پرش به محتوا

اسراف در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۸۸۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۲
خط ۶۵: خط ۶۵:
== عوامل و ریشه‌های اسراف ==
== عوامل و ریشه‌های اسراف ==
هر یک از انواع گوناگون اسراف، ریشه‌های [[روانی]] مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد:
هر یک از انواع گوناگون اسراف، ریشه‌های [[روانی]] مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد:
۱. شهوتپرستی
#شهوت‌پرستی: [[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]]{{ع}} {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ}}<ref>«شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.</ref>،  {{متن قرآن|أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ}}<ref>«آیا با شهوت به جای زنان به مردان رو می‌آورید؟ بلکه شما قومی هستید که نادانی می‌ورزید» سوره نمل، آیه ۵۵.</ref> شهوت‌رانی را عامل [[گرایش]] [[قوم لوط]] به اسراف [[اخلاقی]] می‌شمارد؛ همچنین در آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> در [[مقام]] نهی پیامبر{{صل}} از [[اطاعت]] افراط‌گرایان، آنان را پیرو [[هواهای نفسانی]] خویش می‌شناساند.
[[قرآن]] از زبان [[حضرت لوط]]{{ع}} ([[اعراف]] / ۷، ۸۱؛ نمل / ۲۷، ۵۵) [[شهوت]] * رانی را عامل [[گرایش]] [[قوم لوط]] به اسراف [[اخلاقی]] می‌شمارد؛ همچنین در آیه ۲۸ کهف / ۱۸ در [[مقام]] نهی پیامبر{{صل}} از [[اطاعت]] افراط‌گرایان، آنان را پیرو [[هواهای نفسانی]] خویش می‌شناساند.
#[[غفلت]] از [[یاد خدا]]: آیه {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَيْنَاكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیده‌دمان و در پایان روز به شوق لقای وی می‌خوانند خویشتنداری کن و دیدگانت از آنان به دیگران دوخته نشود که زیور زندگی این جهان را بجویی و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کرده‌ایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref> افراط‌گرایان را کسانی می‌شمارد که قلبشان از یاد خدا [[غافل]] شده است.
۲. [[غفلت]]* از [[یاد خدا]]
#[[روحیه]] [[ناسپاسی]] و [[کفران]] [[نعمت]]: خداوند در [[آیات]] {{متن قرآن|وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا}}<ref>«و حقّ خویشاوند را به او برسان و نیز (حقّ) مستمند و در راه مانده را و هیچ‌گونه فراخ‌رفتاری  مورز» سوره اسراء، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا}}<ref>«که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است» سوره اسراء، آیه ۲۷.</ref> پس از نهی از [[تبذیر]] و بیان [[اخوت]] مبذّران با [[شیاطین]]، می‌فرماید: [[شیطان]] در برابر پروردگارش بسیار [[ناسپاس]] بود.
آیه ۲۸ کهف / ۱۸ افراط‌گرایان را کسانی می‌شمارد که قلبشان از یاد خدا [[غافل]] شده است.
#[[تکبر]]، [[خودکامگی]]، [[استعمار]] و سیطره‌جویی: خداوند در آیات {{متن قرآن|فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۸۳.</ref>، {{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}}<ref>«از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> [[فرعون]] را مردی اسراف‌گر و برتری‌جو می‌خواند؛ همچنین از زبان [[بلقیس]]، [[ملکه]] [[قوم]] [[سبأ]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}}<ref>«گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref> درباره [[پادشاهان]] می‌گوید: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کشند. مقایسه این آیه با [[آیات]] مربوط به فرعون نوعی رابطه [[جانشینی]] بین [[فساد اجتماعی]] و [[اسراف]] برقرار می‌سازد.
۳. [[روحیه]] [[ناسپاسی]] و [[کفران]]* [[نعمت]]
#[[عجب]] و [[خودبینی]]: در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون گزند به آدمی رسد ما را به پهلو خسبیده یا نشسته یا ایستاده فرا می‌خواند و چون از او آن گزند  را بگردانیم به راه خود می‌رود گویی ما را برای (زدودن) گزندی که بدو رسیده بود فرا نخوانده است؛ بدین گونه در نظر گزافکاران کارهایی را که می‌کردند آراسته‌اند» سوره یونس، آیه ۱۲.</ref> از انسان‌هایی یاد شده که هنگام [[سختی]]، از [[خدا]] یاری‌طلبیده و در [[آسایش]]، او را از یاد می‌برند. [[خداوند]] درباره این افراد می‌فرماید: این چنین برای اسرافکاران، اعمالشان [[زینت]] داده شده که [[زشتی]] عمل خود را [[ادراک]] نمی‌کنند.
خداوند در [[آیات]] ۲۶ ـ ۲۷ [[اسراء]] / ۱۷ پس از نهی از [[تبذیر]] و بیان [[اخوت]] مبذّران با [[شیاطین]]، می‌فرماید: [[شیطان]] در برابر پروردگارش بسیار [[ناسپاس]] بود.
۴. [[تکبر]]*، [[خودکامگی]]، [[استعمار]] و [[سیطره]] جویی
خداوند در آیات ۸۳ [[یونس]] / ۱۰ و ۳۱ دخان / ۴۴ [[فرعون]] را مردی اسرافگر و برتری‌جو می‌خواند؛ همچنین از زبان [[بلقیس]]، [[ملکه]] [[قوم]] [[سبأ]]، در [[آیه]] ۳۴ نمل / ۲۷ درباره [[پادشاهان]] می‌گوید: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به [[فساد]] و [[تباهی]] می‌کشند. مقایسه این آیه با [[آیات]] مربوط به فرعون نوعی رابطه [[جانشینی]] بین [[فساد اجتماعی]] و [[اسراف]] برقرار می‌سازد.
۵. [[عجب]]* و [[خودبینی]]
در آیه ۱۲ [[یونس]] / ۱۰ از انسان‌هایی یاد شده که هنگام [[سختی]]، از [[خدا]] یاری‌طلبیده و در [[آسایش]]، او را از یاد می‌برند. [[خداوند]] درباره این افراد می‌فرماید: این چنین برای اسرافکاران، اعمالشان [[زینت]] داده شده که [[زشتی]] عمل خود را [[ادراک]] نمی‌کنند.


افزون بر عوامل پیشگفته، می‌توان [[تقلید]]، [[چشم]] و همچشمی، [[وسواس]]، [[تربیت خانوادگی]]، [[احساس]] [[حقارت]] و [[خودکم‌بینی]] و داشتن [[ثروت]] فراوان، بدون برخورداری از [[اخلاق دینی]] را جزو عوامل اسراف دانست.<ref>پژوهشی در اسراف، ص۸۷ ـ ۱۰۳.</ref>
افزون بر عوامل پیشگفته، می‌توان [[تقلید]]، [[چشم]] و همچشمی، [[وسواس]]، [[تربیت خانوادگی]]، [[احساس]] [[حقارت]] و [[خودکم‌بینی]] و داشتن [[ثروت]] فراوان، بدون برخورداری از [[اخلاق دینی]] را جزو عوامل اسراف دانست.<ref>پژوهشی در اسراف، ص۸۷ ـ ۱۰۳.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش