بحث:مقام حجت الهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==سید احمد خاتمی== در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد یک فراز «وَ حُجَجِ اللَ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==سید احمد خاتمی== | |||
در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد دوم | |||
فراز «وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ» | |||
امامان معصوم [[عم]]؛ حجّتهای الهی | |||
«وَ حُجَجاً عَلَى بَرِيَّتِهِ»؛ «و شما را به عنوان حجّتهای مخلوقات خود پسندید». | |||
«حُجَج» جمع «حجّت» به معنای «دلیل و برهان» است. ریشه آن به معنای «قصد» است. به «حجّ خانه خدا» هم به همین دلیل «حج» گفته میشود؛ چون حاجی، آهنگ خانه خدا برای مناسک حج دارد. «حجّت» هم از همین ریشه است؛ زیرا با خودش مقصود است، یا به وسیله آن، حقّ مطلوب اثبات میشود. | |||
گفتنی است عنوان «حجّت» و اطلاق آن بر چیزی، مرادف با حق بودن، یا مستلزم صدق بودن آن نیست بلکه گاهی چیز باطل و کذب نیز مصداق عنوان «حجّت» قرار میگیرد و منشأ آن، دستاویز واقع شدن آن چیز برای گروه باطل گرا و کاذب است. | |||
مولا علی [[ع]] میفرماید: «فکم حجّة يوم ذاك داحضة@نهج البلاغه، خطبه ۲۲۳.@».@ادب فنای مقربان: ۲ / ۱۲۴ - ۱۲۳.@ | |||
«در آن روز (قیامت) چه بسیار دلیلهایی که ابطال میگردد...». | |||
آری، حجّت وقتی به خداوند اضافه میشود، جز حق و صدق نیست. | |||
«بریّه» بر وزن «فعيله» از «برأ» است و به معنای «هر چیزی است که از کتم عدم خارج میشود و لباس وجود میپوشد». و برخی آن را به معنای «انسان» میدانند و در این جا مراد، «انسان» است؛ زیرا وجود حجّت در نظام هستی، تنها با مختار بودن و مکلّف بودن انسان، قابل توجیه است. | |||
امامان معصوم [[عم]] حجّت خداوند بر مردماند؛ چون حجّت در اصطلاح، آن است که هر دو طرف دعوا به آن استناد و احتجاج میکنند. «قرآن» و «عترت» دو حجّت الهی هستند. | |||
امیرمؤمنان علی [[ع]] میفرماید: «و کفی بالکتاب حجيجاً».@ نهج البلاغه: خطبه ۸۳.@ | |||
«کتاب خدا به عنوان حجّت، کافی است». | |||
همچنین میفرماید: «انا شاهد لكم و حجيج يوم القيامة عنکم».@ نهج البلاغه: خطبه ۱۷۶.@ | |||
«من شاهد شما بوده و روز قیامت حجّت شما هستم». | |||
در روایتی حاکم حسکانی عالم اهل سنّت از پیامبر [[صل]] نقل کرده است که پیامبر اکرم [[صل]] فرمود: | |||
«انّ الله جعل عليّاً وزوجته وابناؤه حُجَج الله على خلقه وهم ابواب العلم فی امّتی من اهتدى بهم هدى إلى صراط مستقیم».@ شواهد التنزيل: ۲ - ۱ / ۵۸ ذیل آیه شریفه: ««اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ»»@ | |||
«همانا خداوند متعال، علی و همسرش و فرزندانش را حجّتهای الهی بر بندگان خود قرار داده است، آنگاه فرمود: آنان دروازههای علم در میان امّت من هستند، هرکس به وسیله آنان هدایت شود، به صراط مستقیم هدایت شده است». | |||
در رابطه با حجّت بودن معصومین [[عم]] در ذیل فراز: «وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى» نیز قبلاً سخن گفتهایم. | |||
ص203 | |||
==سید احمد خاتمی== | |||
در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد دوم | |||
فراز «وَحُجَّتِهِ» | |||
امامان معصوم [[عم]]؛ حجّتهای خداوند | |||
در زیارت جامعه کبیره امامان معصوم [[عم]] را به عنوان «حجّتهای خداوند» میخوانیم. | |||
معنای واژه حجّت | |||
«حجّت» از ریشه «حج» است و «حج» یعنی «قصد». برخی از مشتقّات این واژه عبارتند از: | |||
۱۔ حجّ خانه خدا؛ چرا که حاجی قصد خانه خدا را جهت ادامه مناسک آن دارد. | |||
۲- «محجّه» راه روشن؛ چه راه ظاهری و چه راه معنوی، بدان جهت که راهی این چنین مقصود است و برای رسیدن به مطلوب، از آن استفاده میشود. | |||
۳- «حجّت» به معنای «برهان» و «دلیل» است؛ زیرا از رهگذر آن، اثبات مدّعی قصد میشود و با آن، در بحث و گفتگو غلبه حاصل میشود.@ كتاب العين: ۳ / ۹؛ صحاح اللغه: ۱ / ۳۰۳؛ معجم مقاييس اللغه: ۲۳۲. نیز ر.ک: التحقيق فی كلمات القرآن الكريم: ۲ / ۱۷۱ - ۱۶۸؛ المعجم فی فقه القرآن و سرّ بلاغته: ۱۰ / ۸۷۱ - ۸۰۳.@ | |||
حجّتهای خداوند از منظر معصومین [[عم]] | |||
امامان معصوم [[عم]] حجّت بالغه خداوند هستند، همانگونه که «قرآن»، حجّت خداوند است، «عترت» هم عِدل قرآنند و همان حجّیّت را دارند. | |||
امیرمؤمنان علی [[ع]] میفرماید: «و کفی بالکتاب حجيجا».@ نهج البلاغه: خطبه ۸۳.@ | |||
«قرآن برای حجّت کافی است». | |||
همچنین میفرماید: «انا شاهد لكم وحجيج يوم القيامة عنکم».@ نهج البلاغه: خطبه ۱۷۶.@ | |||
«من شاهد شما و حجّت خداوند در روز قیامت بر شما هستم». | |||
و این همان محتوای حدیث متواتر ثقلین است که پیامبر اکرم [[صل]] این دو یادگار گرانبها را برای امّت بعد از خود، باقی گذارد. | |||
حضرت امیرمؤمنان علی [[ع]] از نبیّ اعظم [[صل]] نقل میفرماید که حضرت فرمود: «انا وعلىٌّ وفاطمة والحسن والحسين وتسعة من ولد الحسين حجج الله على خلقه اعداؤنا اعداء الله واولیاءنا اولیاء الله».@ بحارالأنوار: ۳۶ / ۲۲۸.@ | |||
«من، علی، فاطمه، حسن، حسین و نُه فرزند حسین، حجّتهای خدا بر خلق او هستیم، دشمنان ما دشمنان خدا، دوستان ما دوستان خدا هستند». | |||
اباصلت هروی خادم حضرت امام رضا [[ع]] میگوید: «امام رضا [[ع]] با هرکس با زبان خودش سخن میگفت، به خدا سوگند! که فصیحترین مردم و آگاهترین آنان به هر زبان و امّتی بود. روزی به آن حضرت گفتم: ای پسر پیامبر! من تعجّب میکنم که شما با همه این زبانها با اختلافی که دارند آشنا هستید». | |||
حضرت فرمود: «یا ابا الصلت! انا حجّة الله على خلقه وما كان ليتّخذ حجّة على قوم وهو لا يعرف لغاتهم».@ بحارالأنوار: ۲۶ / ۱۹۰.@ | |||
«ای ابا صلت! من حجّت خدا بر بندگان او هستم و خداوند کسی را که آشنای به زبان قومی نباشد، حجّت بر آنان قرار نمیدهد». | |||
روایات در این زمینه فراوان است، ما به همین دو روایت بسنده کردیم. | |||
امامان معصوم [[عم]] برترین انسانها | |||
«حجّت خداوند» جایگاهی والا دارد؛ چرا که معصوم است و به اذن خداوند، «ولایت تکوینی» دارد، برترین است در همه عرصهها، به خاطر این است که حجّت خداست. از باورهای مسلّم اعتقادی ما این است که امام در زمان خودش باید برترین مردم آن عصر باشد. | |||
مرحوم علّامه حلّی در شرح تجرید میگوید: «الامام يجب ان يكون افضل من رعیّته...». | |||
«امام باید از رعیّت خویش افضل باشد؛ زیرا سه صورت فرض میشود: | |||
۱۔ آنکه امام در فضیلت با آنان مساوی باشد، در این صورت، امامت او بی وجه است؛ چون ترجيح بدون مرجّح، قبیح است. | |||
۲- آنکه امام پایینتر از برخی از رعیّت باشد، این هم محال است؛ چون ترجیح مفضول بر فاضل قبیح است، هم عقل بر این قباحت دلالت میکند و هم قرآن کریم: | |||
««...أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»».@ یونس: ۳۵.@ | |||
«آیا کسی که هدایت به سوی حق میکند برای پیروی شایستهتر است، یا آنکس که خود هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود؟ چگونه داوری میکنید؟ | |||
۳- آنکه امام افضل از دیگران باشد؛ با ابطال دو فرض گذشته، این فرض بر مسند مینشیند؛ بنابراین، باید امام از دیگران افضل باشد در همه حوزهها: علم، دین، کرم، شجاعت و تمامی فضایل نفسی و بدنی».@ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد: ۴۹۵.@ | |||
جایگاه امامت در نگاه برجستگان مکتب تشیّع، چنین جایگاهی است؛ بنابراین، اینکه کسانی امامان معصوم [[عم]] را تنها در حدّ عالمانی با تقوا و نیکوکار معرّفی میکنند و نه بیشتر، این پایین آوردن سطح والای معصومین [[عم]] در حدّ عالمانی معمولی است، همانگونه که غلوّ در شأن معصومین [[عم]] انحرافی بزرگ است، این تحلیل نیز ناشی از بی معرفتی گویندگان آن به مقام والای معصومین [[عم]] است و این هم انحرافی است که باید با آن مقابله شود. | |||
مرحوم شعرانی گوید: «باید دانست که بحث در حدّ فضایل و علوم و مناقب و مرتبه قرب معصومین و ارتباط آنان با موجودات عالم غیب و قدرتشان بر معجزه و امثال آن، از وظایف علم کلام خارج است و آنها از دقایق علوم است و از احادیث معتبره در امامت و تدبّر در مفاد آنها استنباط باید نمود و عجیب است که گروهی جاهل در عهد ما از ضروریّات مذهب غافلند به حدّی که حتّی لطف، عصمت و علم امام را در امور دینی، انکار میکنند...».@ ترجمه و شرح فارسی کشف المراد: ۵۱۳ - ۵۱۲.@ | |||
مقام والای امامان معصوم [[عم]] از منظر امام رضا [[ع]] | |||
در اینجا مناسب میدانم با توجه به جریانی که نمیخواهند امامان معصوم [[عم]] را در جایگاه والای بایسته ببینند و بی معرفتی در حقّ امامان روا میدارند، گزیدهای از روایت بلند حضرت امام رضا [[ع]] را در رابطه با جایگاه امام [[ع]] بیاورم، امید که مایه تنبّه ناآگاهان باشد: | |||
«... الأمام كالشمس الطالعة المجلّلة بنورها للعالم وهی فی الأفق بحيث لاتنالها الأيدی والأبصار». | |||
«امام، مانند خورشید طالع است که نورش عالم را فرا میگیرد و خودش در افق است به نحوی که دستها و دیدگان به آن نرسد». | |||
«الامام البدر المنير والسراج الزاهر والنور الساطع والنجم الهادی فی غياهب الدجی واجواز البلدان والقفار ولجج البحار». | |||
«امام، ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستارهای است راهنما در شدّت تاریکیها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنی زمان جهل و فتنه و سرگردانی مردم)». | |||
«الامام الماء العذب على الظماء والدالّ على الهدى والمنجی من الردی». | |||
«امام، آب گوارای زمان تشنگی و رهبر به سوی هدایت و نجاتبخش از هلاکت است». | |||
«الامام النار على اليفاع، الحارّ لمن اصطلی به والدليل فی المهالك من فارقه فها لك». | |||
«امام، آتش روشن روی تپّه (راهنمای گمگشتگان) است، وسیله گرمی سرمازدگان و رهنمای هلاکتگاههاست، هر که از او جدا شود، هلاک میشود». | |||
«الامام السحاب الماطر والغيث الهاطل والشمس المضيئة والسماء الظليلة والارض البسيطة والعين الغريرة والغدير والروضة». | |||
«امام، ابری است بارنده، بارانی است شتابنده، خورشیدی است فروزنده، سقفی است سایه دهنده، زمینی است گسترده، چشمهای است جوشنده و برکه و گلستان است». | |||
«الامام الانیس الرفيق والوالد الشفيق والاخ الشقيق والامّ البرّه بالولد الصغير ومفزع العباد فی الداهية النآد». | |||
«امام، همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، پناه بندگان خدا در گرفتاریهای سخت است». | |||
«الامام امين الله في خلقه وحجّته على عباده وخليفته فی بلاده والداعی الى الله والذاب عن حرم الله». | |||
«امام، امین خداست در میان خلقش و حجّت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت کننده به سوی او و دفاع کننده از حریم اوست». | |||
«الامام المطهّر من الذنوب، المبرّا عن العيوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام الدين وعزّ المسلمين وغيظ المنافقين وبوار الكافرين». | |||
امام، از گناهان، پاک و از عیبها برکنار است و به خویشتنداری، نشانهدار است، موجب نظام دین و عترت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است». | |||
«الامام واحد دهره لا يدانيه احدٌ ولا يعادله عالم ولا يوجد منه بدلٌ ولا له مثل ولا نظير، مخصوص بالفضل كلّه من غير طلب منه له ولا اكتساب بل اختصاص من المفضّل الوهّاب ...».@اصول کافی: ۱ / ۲۰۰ (با استفاده از ترجمه مرحوم حاج سید جواد مصطفوی).@ | |||
«امام، یگانه زمان خود است، کسی به همطرازی او نرسد، دانشمندی با او برابر نباشد، جایگزین ندارد، مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بی آنکه خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد بلکه امتیازی است که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده است ...». | |||
روایت، طولانی و خواندنی است. ما این بخش را بدین جهت برگزیدیم که جایگاهی به این رفعت را نباید به علّت قصور فهم، پایین آورد: | |||
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست | |||
سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست@ دیوان حافظ.@ | |||
جایگاه امام معصوم [[ع]] آنقدر بلند است که برای معرفت آنان باید از بالا شروع کرد. | |||
تقاضای امام صادق [[ع]] از خداوند | |||
در دعایی که حضرت امام صادق [[ع]] به زراره آموخت، چنین است: | |||
«اللّهم عرّفنی نفسك فانّك ان لم تعرّفنی نفسك لم اعرف نبيك. اللّهم عرّفنی رسولك فانّك ان لم تعرّفنی رسولك لم اعرف حجّتك. اللّهم عرّفنی حجّتك فانّك ان لم تعرّفنی حجّتك ضللت عن دینی».@ اصول کافی: ۱ / ۳۳۷ / ح ۵.@ | |||
«خدایا! خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، رسولت را نشناسم. خدایا! پيغمبرت را به من بشناسان؛ زیرا اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، حجّت تو را نمیشناسم. خدایا! حجّت خود را به من بشناسان؛ زیرا اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه میشوم». | |||
امامانی را که روایات فراوان، آنان را «ابواب الله، عرفاء الله، اركان الارض، دعائم الحق»@ ر.ک: اهل البيت فی الكتاب والسنّه: ۱۶۳ - ۱۵۷.@ نامیدهاند، میتوان آنان را عالمان نیکوکار و متّقی معمولی دید؟! | |||
امامانی که خزانهدار علم خداوند، وارثان پیامبران و اعلم مردمان هستند، میتوان آنان را عالمان برجسته معمولی دید؟!@ ر.ک: اهل البيت فی الكتاب والسنّه: ۱۸۹ - ۱۸۳.@ | |||
امامانی که محبّت آنان محبّت خدا و محبّت رسول خداست، محبّت آنان اساس اسلام است، برترین عبادت، محبّت آنان است، محبّت آنان هدیه الهی است، میتوان آنان را عالمانی معمولی دید؟!@ ر.ک: اهل البيت فی الكتاب والسنّه: ۳۹۳ - ۳۸۹.@ | |||
ضرورت وجود حجّت در هر عصر و زمان | |||
امامان معصوم [[عم]] حجتهای خداوند و واسطه بین خدا و مردماند، این انسانهای برگزیده مأموریّت هدایت انسانها را در تداوم راه ترسیم شده از ناحیه پیامبر اکرم [[صل]] دارند، براین اساس است که در روایات نقل شده که «حجّت» قبل از آنکه افراد عادی خلق شوند، وجود داشته و آخرین فردی که از جهان رخت برمیبندد، حجّت خداست، از اینروست که اولین باب کتاب حجّت اصول کافی، «باب الاضطرار الی الحجّة؛ باب ناگزیری از حجّت» است. و نیز بابی داریم تحت این عنوان که: «باب انّ الأرض لاتخلو من حجّة؛ اینکه زمین بدون حجّت نمیماند». و نیز بابی تحت این عنوان که: «انّ الحجّة لاتقوم للَّه علی خلقه به امام؛ حجّت خدا بر خلقش برپا نشود مگر به وجود امام». روایات فراوانی در این ابواب هست که گویای ضرورت حجّت در هر عصر و زمان است. در این جا سه روایت نقل میکنیم: | |||
١- حضرت امام باقر [[ع]] فرمود: «والله! ما ترك الله ارضا منذ قبض آدم [[ع]] الّا وفيها امام يهتدى به إلى الله وهو حجّته على عباده ولا تبقى الأرض بغیر امام حجّة الله على عباده».@ اصول کافی: ۱ / ۱۷۹ - ۱۷۸ / ح ۸.@ | |||
«به خدا سوگند! از زمانی که خداوند آدم را قبض روح نمود، زمین را بدون امامی که به وسیله او به سوی خدا رهبری شوند، وا نگذارد و او حجّت خدا بر بندگانش هست و زمین بدون امامی که حجّت خدا باشد، بر بندگانش وجود ندارد». | |||
۲- ابو حمزه میگوید به امام صادق [[ع]] عرض کردم: «آیا زمین بدون امام میماند؟ حضرت فرمود: لو بقيت الارض بغیر امام لساخت؛@ اصول کافی: ۱ / ۱۷۹ / ح ۱۰.@ اگر زمین بدون امام باشد، فرو میرود (نظمش از هم میپاشد)». | |||
۳۔ حضرت امام صادق [[ع]] فرمود: «الحجّة قبل الخلق ومع الخلق وبعد الخلق».@ اصول کافی: ۱ / ۱۷۷ / ح ۴.@ | |||
«حجّت خدا پیش از خلق بوده و با خلق بوده و بعد از خلق هم میباشد». | |||
حجّتهای دوسویه | |||
«حجّت» گاهی یک سویه است، مانند حجّت بودن قرآن حکیم که بر تمام افراد واجد شرایط تکلیف، حجّت است و چیزی یا کسی بر او حجّت نیست؛ زیرا تکلیفی ندارد و زمانی دو سویه و متقابل است، مانند حجّت بودن امام معصوم [[ع]] بر امّت که از یک سو سنّت معصومانه وی حجّت بالغ الهی بر مردم است و از دیگر سو، قیام مردم و حضور آنان و اعلام پشتیبانی آنان از امام معصوم [[ع]] حجّت بر اوست؛ زیرا در این حال پذیرش رهبری، امامت امّت و قیادت ملّت بر او فعلیّت مییابد و واجب مشروط، مطلق و واجب معلّق، منجّز میشود.@ ادب فنای مقربان: ۳ / ۹۰.@ | |||
حضرت امیرمؤمنان على [[ع]] فرمود: «...لو لا حضور الحاضر وقيام الحجّة بوجود الناصر وما اخذ الله على العلماء الّا يقارّوا على كظّة ظالم ولا سغب مظلوم لَأَلقيت حبلها على غاربها...».@ نهج البلاغه: خطبة ۳.@ | |||
«اگر به خاطر حضور حاضران و تودههای مشتاق بیعت کننده و اتمام حجّت بر من بهخاطر وجود یار و یاور نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانی که خداوند از دانشمندان و علمای هر امّت گرفته که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده و مظلوم، سکوت نکنند، مهار شتر | |||
ص97 | |||
==سید احمد خاتمی== | ==سید احمد خاتمی== | ||
در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد یک | در کتاب: در آستان امامان معصوم جلد یک |