پرش به محتوا

آیین حنیف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹٬۶۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲
تغییرمسیر به حنیف حذف شد
(تغییرمسیر به حنیف)
برچسب: تغییر مسیر جدید
 
(تغییرمسیر به حنیف حذف شد)
برچسب‌ها: تغییرمسیر حذف شد پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
#تغییر_مسیر [[حنیف]]
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = آیین حنیف
| عنوان مدخل  = آیین حنیف
| مداخل مرتبط = [[آیین حنیف در حدیث]] - [[آیین حنیف در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}
 
==مقدمه==
[[دین]] مطابق با [[فطرت]]، مستقیم، [[خالص]] و دارای [[احکام عملی]] خاص و صفت [[دینی]] که [[پیامبران الهی]] از [[آدم]]{{ع}} تا خاتم{{صل}} [[مأمور]] [[تبلیغ]] آن در میان [[انسان‌ها]] بوده‌اند.
حنف در لغت به معنای کج، خم و مایل شدن، آمده است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۳۶۲؛ فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۰.</ref>. و اسمی است که با قرار گرفتن در کنار مضاف یا موصوف یا جار و مجرور، معنای آن کامل می‌شود.
 
صفت مشبهه آن [[حنیف]] به معنای متمایل شونده است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۳۶۲؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۴۰۲؛ ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر والتنویر، ج۱، ص۷۱۶.</ref> و به کسی که انگشتان او به سمت بیرون متمایل شده و یا پای او کج بوده و اعوجاج دارد [[احنف]] گویند<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۳، ص۳۶۲؛ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۸۴.</ref>، ولی برخی حنیف را مستقیم و راست معنا کرده‌اند<ref>ماوردی، علی بن محمد بن حبیب، النکت والعیون، ج۱، ص۱۹۴؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۷۹؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۷۴۰ و ۷۴۱.</ref>. بنابراین احنف به کسی می‌گویند که قدم او راست بوده و همه پای او بر [[زمین]] نشیند<ref>رازی، ابوالفتوح، روض الجنان وروح الجنان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۸۴.</ref> و اگر به کسی که پایش کج است، احنف می‌گویند از باب تفأل است، همان‌گونه که به مریض، [[سلیم]] می‌گویند<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۱؛ ماوردی، علی بن محمد بن حبیب، النکت والعیون، ج۱، ص۱۹۴.</ref>.
 
کلمه حنیف به دلیل کاربردهای مختلفی که در [[علم تفسیر]]، [[علم حدیث]]، و [[تاریخ]] [[عرب]] در دوره [[جاهلیت]]، داشته، اصطلاحات گوناگونی یافته است:
#در دوره جاهلیت هر کس بر [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]] بود، حنیف نامیده می‌شد<ref>النووی، شرح مسلم، ج۶، ص۵۷؛ فخرالدین، طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۰.</ref>.
# آیین برخی از [[اعراب]] در دوره جاهلیت که تنها به بعضی از [[احکام عملی]] و بهداشتی بازمانده از [[آیین]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} مانند انجام دادن [[مناسک حج]] [[بیت الله الحرام]]، [[ختنه]] کردن [[فرزندان]] و [[غسل]] جنابت، عمل می‌کردند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰؛ ابن عبدالبر، الاستذکار، ج۳، ص۱۰۴.</ref>.
# [[اهل کتاب]] به [[مشرکان]] [[لقب]] [[حنفا]] داده بودند و هرگاه کلمه [[حنیفیت]] به کار می‌رفت از آن [[شرک]] و [[بت پرستی]] می‌فهمیدند<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۷۹- ۴۸۰؛ رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، ج۱، ص۴۸۰ ۴۸۱.</ref>.
#برخی گفته‌اند [[حنیف]] کسی است که از [[ادیان]] [[باطل]] به [[دین حق]] [[گرایش]] پیدا کند<ref>مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقائق، ج۱، ص۳۵۰.</ref>. این اصطلاح بیشتر ناظر به معنای لغوی بوده و بعدها از سوی برخی از [[مفسران]] پدید آمده است.
# حنیف به معنای مسلم است، یعنی حنیفیت معادل [[اسلام]] به معنای [[تسلیم]] است، چنان که [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. و از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده که: {{متن حدیث|إِنَّ الْحَنِيفِيَّةَ هِيَ الْإِسْلَامُ}}، حنیفیت همان اسلام است<ref>بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۵۶۰؛ مشهدی، میرزا محمد، کنز الدقائق، ج۱، ص۳۵۰.</ref> و [[امام باقر]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|القانت المطيع و الحنيف المسلم}}<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۶، ص۳۵۷.</ref>. توضیح این که اسلام دو معنا دارد: یکی معنای لغوی یعنی [[تسلیم شدن]] و یکی معنای اصطلاحی که عبارت است از [[شریعت]] قرآن و این، معنایی است که بعد از [[نزول قرآن]] و [[انتشار دین]] اسلام پیدا شده است. گاهی [[پیامبران]] قبل از [[حضرت محمد]]{{صل}} مسلم و پیرو اسلام نامیده می‌شوند که منظور از آن، اسلام به معنای لغوی است: {{متن قرآن|رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}<ref>«پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند» سوره یوسف، آیه ۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>.
# [[حنیف]] صفت است برای [[دین الهی]] که [[خداوند متعال]] برای [[هدایت]] [[انسان‌ها]]، همه [[پیامبران]] را [[مأمور]] به [[تبلیغ]] آن [[دین]] کرده و نام آن، [[اسلام]] به معنای [[تسلیم]] در برابر [[خداوند]] است، همان گونه که [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ}}<ref>«بی‌گمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹؛ {{متن قرآن|وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.</ref>، دین در نزد [[خدا]] اسلام [و [[تسلیم شدن]] در برابر [[حق]]] است و چون این دین مطابق با [[فطرت]]، مستقیم، دور از [[افراط]] و [[تفریط]] و دارای [[احکام عملی]] خاصی است، آن را با صفت حنیف، توصیف می‌کنند. به همین دلیل {{متن قرآن|مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ}} یعنی دین آن [[حضرت]] با صفت [[حنیفیت]]، توصیف شده است<ref>ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۲، ص۷۱؛ کاشانی، ملافتح الله، منهج الصادقین، ج۱، ص۳۲۶.</ref> و قرآن در توصیف دین می‌فرماید: {{متن قرآن|وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و (به من فرمان داده‌اند) که: با درستی آیین، روی به دین آور و هیچ‌گاه از مشرکان مباش!» سوره یونس، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>. در [[کتاب‌های حدیث]] هم از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده که آن [[حضرت]] نیز [[دین]] را با صفت [[حنیف]] توصیف کرده و فرموده: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَمَرَنِي أَنْ أَدْعُوَ إِلَى دِينِهِ الْحَنِيفِيَّةِ}}، [[خداوند]] مرا امر کرده که به [[دین حنیف]] او [[دعوت]] کنم<ref>ابن شهر آشوب، المناقب، ج۱، ص۵۸.</ref>.
 
کلمه حنیف ده بار در [[قرآن]] تکرار شده و جمع آن یعنی کلمه [[حنفاء]] نیز دو بار آمده است: {{متن قرآن|حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«پاک آیینان برای خداوند باشید، نه شرک‌ورزان به او و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشته‌اند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. از ده مورد یاد شده دو بار در توصیف کلمه دین آورده شده: {{متن قرآن|وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و (به من فرمان داده‌اند) که: با درستی آیین، روی به دین آور و هیچ‌گاه از مشرکان مباش!» سوره یونس، آیه ۱۰۵.</ref> و {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>؛ و پنج مورد حال یا صفت از دین و ملة [[ابراهیم]] است: {{متن قرآن|وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و گفتند: یهودی یا مسیحی باشید تا راه یابید؛ بگو: (خیر) بلکه ما بر آیین ابراهیم درست‌آیین هستیم و او از مشرکان نبود» سوره بقره، آیه ۱۳۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو خداوند راست فرموده است؛ بنابراین از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کنید و او از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۹۵.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدین‌تر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: بی‌گمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درست‌آیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.</ref> و {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیم درست‌آیین پیروی کن و (او) از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۳.</ref>. در این [[آیات]] به [[تبعیت]] از [[دین حضرت ابراهیم]] - [[دینی]] که از همه دین‌های [[باطل]] به سوی [[دین حق]] مایل بوده -امر شده است.
 
کلمه [[حنیف]] دوبار نیز در توصیف خود [[حضرت ابراهیم]] آورده شده است، به عنوان مثال [[خداوند]] در توصیف [[اعتقادات]] او می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درست‌آیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. و به نوعی دیگر همین معنا را در [[آیه]] دیگر تکرار کرده می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«به راستی ابراهیم (به تنهایی) امتی فروتن برای خداوند و درست‌آیین بود و از مشرکان نبود» سوره نحل، آیه ۱۲۰.</ref>.
 
در [[احادیث]] کلمه حنیف و حنیفیه، فراوان به کار رفته و منشأ آن [[فطرت]] دانسته شده است. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|الْحَنِيفِيَّةُ مِنَ الْفِطْرَةِ الَّتِي فَطَرَ اللَّهُ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‌...}}، [[حنیفیت]] از فطرتی است که [[خداوند]] [[مردم]] را بر آن [[خلق]] کرده و در خلق [[الهی]] تبدیل نیست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۱.</ref>.
 
مهم‌ترین کاربرد حنیفیت در [[احادیث]]، اطلاق آن به مجموعه‌ای از سنت‌های بهداشتی است که خداوند آنها را بر [[حضرت ابراهیم]] نازل کرده بود و بعدها برخی از آنها در میان [[اعراب جاهلی]] نیز مورد عمل واقع می‌شد<ref>حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۳۷؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۵۳.</ref>. تا این که توسط [[پیامبر اکرم]]{{صل}} همه آنها از نو [[احیا]] شدند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۲، ص۵۶.</ref>.
 
بنابراین می‌توان گفت: [[حنیف]] در اصطلاح عام، صفتی است برای [[دین الهی]] که [[دینی]] مستقیم و دور از راه‌ها و [[ادیان]] [[باطل]] می‌باشد و در اصطلاح خاص به عنوان توصیفی برای حضرت ابراهیم و [[دین]] ایشان به کار رفته و در اصطلاح اخص به [[احکام]] بهداشتی نازل شده به حضرت ابراهیم{{ع}} گفته می‌شده که چون برخی از اعراب جاهلی به بعضی از آنها عمل می‌کرده‌اند به آنها [[حنفا]] گفته می‌شد، تا از [[نصارا]] و [[یهودیان]] باز شناخته شوند.<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[آیین حنیف (مقاله)|مقاله «آیین حنیف»]]، [[دانشنامه اندیشه سیاسی (کتاب)|دانشنامه اندیشه سیاسی]] ص ۱۱۱.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
#[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[آیین حنیف (مقاله)|مقاله «آیین حنیف»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:آیین حنیف]]
[[رده:مدخل]]
۷۵٬۸۷۱

ویرایش