۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
عرض کرد: یا اباالحسن! همانا از [[پدر]] بزرگوارم شنیدم که میفرمود [[اشک]] چشم، [[غضب]] [[پروردگار]] را خاموش میکند و تنها گریه [[بنده]] از [[خوف]] [[خدا]] قبر را روضهای از ریاض [[جنت]] قرار میدهد. همانا [[عزیز]] [[جبار]] میداند که در این شیشه [[اشک]] چشم من است که هنگام [[سحر]] و در [[دل]] شب از [[خوف]] [[خدا]] ریختهام و [[ذخیره]] قبرم قرار دادهام؛ [[روز محشر]] هم آن را دریافت خواهم کرد. او درباره [[معاد]] به [[مراتب یقین]] رسیده بود، هماره اظهار خوف و [[ترس]] از [[روز قیامت]] مینمود و در عین حال [[امیدوار]] به [[فضل الهی]] بود. علی{{ع}} گریان شد و [[فاطمه]]{{س}} اشک چشم علی{{ع}} را میگرفت و به صورت خود میکشید. فاطمه{{س}} عرض کرد: یا اباالحسن! اگر فرد محزونی در بین [[امت]] محمد{{صل}} بگرید، [[خداوند تعالی]] همه امت را مشمول [[رحمت]] خود قرار میدهد و همانا تو از برای من محزونی؛ زیرا که من [[أمة الله]] و بنت [[رسول الله]] هستم. فاطمه{{س}} اشک میریخت و حسن و حسین{{عم}} هم [[گریه]] میکردند<ref>کوکب الدری: محمد مهدی حائری مازندرانی، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۴؛ کبریت الأحمر، محمدباقر بیرجندی، ص۲۸۳؛ مسند فاطمة الزهراء{{س}}، سید حسین شیخ الاسلامی، ص۹۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ص ۱۷۹۷.</ref> | عرض کرد: یا اباالحسن! همانا از [[پدر]] بزرگوارم شنیدم که میفرمود [[اشک]] چشم، [[غضب]] [[پروردگار]] را خاموش میکند و تنها گریه [[بنده]] از [[خوف]] [[خدا]] قبر را روضهای از ریاض [[جنت]] قرار میدهد. همانا [[عزیز]] [[جبار]] میداند که در این شیشه [[اشک]] چشم من است که هنگام [[سحر]] و در [[دل]] شب از [[خوف]] [[خدا]] ریختهام و [[ذخیره]] قبرم قرار دادهام؛ [[روز محشر]] هم آن را دریافت خواهم کرد. او درباره [[معاد]] به [[مراتب یقین]] رسیده بود، هماره اظهار خوف و [[ترس]] از [[روز قیامت]] مینمود و در عین حال [[امیدوار]] به [[فضل الهی]] بود. علی{{ع}} گریان شد و [[فاطمه]]{{س}} اشک چشم علی{{ع}} را میگرفت و به صورت خود میکشید. فاطمه{{س}} عرض کرد: یا اباالحسن! اگر فرد محزونی در بین [[امت]] محمد{{صل}} بگرید، [[خداوند تعالی]] همه امت را مشمول [[رحمت]] خود قرار میدهد و همانا تو از برای من محزونی؛ زیرا که من [[أمة الله]] و بنت [[رسول الله]] هستم. فاطمه{{س}} اشک میریخت و حسن و حسین{{عم}} هم [[گریه]] میکردند<ref>کوکب الدری: محمد مهدی حائری مازندرانی، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۴؛ کبریت الأحمر، محمدباقر بیرجندی، ص۲۸۳؛ مسند فاطمة الزهراء{{س}}، سید حسین شیخ الاسلامی، ص۹۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[فرهنگنامه فاطمی ج۵ (کتاب)|فرهنگنامه فاطمی ج۵]]، ص ۱۷۹۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |