۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
# [[ازدواج]] [[زید]] پسر خوانده [[پیامبر]] با دختر عمه [[رسول الله]] [[زینب]] و [[ازدواج پیامبر]] با دختر عمه خود پس از [[طلاق]] از طرف [[زید]] به [[دستور خداوند]]: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. | # [[ازدواج]] [[زید]] پسر خوانده [[پیامبر]] با دختر عمه [[رسول الله]] [[زینب]] و [[ازدواج پیامبر]] با دختر عمه خود پس از [[طلاق]] از طرف [[زید]] به [[دستور خداوند]]: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که:» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. | ||
# [[همراهی]] [[دختر پیامبر]] ([[فاطمه]]) در [[جریان مباهله]] آن [[حضرت]] با [[نصارا]]: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref><ref>در تفسیر قمی از امام صادق روایت کرده که فرمود: نصارای نجران وقتی برای وفد و شرفیابی حضور رسول خدا ص حرکت میکردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سید با آنان همراهی نمودند،.. پس از بحث و سخن آنان قانع نشدند لذا رسول خدا ص به ایشان فرمود: پس با من مباهله کنید، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدی، قرار گذاشتند همین کار را بکنند، وقتی مشورت کردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بیایند، مباهله میکنیم چون میفهمیم که او پیغمبر نیست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بیاید مباهله نمیکنیم، چون هیچکس علیه زن و بچه خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست و در این صورت او در دعویش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا روانه شدند، دیدند که تنها رسول خدا و علی بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین{{ع}}برای مباهله آمدهاند، نصارا از اشخاص پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ گفتند: این مرد پسر عم و وصی و داماد او است و این دخترش فاطمه س است و این دو کودک، دو فرزندانش حسن و حسین{{ع}}هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا ص عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا ص با ایشان به جزیه مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند. (ترجمه المیزان، ج ۳، ص: ۳۶۱ - تفسیرقمی ج ۱ ص ۱۰۴)</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۱۲.</ref>. | # [[همراهی]] [[دختر پیامبر]] ([[فاطمه]]) در [[جریان مباهله]] آن [[حضرت]] با [[نصارا]]: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو:» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref><ref>در تفسیر قمی از امام صادق روایت کرده که فرمود: نصارای نجران وقتی برای وفد و شرفیابی حضور رسول خدا ص حرکت میکردند، سه نفر از بزرگانشان به نام اهتم و عاقب و سید با آنان همراهی نمودند،.. پس از بحث و سخن آنان قانع نشدند لذا رسول خدا ص به ایشان فرمود: پس با من مباهله کنید، اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب باشم لعنتش بر من نازل شود، مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدی، قرار گذاشتند همین کار را بکنند، وقتی مشورت کردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بیایند، مباهله میکنیم چون میفهمیم که او پیغمبر نیست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بیاید مباهله نمیکنیم، چون هیچکس علیه زن و بچه خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست و در این صورت او در دعویش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا روانه شدند، دیدند که تنها رسول خدا و علی بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین{{ع}}برای مباهله آمدهاند، نصارا از اشخاص پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ گفتند: این مرد پسر عم و وصی و داماد او است و این دخترش فاطمه س است و این دو کودک، دو فرزندانش حسن و حسین{{ع}}هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا ص عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا ص با ایشان به جزیه مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند. (ترجمه المیزان، ج ۳، ص: ۳۶۱ - تفسیرقمی ج ۱ ص ۱۰۴)</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۱۲.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |