۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مقاله «محمد رسول الله"، دانشنامه' به 'مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در جریان [[هجرت]] آن حضرت به یثرب، [[ام معبد]] مشخصات ظاهری و شمایل رسول خدا{{صل}} را برای همسرش [[ابومعبد]] چنین [[وصف]] کرد: مردی دیدم با ظاهری سخت آراسته، چهرهای درخشان و [[اخلاقی]] بسیار [[پسندیده]]، نه [[بیماری]] داشت و نه اندامش بیتناسب بود. چهرهاش سخت گیرا و [[زیبا]] بود. چشمانی سیاه همراه با مژههایی بلند داشت. صدایش رسا، گردنش افراخته و ریشش انبوه و نسبتاً بلند و ابروانش پیوسته بود. هرگاه [[سکوت]] میکرد، وقاری خاص داشت و چون لب به سخن میگشود، بزرگ منشی و [[علو]] مرتبهاش آشکار میگردید. از دور سخت بامهابت و شکوهمند مینمود و از نزدیک، خوش محضر و شیرین گفتار. کلامش مختصر و [[پسندیده]] بود؛ نه کم و نه بیش گویی سخن او چون رشتههای گهر بود که پراکنده شود. متونه وسط القامه بود؛ نه بلند بود و نه کوتاه به چشم میآمد. شاخهای بود که اگر میان دو شاخه دیگر قرار میگرفت، از هر سه برازندهتر مینمود. دوستانی داشت که سخت شیفتهاش بودند. چون او سخن میگفت، آنها سکوت میکردند و گوش فرا میدادند و چون [[فرمان]] میداد، به اجرای آن مبادرت میکردند. فرمانش روان بود و به [[جان]] آن را میخریدند. نه اخمو بود و نه [[ستمگر]]؛ [[درود]] [[خدا]] بر او باد! [[ابو معبد]] گفت: [[سوگند]] به خدا که او همان [[پیامبر]] [[قریش]] است<ref>بیهقی، دلائل، ج۱، ص۱۴۳؛ ر.ک: طبری، ج۱۱، ص۵۷۸؛ مقریزی، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. سپس ابو معبد به دنبال این توصیف [[آرزو]] کرد که اگر [[رسول خدا]]{{صل}} را دریابد، در شمار پاران ایشان درآید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۸؛ برای آگاهی بیشتر از اوصاف ظاهری رسول خدا{{صل}} و، ر.ک: یعقوبی، ج۲، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱-۴۲.</ref> | در جریان [[هجرت]] آن حضرت به یثرب، [[ام معبد]] مشخصات ظاهری و شمایل رسول خدا{{صل}} را برای همسرش [[ابومعبد]] چنین [[وصف]] کرد: مردی دیدم با ظاهری سخت آراسته، چهرهای درخشان و [[اخلاقی]] بسیار [[پسندیده]]، نه [[بیماری]] داشت و نه اندامش بیتناسب بود. چهرهاش سخت گیرا و [[زیبا]] بود. چشمانی سیاه همراه با مژههایی بلند داشت. صدایش رسا، گردنش افراخته و ریشش انبوه و نسبتاً بلند و ابروانش پیوسته بود. هرگاه [[سکوت]] میکرد، وقاری خاص داشت و چون لب به سخن میگشود، بزرگ منشی و [[علو]] مرتبهاش آشکار میگردید. از دور سخت بامهابت و شکوهمند مینمود و از نزدیک، خوش محضر و شیرین گفتار. کلامش مختصر و [[پسندیده]] بود؛ نه کم و نه بیش گویی سخن او چون رشتههای گهر بود که پراکنده شود. متونه وسط القامه بود؛ نه بلند بود و نه کوتاه به چشم میآمد. شاخهای بود که اگر میان دو شاخه دیگر قرار میگرفت، از هر سه برازندهتر مینمود. دوستانی داشت که سخت شیفتهاش بودند. چون او سخن میگفت، آنها سکوت میکردند و گوش فرا میدادند و چون [[فرمان]] میداد، به اجرای آن مبادرت میکردند. فرمانش روان بود و به [[جان]] آن را میخریدند. نه اخمو بود و نه [[ستمگر]]؛ [[درود]] [[خدا]] بر او باد! [[ابو معبد]] گفت: [[سوگند]] به خدا که او همان [[پیامبر]] [[قریش]] است<ref>بیهقی، دلائل، ج۱، ص۱۴۳؛ ر.ک: طبری، ج۱۱، ص۵۷۸؛ مقریزی، ج۵، ص۲۰۵.</ref>. سپس ابو معبد به دنبال این توصیف [[آرزو]] کرد که اگر [[رسول خدا]]{{صل}} را دریابد، در شمار پاران ایشان درآید<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۷۸؛ برای آگاهی بیشتر از اوصاف ظاهری رسول خدا{{صل}} و، ر.ک: یعقوبی، ج۲، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱-۴۲.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |