←اسراف اخلاقی و رفتاری
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
[[ارتکاب گناهان]] و [[گرایش]] به مادّیات و قطع علاقه از [[خداوند]]، موجب خروج [[انسان]] از راه [[حق]] شده، او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار میدهد.<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> گنهکارانی که [[جان]] خویش را در معرض اسراف قرار دادهاند، به [[توبه]] فرا میخواند و آنان را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[پرهیز]] و به ایشان [[وعده]] [[آمرزش]] میدهد. برای [[آیه]] [[شأن]] نزولهای خاصی مطرح شده است؛ امّا هیچ یک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمیشود و شمول آن را بر همه [[مسلمانان]] و هر نوع [[خطا]] و گناهی از بین نمیبرد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲ ـ ۳؛ نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۸.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} در [[تفسیر]] این آیه فرمودهاند: {{متن حدیث|بَلْ لِلْمُسْلِمِينَ عَامَّةً}}.<ref> مجمعالبیان، ج ۸، ص۷۸۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> کسی را که هنگام [[بلا]] و [[مصیبت]] از خداوند [[یاری]] میطلبد و در وقت [[آسایش]] و [[راحتی]] از یاد او [[غافل]] میشود، از مسرفانی میشمارد که [[اعمال زشت]] خود را [[زیبا]] میپندارند. برخی، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل [[دنیایی]] در مقابل امور [[آخرتی]] و اصالت بخشیدن به [[دنیا]] در مقابل [[خدا]] را نوعی اسراف شمردهاند؛ مانند کسی که سرمایهای گران را در برابر امری ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص۵۲ ـ ۵۳.</ref> از دیگر مصادیق [[اسراف]] در زمینه امور [[اخلاقی]]، [[انحراف]] جنسی است.<ref> مجمعالبیان، ج ۴، ص۶۸۴ ـ ۶۸۵.</ref> [[قوم لوط]]، نخستین کسانی بودند که از [[زنان]] رویگردانده، به همجنسبازی گراییدند. [[حضرت لوط]]{{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام میدهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref> آنان را از ارتکاب این عمل [[زشت]]، [[پرهیز]] داده، از اسرافکاران میشمرد: {{متن قرآن|بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}. در ادامه این آیات و در آیات {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ}}<ref>«گفتند: ما برای (عذاب) قومی بزهکار فرستاده شدهایم» سوره حجر، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ}}<ref>«تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم» سوره ذاریات، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۴.</ref> به سرانجام رقّتبار آن [[قوم]] اشاره میکند. [[خداوند]]، [[فرشتگان]] [[عذاب]] را با سنگهایی ویژه بر سرآنان فرو فرستاد و همه مسرفان را نابود کرد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۱۸.</ref> هرگونه [[رفتار]] نادرست و خارج از حدّ [[اعتدال]] نیز در [[فرهنگ قرآن]]، اسراف شمرده شده است؛<ref>راهنما، ج ۳، ص۱۰۴.</ref>. | [[ارتکاب گناهان]] و [[گرایش]] به مادّیات و قطع علاقه از [[خداوند]]، موجب خروج [[انسان]] از راه [[حق]] شده، او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار میدهد.<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کردهاید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد؛ بیگمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> گنهکارانی که [[جان]] خویش را در معرض اسراف قرار دادهاند، به [[توبه]] فرا میخواند و آنان را از [[یأس]] و [[ناامیدی]] [[پرهیز]] و به ایشان [[وعده]] [[آمرزش]] میدهد. برای [[آیه]] [[شأن]] نزولهای خاصی مطرح شده است؛ امّا هیچ یک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمیشود و شمول آن را بر همه [[مسلمانان]] و هر نوع [[خطا]] و گناهی از بین نمیبرد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص۲ ـ ۳؛ نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۸.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} در [[تفسیر]] این آیه فرمودهاند: {{متن حدیث|بَلْ لِلْمُسْلِمِينَ عَامَّةً}}.<ref> مجمعالبیان، ج ۸، ص۷۸۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا میخواند و چون از او آن گزند را بگردانیم به راه خود میرود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که میکردند آراستهاند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> کسی را که هنگام [[بلا]] و [[مصیبت]] از خداوند [[یاری]] میطلبد و در وقت [[آسایش]] و [[راحتی]] از یاد او [[غافل]] میشود، از مسرفانی میشمارد که [[اعمال زشت]] خود را [[زیبا]] میپندارند. برخی، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل [[دنیایی]] در مقابل امور [[آخرتی]] و اصالت بخشیدن به [[دنیا]] در مقابل [[خدا]] را نوعی اسراف شمردهاند؛ مانند کسی که سرمایهای گران را در برابر امری ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص۵۲ ـ ۵۳.</ref> از دیگر مصادیق [[اسراف]] در زمینه امور [[اخلاقی]]، [[انحراف]] جنسی است.<ref> مجمعالبیان، ج ۴، ص۶۸۴ ـ ۶۸۵.</ref> [[قوم لوط]]، نخستین کسانی بودند که از [[زنان]] رویگردانده، به همجنسبازی گراییدند. [[حضرت لوط]]{{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و لوط را (به پیامبری فرستادیم) آنگاه که به قوم خود گفت: آیا (آن) کار زشت را انجام میدهید که پیش از شما هیچ کس از جهانیان انجام نداده است؟!» سوره اعراف، آیه ۸۰.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان میروید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref> آنان را از ارتکاب این عمل [[زشت]]، [[پرهیز]] داده، از اسرافکاران میشمرد: {{متن قرآن|بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}. در ادامه این آیات و در آیات {{متن قرآن|قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ}}<ref>«گفتند: ما برای (عذاب) قومی بزهکار فرستاده شدهایم» سوره حجر، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ}}<ref>«تا بر آنان سنگهایی از گل بباریم» سوره ذاریات، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ}}<ref>«که نزد پروردگارت برای گزافکاران نشانهدار شده است» سوره ذاریات، آیه ۳۴.</ref> به سرانجام رقّتبار آن [[قوم]] اشاره میکند. [[خداوند]]، [[فرشتگان]] [[عذاب]] را با سنگهایی ویژه بر سرآنان فرو فرستاد و همه مسرفان را نابود کرد.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۸، ص۲۱۸.</ref> هرگونه [[رفتار]] نادرست و خارج از حدّ [[اعتدال]] نیز در [[فرهنگ قرآن]]، اسراف شمرده شده است؛<ref>راهنما، ج ۳، ص۱۰۴.</ref>. | ||
در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref> مردان [[الهی]] و [[یاران]] [[پیامبران]]، از خداوند درباره [[گناهان]] خود و افراط و تفریط در کارهای خویش، [[طلب آمرزش]] کرده و [[ثبات قدم]] و [[پیروزی]] بر قوم [[کافران]] را از او درخواست میکنند: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}}. برخی تعبیر {{متن قرآن|إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}} را به معنای [[گناهان کبیره]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۱۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸.</ref> ولی اطلاق واژه «اسراف» و «امر» با محدود ساختن آن منافات دارد، بنابراین در آیه پیشگفته، هرگونه خروج از حدّ اعتدال بر اثر [[جهل]] و [[غفلت]] یا از روی عمد، [[نکوهش]] شده است.<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۵۵؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۳۶۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد به سوی کسانی نگراید که غفلت بر قلبشان چیره شده و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] میکنند. خداوند این اشخاص را به افراطکاری و اسراف [[وصف]] کرده است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۳۰۲؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۷۱۹.</ref> برخی تعبیر {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}} را به معنای نابودی یا [[مخالفت]] با [[حق]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۹۵.</ref> امّا گویا [[گمراهی]] و نابودی، نتیجه [[افراط]] بوده و مخالفت با حق نیز از مصادیق آن است. | در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و گفتارشان جز این نبود که (می) گفتند: پروردگارا! از گناهان ما و گزافکاریها که در کار خویش کردهایم در گذر و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان» سوره آل عمران، آیه ۱۴۷.</ref> مردان [[الهی]] و [[یاران]] [[پیامبران]]، از خداوند درباره [[گناهان]] خود و افراط و تفریط در کارهای خویش، [[طلب آمرزش]] کرده و [[ثبات قدم]] و [[پیروزی]] بر قوم [[کافران]] را از او درخواست میکنند: {{متن قرآن|رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}}. برخی تعبیر {{متن قرآن|إِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا}} را به معنای [[گناهان کبیره]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۳، ج ۴، ص۱۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۲۸.</ref> ولی اطلاق واژه «اسراف» و «امر» با محدود ساختن آن منافات دارد، بنابراین در آیه پیشگفته، هرگونه خروج از حدّ اعتدال بر اثر [[جهل]] و [[غفلت]] یا از روی عمد، [[نکوهش]] شده است.<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص۸۵۵؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۳۶۵.</ref> خداوند در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> از [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد به سوی کسانی نگراید که غفلت بر قلبشان چیره شده و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] میکنند. خداوند این اشخاص را به افراطکاری و اسراف [[وصف]] کرده است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۳۰۲؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۷۱۹.</ref> برخی تعبیر {{متن قرآن|وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}} را به معنای نابودی یا [[مخالفت]] با [[حق]] دانستهاند؛<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۲۹۵.</ref> امّا گویا [[گمراهی]] و نابودی، نتیجه [[افراط]] بوده و مخالفت با حق نیز از مصادیق آن است.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۳ - ۲۰۴.</ref> | ||
=== [[اسراف]] [[اجتماعی]] === | |||
[[استبداد]]، [[خودکامگی]]، [[استکبار]]، [[استثمار]]، [[خونریزی]]، [[ستم]] و هرگونه [[فساد اجتماعی]] از مصادیق بارز اسراف به شمار میرود.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> [[خداوند]] در [[سوره مائده]]، پس از بیان [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] که سرانجام آن تحقق نخستین [[فساد]] بر روی [[زمین]] بود، [[بنیاسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و فساد بر زمین [[نهی]] کرده و از فسادهای اجتماعی آنان به اسراف تعبیر میکند: | [[استبداد]]، [[خودکامگی]]، [[استکبار]]، [[استثمار]]، [[خونریزی]]، [[ستم]] و هرگونه [[فساد اجتماعی]] از مصادیق بارز اسراف به شمار میرود.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> [[خداوند]] در [[سوره مائده]]، پس از بیان [[نزاع]] [[هابیل و قابیل]] که سرانجام آن تحقق نخستین [[فساد]] بر روی [[زمین]] بود، [[بنیاسرائیل]] را از ریختن [[خون]] بیگناهان و فساد بر زمین [[نهی]] کرده و از فسادهای اجتماعی آنان به اسراف تعبیر میکند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ}}<ref>«آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.</ref> [[مفسران]] در توضیح اسرافکاری [[بنیاسرائیل]]، مواردی را بر شمردهاند: [[حلال]] شمردن حرامهای [[الهی]]، [[قتل]] و خونریزی، [[کفر]] و [[شرک]]، [[مخالفت با پیامبران]]، [[پیروی از هوای نفس]]، [[ارتکاب گناهان]] و هرگونه [[تجاوز]] به [[حریم]] [[حق]] و [[حقیقت]].<ref>جامعالبیان، مج ۴، ج ۶، ص۲۷۹؛ مجمعالبیان، ج ۳، ص۲۹۰.</ref> خداوند در این [[آیه]]، [[قانون]] شکنی و [[سرپیچی]] از [[دستورهای الهی]] را مصداق اسراف شناسانده است.<ref> راهنما، ج ۴، ص۳۵۴.</ref> به تصریح [[قرآن]]، حکمِ [[قضایی]] اسراف و فساد در [[جامعه]]، [[اعدام]] و [[تبعید]] است. {{متن قرآن|إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کیفر کسانی که با خداوند و پیامبرش به جنگ برمیخیزند و در زمین به تبهکاری میکوشند جز این نیست که کشته یا به دار آویخته شوند یا دستها و پاهایشان ناهمتا بریده شود یا از سرزمین خود تبعید گردند؛ این (کیفرها) برای آنان خواری در این جهان است و در جهان واپسین عذابی سترگ خواهند داشت» سوره مائده، آیه ۳۳.</ref> در آیه {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بیگمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref> به [[ترس]] و [[نگرانی]] [[یاران]] [[موسی]]{{ع}} از [[فرعون]] و سپاهیانش اشاره شده، فرعون را مستبدّی برتریجو میشمرد که در زمره مسرفان است: {{متن قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. فرعون با ادعای خدایی و ارتکاب قتل و ستم بسیار و [[عصیان]] و [[طغیان]] آشکار در برابر خداوند، از مصادیق بارز مسرفان به شمار میرود.<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص۱۹۲.</ref> | ||
[[آیات]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَجَّيْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنَ الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref>«و به راستی بنی اسرائیل را از عذابی خوارساز رهاندیم» سوره دخان، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> نیز به [[نجات]] بنیاسرائیل از عذابها و شکنجههای [[فرعونیان]] اشاره کرده و فرعون را مردی [[متکبّر]] و اسرافکار خوانده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}. [[حضرت صالح]]{{ع}} در [[آیات]] {{متن قرآن|كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ }}<ref>«قوم ثمود پیامبران را دروغگو شمردند. (یاد کن) آنگاه (را) که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ من برای شما پیامبری امینم. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمیخواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست. آیا شما را در آنچه اینجاست آسوده رها میکنند؟ در بوستانها و (کنار) چشمهساران؟ و کشتزارها و خرمابنی که شکوفهاش ترد است؟ و از (دل) کوهها استادانه خانههایی میتراشید. پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید. و از فرمان گزافکاران پیروی نکنید. آنان که در زمین فساد بر میانگیزند و به (نیکی و) شایستگی روی نمیآورند» سوره شعراء، آیه ۱۴۱-۱۵۲.</ref> با [[اندرز]] [[قوم ثمود]]، آنان را به [[تقوای الهی]] و [[اطاعت از پیامبر خدا]] فرا میخواند. سپس آنان را از [[پیروی]] مسرفان [[پرهیز]] داده، این گروه را [[مفسد]] در [[زمین]] میشناساند که هیچگاه به [[اصلاح امور]] [[اقدام]] نمیکنند: {{متن قرآن|وَلا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ وَلا يُصْلِحُونَ}}. [[مفسران]]، بزرگان و رؤسای قوم ثمود * را مصداق اسرافکاران در این آیات دانسته <ref>مجمعالبیان، ج ۷، ص۳۱۳.</ref> و [[تجاوز]] و [[افساد]] آنان را موجب [[حلول]] [[عذاب الهی]] شمردهاند؛ زیرا [[فساد]]، همواره [[عذاب]] [[خداوند]] را در پی دارد<ref> المیزان، ج ۱۵، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۴ - ۲۰۵.</ref> | |||
۴. [[اسراف]] [[قضایی]] و [[کیفری]] | ۴. [[اسراف]] [[قضایی]] و [[کیفری]] | ||
[[داوری]] و [[قضاوت ناعادلانه]] که گاه بر [[کذب]] و [[دروغ]] [[استوار]] است، از مصادیق اسراف به شمار میرود. [[مؤمن]] [[آلفرعون]] در [[آیه]] ۲۸ [[غافر]] / ۴۰ پیش از بیان اسراف [[اعتقادی]] [[فرعونیان]]، به اسراف آنان در [[قضاوت]] اشاره میکند.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> او پس از صدور [[حکم]] [[اعدام]] برای [[موسی]]، خطاب به فرعونیان میگوید: آیا میخواهید مردی را به سبب [[اعتقاد]] به خدای یگانه بکشید، درحالیکه ادلّه روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟... خداوند اسرافکار و بسیار [[دروغگو]] را [[هدایت]] نمیکند: «إِنّ اللّهَ لاَیَهدِی مَن هو مُسرِفٌ کَذّاب». برخی نیز این سخن مؤمن آلفرعون را درباره موسی{{ع}} دانستهاند که اگر وی به [[راستی]] قصد دارد با ادعای [[دروغین]] [[نبوّت]]، به اسراف و فساد در [[جامعه]] بپردازد، بدانید که خداوند هیچگاه مسرفان دروغگو را با [[معجزات]] گوناگون، [[حمایت]] نکرده و در مسیر [[گمراهی]] موفقشان نمیگرداند.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۶ ـ ۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق [[اجتماعی]] آن به شمار خواهد رفت. | [[داوری]] و [[قضاوت ناعادلانه]] که گاه بر [[کذب]] و [[دروغ]] [[استوار]] است، از مصادیق اسراف به شمار میرود. [[مؤمن]] [[آلفرعون]] در [[آیه]] ۲۸ [[غافر]] / ۴۰ پیش از بیان اسراف [[اعتقادی]] [[فرعونیان]]، به اسراف آنان در [[قضاوت]] اشاره میکند.<ref>نمونه، ج ۱۵، ص۳۰۷.</ref> او پس از صدور [[حکم]] [[اعدام]] برای [[موسی]]، خطاب به فرعونیان میگوید: آیا میخواهید مردی را به سبب [[اعتقاد]] به خدای یگانه بکشید، درحالیکه ادلّه روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟... خداوند اسرافکار و بسیار [[دروغگو]] را [[هدایت]] نمیکند: «إِنّ اللّهَ لاَیَهدِی مَن هو مُسرِفٌ کَذّاب». برخی نیز این سخن مؤمن آلفرعون را درباره موسی{{ع}} دانستهاند که اگر وی به [[راستی]] قصد دارد با ادعای [[دروغین]] [[نبوّت]]، به اسراف و فساد در [[جامعه]] بپردازد، بدانید که خداوند هیچگاه مسرفان دروغگو را با [[معجزات]] گوناگون، [[حمایت]] نکرده و در مسیر [[گمراهی]] موفقشان نمیگرداند.<ref>مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۶ ـ ۳۵۷.</ref> در این صورت، این کاربرد اسراف نیز از مصادیق [[اجتماعی]] آن به شمار خواهد رفت. | ||
[[مجازات]] [[مجرم]] از منظر [[قرآن]] باید عادلانه و به اندازه [[جرم]] او باشد؛<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[اسراء]] / ۱۷ از کشتن بیگناهان [[نهی]] کرده و در صورت ارتکاب [[قتل]]، برای [[ولیّ]] مقتول [[حقّ]] [[قصاص]] * در نظر گرفته است؛ امّا [[اسراف]] در اجرای [[حکم]] را ممنوع میشمارد: «فَلاَ یُسرِف فِیالقَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا». اسراف در اجرای حکمِ قصاص، شامل هریک از موارد زیر میشود: کشتن شخصی غیر از [[قاتل]]،<ref>الکافی، ج۷، ص۳۷۱؛ تفسیرماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref> کشتن بیش از یک نفر در برابر هر [[قتل]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۰۳؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۹۱.</ref> [[مُثله کردن]] و قطعِ اعضای [[بدن]] قاتل پس از قصاص،<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ الکافی، ج ۷، ص۳۷۱.</ref> کشتن قاتل پیش از صدور حکم [[قاضی]]،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۴.</ref> کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول <ref>الدرالمنثور، ج ۵،، ص۲۸۳.</ref> و کشتن قاتل پس از [[عفو]] وی از جانب ولیّ مقتول و گرفتن دیه از او | [[مجازات]] [[مجرم]] از منظر [[قرآن]] باید عادلانه و به اندازه [[جرم]] او باشد؛<ref>التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱، «سرف»؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> خداوند در آیه ۳۳ [[اسراء]] / ۱۷ از کشتن بیگناهان [[نهی]] کرده و در صورت ارتکاب [[قتل]]، برای [[ولیّ]] مقتول [[حقّ]] [[قصاص]] * در نظر گرفته است؛ امّا [[اسراف]] در اجرای [[حکم]] را ممنوع میشمارد: «فَلاَ یُسرِف فِیالقَتِل إِنّهُ کانَ مَنصورًا». اسراف در اجرای حکمِ قصاص، شامل هریک از موارد زیر میشود: کشتن شخصی غیر از [[قاتل]]،<ref>الکافی، ج۷، ص۳۷۱؛ تفسیرماوردی، ج۳، ص۲۴۱.</ref> کشتن بیش از یک نفر در برابر هر [[قتل]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۰۳؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۲.</ref> مگر در صورت مشارکت چند نفر در آن،<ref>تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۹۱.</ref> [[مُثله کردن]] و قطعِ اعضای [[بدن]] قاتل پس از قصاص،<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۵، ص۱۰۵ ـ ۱۰۶؛ الکافی، ج ۷، ص۳۷۱.</ref> کشتن قاتل پیش از صدور حکم [[قاضی]]،<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۸۴.</ref> کشتن قاتل به شیوهای دردناکتر از کشتن مقتول <ref>الدرالمنثور، ج ۵،، ص۲۸۳.</ref> و کشتن قاتل پس از [[عفو]] وی از جانب ولیّ مقتول و گرفتن دیه از او<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۲۴۱.</ref>.<ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[اسراف - معموری (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص: ۲۰۰ - ۲۰۲.</ref> | ||
۵. اسراف [[اقتصادی]] | ۵. اسراف [[اقتصادی]] |