلیم]] میکرد، او را به [[جرم]] [[قیام]]، ناامنی و آشوب محاکمه کرده و میکشتند و بسا همین شد که [[امام]] به [[نبرد]] تن داد، زیرا در آن وضعیت [[تسلیم]]، [[زبونی]] شمرده میشد<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۵ - ۴۲۶.</ref>. در روز [[نبرد]] در ۱۰ [[محرم]]، چند تن از سپاهیان [[اموی]]، مانند [[حر بن یزید ریاحی]] و [[یزید بن زیاد مهاصر]]، به حضرت پیوستند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۷، ۴۴۵.</ref>. [[امام]] و یارانش تا بعدازظهر روز ۱۰ [[محرّم]] به [[شهادت]] رسیدند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۲.</ref>. [[رفتار]] سپاهیان [[اموی]] با جنازه [[شهدا]] و اسرای بازمانده بسیار خصمانه و کینهتوزانه بود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۳ - ۴۵۵.</ref>. [[ابن سعد]]، ۱۱ [[محرم]] نیز در اردوگاه خود ماند و سپس همراه اسرا و ۷۲ سر از [[شهدای کربلا]] به [[کوفه]] بازگشت<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۲ - ۴۵۳؛ تاریخ الطوال، ص۲۵۹.</ref>. این رخداد از بزرگترین حوادث جهان اسلام به شمار میآید و روایتهای گوناگونی از آن بیان شده است<ref>[[مهران اسماعیلی|اسماعیلی، مهران]]، [[حسین بن علی (مقاله)|مقاله «حسین بن علی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۳۶-۱۳۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۸۹؛ [[رحمتالله ضیایی|ضیائی ارزگانی، رحمت الله]]، [[امامت امام حسین (مقاله)|امامت امام حسین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۳۱؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۲۹۰- ۲۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۰۳-۱۰۴.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |