آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا غیر معصوم میتواند از غیب آگاهی یابد؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۲
، ۲۴ مهٔ ۲۰۱۸←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۱۷. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | {{جمع شدن|۱۷. آقای زرین جویی؛}} | ||
[[پرونده:11980.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عین الله زرین جویی|زرین جویی]]]] | |||
::::::آقای '''[[عین الله زرین جویی]]'''، در پایاننامه کارشناسی ارشد ''«[[مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی (پایاننامه)|مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«علاوه بر معارفی که قرآن و روایات در اختیار ما میگذارند فیلسوفان اسلامی متفقند در این که انسان امکان اطلاع بر غیب را دارا میباشد و این مطلب حتی برای غیر معصوم نیز صادق است. [[ابن سینا]] در کتاب الاشارات و التنبيهات میگوید: تجربه و آزمایش به روشنی ثابت کرده است که انسان در موقع خواب میتواند با جهان خارج تماس بگیرد و اطلاعاتی کسب کند اکنون چه مانعی دارد که انسان در بیداری دارای چنین قدرتی باشد و تجربه و آزمایش نیز آن را اثبات کرده است<ref>ابن سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۹۹.</ref>. | |||
::::::این قبیل تجربهها به قدری فراوان است و حتی اختصاص به مذهب خاصی ندارد که هر کدام از ما بارها خود آن را تجربه کردهایم. فیلسوفان تجربه این حالت را در بیداری کاملاً ممکن میدانند. و آن بدین صورت است که اگر حواس انسان از اشتغالات بیرونی باز داشته شود و نفس از این عالم انصراف پیدا کند همان تجربهای که در خواب هست در بیداری به وجود میآید. این انصراف میتواند بر اساس اراده انسان باشد یا بواسطه غلبه درد و مریضی و یا حالت سکرات موت. مطابق کریمه قرآنی این حالت حتی برای فرعون زمان [[حضرت یوسف]]{{ع}} پیش آمد که تعبیر آن را از حضرت خواست و بعد از این قضیه بود که موقعیت ایشان تغییر کرد و منزلتی پیدا نمود. چنانکه همین آیه قرآنی که میفرماید به [[حضرت یوسف]]{{ع}} تأويل الأحاديث یا همان تعبیر خواب دادیم خود بیانگر این واقعیت است که رویای صادق یکی از راههای اطلاع از [[غیب]] است و فلسفه تعبير خواب نیز همین است. روایت نیز هست که رویای صادق جزئی از [[نبوت]] است<ref>سیده نصرت امین، مخزن العرفان، ج ۶، ص۳۳۳.</ref>. ریشه این واقعیت که انسان امکان اطلاع از غیب را دارا میباشد به مسأله تجرد نفس باز میگردد. بخش عمدهای از علم فلسفه به مسائل علمالنفس پرداخته، به تعاریف مختلف ماهیت نفس انسانی، قوا و مدارک و مشاعر ظاهری و باطنی و مراتب تجرد آن میپردازد»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۱۱۷.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
{{جمع شدن|۱۸. خانم رابیل (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛}} | |||
[[پرونده:11793.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]] | [[پرونده:11793.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سیده رابیل]]]] | ||
خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | خانم '''[[سیده رابیل]]''' در مقاله ''«[[جستاری در مسئله علم غیب (مقاله)|جستاری در مسئله علم غیب]]»'' اینباره گفته است: | ||
::::::«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق علم غیب برای غیر [[انبیا]] نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}﴾}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}﴾}}<ref>«کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> | ::::::«زندگانی اولیاء الله حکایت از تحقق [[علم غیب]] برای غیر [[انبیا]] نیز دارد. اگر حتی حکایت های نقل شده دراین باره را نیز نپذیریم، قرآن کریم به عنوان کلام تحریف نشده خداوند، دلالت بر مدعای ما دارد، چرا که حضرت مریم، مادر [[حضرت موسی]]{{ع}} و یا آصف بن برخیا هیچکدام از انبیاء الهی نبودند، اما خداوند حکیم آنها را در مواردی آگاه به غیب کرده است. {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره قصص علم غیب غیر خدا را اثبات میکند؟ (پرسش)|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ]]}}﴾}}<ref>به مادر [[موسی]]{{ع}} وحی کردیم که موسی را شیر بده پس هنگامی که بر او ترسناک شدی او را به دریا بینداز و نترس و محزون مباش ما او را به تو برمیگردانیم و او را از پیامبران مرسل قرار می دهیم؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> مطابق با این آیه میتوان گفت که اولا وحی در این آیه همان الهام است که یکی از طرق دست یابی به غیب است؛ ثانیا افزون بر آن، بازگشت حضرت موسی به دامان مادر، به مادر موسی اطلاع داده شد؛ ثالثا اینکه حضرت موسی در آینده به مقام رسالت میرسد، نیز خبر دیگری بود که به مادر آن حضرت داده شد. خداوند متعال راجع به آصف بن برخیا نیز فرموده است: {{عربی|اندازه=155%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۰ سوره نمل علم غیب معصوم را اثبات میکند؟ (پرسش)|قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ]]}}﴾}}<ref>«کسی که نزد او علمی از کتاب بود گفت من قبل از آن که تو پلک چشمهایت را به هم بزنی تخت بلقیس را برایت حاضر می کنم»؛ سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> | ||
::::::پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. امامان معصوم شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]]{{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه می کند. از این روایات روشن میشود که امامان معصوم نیز به عنوان انسانهای برگزیده خداوند، عالم به غیب بودهاند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ::::::پیشتر راجع به دلالت این آیه بر وجود علم غیب نزد آصف سخن گفتیم. حال باید گفت که بنابر اصل عدل که از اصول پنجگانه شیعه و نیز معتزله است، میتوان مدعی شد، که ثبوت علم غیب منحصر به شخص آصف بن برخیا نیست، بلکه خداوند حکیم، هر کسی را که در کمالات سیر کرده و به مقامات والای انسانی دست یابد، از امور غیبی آگاه میسازد. امامان معصوم شیعه، که از بالاترین اولیاء الهی هستند، مطابق با باورهای شیعه از جمله بهرهمندان این علوم هستند. به روایاتی در این باره توجه کنید: [[امام باقر]]{{ع}} راجع به آصف در کلامی قریب به این مضمون فرمودند: خداوند ۷۳ اسم اعظم دارد که تنها یک حرف آن را به آصف داد و توانست تخت بلقیس را نزد سلیمان بیاورد و نزد ما امامان ۷۲ اسم از آن اسامی وجود دارد و تنها یک اسم آن در علم غیب خداوند وجود دارد که به ما داده نشده است. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: هنگامی که امام بخواهد چیزی بداند، خداوند او را آگاه می کند. از این روایات روشن میشود که امامان معصوم نیز به عنوان انسانهای برگزیده خداوند، عالم به غیب بودهاند»<ref>[http://intjz.net/maqalat/sh-elm%20ghib.html#_ednref11 جستاری در مسئله علم غیب، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۱۹. خانم دکتر تورانی و خانم خطیبی؛}} | ||
[[پرونده:11939.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اعلا تورانی|تورانی]]]] | [[پرونده:11939.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[اعلا تورانی|تورانی]]]] | ||
خانم دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | خانم دکتر '''[[اعلا تورانی]]''' و خانم '''[[زهرا خطیبی]]''' در مقاله ''«[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«[[ملاصدرا]] مبدأ تمامی علوم را از عالم قدس میداند. دروازه عالم ملکوت بر هیچکس بسته نیست، مگر به جهت مانعی از نفس خود و حجابی از غلظت طبع خویش. برای انسان این امکان هست که از نفس خودش تعلیم و آموزش یابد که این امر را حدس گویند، ولی این استعداد قریب در افراد مردم تفاوت دارد، و چون درجات متفاوت است و قلبها از حیث صفا و کدورت و قوه و ضعف در تیزهوشی و کمی و زیادی در حدس مختلفأند، پس وجود نفسی عالی در جانب بالا بعید نیست که نور یا بیش از نور ملکوت قوی باشد و در پذیرش و قبول | ::::::«[[ملاصدرا]] مبدأ تمامی علوم را از عالم قدس میداند. دروازه عالم ملکوت بر هیچکس بسته نیست، مگر به جهت مانعی از نفس خود و حجابی از غلظت طبع خویش. برای انسان این امکان هست که از نفس خودش تعلیم و آموزش یابد که این امر را حدس گویند، ولی این استعداد قریب در افراد مردم تفاوت دارد، و چون درجات متفاوت است و قلبها از حیث صفا و کدورت و قوه و ضعف در تیزهوشی و کمی و زیادی در حدس مختلفأند، پس وجود نفسی عالی در جانب بالا بعید نیست که نور یا بیش از نور ملکوت قوی باشد و در پذیرش و قبول افاضه از کانون خیر و رحمت سریع باشد، پس چنین انسانی به سبب شدت استعدادش بیشتر حقایق را در کمترین زمان ادراک میکند و از حیث علم، به حقایق اشیاء بدون طلب و شوقی از جانب او احاطه پیدا میکند، بلکه ذهن نافذ و تابناک او - بدون مباشرت حدود وسطای آنها به نتایج پیشی میگیرد، و همینطور از این نتایج به نتایج دیگری تا آنکه به غایات مطلوب انسانی و نهایات درجات بشری احاطه پیدا میکند، و این قوه به نام قوه قدسی نامیده میشود که مرتبه کامل آن در انبیاء و اولیاء که از نفوس قوی و شدید برخوردارند وجود دارد<ref>صدرالمتألهین، اسفار اربعه، ج۳، ص:۳۲۲-۴۲۰ ،۳۸۱ ،۳۱۹.</ref> نفس با ادراک معارف جزئی و محسوس که به واسطه حواس پنجگانه ظاهری و قوه متخیله حاصل شده و قیام صدوری به نفس دارند، با مراتبی از هستی و با ادراک معارف غیرمادی و معقولات کلی و تشدید مراتب وجودی خویش، با مرتبههای دیگر متحد میشود. در این مرتبه است که نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد و مشاهده آنها نائل میشود. این مرتبه، مرتبه کمال عقل نظری یا عقل المستفاد و اتصال با عقل فعال است <ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> که [[ملاصدرا]] تنها خاص بعضی از انسانها میداند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶.</ref>. در این حالت، نفس به مرتبه حقایق کلی و مجرد نائل میشود و میتواند بر همه اسرار در عالم قضا، یا به تعبیر [[ملاصدرا]]، خزاین الهی واقف شود و با چشم ملکوتی و دید و شهود عقلانی قلم و لوح را مشاهده کند<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ص۲۱۶ ،۲۱۷.</ref> به این ترتیب، اتحاد نفس با هر مرتبه از مراتب هستی که در اثر فرایند حرکت استکمالی جوهری نفس و اتحاد مدرِک و مدرَک حاصل میشود، إکتشاف آن مرتبه از هستی را نیز در پی خواهد داشت<ref>صدرالمتألهین، شواهد الربوبیة، ج۹، ص:۱۸۰ ،۹۳ و اسفار اربعة، ج۸، ص:۲۲۳ ،۱۳۶ </ref> [[ملاصدرا]] معتقد است که بعضی از نفوس چنان قوی و شدید میشوند که تصورات آنها میتواند باعث ایجاد موجوداتی در خارج از ذهن شود. این نفوس با تأیید ملکوتی و طرب معنوی میتوانند مریض را شفا دهند و اشرار را بیمار کنند و جسمی را حرکت دهند که از قدرات عادی بشر خارج است<ref>همان: ۱ /۲۷۵ .(ملاصدرا قائل به علم حضوری نسبت به ذات حق تعالی به اندازه سعه وجودی مدرِک است) همو، ۱۳۸۳ :۱ /۱۳۵.</ref> با این توضیح که علم حضوری سه گونه است: علم علت به معلول خود، علم شیء مجرد به ذات خویش و علم معلول به علت خود. علم حضوری نسبت به ذات حق از دو قسم اول نیست، چون در نوع اول عالم احاطه بر معلوم دارد و در نوع دوم، عالم و معلوم یکسان است، اما هر یک از ممکنات از آن جهت که معلول واجب تعالی و شأنی از شئون علت خودند، ذات واجب را به مقدار استعداد خود درک میکنند <ref>جوادی آملی، شرح حکمت متعالیه، ج۱، ص:۱۸۲-۱۸۳.</ref>. طبق تحلیل [[ملاصدرا]]، علم انسان به همه حقایق، اسرار و خزاین الهی منع عقلی ندارد، در صورت رسیدن نفس به مرتبه کمالی آن حقیقت و متحد شدن با او، علم حضوری به آن حقیقت حاصل میشود. تنها حقیقتی که علم به او مورد بحث است ذات مقدس الهی است که در این مورد نیز [[ملاصدرا]] علم انسان را مقید به استعداد او کرده است. طبق این قید گرچه علم به ذات الهی به مقدار استعداد ممکن دانسته شده، ولی اکتناه ذات و درک کنه ذات الهی ممتنع خواهد بود، چراکه استعداد هیچ انسانی به اندازه ای نیست که بتواند به مرتبه احاطه بر ذات الهی دست یابد. از این رو، اکتناه ذات برای معصومان و اولیای الهی نیز محال خواهد بود، اما اکتناه مخلوقات الهی مبتلا به این منع و اشکال عقلی نیست، علم امام{{ع}} به جمیع ماسویالله هیچگونه محذور عقلی نخواهد داشت»<ref>[[علم امام در آینه حکمت متعالیه (مقاله)|علم امام در آینه حکمت متعالیه]]، ص ۶۱.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن| | {{جمع شدن|۲۰. پژوهشگران مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی.}} | ||
[[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:9030760879.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
'''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: | '''پژوهشگران [http://www.pasokhgoo.ir/node/20378 مرکز پاسخگویی به سؤلات دینی]'''، در پاسخ به این پرسش آوردهاند: |