۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*'''ارائه مشاوره و [[راهنمایی]]''': [[پیشوایان معصوم]] در مواقع مقتضی و محدود، گاه به ارائه مشاوره و راهنمایی [[سیاسی]] و [[قضایی]] [[حاکمان]] میپرداختند. در این زمینه مشاوره قضایی [[امام علی]]{{ع}} به [[خلفا]] بهویژه [[خلیفه دوم]] بسیار مشهود است. در زمینه سیاسی نیز با وجود اینکه آن [[حضرت]] رابطه خود را با دستگاه خلافت به حدّ [[ضرورت]] رسانده بود و بارها بر عدم [[مشروعیت]] آن تأکید میکردند، اما در مواقع ضروری گاهی برخی مشاورههای سیاسی نیز به آنان ارائه میفرمود. از جمله، موضوع [[جنگ]] با [[رومیان]] در [[زمان]] [[خلافت ابوبکر]] بود: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در سال آخر عمرش هنگامی که در بستر [[بیماری]] بود، سپاهی از [[مهاجر]] و [[انصار]] ترتیب داد و قصد داشت آنان را به مرز [[شام]] بفرستد. به [[دلیل]] [[بیماری پیامبر]]، این [[سپاه]] از رفتن تعلّل ورزید و هنگامی که در بیرون دروازههای [[مدینه]] اردو زده بود، [[پیامبر]]{{صل}} [[وفات]] یافت. پس از بهقدرت رسیدن [[ابوبکر]]، وی در اجرای [[فرمان پیامبر]]{{صل}} مردّد بود و با گروهی از [[صحابه]] [[مشورت]] کرد. از جمله امام علی{{ع}} او را به انجام [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[تشویق]] کرد و فرمود: اگر [[نبرد]] کنی، [[پیروز]] خواهی شد. [[خلیفه]] از تشویق امام [[خرسند]] شد و گفت: فال [[نیکی]] زدی و به خیر [[بشارت]] دادی<ref>احمد بن ابی یعقوب بن جعفر یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۳۹.</ref>. این [[سنت]] از سوی [[ائمه اطهار]]{{عم}} در مواقع محدود و ضروری پیگیری شد. از جمله میتوان به مشاوره [[امام سجاد]]{{ع}} به [[عبدالملک]] اشاره کرد: در زمان [[خلافت]] عبدالملک، [[پادشاه روم]] [[نفوذ]] بسیار در [[حکومت اسلامی]] داشت. تا آنجا که حتی پولهای رایج [[کشور اسلامی]]، در [[کشور]] [[روم]] تهیه و ضرب میشد، از سوی دیگر مظاهر [[مسیحیت]] نیز در [[جامعه اسلامی]] فراوان دیده میشد. از جمله پارچههایی که وارد میشد، نقش [[صلیب]] بر آن منقوش شده بود. [[مسلمانان]] در صدد مقابله با این مظاهر برآمدند. وقتی خبر آن به [[پادشاه روم]] رسید، [[تهدید]] کرد که سکههایی ضرب خواهد کرد که در آنها به [[مقدسات]] [[اسلامی]] توهین شده باشد. [[عبدالملک]] چاره این کار را از [[امام سجاد]]{{ع}} خواست. [[امام]] ضمن [[آموزش]] طرح قالبگیری سکه، پیشنهاد ضرب آن را در جامعه اسلامی ارائه داد. سکههایی که در دو طرفش [[شعار]] {{متن حدیث|لا إله الا اللّه و محمداً رسول اللّه{{صل}}}} نقش بسته بود<ref>ر.ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۵۴۹؛ ابوجعفر محمد بن علی ابنشهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۲۱ به نقل از محمدمهدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم{{عم}}، ص۴۱۸ و ۴۱۹.</ref><ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۹۷-۳۰۸.</ref> | *'''ارائه مشاوره و [[راهنمایی]]''': [[پیشوایان معصوم]] در مواقع مقتضی و محدود، گاه به ارائه مشاوره و راهنمایی [[سیاسی]] و [[قضایی]] [[حاکمان]] میپرداختند. در این زمینه مشاوره قضایی [[امام علی]]{{ع}} به [[خلفا]] بهویژه [[خلیفه دوم]] بسیار مشهود است. در زمینه سیاسی نیز با وجود اینکه آن [[حضرت]] رابطه خود را با دستگاه خلافت به حدّ [[ضرورت]] رسانده بود و بارها بر عدم [[مشروعیت]] آن تأکید میکردند، اما در مواقع ضروری گاهی برخی مشاورههای سیاسی نیز به آنان ارائه میفرمود. از جمله، موضوع [[جنگ]] با [[رومیان]] در [[زمان]] [[خلافت ابوبکر]] بود: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در سال آخر عمرش هنگامی که در بستر [[بیماری]] بود، سپاهی از [[مهاجر]] و [[انصار]] ترتیب داد و قصد داشت آنان را به مرز [[شام]] بفرستد. به [[دلیل]] [[بیماری پیامبر]]، این [[سپاه]] از رفتن تعلّل ورزید و هنگامی که در بیرون دروازههای [[مدینه]] اردو زده بود، [[پیامبر]]{{صل}} [[وفات]] یافت. پس از بهقدرت رسیدن [[ابوبکر]]، وی در اجرای [[فرمان پیامبر]]{{صل}} مردّد بود و با گروهی از [[صحابه]] [[مشورت]] کرد. از جمله امام علی{{ع}} او را به انجام [[دستور]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[تشویق]] کرد و فرمود: اگر [[نبرد]] کنی، [[پیروز]] خواهی شد. [[خلیفه]] از تشویق امام [[خرسند]] شد و گفت: فال [[نیکی]] زدی و به خیر [[بشارت]] دادی<ref>احمد بن ابی یعقوب بن جعفر یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۳، ص۳۹.</ref>. این [[سنت]] از سوی [[ائمه اطهار]]{{عم}} در مواقع محدود و ضروری پیگیری شد. از جمله میتوان به مشاوره [[امام سجاد]]{{ع}} به [[عبدالملک]] اشاره کرد: در زمان [[خلافت]] عبدالملک، [[پادشاه روم]] [[نفوذ]] بسیار در [[حکومت اسلامی]] داشت. تا آنجا که حتی پولهای رایج [[کشور اسلامی]]، در [[کشور]] [[روم]] تهیه و ضرب میشد، از سوی دیگر مظاهر [[مسیحیت]] نیز در [[جامعه اسلامی]] فراوان دیده میشد. از جمله پارچههایی که وارد میشد، نقش [[صلیب]] بر آن منقوش شده بود. [[مسلمانان]] در صدد مقابله با این مظاهر برآمدند. وقتی خبر آن به [[پادشاه روم]] رسید، [[تهدید]] کرد که سکههایی ضرب خواهد کرد که در آنها به [[مقدسات]] [[اسلامی]] توهین شده باشد. [[عبدالملک]] چاره این کار را از [[امام سجاد]]{{ع}} خواست. [[امام]] ضمن [[آموزش]] طرح قالبگیری سکه، پیشنهاد ضرب آن را در جامعه اسلامی ارائه داد. سکههایی که در دو طرفش [[شعار]] {{متن حدیث|لا إله الا اللّه و محمداً رسول اللّه{{صل}}}} نقش بسته بود<ref>ر.ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۵۴۹؛ ابوجعفر محمد بن علی ابنشهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۲۱ به نقل از محمدمهدی اشتهاردی، سیره چهارده معصوم{{عم}}، ص۴۱۸ و ۴۱۹.</ref><ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۹۷-۳۰۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |