اسراف در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۷۵۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲
خط ۴۱: خط ۴۱:
=== اسراف [[اقتصادی]] ===
=== اسراف [[اقتصادی]] ===
این نوع اسراف، مصادیق گوناگونی دارد:
این نوع اسراف، مصادیق گوناگونی دارد:
الف. اسراف در [[مصرف]]
==== اسراف در [[مصرف]] ====
«... کُلوا واشرَبوا و لاَ تُسرِفوا إِنّهُ لاَ یُحبُّ المُسرِفین». ([[اعراف]] / ۷، ۳۱) [[خداوند]] در این [[آیه]] پس از بیان جواز عمومی در مصرف،<ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸.</ref> از اسراف [[نهی]] و در ادامه، از [[تحریم]] امور [[حلال]] نیز منع کرده است، بر همین اساس، در بیان مقصود از این‌گونه اسراف، دو وجه نقل شده است: اسراف در [[خوردن و آشامیدن]] و [[زیاده‌روی]] در [[حرام]] شمردن [[نعمت‌های الهی]].<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref> خداوند با بیان عدم تعلّق [[محبّت]] [[الهی]] به اسرافکاران، به [[حرمت]] اسراف اشاره<ref> التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱؛ عوائدالایام، ص۶۱۵.</ref> و مسرفان را [[سرزنش]] می‌کند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸.</ref> البته مقدار [[محرومیت]] اسرافکاران از [[محبت الهی]] به نوع و [[میزان]] اسراف آنان بستگی دارد،<ref> التحریر والتنویر، ج ۸، ص۱۲۳.</ref> بر همین اساس، برخی برای اسراف دو نوع [[حکم شرعی]] ذکر کرده‌اند: [[کراهت]] در موارد خفیف و حرمت * در موارد دیگر.<ref> الفروق اللغویه، ص۱۱۵.</ref> برخی چون تفکیک میان این دو نوع [[اسراف]] برایشان روشن نبوده، [[آیه]] پیشگفته را به دلیل عدم [[حرمت]] همه اقسام اسراف، [[منسوخ]] پنداشته‌اند.<ref> التحریر و التنویر، ج ۸، ص۱۲۳.</ref> این درحالی است که [[فقیهان]] در حرمت قدر متیقّن اسراف، [[اجماع]] دارند، تا آنجا که می‌توان آن را از [[ضروریات دین]] شمرد. برخی نیز آن را از [[گناهان کبیره]] شمرده‌اند.<ref>عوائد الایام، ص۶۱۵، ۶۱۹.</ref> اسراف در [[مصرف]]، به یکی از گونه‌های ذیل است: یک. تضییع و اتلاف هرگونه شی‌ء قابل استفاده.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۴۴۴.</ref> دو. بدون استفاده گذاردن هرگونه [[سرمایه]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵.</ref> سه. مصرف اشیا به نحوی که فایده [[مادّی]] یا [[معنوی]] به بار نیاورد. چهار. مصرف بیش از [[میزان]] درآمد به نحوی که در [[شأن]] او نباشد؛ مانند خرید وسایل تزیینی برای کسی که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق]]{{ع}} کسی را که برای مصرف بیش از درآمد خود، [[دست]] نیاز به سوی دیگران دراز کند [[مسرف]] خوانده است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۳.</ref> پنج. مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز؛ مانند خرید چند [[خانه]] یا [[پرخوری]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]] <ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضای [[شهوات]] در رفع نیازهای [[جسمانی]]،<ref> الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ التحریر والتنویر؛ ج ۸، ص۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه [[دینی]] مصداق اسراف شمرده می‌شود.
{{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] پس از بیان جواز عمومی در مصرف،<ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸.</ref> از اسراف [[نهی]] و در ادامه، از [[تحریم]] امور [[حلال]] نیز منع کرده است، بر همین اساس، در بیان مقصود از این‌گونه اسراف، دو وجه نقل شده است: اسراف در [[خوردن و آشامیدن]] و [[زیاده‌روی]] در [[حرام]] شمردن [[نعمت‌های الهی]].<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref> خداوند با بیان عدم تعلّق [[محبّت]] [[الهی]] به اسرافکاران، به [[حرمت]] اسراف اشاره<ref> التحقیق، ج ۵، ص۱۱۱؛ عوائدالایام، ص۶۱۵.</ref> و مسرفان را [[سرزنش]] می‌کند؛<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸.</ref> البته مقدار [[محرومیت]] اسرافکاران از [[محبت الهی]] به نوع و [[میزان]] اسراف آنان بستگی دارد،<ref> التحریر والتنویر، ج ۸، ص۱۲۳.</ref> بر همین اساس، برخی برای اسراف دو نوع [[حکم شرعی]] ذکر کرده‌اند: [[کراهت]] در موارد خفیف و حرمت * در موارد دیگر.<ref> الفروق اللغویه، ص۱۱۵.</ref> برخی چون تفکیک میان این دو نوع [[اسراف]] برایشان روشن نبوده، [[آیه]] پیشگفته را به دلیل عدم [[حرمت]] همه اقسام اسراف، [[منسوخ]] پنداشته‌اند.<ref> التحریر و التنویر، ج ۸، ص۱۲۳.</ref> این درحالی است که [[فقیهان]] در حرمت قدر متیقّن اسراف، [[اجماع]] دارند، تا آنجا که می‌توان آن را از [[ضروریات دین]] شمرد. برخی نیز آن را از [[گناهان کبیره]] شمرده‌اند.<ref>عوائد الایام، ص۶۱۵، ۶۱۹.</ref>


روایاتی که مصرف زیاد در اموری چون استعمال [[عطر]]، [[روشنایی]]، [[خوراک]]، [[وضو]]، [[حج]] و [[عمره]] را اسراف نشمرده ناظر به عدم تحقق اسراف در این امور نیست، بلکه به اهمیّت و مطلوبیّت بیش از حدّ آنها اشاره دارد.<ref>عوائد الایام، ص۶۳۶ ـ ۶۳۷.</ref> اسراف، هرچند بسیار اندک باشد، اگر برای [[انسان]] زیانبار باشد، [[حرام]] است <ref> احکام‌القرآن، ج ۳، ص۵۲.</ref> و [[حکم]] «اِنَّهُ لاَ یُحِبُّ المُسرِفیِنَ» افرادی را نیز دربرمی‌گیرد که زمینه [[اسراف]] را برای دیگران مهیا می‌کنند.<ref> الفرقان، ج ۸ ـ ۹، ص۸۵.</ref>
اسراف در [[مصرف]]، به یکی از گونه‌های ذیل است:
#تضییع و اتلاف هرگونه شی‌ء قابل استفاده.<ref>الدرالمنثور، ج۳، ص۴۴۴.</ref>
#بدون استفاده گذاردن هرگونه [[سرمایه]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵.</ref>
#مصرف اشیا به نحوی که فایده [[مادّی]] یا [[معنوی]] به بار نیاورد.
#مصرف بیش از [[میزان]] درآمد به نحوی که در [[شأن]] او نباشد؛ مانند خرید وسایل تزیینی برای کسی که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق]]{{ع}} کسی را که برای مصرف بیش از درآمد خود، [[دست]] نیاز به سوی دیگران دراز کند [[مسرف]] خوانده است.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۱۳.</ref>
#مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز؛ مانند خرید چند [[خانه]] یا [[پرخوری]].<ref>عوائدالایام، ص۶۳۳ ـ ۶۳۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref>


ب. اسراف در [[حقوق]] دیگران
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]] <ref> مجمع‌البیان، ج ۴، ص۶۳۸؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضای [[شهوات]] در رفع نیازهای [[جسمانی]]،<ref> الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴؛ التحریر والتنویر؛ ج ۸، ص۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه [[دینی]] مصداق اسراف شمرده می‌شود.
[[تجاوز به حقوق دیگران]] در دو بخش [[حقوق عمومی]] و خصوصی، از مصادیق روشن اسراف [[اقتصادی]] است: [[حرمت]] [[تبذیر]]، به [[اموال عمومی]] اختصاص نداشته، [[آیه]] پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس [[دارایی]] خود یا دیگران را در مسیری نادرست و به شکلی [[ناشایست]]، [[توزیع]] یا [[مصرف]] کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۱.</ref> برخی از [[فقیهان]] [[اهل‌سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به [[لزوم]] حَجْر مبذّر (منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند؛ امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر [[تکلیف]] ساقط نیست، حَجر وی را جایز نمی‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج ۳، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> در هر حال، [[خداوند]] در این آیه، مبذّر را پیرو [[شیاطین]] و همکار آنها در [[افساد در زمین]] و همراه شیاطین در [[آتش]] [[جهنّم]] دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] [[پروردگار]] می‌شمرد.<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۶۳۴؛ احکام‌القرآن، ج ۳، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> خداوند از سوی دیگر استفاده درست و عادلانه از [[مال یتیم]] را برای [[سرپرستی]] که [[فقیر]] باشد، جایز شمرده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵،، ص۲۸.</ref>


ج. اسراف در [[انفاق]]
روایاتی که مصرف زیاد در اموری چون استعمال [[عطر]]، [[روشنایی]]، [[خوراک]]، [[وضو]]، [[حج]] و [[عمره]] را اسراف نشمرده ناظر به عدم تحقق اسراف در این امور نیست، بلکه به اهمیّت و مطلوبیّت بیش از حدّ آنها اشاره دارد.<ref>عوائد الایام، ص۶۳۶ ـ ۶۳۷.</ref> اسراف، هرچند بسیار اندک باشد، اگر برای [[انسان]] زیانبار باشد، [[حرام]] است <ref> احکام‌القرآن، ج ۳، ص۵۲.</ref> و [[حکم]] «اِنَّهُ لاَ یُحِبُّ المُسرِفیِنَ» افرادی را نیز دربرمی‌گیرد که زمینه [[اسراف]] را برای دیگران مهیا می‌کنند.<ref> الفرقان، ج ۸ ـ ۹، ص۸۵.</ref>
«والّذینَ إِذا أَنفَقوا لَم یُسرِفوا و لَم یَقتُروا و کانَ بَینَ ذلکَ قَواما». ([[فرقان]]/ ۲۵، ۶۷) خداوند در [[وصف]] [[بندگان]] [[مقرّب]] خود می‌فرماید: آنان هرگاه انفاق * کنند نه اسراف دارند و نه [[سختگیری]]، بلکه در میان این دو، حدّ [[اعتدالی]] را پیش می‌گیرند. منظور از تقتیر در انفاق، [[بخل]] و نپرداختن [[حقوق واجب الهی]] به مستحقان است.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۲۷۵.</ref> درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است: [[انفاق]] در راه [[معصیت]] و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۱۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۵؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> انفاق از روی [[ریا]] و [[فخرفروشی]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۰۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> و [[انفاق]] بیش از حدّ <ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۶؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب [[ناتوانی]] [[انسان]] از انجام دادن دیگر کارهای [[واجب]] خود شود.
==== اسراف در [[حقوق]] دیگران ====
[[تجاوز به حقوق دیگران]] در دو بخش [[حقوق عمومی]] و خصوصی، از مصادیق روشن اسراف [[اقتصادی]] است: [[حرمت]] [[تبذیر]]، به [[اموال عمومی]] اختصاص نداشته، [[آیه]] پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس [[دارایی]] خود یا دیگران را در مسیری نادرست و به شکلی [[ناشایست]]، [[توزیع]] یا [[مصرف]] کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۱.</ref> برخی از [[فقیهان]] [[اهل‌سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به [[لزوم]] حَجْر مبذّر (منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند؛ امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر [[تکلیف]] ساقط نیست، حَجر وی را جایز نمی‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج ۳، ص۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> در هر حال، [[خداوند]] در این آیه، مبذّر را پیرو [[شیاطین]] و همکار آنها در [[افساد در زمین]] و همراه شیاطین در [[آتش]] [[جهنّم]] دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و [[ناسپاسی]] [[پروردگار]] می‌شمرد.<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص۶۳۴؛ احکام‌ القرآن، ج ۳، ص۲۹۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۲.</ref> خداوند از سوی دیگر استفاده درست و عادلانه از [[مال یتیم]] را برای [[سرپرستی]] که [[فقیر]] باشد، جایز شمرده است.<ref> التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۱۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۵،، ص۲۸.</ref>
==== اسراف در [[انفاق]] ====
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی  میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref> خداوند در [[وصف]] [[بندگان]] [[مقرّب]] خود می‌فرماید: آنان هرگاه انفاق کنند نه اسراف دارند و نه [[سختگیری]]، بلکه در میان این دو، حدّ [[اعتدالی]] را پیش می‌گیرند. منظور از تقتیر در انفاق، [[بخل]] و نپرداختن [[حقوق واجب الهی]] به مستحقان است.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص۲۷۵.</ref> درباره مقصود از اسراف در انفاق، اقوال زیر ذکر شده است: [[انفاق]] در راه [[معصیت]] و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص۱۱۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۵؛ الوجوه والنظائر، ج ۱، ص۶۳.</ref> انفاق از روی [[ریا]] و [[فخرفروشی]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۰۹؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۴۴۴.</ref> و [[انفاق]] بیش از حدّ <ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج ۱۹، ص۴۸؛ تفسیر ماوردی، ج ۴، ص۱۵۶؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب [[ناتوانی]] [[انسان]] از انجام دادن دیگر کارهای [[واجب]] خود شود.


[[خداوند]] در [[آیه]] ۲۱۹ بقره / ۲ به تبیین حد [[اعتدال]] در انفاق پرداخته و می‌فرماید: از تو می‌پرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: از مازاد [[نیازمندی]] خود؛ نیز در آیه ۲۹ [[اسراء]] / ۱۷ برای روشن شدن حدّ اعتدال در انفاق، مَثَلی برای [[پیامبر]]{{صل}} بیان می‌کند که هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [کنایه از ترک انفاق] و آن را یکسره مگشای که [[نکوهیده]] و [[درمانده]] نشینی.
[[خداوند]] در [[آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref> به تبیین حد [[اعتدال]] در انفاق پرداخته و می‌فرماید: از تو می‌پرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: از مازاد [[نیازمندی]] خود؛ نیز در آیه {{متن قرآن|وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا}}<ref>«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند  و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.</ref> برای روشن شدن حدّ اعتدال در انفاق، مَثَلی برای [[پیامبر]]{{صل}} بیان می‌کند که هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن [کنایه از ترک انفاق] و آن را یکسره مگشای که [[نکوهیده]] و [[درمانده]] نشینی.


میان [[نهی]] از [[اسراف]] در [[امور خیر]]، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست؛ زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که [[انسان]] بر اثر [[زیاده‌روی]] در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، پیامبر{{صل}} می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند [[بخل]] ورزیده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز می‌فرماید: بسا [[فقیری]] که اسرافکارتر از [[ثروتمندان]] باشد؛ زیرا [[فقیر]] اگر انفاق کند، نابجا انفاق کرده است؛ ولی [[ثروتمند]] از آنچه [[خدا]] به او داده انفاق می‌کند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۵.</ref> اگر عمل خیر به این حدّ برسد دیگر نمی‌توان آن را خیر نامید. آیه ۱۴۱ انعام / ۶ پس از بیان جواز استفاده از ثمره زراعت و [[وجوب]] پرداخت [[حق]] مستحقان، از اسراف نهی می‌کند: «... کُلوا مِن ثَمرِهِ إذا أَثمرَ و ءَاتوا حَقّهُ یَومَ حَصادِهِ و لاَ تُسرِفوا إنّهُ لاَ یُحبُّ المُسرِفین». در [[شأن نزول]] این آیه گفته‌اند: برخی [[مسلمانان]] بیش از حدّ لازم به انفاق می‌پرداختند و خود، در امرار معاش با مشکل مواجه می‌شدند، ازاین‌رو [[خداوند]] [[زیاده‌روی]] در [[انفاق]] را [[نهی]] و [[نکوهش]] می‌کند.<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۷۹.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} [[افراط]] * در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ [[واجب]] آن، [[ناپسند]] دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸.</ref> البته منظور از اعطای [[حق]] [[مستمندان]]، پرداخت خصوص [[زکات]] واجب نیست؛ زیرا [[سوره انعام]] در [[مکّه]] و پیش از [[نزول]] [[حکم]] زکات نازل شده است، بنابراین، مطلق انفاق به تهیدستان را در بر می‌گیرد.<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> درباره معنای «لاَ تُسرِفوا» در این [[آیه]]، آرای دیگری نیز نقل شده است: [[انفاق]] در راه [[گناه]] و [[معصیت]]،<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص۵۷۹.</ref> ممانعت از پرداخت حق تهیدستان،<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> [[اسراف]] در [[مصرف]] ثمره زراعت،<ref> تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> قرار دادن سهمی از محصول برای بتها و بتخانه‌ها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۱۴.</ref> و نهی از گرفتن [[مال]] [[مردم]]، بیشتر از حدّ واجب (خطاب به متولّیان [[گرفتن زکات]]).<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۲.</ref>
میان [[نهی]] از [[اسراف]] در [[امور خیر]]، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست؛ زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که [[انسان]] بر اثر [[زیاده‌روی]] در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، پیامبر{{صل}} می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند [[بخل]] ورزیده است.<ref> مجمع‌البیان، ج ۷، ص۲۸۰.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز می‌فرماید: بسا [[فقیری]] که اسرافکارتر از [[ثروتمندان]] باشد؛ زیرا [[فقیر]] اگر انفاق کند، نابجا انفاق کرده است؛ ولی [[ثروتمند]] از آنچه [[خدا]] به او داده انفاق می‌کند.<ref>الکافی، ج ۴، ص۵۵.</ref> اگر عمل خیر به این حدّ برسد دیگر نمی‌توان آن را خیر نامید. آیه {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> پس از بیان جواز استفاده از ثمره زراعت و [[وجوب]] پرداخت [[حق]] مستحقان، از اسراف نهی می‌کند. در [[شأن نزول]] این آیه گفته‌اند: برخی [[مسلمانان]] بیش از حدّ لازم به انفاق می‌پرداختند و خود، در امرار معاش با مشکل مواجه می‌شدند، ازاین‌رو [[خداوند]] [[زیاده‌روی]] در [[انفاق]] را [[نهی]] و [[نکوهش]] می‌کند.<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۱؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۳۷۹.</ref> بر همین اساس، [[پیامبر]]{{صل}} [[افراط]] در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ [[واجب]] آن، [[ناپسند]] دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸.</ref> البته منظور از اعطای [[حق]] [[مستمندان]]، پرداخت خصوص [[زکات]] واجب نیست؛ زیرا [[سوره انعام]] در [[مکّه]] و پیش از [[نزول]] [[حکم]] زکات نازل شده است، بنابراین، مطلق انفاق به تهیدستان را در بر می‌گیرد.<ref>المیزان، ج ۷، ص۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> درباره معنای {{متن قرآن|لَا تُسْرِفُوا}} در این [[آیه]]، آرای دیگری نیز نقل شده است: [[انفاق]] در راه [[گناه]] و [[معصیت]]،<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص۵۷۹.</ref> ممانعت از پرداخت حق تهیدستان،<ref>تفسیر ماوردی، ج ۲، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> [[اسراف]] در [[مصرف]] ثمره زراعت،<ref> تفسیر المنار، ج ۸، ص۱۳۸.</ref> قرار دادن سهمی از محصول برای بتها و بتخانه‌ها <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۲۱۴.</ref> و نهی از گرفتن [[مال]] [[مردم]]، بیشتر از حدّ واجب (خطاب به متولّیان [[گرفتن زکات]]).<ref>جامع‌البیان، مج ۵، ج ۸، ص۸۲.</ref>


== عوامل و ریشه‌های اسراف ==
== عوامل و ریشه‌های اسراف ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش